❗️ «مارکس: پیروزى و اسطوره» ❗️. ✍. ترجمه..۳/۶

❗️"ماركس: پيروزى و اسطوره"❗️
✍ #الكس_كالينيكوس
ترجمه #روزبه_آقاجرى

3/6

• اسطوره دوم :
🔆قانون آهنين مزد ها🔆


📙ماركس همچنين متهم است باور داشته كه طبقه كارگر در روند پيشرفت سرمايه دارى لحظه به لحظه تهيدست تر و بى چيزتر مى شود. اين همان چيزى است كه گاهى پيش بينى او درباره «فقر زدگى فزاينده» توده ها خوانده مى شود. اما حالا كه مزد هاى واقعى در كشور هاى پيشرفته سرمايه دارى از بيش از صد سال گذشته تا همين حالا به واقع در حال افزوده شدن اند ، آنچه ماركس مى گويد بى شك نادرست از آب درآمده است. اين كژنمايى حيرت انگيز انديشه ماركس است. «قانون آهنين مزد ها» به اين معنى كه مزد هاى واقعى نمى توانند از پس برآوردن حداقل محض جوهر مادى [حداقل نياز مادى] برآيند ، يكى از جزم هاى بنيادى اقتصادهاى راست كيش پيشاسرمايه دارى در حدود سده نوزدهم است. برپايه نظريه جمعيت توماس مالتوس است كه گفته مى شود جمعيت [در حال افزوده شدن] به سمت افزايش هر چه بيشتر خوراك پيش مى رود. هرگونه افزايش مزد ها بر پايه جوهر براساس اين نظريه به رشد جمعيت و تهيدست و بى چيز شدن توده [ى مردم] مى انجامد.

ماركس ، بى تن دادن به اين نظريه نيرومندانه بر ضد آن مبارزه كرد و خواستار متقاعد كردن سوسياليست ها براى نپذيرفتن آن شد. در «مزد ها ، قيمت و سود» بحث يكى از پيروان سوسياليست اتوپيايى ، رابرت اون را كه مى گويد «قانون آهنين مزد ها» به اين معنى است كه اتحاديه ها هرگز نمى توانند شرايط كارگران را بهبود دهند ، به چالش مى كشد. ماركس نشان مى دهد كه سهم بندى توليد ميان كار و سرمايه به هم ترازى قدرت ميان اين دو بخش بستگى دارد و بنابراين به مبارزه طبقاتى. درست اين است كه بگوييم ماركس [تفاوت] ميان فقر مطلق و فقر واقعى را برجسته كرده است. مزد هاى واقعى افزوده م مزدهای واقعی افزوده م ى شود ، اما سهمى كه كارگر در يك زمان مشخص از كار خود در توليد به دست آورده است در مقايسه با سهمى كه كارفرمايان به شكل سود به دست مى آورند ، بسيار كمتر است. اگر كار كارگران بارورتر شود ، استاندارد هاى زندگى شان مى تواند افزايش يابد اما باز هم از گرده آنها كار بيشترى كشيده خواهد شد چرا كه [به همان نسبت] كارفرمايان هم مى خواهند سود بيشترى را از آنها بيرون بكشند.

ماركس همچنين بحث كرد كه اينها (كارفرمايان) در برابر رفرم هاى اتحاديه محدوديت هايى به وجود مى آورند. كارفرمايان با كنترل ابزار هاى توليد مى توانند با غارت كردن كارگران از قدرت چانه زنى شان بكاهند. اين است آنچه در هنگامه ركود پيش مى آيد. بيشتر نيرو هاى بيكار به كارگرانى بدل مى شوند كه به شغل هايى با مزد هايى پايين تر و شرايط كارى بدتر گردن مى نهند. در 25 سال گذشته بحران هاى اقتصادى ، مزد هاى واقعى در ايالات متحده آمريكا ثروتمندترين كشور جهان به شكل معنادارى پايين آمده اند. اين به روشنى اشاره دارد به اينكه ماركس بر چيزى نادرست پاى نفشرده است.📙
3/6


@Kajhnegaristan