⭕️ گاو والامقام!.. به سال ۱۲۶۵ هجری قمری، قصابی در میدان «صاحب‌الامر» می‌خواست گاوی ذبح کند

⭕️ گاو والامقام !

به سال 1265 هجري قمري،قصابي در ميدان «صاحب‌الامر» مي‌خواست گاوي ذبح کند.
گاو از زير دست وي در رفت و به مسجد قايم گريخت. قصاب ريسماني برد و در گردن گاو انداخت تا بيرون بکشد. گاو زور داد، قصاب به زمين خورد و در حال قالب تهي کرد. در اين وقت بانگ صلوات مردم بلند شد و اين امر معجزه‌اي تلقي شد.
پس آن چنان که افتد و داني،بازار تا يک ماه چراغاني گرديد. تبريز شهر «صاحب‌الزمان» به‌شمار آمد و مردم خود را از پرداخت ماليات و توجه به حکم حاکم معاف دانستند. گاو را به منزل مجتهد جامع‌الشرايط وقت،آقا ميرفتاح، بردند و ترمه‌اي رويش کشيدند.

مردم دسته دسته با نذر و نياز به زيارت آن رفته و به شرف سم بوسي‌اش نايل آمدند و ترمه آن حيوان به تبرک همي ربودند. در عرض يک ماه مويي از گاو به جا نماند و همه به تبرک رفت.

لسان الملک سپهر در باره ي اين بخش ماجرا مي نويسد: مير فتاح مجتهد تبريزي عامل اصلي « فتنه تبريز و غوغاي عامه » بود و شورش بظاهر مذهبي ، که در بوسيدن
« سم گاو مقدس » بر ديگران پيشي گرفته بود . عوام مردم را واداشت تا در شهرهاي آذربايجان بر سر کوچه و بازار از معجزات حضرت گاو داستان ها بسازند و نعره زنند که
شهر تبريز مقدس و از ماليات ديوان و حکم معاف است . حتي چهره گاو را نقاشان زبر دست ترسيم کردند و به زائرين بقعه مبارکه فروختند و مردم نادان در خانه هاي
خود شمايل گاو صاحب الزمان را آويختند . متوليان حضرت گاو از سر ناداني به جاي کاه و يونجه به او نقل و نبات دادند و بعد از چندي گاو مقدس بيمار و بمرد .

مردم با حزن و اندوه فراوان در حاليکه بر سينه خود مي کوفتند تشييع جنازه مفصلي از آن « بزرگ مقام » کردند و در مکاني به خاک سپردند که هنوز به آرامگاه گاو صاحب الزمان
براي اهل منبر معروف است .
کور و لنگ، غرفه‌ها و شاه‌نشين‌هاي مسجد را پر کرده بودند. هر روز معجزه‌ و آوازي تازه بر سر زبان‌ها افتاد. بزرگان، پرده و فرش و ظرف به مسجد مي‌فرستادند. کنسول انگليس هم چهل‌چراغ فرستاد که هم‌اکنون زير گنبد مسجد آويزان است.
حاج ميرزا باقر، امام جمعه تبريز، که با کنسولگري انگليس رابطه مستقيم داشت، فتوا داد.
که هر کس در جوار آن مسجد به‌خصوص باده بنوشد يا قمار کند واجب القتل خواهد بود و چون رسما شهر تبريز محل ظهور «امام زمان» اعلام شده بود، پس بنا به روايات
و احاديث معتبر، مردم از پرداخت ماليات به دولت و اجراي قوانين وضع شده‌ي حکومتي معاف بودند.
بالاخره اميرکبير نيرويي از تهران فرستاد که حاج ميرزا باقر امام جمعه، و ميرزا علي شيخ‌الاسلام و پسرش ميرزا ابولقاسم، که هر سه از ملايان بانفوذ بودند
دستگير و تبعيد کنند و با وجود مقاومت آن‌ها و حمايت عوام اين مقصود حاصل و غايله تمام شد.
چون روشن شد که اين فتنه‌ها نتيجه‌ي تحريک و دخالت مستقيم استيونس، کنسول انگليس در تبريز بوده، اميرکبير نامه‌اي به سفارت انگليس در تهران مي‌فرستد که بخشي از آن چنين است:
((. . . بعد از اينکه مردم اجامر و اوباش تبريز به جهت شرارت‌هاي خودشان در امور مملکتي و اتلاف ماليات ديواني از براي خود مامن و بستي قرار گذاشته و
خودسري‌ها کنند، عاليجاه مشاراليه به جهت تقويت آن‌ها و استحکام خيالاتشان چهل‌چراغي به مسجد صاحب‌الزمان فرستاد و بر آنجا توقف کرده، زياده از حد
باعث جرأت عوام و اشرار گشته و پاي جسارت را بيشتر گذاشته‌اند تا از اين خيالات خدا داند چه حادثات بروز و ظهور کند

برگرفته از کتاب : امیر کبیر و ایران ، دکتر فریدون آدمیت ، نشر خوارزمی ،۱۳۷۸

به کانال ایده های سرمایه گذاری و تجارت بپیوندید:
T.me/GECONOMY