بر اساس چه مدلی میتوان برای تاسیس شعب در شهرهای «کوچک و متوسط» به قطعیت رسید؟

بر اساس چه مدلی میتوان برای تاسیس شعب در شهرهای "کوچک و متوسط" به قطعیت رسید؟

همانطور که میدانیم در شهرهایی که از رونق اقتصادی بالایی برخوردار نیستند، قاعدتا درآمدهای تسهیلاتی شاید تنها گزینه مهم برای کسب درآمد شعب بانکها باشد.

به همین خاطر برای تاسیس شعب در این شهرها باید بدین‌گونه عمل نمود که "چقدر سپرده جذب نماییم که بر اساس حاشیه سود حاصله از مصارف آن (مصرف مستقیم شعبه برای تسهیلات دهی و یا قرض دادن منابع به مرکز ) ، درآمد حاصله "حداقل" کفاف پوشش هزینه هایی چون : هزینه های اداری و اجاره ملک ، هزینه های پرسنلی، هزینه استهلاک اموال و همچنین هزینه ذخیره مطالبات را داشته باشد".

هر چه درآمدهای کارمزدی هم حاصل گردید، برای سودآوری شعبه مورد محاسبه قرار میگیرد البته به شرط آنکه درآمدهای واسطه گری (تسهیلات دهی) توانسته باشد پوشش هزینه های ذکر شده را صورت دهد.

به همین خاطر وقتی میزان سپرده های جذب شده و میزان مصارف برخی از شهرهای کشور بخصوص مراکز استان هایی که چندان صنعتی نیستند را بررسی می نماییم ، نتیجه حاصله آن است که درآمد حاصل از تسهیلات دهی در بسیاری از موارد کفاف پوشش هزینه ها را نمیدهد و شاید با تجمیع درآمدهای کارمزدی، به سختی بتوان این هزینه ها را پوشش داد.

قطعا در خصوص بانکهای توسعه ای بدلیل ماهیت کارکرد انتفاعی آن برای عموم جامعه این استدلال منطقی نیست اما برای بانکهای تجاری که در چنین شهرهایی شعبه تاسیس می نمایند تنها دلیل میتواند "پر کردن ویترین" در سطح کشور باشد.

بررسی های ساده نگارنده نشان میدهد عملکرد شعب بانکهای خصوصی در مرکز بسیاری از استان ها بگونه ای است که سطح سپرده جذب شده پوشش هزینه ها را نمیدهد. شاید چیزی در حدود 66 درصد موارد!

عباس دادجوی توکلی

@interestratemoney