- خوندن اقتصاد، مدیریت، یا فاینانس، چقدر دانش ریاضی لازم داره؟

- خوندن اقتصاد، مدیریت، یا فاینانس، چقدر دانش ریاضی لازم داره؟


بعد از مقطع کارشناسی، نقش ریاضیات در رشته مدیریت نسبتا کمه، در رشته اقتصاد زیاده، و در فاینانس از همه بیشتره.

رایج‌ترین ابزارهای ریاضی در اقتصاد، مشتق، بیشینه‌سازی با لاگرانژ، و جبر خطی‌ با ماتریس‌ها هستند.
تکنیک‌های ریاضی در رشته‌ مدیریت، به نسبت نقش کمتری دارند. ریاضی پیش از حسابان، برای عموم نیازهای این رشته کافیه.
ریاضی فاینانس از همه مفصلتره، چرا که هم از دیفرانسیل آماری و حرکت براونی استفاده می‌شه، هم از یادگیری ماشین.


اگرچه برخی اقتصاددانها فقط تئوری کار می‌کنند، اما عموم‌شون نیاز به کار با داده پیدا می‌کنند. برای کار با داده، باید اقتصادسنجی رو خوب یاد بگیرند. یادگرفتن اقتصادسنجی اولا مستلزم کار با ماتریس‌ها (بخاطر متدهای کمینه مربعی) و انواع روشهای بیشینه‌سازی‌ست؛ ثانیا اقتصادسنجی مستلزم برنامه‌نویسیه. این یعنی یک اقتصاددان برای موفقیت باید بتونه با آر، پایتون، مَتلَب، یا زبانهای مشابه اونها برنامه‌نویسی آماری بکنه.

اگه انجمن سالانه اقتصاددانهای آمریکا رو شرکت کنید، برید سر یکی از ارائه‌ها بشینید، گوش نکنید و فقط اسلاید رو بخونید، فکر می‌کنید در یک کنفرانس ریاضیات کاربردی شرکت کردید، چون عموما اسلایدها پر از فرمول، عدد، و نمودارند. اونچه بحث رو اقتصادی می‌کنه، سوالهای مورد بررسی، داده مورد استفاده، و محتوای تحلیله.

نقش ریاضیات در مدیریت خیلی کمتره. بخش قابل توجهی از مطالعات مدیریتی، با case study صورت می‌گیره.

اما نقش ریاضیات در فاینانس از نقشش در اقتصاد و مدیریت سنگین‌تره. بخشی‌ش بخاطر اینه که معادلات دیفرانسیلی در تئوری‌های فاینانس بیشتر کاربرد دارند. بخشی‌ش هم بخاطر اینه که در فاینانس، نسبت به اقتصاد داده بیشتری موجوده و لذا سهم کار آماری در فاینانس بیشتر می‌شه. مثلا داده تولید ناخالص داخلی یک کشور، سالی چهار بار محاسبه می‌شه. یعنی اگه ده سال تولید ناخالص داخلی کشوری رو داشته باشید، تازه می‌شه چهل تا عدد. اما در فاینانس، مثلا با قیمت سهام سر و کار دارید که برای هر روز، هر ساعت و هر ثانیه‌اش یه قیمت متفاوت موجوده. حجم داده که می‌ره بالا، کار آماری هم سنگین‌تر می‌شه. البته به همین دلیل روشهای یادگیری ماشین در فاینانس بیشتر کاربرد داره. همه اینها یعنی فاینانس برنامه‌نویسی بیشتری می‌طلبه.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

- آیا کسی که کارشناسی‌ش رو در مهندسی گرفته، می‌تونه در سطح ارشد یا دکترا، یکی از رشته‌های اقتصاد،‌ مدیریت، یا فاینانس رو بخونه؟

با توجه به نقش ریاضیات در اقتصاد و فاینانس، مدرک کارشناسی در رشته‌های مهندسی، یا ریاضیات کاربردی (حتی فیزیک)، جعبه ابزار مناسبی برای خوندن دکترای اقتصاد یا فاینانس فراهم می‌کنه. البته همه متدها چندان بکار نمیان. مثلا بسط فوریه خیلی بکار نخواهد اومد، اما بسط تیلور خیلی بکار میاد.

از طرف دیگه چون سوالاتی که اقتصاد با اونها مواجهه، و فضایی که اقتصاد در اون موضوعیت پیدا می‌کنه،‌ با مهندسی خیلی متفاوته، نحوه تحلیل هم متفاوت می‌شه؛ حتی اگه ابزارهای ریاضی مورد استفاده هم‌پوشانی داشته باشند. اینها چیزیهایی‌ست که در طول دکترا یاد می‌گیرید.

دانشکده‌های اقتصاد آمریکایی به غیراقتصادی‌ها پذیرش می‌دهند، اما پاس کردن دست کم ده پونزده واحد اقتصاد در مقطع کارشناسی، به گرفتن پذیرش کمک می‌کنه. علاوه بر اون، پاس کردن ده پونزده واحد کمک می‌کنه با سوالات اقتصاد آشنا بشید و علاقه‌تون به اقتصاد رو بهتر بسنجید. البته توجه کنید که در مقطع کارشناسی سهم ریاضیات در اقتصاد خیلی کمه. یعنی نحوه حل مسایل در مقطع دکترا خیلی متفاوت می‌شه.
دانشکده‌‌های فاینانس و مدیریت، حتی راحتتر از دانشکده‌های اقتصاد، به مهندسی خونده‌ها پذیرش برای ارشد یا دکترا می‌دهند.

اما فرایند پذیرش گرفتن، یک رَندومنس ذاتی داره، لذا موثرترین راه افزایش احتمال گرفتن پذیرش، افزایش تعداد تقاضاست. فرستادن کمتر از ۲۰ تا تقاضا بنظرم اشتباهه. توصیه من ارسال بین ۳۰ تا ۴۰ تقاضاست.



در پست بعدی به این سوالات می‌پردازیم: ارشد بخونیم یا دکترا؟ کدوم دانشگاه بخونیم؟ اقتصاد بخونیم بهتره، یا مدیریت، یا فاینانس؟
.