این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
🔸به جای تبریک عید🔸. ✍️ محمدمهدی اردبیلی.. ❗️بخش سوم: ❗️
🔸به جای تبریک عید🔸
✍️ محمدمهدی اردبیلی
❗️بخش سوم:❗️
🔆در این معنا، عید تکرار است و تکرار نیست. رویکرد محافظهکارانهای که به دنبال مصادره کردنِ طبیعت، به مثابۀ تکرار مطلق است، و عید نوروز را صرفاً به مراسمی صوری بدل ساخته است، هدفی جز عقیم کردن سویۀ رادیکال و انقلابی نهفته در آن ندارد. این جریان ناسیونالیستی-ارتجاعی البته تا امروز پیروز میدان بوده و توانسته عید را صرفاً به مجموعهای از جشن و شادیهای غیرانتقادی، تعطیلات، عیدی، هفتسین، خانهتکانی، لباس نو، سفر و غیره فروبکاهد. این جریان که پیش از این، خود فرآیند عملِ طبیعت را مصادره کرده بود، اکنون به دنبال تصاحب و تحریف دلالتهای انتقادی آن است. واقعاً جا دارد از خودمان بپرسیم که در عید نوروز چه چیزی در ما نو میشود؟ کمی به خود بنگریم: لباس، خانه و مظاهری از این دست. حال باید پرسید دقیقا چه چیزی است که اصلا نو نمیشود و همواره درجا میزند و تکرار میشود: خود ما، شیوۀ زیست و فرهنگمان. در مقابل، اگر به دنبال احیای امکاناتِ موجود در عید نوروز، هستیم، باید به جای تن سپردن به دور باطلِ تبریکات و آرزوهای تکراری یا بیان گزارههای بیمعنا، بر خودِ تکرار در عینِ پیشروی، یا به بیان هگلی «اینهمانی در عین تفاوت» تاکید کنیم. و به جای جشن و شادیهای مرسوم، بر خود «زمان مارپیچی» به منزلۀ شکلی از مواجهه با هستی تمرکز کنیم که بناست همه چیز، دقیقاً همه چیزمان را درنوردد و باید به جای تلاش برای فروکاستن نوروز به تکرار و حفظِ متصلب «رسوم کهن گذشته»، با موضعی انتقادی نسبت به فرهنگ خودمان، حتی خود نوروز را از نو بسازیم. در نتیجه، هدفِ انتقاد این یادداشت نه خودِ «نو شدن»، بلکه فروکاستنِ آن به خاكروبي و لایروبی از سطحيترين عرصههاي حيات فردي و بدل شدنش به مجموعه ای از اعمال پرهزينه صرفا در راستای تن-آسايي جمعي است. «نو» شدن در قالب فعلی، اصلا «نو» شدن نیست و هيچگونه آرمان جمعيای را در دل اين همه ديدار و دورهمي صوري و ملالتبار احيا نکرده و نخواهد ساخت. در وضعیت فعلی، روزِ نو داشتن در چيزي شبيه لباس نو داشتن، يا چيزهايي ازاين دست متوقف مانده و درجا زده است. انچه نوروز را بدل به امكانی رهاییبخش مي كند، دقیقاً همين امكان برساختن «امر نو»، در دل وضعيتي عمومي است كه ميتواند همزمان اين رويداد را به مهمترين امكان تحولِ فرهنگی ارتقا دهد. در نتیجه، هدف نه تحقير مناسبات سنتي، بلكه دقيقا بازيابي حيثيت تاريخي نوروز به مثابه «مهمترين امكان مواجهۀ همهجانبۀ ما با امر نو» است؛ امکانی كه امروزه به واسطۀ خلط شدن با نوشدنهای ظاهری، منکوب و سرکوب شده است.
و سوال آخر این است که چه چیزی دایره را به مارپیچ تبدیل میکند و تکرار را به فراروی؟ پاسخ «نفی در عین حفظ» یا «فراروی در عین درونماندگاری» است. موضع و مواجهۀ انتقادیِ ماست که باعث میشود هر تکرار را به چیزی فراتر از تکرار بدل سازیم. آیا جرات این کار را داریم؟ آیا میتوانیم به جای تن سپردن به مناسبات کسالتبار، آنها را به چالش بکشیم، نه برای نفی آنها، بلکه برای احیا و نجات دادنشان. آیا واقعاً توان پرداخت این هزینه را داریم؟ دلخوری دوستان و آشنایان من از خود این متن شاید حداقل هزینهای باشد که باید برای این مواجهۀ انتقادی پرداخت کرد. باید از خود بپرسیم که آیا ما واقعا به دنبال «روزی نو» (نوروز) هستیم، یا تحت این نام، هنوز به دنبال حفظ و تکرارِ «کهنروز»ایم؟ اگر جرات و توان این مواجهه را داشته باشیم، آنگاه میتوانیم به خود، فرهنگ و جهانِ پویایمان ببالیم و تازه شاید چنین نوروزی تبریک هم داشته باشد: اما نه از جنس تبریکهای کسالتبار و پیغامهای زیبا و جذاب متداول، بلکه تبریکی که عملاً چیزی نخواهد بود جز نوعی کنش سیاسی و خوداندیشیِ انتقادی در باب فرهنگ، تمدن و انسان.🔆
@Kajhnegaristan