❇️ یکی از مفاهیمی که من در فهم آن همیشه مشکل داشته‌ام چیزی است به‌نام «نظام سرمایه‌داری»

❇️ یکی از مفاهیمی که من در فهم آن همیشه مشکل داشته‌ام چیزی است به‌نام "نظام سرمایه‌داری". تعبیری که اغلب هر وقت می‌آید اوصافی مثل بهره‌کشی، ستم‌گری، مادی‌گری و غیره مثل سرجهاز با آن همراه است. اگر حوصله کنید و از این تعبیر نهراسید چیزی هست به‌نام مغالطة اشتراک لفظ. که مثال‌های معروف آن شیر و شیر یا تار و تار است. اگر کسی بگوید هوا تار است؛ تار آلت موسیقی است؛ پس هوا آلت موسیقی است؛ ما می‌گوئیم گوینده مرتکب مغالطة اشتراک لفظ شده است. البته شما ممکن است بگویید کدام نادانی ممکن است چنین حرفی بزند و کدام عاقلی ممکن است این فریب را بخورد. حق با شما است؛ ولی معمولاً برای مثال موارد ساده و بیّن انتخاب می‌شود. نمونه‌های باریک و مبهم هم البته وجود دارد. ببینیم همین اشتراک لفظ در موضوع سرمایه‌داری چگونه عین همین تار و تار عمل کرده و بسیاری از ما ملتفت آن نشده‌ایم.

وقتی می‌گوئیم نظام سرمایه‌داری، ممکن است منظورمان نظامی باشد که اقتصاد آن مبتنی است بر تولید صنعتی انبوه و متکی به یک دستگاه دیوان‌سالاری گسترده با عناصری مثل بانک و بورس و پول و بهره و بیمه و غیره. آیا چنین نظامی خوب است؟ بد است؟ بهره‌کش است؟ پاسخ به همة این پرسش‌ها منفی است. شبیه این‌که بپرسیم آیا کارد چیز خوبی است یا بدی. و پاسخ به سادگی این است که نه خوب است و نه بد، خوبی یا بدی‌اش بسته است به نوع استفادة کاربر. این تعریف از نظام سرمایه‌داری در برابر نظام زمین‌داری یا برده‌داری یا وضع طبیعی (جنگلی-بیابانی) قرار می‌گیرد و صرفاً یک تعبیر تکنیکال است.

گاهی هم می‌گوئیم نظام سرمایه‌داری و منظورمان شرایطی است که در آن ستم و بهره‌کشی و نابرابری و مصرف‌گرائی و مادی‌گری و پول‌پرستی و تقسیم طبقاتی سکة رایج است. اما نسبت میان این دو معنا چیست؟ مغالطه. چرا؟ برای اینکه تمامی این اوصاف منفی در نظام‌های پیشاسرمایه داری بیشتر و بدتر بوده است. آیا ممکن است کسی آنقدر کم‌دقت باشد که گمان کند گسترش پول و بانک و نظایر اینها "علت" یا حتی زمینه‌ساز بهره‌کشی است؟ علت بهره‌کشی و ظلم انسان است؛ انسانی که به حسب برتری و/یاخودخواهی درپی این است که سهم بیشتر (یا تمام) ارزش تولیدی را به خود اختصاص دهد. این انسان در دوران برده‌داری و زمین‌بنده‌داری این رفتار خودخواهانه و ستمگرانه را بسیار بیشتر و بدتر داشت. در این صورت گفتن این‌که نظام سرمایه‌داری چنین و چنان می‌کند یعنی چه؟ آنچه نظام سرمایه‌داری، در معنای نخست، است به خودی خود هیچ اقتضائی ندارد، و آنچه نظام سرمایه‌داری به معنای بهره‌کشی و پول‌پرستی است از بدو تولد انسان اجتماعی با او بوده است. تفکیک نکردن اینها و طوری حرف زدن که گوئی در دوران ماقبل سرمایه‌داری انسان‌ها کمتر مال‌دوست و خودخواه و زورگو بوده‌اند برای من یک جوک بیمزه است. همة نظامها از ازل تاکنون (در معنای دوم) سرمایه دارانه بوده اند.

بله در نظام سرمایه‌داری، در معنای نخست، هم درجات زیادی از ستم و ظلم و بهره‌کشی و اختلاف طبقاتی و تعارض و اختلاف کامیاری وجود دارد؛ ولی نظام سرمایه‌داری کمترین نقشی در آن ندارد. نظام سرمایه‌داری "هم" این‌گونه است چون هنوز انسان وجود دارد. هرچند این انسان در این نظام شکل خفیف‌تری از این رفتارها را اعمال می‌کند، بنابراین یک فرض می‌تواند این باشد که نظام سرمایه‌داری گویا عاملی بوده برای ستم کمتر. می‌گویم کمتر و نه کم. بهتر از گذشته زمین‌داری و بردگی ولی نه به قدر کافی خوب. هرچند واقعاً نمی‌دانم اساساً جبلت بنی‌بشر می‌گذارد که او کاملاً راضی باشد؟

نمی خواستم بیش از این اطاله کنم، ولی اگر کسانی منظورشان از بدگوئی نظام سرمایه داری در قیاس با کمونیسم یا نام قشنگتر آن سوسیالیسم است، من هیچ حرفی برای گفتن ندارم. ولی البته اغلب چنین نیست. بسیاری از مرتبطان با نظامهای کشورهای عقب مانده هم از سرمایه داری می نالند. بسیاری گمانشان این است که چون کشوری عقب مانده است پس سرمایه داری نیست. این همان مغالطه است.
مرتضی مردیها

کانال ایده های سرمایه گذاری و تجارت؛
T.me/Geconomy