داستانی از معلولیت رشد سازمانی. برگرفته از کتاب: تو یک مدیر هستی

داستانی از معلولیت رشد سازمانی
برگرفته از کتاب : تو یک مدیر هستی

در حالی که در یكی از کارخانه های تولید کیک و بیسكویت که بصورت مشاوره در سال قبل با آنها مشغول خدمت بودم و در سال جاری همكاری با آنها نداشتم ، یک مدیر فروش تازه استخدام شده بود و این مدیر از یک شرکت بزرگ به این کارخانه آمده بود . یک روز مدیر عامل کارخانه به من گفت که در نبود شما، یک طرحی می خواهیم پیاده کنیم که مثل بمب صدا خواهد کرد ، من هر چه جستجو کردم، اطلاعات بیشتری در اختیار بنده نگذاشت تا اسرار و رموز طرح را حفظ کرده باشد .
بعد از مدتی از طرف یكی از نمایندگان فروش شنیدم که این کارخانه، برای نمایندگانی که دو برابر فروش ماه قبل ، سفارش داشته باشند سكه های طلا جایزه میدهد (حدود پانزده درصد میزان خرید) .
من به مدیر عامل زنگ زدم و گفتم : بسیار مواظب باش ، جایزه حكم دوپینگ را دارد و شرکتی که به همه جوانب کار فكر نكرده باشد از طرحهای جایزه ، شكست خواهد خورد ، اما مدیر عامل در جواب به من گفت که در این دو ماه که این طرح را اجرا کرده ایم ، فروش ما رشد صعودی پیدا کرده و دوبرابر شده است ، اکنون هم داریم یک شیفت کاری برای جبران سفارشات عقب افتاده استخدام میکنیم .تو یک مدیر هستی "هر انسان یک مدیر است"
@HRMCHANNEL

بهر حال نصیحت من ، اثرگذار نبود و هیجان ایجاد شده در این کارخانه ، مانع میشد که دلسوزی و آینده نگری بنده را قبول کنند و از این دلسوزی به نوعی حسودی تعبیر میکردند .تقریبا سه ماه دیگر هم گذشت و این هیجان همچنان ادامه داشت ، روزی ناگهان ، تلفن همراه من زنگ خورد و با تعجب دیدم مدیر عامل این کارخانه میباشد و مرا دعوت کرد که فورا به کارخانه بروم . برای فردای آنروز قرار گذاشتیم .فردا به کارخانه ایشان رفتم مرا به سالنهای تولید و انبارها برد ، تمام انبارها و سالنهای تولید ، با ارتفاع زیادی پر شده بود از کارتن های تولید شده محصولات ، کیک و بیسكویت .
@HRMCHANNEL
با تعجب تمام ، در حالی که می دانستم ،حداکثر ماندگاری این کالاها فقط چهار ماه میباشد ، از تولید این همه کالا تعجب کرده بودم و ماجرا را پرسیدم . مدیر عامل گفت : که ماههای اول و دوم وسوم این طرح ، حجم سفارشات بسیار خوب بود و ما از سفارشات عقب افتادیم برای همین یک شیفت کاری ، اضافه کردیم و سرعت تولید را اضافه کردیم ولی از آن طرف از حجم سفارشات قبلی خبری نبود و چون هنوز امید داشتیم که دوباره سفارشات اوج میگیرد برای حفظ توان تولید ، کالا تولید کردیم و انبارها را پر کردیم و اکنون هنوز هم از سفارش خبری نیست و از نگرانی نزدیک است که دیوانه شوم و به ضرری که ممكن است اتفاق بیفتد فكر می کنم. بهر حال کار زیادی از دست ما برنمی آمد ، علیرغم تلاشهای ما و تخفیفات و طرحها ، آن کارخانه ضرر موقتی و هنگفتی را تحمل کرد و خسارت زیادی دید.


در کانال آموزشی مدیریت منابع انسانی و تولید با ما همراه باشید👇👇👇
@HRMCHANNEL