🔸درآمدی بر نیچه و فلسفه🔸 …🔆نیچه یکی از متفکران بزرگ قرن نوزدهم بود، کسی که به طور رادیکال نظریه و کاربرد فلسفه را دگرگون کرد

🔸درآمدی بر نیچه و فلسفه🔸


🔆نیچه یکی از متفکران بزرگ قرن نوزدهم بود، کسی که به طور رادیکال نظریه و کاربرد فلسفه را دگرگون کرد. او متفکر را با پیکان قیاس کرد که از کمان طبیعت پرتاب می شود: هر جا که این پیکان فرود آید متفکری دیگر می آید و آن را بر می دارد و آن را در مسیری دیگر پرتاب می‌کند. برای نیچه، متفکر نه ابدی است نه تاریخی، بلکه "نابهنگام"، همیشه نابهنگام، است. پیشینیان نیچه اندک اند. فارغ از پیشاسقراطی ها فقط اسپینوزا وجود دارد.
فلسفه نیچه می تواند در طول دو محور سازماندهی شود. اولی با نیرو، یا نیروها، سر و کار دارد و نوعی نشانه شناسی عام را بر می سازد. به زعم نیچه، پدیده ها همان چیزها، ارگانیسم‌ها، جامعه‌ها، آگاهی‌ها، و روح ها نشانه ها یا سیمپتوم ها هستند، و از اساس به حالت نیروها ارجاع می یابند. بدین سان، او فیلسوف را در مقام "فیزیولوژیست و پزشک" می‌فهمد. کدام حالت نیروها، هم درونی و بیرونی، را باید برای هر چیز داده شده پیش فرض بگیریم؟ نیچه نوعی سنخ شناسی نیروها را ابداع کرد که نیروهای کنشی را از نیروهای واکنشی (نیروهایی که بر آنها کنش انجام شده است) تمیز می دهد، و ترکیب های گوناگون شان را تحلیل می‌کند. تجسم سنخی از نیرو که به معنای واقعی کلمه واکنشی است یکی از اصیل ترین نکته های اندیشه ی نیچه است. این کتاب درباره نیچه سعی می‌کند تا این نیرو های متفاوت را تعریف و تحلیل کند. چنین نشانه شناسی عامی دربرگیرنده ی زبان شناسی، یا فیلولوژی، به منزله ی یکی از حوزه‌هایش است. این ادعا بدین خاطر است که خود یک گزاره گروهی از سیمپتوم هاست که شیوه ی هستی گوینده حالت وجود او را بیان می کند، وضعیتی از نیروها که کسی همراه با خود و دیگران حفظ شان می‌کند، یا سعی می‌کند که حفظ کند (پیوندها همین جا نقش بازی می کنند). بدین معنا، یک گزاره همواره به حالتی از وجود، به یک "سنخ" ارجاع می یابد. برای هر گزاره ی داده شده، حالت وجودی ادا کننده ی این گزاره چگونه است؟ و کدام حالت وجودی، ضروری است تا واجد قدرت ادا کردن این گزاره باشد؟ یک حالت وجودی وضعیتی از نیروهاست که سنخی قابل بیان را از خلال نشانه ها یا سیمپتوم ها بر می سازد.🔆
---------------------------------------

ژیل دلوز/یک زندگی.../فصل درآمدی بر "نیچه و فلسفه"/ترجمه؛پیمان غلامی-ایمان گنجی/ص.171-172


@Kajhnegaristan