❇️مارکسیسم چه بود؟

❇️مارکسیسم چه بود؟

بیش از یک قرن پس از مرگش، کارل مارکس هنوز یکی بحث‌برانگیز‌ترین چهره‌ها در جهان غرب است. نقد بی‌رحمانه‌اش بر سرمایه‌داری، و متناظر آن وعده‌‌اش که سوسیالیسمی همساز آینده‌‌‌ی اجتناب‌ناپذیر جهان است، الهام‌بخش انقلابی بود در مقیاس‌ جهانی. با انقلاب بولشویکی در روسیه و گسترش کمونیسم در اروپای شرقی به نظر می‌رسید که رویای مارکسیستی در طول نیمه‌ی نخست قرن بیستم ریشه‌هایی استوار دوانده باشد.حالا اما شاهد اشد اضمحلال آن رؤیاییم.

نظریه‌ی ارزش کار، چنان که در شاهکار مارکس، «سرمایه» (۱۸۶۷) مشهود است، در اقتصاد مارکسیستی از ارکان اصلی است. دعوی بنیادین نظریه ساده است: ارزش واقعی یک کالای مصرفی را می‌توان با میزان متوسط ساعت کاری که برای تولید آن کالا نیاز است، اندازه گرفت.برای مثال اگر تولید یک جفت کفش، به طور معمول دو برابر تولید یک شلوار وقت ببرد، آن‌ وقت کفش باید ارزشی معادل دوبرابر شلوار داشته باشد. در دراز مدت قیمت جاری کفش، دو برابرِ آنِ شلوار خواهد بود، قطع نظر از این‌که به‌راستی ارزش نهاده‌های مادی استفاده‌شده در آن‌ها چقدر باشد.نظریه‌ی ارزش کار به وضوح نادرست است. اما در میان اقتصاددانان کلاسیک قرن نوزدهم نظریه‌ای بود رایج.

اگر چه سعی مارکس بر این بود که نظریه‌ی ارزش کار را چنان تا سرحدات‌ش پیش‌ ببرد که به عاملی علیه سرمایه‌دار بدل شود، اما بدین ترتیب سهواً ضعف‌های منطق نظری و فرض‌های بنیادین نظریه را به نمایش گذاشت. حق به جانب مارکس است، آن‌جا که می‌گوید اقتصاددانان کلاسیک نتوانسته‌اند توضیح مکفی برای سود سرمایه‌دار ارائه بدهند. اما خود مارکس هم در این راه شکست خورد. این چنین بود که جامعه‌ی عالمان اقتصادی در سال‌های پایانی قرن نوزدهم به رد نظریه‌ی ارزش کار رسید.

شکی نیست که مارکس اندیشمندی برجسته بود که توانست در سراسر جهان بسیارانی را به حمایت از خویش برانگیزاند. اما پیش‌بینی‌هایش از آزمون زمان سربلند بیرون نیامدند. اگر چه بازار‌های سرمایه‌داری در طول صد و پنجاه سال گذشته تغییر کرده‌اند، اما هرگز رقابت به ایجاد انحصار منجر نشده است. دستمزد‌های حقیقی بالا رفته‌اند و از نرخ سود کاسته نشده است. ارتش ذخیره‌ی بیکاران هم شکل نگرفته. راست است که با رکود و رونق‌های دوره‌ای در کشمکش هستیم، اما هر چه بیشتر و بیشتر اقتصاددانان بدین باور می‌رسند که کساد‌‌ها و رکود‌های چشم‌گیر احتمالاً بیشتر نتیجه‌ی سهوی مداخله‌ی دولت‌اند (مداخله از خلال سیاست‌های پولی‌ای که بانک‌های مرکزی اتخاذ می‌کنند و سیاست‌های مالیاتی و مالی که دولت‌ها پیش می‌گیرند) تا این‌که خصیصه‌ی ذاتی بازار‌ها باشند.متن کامل در لینک بورژوا....

دیوید پریچیتکو - مترجم: آرمان سلاح‌ورزی
@eghtesadegolestan