مدل‌هایی که متغیرهای پولی را به مدل‌های پساکینزی توزیع و رشد اضافه می‌کنند معمولا تابع دیدگاه «افقی‌گرایی» پساکینزی کالدور [۱] (۱۹

مدل‌هایی که متغیرهای پولی را به مدل‌های پساکینزی توزیع و رشد اضافه می‌کنند معمولا تابع دیدگاه «افقی‌گرایی» پساکینزی کالدور [۱] (۱۹

مدل‌هایی که متغیرهای پولی را به مدل‌های پساکینزی توزیع و رشد اضافه می‌کنند معمولاً تابع دیدگاه «افقی‌گرایی» پساکینزی کالدور[1] (1970،)، لاوي[2] (1984، 1996، 1999، 2006) و مور[3] (1988، 1989) هستند و فرض می‌کنند که نرخ بهره، متغیر برونزایی برای فرآیندهای سرمایه گذاری است، درحالی‌که میزان اعتبار و پول به صورت درونزا بر اساس فعالیت اقتصادی و قراردادهای پرداخت تعیین می‌شود.

با این حال، محققان پساکینزی طرفدار دیدگاه «ساختارگرا» مانند وری[4] (1990، 1992الف، 1992ب، 1995)، پالی[5] (1991، 1994، 1996، 2008)، هاولز[6] (1995الف، 1995ب، 2006)، آرستیس[7] و هاولز (1996، 1999) و داو[8] (1996، 2006)، در مورد روایی دیدگاه «افقی‌گرایی» ترديد كرده‌اند[9]. مطابق این دیدگاه، نرخ بهره نیز باید متغیری درونزا در نظر گرفته شود که وابسته به مصارف بانکی، توسعۀ فعالیت اقتصادی و در کل ترجیحات نقدینگی تمامی عوامل اقتصادی من جمله بنگاه ها، خانوار و بانک ها می باشد. . مطابق این دیدگاه، می‌توان گفت که نرخ بهرۀ درونزا نیز باید در مدل‌های توزیع و رشد پساکینزی در نظر گرفته شود.