زبان عمومی زیر ذره بین تحت هدایت علمی اساتید جهانشاهی و یوسفزاده بر اساس مرجع اصلی زبان کنکور کارشناسی ارشد و دکتری: کتاب زبان زیر ذره بین؛ انتشارات نگاه دانش 💻GeneralEnglish.ir 📷Instagram.com/GeneralEnglish @ZabanZireZarrebin @GeneralEnglish
yon. ir/symem. آموزش
yon.ir/symem
آموزش #ریشه_پیشوند_پسوند
یک ریشه مهم رو با هم یاد بگیریم
🔶 pathos 🔶
این ریشه دو معنی نزدیک داره: «درد و احساس». این رو توی این لغات مهم زیر میبینید:
⭕️ pathology
این واژه تو علم پزشکی زیاد استفاده میشه. امیدوارم خدا قسمت نکنه (!) اما اگه بیمارستان رفته باشید شاید اسم پاتولوژی به گوشتون خورده باشه. از واژه path به معنای درد و logy یعنی شناختن میشه حدس زد معنی این واژه میشه «آسیبشناسی/دردشناسی». این رشته به شناخت ماهیت و علل بیماری میپردازه.
⭕️ sympathy
این لغت دارای پیشوند مهم sym به معنای «هم/با هم» هست و نهایتا حدس میزنید چه معنی ای بده؟
احتمالا درست حدس زدید و «همدردی» معنی این واژه است.
⭕️ antipathy
اگه حتی چیز زیادی هم از ریشهشناسی نخونده باشید، از زبان مادری و کلماتی که از انگلیسی وارد زبون ما شده میدونید که anti یعنی «ضد». مثل آنتی بیوتیک، آنتی هیستامین، آنتی ویروس یا آنتی رفلکس و نمیدونم آنتی هرچی!
اینجا هم antipathy دقیقا متضاد همدردی هست و میشه «بیزاری و نفرت و حس بد به کسی داشتن».
⭕️ apathy
پیشوند a به تنهایی معنی منفی به یه کلمه میده. معنی این واژه پس باید بشه عدم احساس یا همون احساس نداشتن! به کسی که نسبت به موضوعات حس خاصی نداره (نه بدش میاد نه خوشش میاد) میگیم apathetic. مترادف خوب برای این واژه indifference «بیتفاوتی» هست.
⭕️ empathy
این واژه هم از پیشوند em یا همون in یعنی درون و path شکل گرفته. پس معنی کلیش اینه که یکی احساس درونی داره. یعنی چی؟! یعنی تا یکی رو میبینه که یه گوشه ای نیاز به کمک داره، دلش میسوزه، یا خیلی سریع تحت تاثیر قرار میگیره. خیلی خیلی نزدیک به sympathy هست با این تفاوت:
empathy
احساس همدلی و همدردی با کسی چراکه یا قبلا این اتفاق برای خودتون افتاده و یا میتونید خودتون رو دقیقا جای اون فرد فرض کنید.
sympathy
درک شرایط سخت یک فرد و سعی در آروم کردن اون فرد.
مثلا توی ماجرای زمینلرزه، حس اکثریت مردم sympathy بود چرا که احتمالا اون اتفاق رو تجربه نکرده بودن اما اون درد بزرگ رو درک میکردن و سعی در کمک کردن داشتن. اگه قبلا تجربه کرده بودن این شرایط رو، اونوقت میشد empathy.
در نهایت بدونین که خیلی جاها این دو تا رو با هم قاطی میکنن و دونستن این تفاوت اصلا مهم نیست!!
⭕️ telepathy
همون تلهپاتی خودمون هست! یعنی از راه دور بتونی حس یکی دیگه رو بفهمی! طبیعتا میدونیم که tele هم یعنی از راه دور. مثل television یا telecommunication.
سه تا مثال هم ببینیم:
🌀 Since his parents immigrated to the US to provide him a better life, Reza has empathy for illegal aliens.
ازونجاییکه پدر و مادرش برای ساختن زندگی بهتر برای اون به آمریکا سفر کرده اند، رضا حس همدلی با خارجیهای غیرقانونی دارد.
🌀 Is your antipathy for me so great that you no longer care about my feelings?
آیا حس نفرت تو از من انقدر شدیده که دیگه اصلا احساسات من برات مهم نیست؟
🌀 My husband and I must share telepathy because we are always reading each other’s thoughts.
من و همسرم بایستی تله پاتی داشته باشیم چراکه همیشه فکر همدیگه رو میخونیم.
چند تا لغت به نسبت سخت دیگه رو یاد گرفتیم. اگه میخواید واژه های بیشتری با این ریشهها یاد بگیرید، نگاهی به جلد 1 کتاب زبان زیر ذرهبین که در حال حاضر #چاپ26 هست بیندازید.
📌 مرور واژگان با شیوه صحیح در
@GeneralEnglish