🔶آدمی نه از طریق دست یافتن به هدف بلکه با اثبات این نکته که از پیش به آن دست یافته است، هدف را تحقق می‌بخشد، حتی وقتی که شیوه‌ی حص

🔶آدمی نه از طریق دست یافتن به هدف بلکه با اثبات این نکته که از پیش به آن دست یافته است، هدف را تحقق می بخشد، حتی وقتی که شیوه ی حصول این هدف از نظر پنهان است. به هنگام پیشروی، آدمی هنوز به آنجا (به مقصد) نرسیده بود، لیکن به ناگهان (چنین می نماید که گویی )تمام مدت آنجا بوده است. "خیلی زود" ناگهان بدل به "خیلی دیر" می شود، آن هم بدون تشخیص لحظه ی دقیق تبدیل آن ها. از این رو کل ماجرا حاوی ساختار قرار ملاقات از دست رفته است. در طول راه، حقیقت، حقیقتی که ما هنوز بدان نایل نشده ایم، هم چون شبحی ما را پیش می راند، و به ما وعده می دهد که در انتهای مسیر در انتظارمان است؛ اما ناگهان در می یابیم که ما همواره از پیش در قلمرو حقیقت به سر می بردیم. این مازاد و اضافه ی (surplus ) پارادوکسیکال که می لغزد و از کف می رود، در این مواجهه و ملاقات از دست رفته "لحظه مغتنم" خود را به مثابه " امری محال" عیان می کند، البته این همان ابژه ی کوچک a( امر دست نیافتنی ) است : نمود نابی که ما را به جانب حقیقت می داند، درست تا لحظه ای که ناگهان در پس ما ظاهر می شود، ( به نحوی که گویی ) ما پیشاپیش جلوتر از آن به مقصد رسیده ایم، یک هستی سراب گونه که واجد "زمان راستین خود نیست، و فقط همواره در فاصله ی بین "خیلی زود" و "خیلی دیر" برجا می ماند.

اسلاوی ژیژک
رخداد، گزیده مقالات، انتشارات گام نو
ترجمه جواد گنجی



@Kajhnegaristan