این کانال با هدف ارائه تحلیلهای اقتصادی، فرصتهای سرمایهگذاری، مشاورههای شغلی توسط " #دکتر_یاسر_رخشان" فارغ از هر گونه رویکرد سیاسی ایجاد شده و تبادل دانش اقتصادی جهت نائل آمدن به جامعه پویاتر را سرلوحهی کار خود قرار داده است ارتباط با آدمین @TOMFAC
درآمدهای کوچکی که. باعث عقب ماندن میشوند!.. روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند
درآمدهای کوچکی که
باعث عقب ماندن میشوند!
روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفرهایشان در بیابانی گم شدند و تا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. ناگهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی میکند. آنها آن شب را مهمان او شدند. او نیز از شیر تنها بزی که داشت به آنها داد تا گرسنگی راه بدر کنند.
روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. در مسیر، مرید همواره در فکر آن زن بود و این که چگونه فقط با یک بز زندگی میگذراند و ایکاش قادر بودند به آن زن کمک میکردند، تا اینکه به مرشد خود قضیه را گفت. مرشد فرزانه پس از اندکی تامل پاسخ داد: "اگر واقعا میخواهی به آنها کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!"
مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آنجا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت، برگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آنجا دور شد.
سالهای سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بچههایش چه آمد.
روزی از روزها مرید و مرشد وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین آن منطقه بود. سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آنها را به قصری در داخل شهر راهنمایی کردند. صاحب قصر زنی بود با لباسهای بسیار مجلل و خدم و حشم فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد، و دستور داد به آنها لباس جدید داده و اسباب راحتی و استراحت فراهم کنند. پس از استراحت آنها نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. زن نیز چون آنها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرححال خود این گونه بیان نمود:
سالهای بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری میکردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران زندگی با فرزندانم هرکدام به کاری روی آوریم. ابتدا بسیار سخت بود ولی کمکم هر کدام از فرزندانم موفقیتهایی در کارشان کسب کردند. فرزند بزرگترم زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها پیدا کرد و دیگری با قبایل اطراف شروع به داد و ستد نمود. پس از مدتی با آن ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی میکنیم...
رازهای خلق ثروت را در کانال اقتصاد گلستان بخوانید
T.me/eghtesadegolestan