‍ (.. ⁉️آیا روش «درهم شکستن» را می‌داند؟

‍ (https://attach.fahares.com/+LW/PzR9US39M04SDAIxvA==)

⁉️آیا #پنتاگون روش «درهم شکستن» #ایران را می داند؟

روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال به نقل از منابع خود اطلاع داد که در پاییز سال گذشته به دنبال حمله به سفارت آمریکا در #بغداد که #واشنگتن، #ایران را به آن متهم می کند، #جان_بولتون مشاور امنیت رئیس جمهور ایالات متحده از #پنتاگون خواست که لیستی از سناریوهای پاسخ این حمله #جمهوری_اسلامی_ایران را به کاخ سفید ارائه دهد. این منابع در پنتاگون از نگرانی های خود در خصوص روحیه تندرو جان بولتون در این زمینه گفته اند. اما آیا آمریکا واقعا خواستار درگیری نظامی با ایران است ، آن هم در اوضاع پرآشوب و نابسامان #خاورمیانه ؟ سناریوهای پنتاگون تا چه اندازه با واقعیت مطابقت دارند؟

برای روشن شدن موضوع خبرنگار اسپوتنیک با آقای #مجتبی_جلال‌زاده، کارشناس و پژوهشگر مسائل بین الملل و سیاست آمریکا گفت و گویی انجام داده است:

🔺#پنتاگون چه گزینه های و سناریوهایی را از دیدگاه نظامی برای ارائه به کاخ سفید آماده کرده است؟ برای مثال درگیری دریایی در #خلیج_فارس یا برخورد زمینی؟

در تحلیل این گزاره باید به پیشینه و نقش افراد در سوگیری و جهتگیری سیاست خارجی آمریکا دقت کنیم. با به روی کار آمدن #دونالد_ترامپ که به‌عنوان یک پدیده انتخاباتی در #آمریکا مطرح می شود، ما شاهد این هستیم که یکجانبه‌گرایی را به سیاست خارجه آمریکا برمی گرداند. افرادی که از کابینه دونالد ترامپ جدا شدند و افرادی که در حال حاضر بر مسند قدرت هستند. کسانی مثل جان بولتون که سابقه دشمنی او را با ملت ایران و همصدا شدن با گروه های تروریستی نظیر مجاهدین خلق را می بینیم.

هدف اصلی نئوکان های آمریکا یا تندروهای دست راستی جمهوری خواه در این کشور، بازگرداندن قدرت آمریکا یا همان شعار انتخاباتی آقای ترامپ به عنوان «آمریکای اول» است، منتها از طریق حمله نظامی. در واقع این سیاست در عرصه بین‌الملل مردود شناخته شده، خصوصا در قبال کشوری مانند #ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران. اگرچه خواست افرادی مانند جان بولتون مقابله نظامی با ایران است، اما هیچ گاه هیات حاکمه در ایالات متحده آمریکا به چنین تصمیمی تن نخواهد داد و بیشتر شاهد یک بار روانی هستیم.

اینکه آمریکایی ها ، ایران را در حمله به سفارت خود در #عراق مقصر می دانند، پیشینه تاریخی دارد و عنوان کردن چنین اتهاماتی به نظام ایران در واقع در راستای اقناع کنگره و سناتورهاست برای اینکه به مقابله نظامی با ایران رای دهند. در واقع بعد از سال ۲۰۰۱ و پس از حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۰ قانونی وضع شد که به قانون دوهزاری موسوم است. این قانون، ابتکار عمل در به کارگیری نیروی نظامی و حمله نظامی در آمریکا را به رئیس جمهور واگذار کرده و نقش کنگره را کم رنگ تر می کند. در آینده شاهد بالا رفتن فشارهای بین المللی خواهیم بود، چه در حوزه سیاسی که نمونه آن برگزاری کنفرانسی در ارتباط با خاورمیانه و ایران در #لهستان است و چه در حوزه اقتصادی که تحریم های بیشتر وضع خواهد شد، تا سایر کشورها با آمریکا همراه شوند و اجماع جهانی مجددا به وجود آید. این مسیری است که آمریکایی ها طی می کنند.

🔻مطرح شدن گزینه های نظامی بیشتر جنبه شعارگونه دارد تا اینکه به واقعیت نزدیک باشد؟

در دید هیات حاکمه آمریکا در صورتی که دولت را به عنوان این هیات حاکمه بشناسیم، برخورد دفعتی و نظامی با کشورهایی که همسو نیستند، یک خواسته است. اما در عمل این سوالات مطرح می شود که تا چه اندازه از این توان برخوردارند؟ چه میزان افکار عمومی داخلی و همچنین بین المللی با آنها همراهی خواهد کرد؟ و چقدر توان تحمل تبعات آنرا داشته باشند؟ طبعا حمله نظامی به یک کشور باثبات مانند ایران در یک منطقه بحران زا مانند خاورمیانه بدون تبعات نخواهد بود.

🔺 آیا ایران طرح دفاعی مناسبی برای این گزینه های احتمالی درگیری مد نظر دارد؟

قطعا ایران به عنوان یک کشور مستقل، براساس مولفه های نظامی از یک توان دفاعی نظامی مشخص برخوردار است. اینکه بخواهیم ایران را یک کشور دست و پا بسته در مقابل حمله فرضی بدانیم، کاملا اشتباه است و البته اگر ایران را از پیش برنده هم بدانیم، آن هم نمی تواند منطبق بر واقعیت باشد.

باید دو نکته را مد نظر داشته باشیم: اول اینکه جنگ کوتاه مدت یا حمله نظامی کوتاه مدت بدون پاسخ، نخواهد بود. اگر درگیری نظامی اتفاق بیافتد، بلندمدت خواهد بود و در بازده زمانی کوتاه تمام نخواهد شد. دوم اینکه با توجه به اعلان های قبلی سیاست مداران ایرانی و نظامیان ایرانی که در سپاه پاسداران داشته اند، شعله های این جنگ بر دیگر مناطق خاور میانه و سایر کشورهای این منطقه هم تاثیر گذار خواهد بود.