یکی از دلایلی که علیه اصلاح بازار انرژی مطرح می‌شه، اینه که افزایش قیمت بنزین تورم‌زاست

یکی از دلایلی که علیه اصلاح بازار انرژی مطرح می‌شه، اینه که افزایش قیمت بنزین تورم‌زاست. در این پست، اثر قیمت بنزین بر تورم رو اول بطور تجربی بررسی می‌کنیم، و بعد یافته تجربی‌مون رو تحلیل تئوریک می‌کنیم.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

سال ۷۴ قیمت بنزین دو برابر شد، سالی که تورم هم ۵۰٪ بود. آیا این تورم بخاطر افزایش قیمت بنزین بود؟
سال ۷۴ دلار ۶۰٪ افزایش داشت. تازه اونهم بعد از یک رشد ۶۰ درصدی در سال ۷۳. علاوه بر اون، پایه پولی هم ۵۰٪ رشد کرد، رشدی که خیلی بیشتر از میانگینه. پس باید ببینیم چقدر از تورم ۵۰ درصدی سال ۷۴ بخاطر بنزین بود و چقدرش بخاطر دلار و پایه پولی.

سال ۶۹ بنزین ۶۷٪ افزایش داشت، اما تورم ۹٪ بود. اون سال، پایه پولی فقط ۵٪ رشد کرده بود. پس چرا رشد ۶۷ درصدی قیمت بنزین، تورم‌زا نشد؟

سالهای دور گذشته رو ول کنیم. بیاییم به سالهای اخیر نگاه کنیم.

سال ۹۰ بیشترین افزایش هزینه بنزین در چهل سال اخیر رو داشتیم: ۱۱۸٪. سال بعد از اون ۳۰٪ تورم داشتیم. شاید این تورم بخاطر افزایش قیمت بنزین بود، اما شاید هم بخاطر دو برابر شدن نرخ دلار بود.

سال ۹۳ هزینه بنزین ۵۷٪ افزایش داشت. منتها سال بعدش تورم فقط ۱۲٪ بود. از قضا، دلار هم فقط ۸٪ رشد کرده بود. پس اثر تورمی بنزین کو؟

از این حرفها چه نتیجه‌ای می‌شه گرفت؟

می‌دونیم که نرخ دلار و پایه پولی روی تورم اثر می‌گذارند. اگه اثر اونها رو از تورم کسر کنیم و تورم باقیمونده رو تحلیل کنیم، و نوساناتش در طول زمان رو با نوسانات قیمت بنزین مقایسه کنیم ... هیچ رابطه‌ معنی‌دار آماری پیدا نمی‌کنیم!
درسته! اگه داده چهل سال گذشته رو تحلیل آماری کنید، پس از لحاظ کردن اثر پایه پولی و دلار، رابطه‌ای بین نرخ بنزین و تورم نیست.

مگه می‌شه؟!؟! بنزین که گرون بشه، هزینه حمل و نقل می‌ره بالا، و خب همه چیز گرون می‌شه! حتما رشد قیمت بنزین تورم‌زاست. برای فهمیدن این مسئله، بیاییم اثر افزایش قیمت بنزین بر قیمتها رو تحلیل تئوریک بکنیم.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

فرض کنیم درآمد خانوار میانگین، معادل D هست.
بودجه خانوار، D رو به سه بخش تقسیم
می‌کنه: x و y و z. یعنی
D = x + y + z
مبلغ x صرف بنزین میشه
و y و z صرف سایر هزینه‌های خانوار می‌شن.

با گرون شدن بنزین، خانوار باید بودجه‌ خودش رو باز تنظیم کنه.
فرض کنیم حالا x + y صرف خرید بنزین میشه. پس z می‌مونه تا صرف سایر هزینه‌های خانوار بشه.
یعنی خانواری که تا حالا y + z‌ رو صرف سایر هزینه‌ها می‌کرده،
حالا دیگه فقط می‌تونه z رو صرف سایر هزینه‌هاش بکنه. این کاهش تقاضا، باعث کاهش قیمت‌ها می‌شه. البته با توجه به کاهش مصرف، رفاه خانوار هم کاهش پیدا می‌کنه.


حالا بیاییم فرض کنیم مطابق پیشنهادی که اینجا
https://t.me/Economics_and_Finance/614
داده بودم، دولت عواید حاصل از افزایش نرخ بنزین رو بصورت یارانه نقدی مستقیم بازتوزیع می‌کنه.

از محل افزایش قیمت بنزین، دولت عواید y رو بدست آورده. اگه دولت این عواید رو در جامعه تقسیم کنه درآمد خانوار
میشه D + y و لذا حالا خانوار
می‌تونه x + y رو صرف بنزین بکنه
و هنوز z + y براش می‌مونه تا صرف سایر هزینه‌ها بکنه. این یعنی علیرغم افزایش قیمت بنزین، قدرت خرید خانوار میانگین تغییری نکرده، نه در مورد بنزین، نه کالاهای غیربنزینی.

با توجه به عدم تغییر قدرت خرید خانوار، با تورم چندانی مواجه نخواهیم بود، مگر اینکه نقدینگی افزایش پیدا کنه.
طبعا اگه همزمان نقدینگی در اقتصاد افزایش پیدا کنه، تورم خواهیم داشت؛ اما این دیگه تقصیر افزایش قیمت بنزین نیست، بلکه به اشکالات نظام بانکی بر می‌گرده.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

نتیجه تحلیل تجربی اول و تحلیل تئوریک دوم این بود که افزایش قیمت بنزین اثر تورمی نداره.
اما این تحلیل یک نقص مهم داره. برای بودجه خانوار غیرمیانگین چه اتفاقی می‌افته؟ این سوال مهمیه که موضوع پست بعدی‌ست.