❗️ «نظام قشربندی اجتماعی و نابرابریها، و نگاهی به اقوال و ادبیات جاری در میان ما ایرانیان» ❗️

❗️"نظام قشربندی اجتماعی و نابرابریها،و نگاهی به اقوال و ادبیات جاری در میان ما ایرانیان"❗️
✍ دکتر قنبرپور


📙 به یاد مرحوم شاهرخ مسکوب که بنا بنوشته ها،پس از تعطیلی مرکز مطالعات اسلامی در پاریس، بعلت بیکاری در پذیرش آتلیه عکاسی پسر برادرش هم کار کرد و هم بعنوان خانه در آن زیست: ترکیب غریبانه ای از "کار" و" خانه".
"قومی که ره به عالم تحقیق می‌برند
مشکل به ترهات جهان سر بر آورند
چیزی که هیچ گونه وفایی نمی‌کند
من در تعجبم که غم او چرا خورند؟
این جامها چه فایده؟ چون بر کند اجل
وین پرده هاچه سود؟ که بر ما همی‌درند
کمتر ز مار و مور شناس آن گروه را
کز بهر مار و مور تن خود بپرورند"
در مواجهه با "نعمات مادی و نقش آن در زندگی افراد و امم" ارجاع به "گذشته" و احتراز از آن با توجه و تاکید بر"مرگ پذیری حتمی" و دوام موقتی امکانات ،عملا نقش بازدارنده خود را از دست داده است و حدود اثر آن در جمعیت عامه نیز محدود بزمانهای فشرده ای شده است که در برهه های ناگهانی و در مواجهه با اعلان نزدیکی مرگ ناگهانی رخ می دهد،وقتی که آدمی در شرایطی پیش بینی ناپذیر با مرگ و از دست رفتن تمامی دارایی ها و امتیازات،رو در رو می شود: سرطانها،سکته های مغزی و قلبی،تروماها،و...
و وارستگان و اعتلا یافتگان نیز که موضوع جدا گانه ای بوده و از طرف دیگر جمعیت آنها در جوامع کنونی بشری بطور عام و در جامعه ما بطور خاص،در سراشیب تند انقراض قرار گرفته است؛درصد کمی از انسانهای والا که در مسیری از زیست فردی- اجتماعی قرار دارند که خود از مصداقهای عینی اشعار فوق بشمار می آیند: مسکوبها،یلداهاو.."خود آنند که سروده می شوند".
امروز اگرچه با پیشرفت دانش و تکنولوژی عمر طولانی تر شده است و هر از گاهی نیز از بروز امکاناتی برای دسترسی به "عمر نوح"و حتی جاودانگی خبر داده می شود ولی میل به"مادیات" و نقش تعیین کننده آن در تمامی تصمیمات نه تنها فردی که در سطحی ملی- جهانی با علم به یقین"مرگ پذیری" صورت تحقق می یابد: وقوف کامل به عدم احتمال قریب به یقین در دست یابی به تحقق مرگ ناپذیری و دستیابی به جاودانگی و حداقل عمری طولانی،همانکه از آن در ادیان بین النهرینی تحت عنوان "عمر نوح" نام برده شده است. و اتفاقا وقوف به موقتی و کوتاه بودن زندگی در دنیای خاکی،"انگیزه" و "تحریض و تحریص"به مادیات و امکانات بر آمده از آنرا تشدید و همه گیر کرده است: امری سیری ناپذیر و میلی سوبژکتیو.
بر اساس یافته های جامعه شناسی قشربندیهای اجتماعی و نابرابریها بویژه جامعه شناسی فرانسه، شغلها براساس سه آیتم تعریف و درجه بندی می شوند و آحاد جامعه بر اساس این سه وجه است که علاقه و گرایش خود به انتخاب شغلها را تعریف و در آرزومندیها و برنامه ریزیهای عملی خود قرار می دهند؛
۱- بهره مندی از نعمات مادی
۲- کاریزما و احترام اجتماعی
۳- رضایتمندی فردی در انتخاب شغل و تمایل و زضایت به ادامه فعالیت در چهارچوب شغل مربوطه.
پس امروز موضوع و مشکل در تجمیع امکانات برای سوق دادن امیال،گرایشها و اراده ها به رویگردانی و احتراز از "مادیگری"نیست،بلکه توجه و تمرکز بر نوعی از "عقلانیت مدرن در اداره امور جامعه" و قسمی از"روند شکل گیری آرزومندیها و امیال در نزد افراد"است که شرایط زندگی و توزیع نعمات مادی و امکانات زندگی، بر اساس سه گانه های "مور "را در سطح جامعه،طوری برنامه ریزی و عملیاتی کند که قابل دسترس در چهارچوب "کار" بر آمده از "دانش،تولید،هنر"و براساس استعداد و تلاش فردی و در چهارچوب رقابت آزاد باشد.یعنی "کار" مبتنی بر "دانش،تولید و هنر" به ایده آل جامعه و الگوی مرجع در انتخاب شغلها تبدیل گردد.
امروز "دولتهای رفاه اروپایی" یک نمونه "واقعا موجود" و نسبتاخوبی از این نوع"عقلانیت مدرن" بشمار می آیند،تحقق و دوام شرایطی که در صحنه عملی زندگی راه را بر روی تولد،شکل گیری و بلوغ "مافیاهای پول- قدرت" و دلالان و واسطه گران" شکل گرفته در اطراف آنان مسدود و حداقل بسیار مشکل سازد و نگذارد که این اقشار انگل و ناسالم به "تعیین کننده و الگو" در سطح مدیریت اجتماعی و روند شکل گیری و تحقق امیال و آرزوهای اکثریت قاطع آحاد مردم ارتقا یابند.
بعبارت دیگر زندگی"لاکچری"،مطمئن و با ثبات در چهارچوب شغلهای بر آمده از کار و دانش و هنر نیز تحقق یافتنی باشد و این شغلها بتوانند در مرکزیت "نظام شغلها،و ایده آل جوانان" باقی بمانند و نه اینکه در طی یک"اعوجاج هیولایی"،نوعی از تغییر و جابجایی ساختاری در تقسیم کار اجتماعی و نظام شکل گیری امیال و آرزوهای آحاد مردم وقوع یابد که رانتخواران،دلالان و واسطه گران به الگوی شغل موفق،انسان پیروز و نقطه ایده آل امیال و آرزوی آحاد جامعه و بویژه جوانان ارتقا یابند که در اینصورت:"اعوذ باالله من الشیطان رجیم"

@Kajhnegaristan