👆👆👆👆👆. SATURATED:. اشباع شده؛ مملو؛ سرشار؛ مستغرق؛ خیسانده شده

👆👆👆👆👆
SATURATED:
اشباع شده؛ مملو؛ سرشار؛ مستغرق؛ خیسانده شده
@Generalenglish

Soaked, thoroughly wet, full of moisture.

Synonyms include drenched (خیسانده شده), steeped (خیسانده شده), permeated (نشت و نفوذ کرده) (PUR-mee-AY-tid), impregnated (اشباع شده), imbued (غرق در چیزی شده؛ مستغرق) (im-BYOOD) , and sodden (خیس شده) (SAHD-’n).

Sodden may mean heavy with moisture, soggy (خیس), or dull, stupefied (بهت و حیرت زده), expressionless, as from drinking too much liquor (نوشیدنی الکی).

To saturate means to soak or wet thoroughly, 1⃣either literally, as in “My french fries are saturated with oil,” or 2⃣figuratively: “The company saturated the media with ads for its new product.”
Saturation is the corresponding noun.

تو متن بالا و فایل صوتی که گوش دادید، به رغم کوتاهی، لغات جدید زیادی داشت. خب سوال اول اینه که کدومها رو حفظ کنم؟
مهم هاش ایناست:
Saturated
Soaked
Sodden
Soggy
Moisture
الباقی از سطح کنکور ارشد بالاترن و به جی آر ای نزدیک ترن؛ بچه های آزمون دکترا دوست داشتن حفظ کنن.

بریم سراغ لغت اصلی:
صفت saturated و معانی مربوطه ش بالا تر نوشته شده. این صفت مفعولی از ریشه فعل saturate هست که دو معنای کلی داره:

1⃣معنی تحت الفظی که به همون خیساندن و اشباع کردن چیزی درون یه مایع گفته می شه:
My french fries are saturated with oil.
سیب زمینی سرخ کرده های من با روغن اشباع شده (یعنی روغن سرتاسرش رو گرفته)

2⃣ یا معنی تلویحی و استعاری اشباع و مملو شدن با چیزی:
The company saturated the media with ads for its new product.
شرکت، رسانه ها رو با تبلیغات محصول جدیدش اشباع (پر) کرده بود (یعنی مثه یه دورانی هر کانالی می زدی تبلیغ گل گل گل گلرنگ می دیدی!!)

اسم مربوطه ش با همین ریشه Saturation هست.

یادگیری #لغات ارشد و دکتری با فایل صوتی مربوطه در کانال @Generalenglish

#لغت
#زبان_عمومی
#زبان_زیر_ذره_بین