CONGENIAL:. هم فکر، همسو، سازگار، مساعد، خوشایند

CONGENIAL:
هم فکر، همسو، سازگار، مساعد، خوشایند
@Generalenglish

Sympathetic, agreeable, compatible, kindred, harmonious, having the same
taste, nature, or temperament.
Congenial persons have similar or sympathetic tastes, interests, or personalities.
Congenial things agree, go well together.
Antonyms, or opposites, of congenial are alien (بیگانه), dissident (DIS-uh-dint) (معاند و مخالف), and incongruous (in-KAHNG-groo-us) (نامربوط و نامتناسب).

افرادی که congenial هستن با هم هفکرن، آبشو تو یه جوی میره و جورن با هم. اگه دو تا چیز congenial باشن یعنی سازگارن و مناسبن و کنار هم قرار دادنشون ایرادی نداره.
Compost provides congenial conditions for roots to develop.
کود گیاهی شرایط مساعدی برای ریشه ها فراهم می کنند که (بتوانند) رشد کنند.

#لغت
#زبان_عمومی
#زبان_زیر_ذره_بین
Generalenglish.ir

هر روز یک لغت کنکور ارشد و دکتری به همراه فایل صوتی توضیحات در کانال @Generalenglish