🌎 چرچیل‌ترین ایرانی:. حکایت قوام‌السلطنه و استالین

🌎 چرچیل‌ترین ایرانی:
حکایت قوام‌السلطنه و استالین

🌿 پس از شکست آلمان نازی و نابودی هیتلر در جنگ جهانی دوم اتحاد موقت بلوک غرب با شوروی از بین رفت و استالین درحال طرح‌ریزی دوران جدیدی از تقابل بین غرب لیبرال و شرق کمونیست بود همان چیزی که بعد‌ها «جنگ سرد» نام گرفت ، استالین که با نقشۀ چرچیل به سود متفقین وارد جنگ شده بود پس از پیروزی هیچکدام از سرزمین‌های اشغالی را بدون تأسیس حکومتی کمونیستی ترک نکرد، او در حقیقت کسانی چون روزولت و چرچیل را که قهرمانان کشور خود بودند فریب داد و با دست آنان ١٣ دولت کمونیستی جدید را در سه قارۀ جهان پدید آورد که شمار جمعیتشان برابر با یک سوم جمعیت کره زمین بود و در منطقه آذربایجان ایران هم بنای انجام همین کار را داشت ...

🌿شاه جوان در چنین شرایطی مسئولیت تشکیل دولت جدید را به احمد قوام‌ سپرد که در آن زمان بیش از ۷۰ سال داشت.. قوام پس از آن که مامور تشکیل کابینه شد به مجلس رفت و ضمن ارائه برنامه حکومتش اعلام کرد که اگر شوروی بخواهد آماده است برای مذاکره به مسکو سفر کند و فردای آن روز سفیر روسیه با دعوت‌نامه رسمی خدمت او رسید و اینگونه احمد قوام در ٣٠ بهمن‌ ۱۳۲۴ شال و کلاه کرد و راهی مسکو شد تا با کسی دیدار کند که همه چیز با امضای او آغاز شده بود: استالین...

🌿 قوام در ابتدا با ذهنیتی خوشبینانه از شوروی راهی این کشور شده بود اما رفتار استالین در اولین دیدارش با او باعث ناامیدی‌اش شد ، خودش این اتفاق را چنین شرح میدهد: بنا به دعوتی که از جانب استالین به عمل آمد به تنهایی به ملاقات وی در کاخ کرملین رفتم ولی ملاقات با او اثر نامطلوبی در اعتمادم نسبت به صداقت و صمیمیت روسها نسبت به ایران برجا گذاشت، استالین در نخستین ملاقات آمرانه و تحکم‌آمیز سخن میگفت و با صراحت تمام اعطای امتیاز کامل نفت شمال را به مدت پنجاه سال خواستار شد و در جواب سوال من دربارهٔ تاریخ تخلیهٔ ایران از قوای سرخ هم آن را منوط به فرا رسیدن زمان مناسب کرد... این نوع برخورد کاملا مخالف توقع و انتظار من بود خاصه اینکه با رئیس هیچ کشوری هرچقدر هم که مقتدر باشد جز با رعایت احترام متقابل حاضر به گفت‌وگو نبودم لیکن به همان صراحت لهجۀ خودش به او گفتم تقاضاها و قراردادهایی که برخلاف مصلحت و منافع کشور ایران باشد قبول نخواهد شد و در صورت فهم این مطلب توسط آنان برای ادامۀ مذاکرات در مسکو خواهم ماند.

🌿 در ملاقات دوم قوام با استالین، او سیگاری از روی میز برداشته و پس از روشن کردن سیگار بدون اینکه به استالین سیگار تعارف کند مشغول دود کردن سیگار میشود، استالین هم بلافاصله از جعبه سیگار خود سیگاری بر لب می‌نهد و ظاهراً به‌دنبال فندک در جیب‌های خود می‌گردد، قوام فندک خود را روشن کرده سیگار استالین را آتش می‌زند، می‌گویند پس از روشن شدن سیگار سران دولتین فضای مذاکرات هم تغییر کرد و و باب مذاکرۀ باز شد.

🌿او در ازای تخلیه آذربایجان به استالین وعده سرخرمن واگذاری امتیاز استخراج نفت شمال را داد و آن را منوط به خروج نیروهای شوروی از ایران کرد زیرا بخوبی می‌دانست که زمینه برای این‌کار در تهران مهیا نیست و انجام این مهم مستلزم تصویب مجلس است، شوروی هم که نمی‌خواست بدون امتیاز آذربایجان را واگذار کند به شرط تشکیل مجلسی مطیع توسط قوام و تصویب طرح واگذاری امتیاز نفت پذیرفت که استقلال آذربایجان را به رسمیت نشناسد و نیروهای خود را تخلیه کند ...

🌿برخلاف سیاستمداری مانند دکتر مصدق که سخت به اصول خود پایبند بود و هرگز حاضر به مذاکره و تواقق با انگلستان نشد قوام در امور سیاسی عمیقا مصلحت‌گرا و شبیه‌ترین سیاستمدار ایرانی به چرچیل بود ، قوام یک سیاستمدار واقعی‌ست با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایش، او هم دوست‌باز و خونسرد و خوشگذران و جاه‌طلب بود هم در سیاست‌ خردمند و باتدبیر رفتار میکرد و تصمیم میگرفت، دچار عواطف و احساسات نمی‌شد و درست مثل چرچیل میدانست در کجاها باید کوتاه بیاید و در کجاها باید ایستادگی کند... تقریباً هیچکس چه دولت‌های خارجی و چه جریان‌های سیاسی داخلی موضعی مشخص و باثبات در مورد او نداشتند چون او بر حسب منافع کشور دوست و دشمن خود را تعریف میکرد و این مهم‌ترین خصلت برای سیاستمدار باهوش است. این روزها صحنۀ سیاست ایران بیش از همیشه نیاز به یک قوام‌السلطنه دارد...
t.me/EsfandiarKhodaee