این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
🔸تحلیل انتقادی گفتمان (بخش سوم) 🔸
🔸تحلیل انتقادی گفتمان(بخش سوم)🔸
✍ مریم زمانی
🔆در این بخش ضروری است برای پرداخت به تفاوتهای نگرشی تحلیلگران انتقادی گفتمان، مروری به تعاریف مفاهیم بنیادین این جریان فکری داشته باشیم. پیشتر گفتیم تفاوت این رویکردها، از تفاوت تعاریف مفاهیم بنیادین این جریان فکری ناشی شده است. برای پرداخت به این مسئله بحث را از تعاریف گفتمان آغاز میکنیم و ابتدا سراغ تعریف فوکویی گفتمان میرویم و سپس تفاوت این تعریف را با دیدگاه فرکلافی به بحث میگذاریم.
پیشتر گفتیم فوکو از رهروان راهی است که نیچه هموار کرده است. او در پی نیچه آمده و صدای او را موکدتر کرده و به شکل نظاممندتری از میراث او گفته است. فوکو (1981) گفتمان را نظامی میداند که ش یوه ادراک انسان از واقعیت را شکل میبخشد و آن را مقید و محدود میکند. او گفتمان را کنشی تحمیلی به واقعیت میشناسد. کنشی که بواسطهی آن امکان صحبت درباره جهان فراهم میشود. در نزد فوکو گفتمان معنایی است که انسان بر جهان بار میکند. به باور او پدیدههای واقع، مادامی که به حوزه گفتمان وارد نشوند، متعلق به فضای غیرگفتمانیاند و انسان تنها از خلال ساختارهای گفتمانی که برساختهی خود اوست، قادر به تجربهی جهان و تفکر درباره آن است. این ساختارهای گفتمانی، امکان طبقهبندی و تفسیر جهان را برای انسان فراهم میآورند و گاه آنچنان تثبیتشده و طبیعی جلوه میکنند که به سختی میتوان در آنها تردید کرد.
به باور فوکو شکلگیری گفتمان، بواسطهی مجموعهای از رویهها کنترل، سازماندهی و بازتوزیع میشود. طی فرایند شکلگیری گفتمان، نیروهایی در کار طرد یا تثبیتاند تا بتوانند به ساختار یک گفتمان شکل ببخشند و آن را حقیقی جلوه دهند. آنچه حقیقی انگاشته میشود از سوی طیفی از روالها و نهادها حمایت شده و رواج مییابد و صورتی طبیعی پیدا میکند. این روالها درصددند آنچه مورد پسندشان است را درست شمرده و آنچه نیست را طرد کنند. از این رو تنها آن چیزهایی رواج مییابند که در قلمرو امر درست بگنجند و با معیارهای آن سازگار و متناسب باشند. (همچنین میلز، 2003) آنچه فوکو میگوید تکرار دیدگاه نیچه درباره امر درست و روند شکلگیری آن است. فوکو با همافزایی صدای نیچه، حقیقت را نه مفهومی عینی و مورد اجماع، که برساختی گفتمانی میشناسد. او نیز همچون نیچه، خاستگاهی از پیش موجود و ازلی و ابدی برای حقیقت سراغ ندارد و حقیقت بدیهی جلوه داده شده را مورد حمایت سازوکارهای قدرت میشناسد. سازوکارهایی که در تلاشند تا احساس حقیقت (2) را پایدار نگاه دارند.
فوکو نیز همچون نیچه بر این مسئله تاکید دارد که مسئلهی پایداری احساس حقیقت امکان ندارد؛ چراکه منازعات گفتمانیِ متکی به سازوکارهای قدرت، تحقق چنین امری را ناممکن میکنند. ناگفته پیداست که چنین نگاه به حقیقت، دوگانه حقیقت/کذب را واسازی میکند. اگر حقیقت برساختی گفتمانی است که با حمایت سازوکارهای قدرت درست و بدیهی جلوه کرده، پس کذب نیز برساختی گفتمانی است و محصول سازوکارهای طرد گفتمانی است. به عبارتی کذب آن چیزی است که مورد پسند واقع نشده است. (فوکو، 2004)
به باور فوکو (1979) قوانین نانوشتهای درکارند تا صورتبندیهای گفتمانی (3) خاصی در دورهای خاص رواج یابند. این روالها از یک سو در جهت شکلدهی و ترویج احکام خاصی میکوشند و از دیگر سو درصددند مرز میان احکام مورد پسند را با احکام ناپسندی که میبایست مانع رواج آنها شد، برقرار نگاه دارند. از این رو محدودهی گفتمانی، فضایی در حال انجام است که دستخوش کنش و واکنش دائمی نیروهایی است که از یک سو در کار شکلدهی و رواج احکام مورد پسندند و از دیگر سو در کار طرد احکام مخالف با پیشفرضهای گفتمانیاند. این کنش و واکنشها، آرایشهای گفتمانی را دستخوش تغییر قرار میدهد. آرایشهای گفتمانی در ارتباط تنگاتنگ با مواضع قدرت شکل میگیرند و به پشتوانهی آنها و برای تحقق اهداف آنها معتبر به حساب میآیند.
از میان تحلیلگران انتقادی گفتمان، فانلیوون (2008) از جمله کسانی است که اتخاذ رویکرد فوکویی به گفتمان را انتخاب میکند. این انتخاب، دست فانلیوون را برای نگاه جامعتر به نظامهای نشانهای باز میگذارد. چراکه سبب میشود او بتواند گفتمان را حوزهای گسترده از کنشها و رویدادهای اجتماعی در نظر بگیرد و کاربرد زبان را تنها بخشی از آن ببیند و به دیگر نظامهای نشانهای نازبانی نیز توجه کند. چنین نگاه گستردهای، به او این امکان را میدهد که بتواند به مسئله "زمان" و "مکان" نیز توجه داشته و آنها را بهمثابهی ساختهای گفتمانی در نظر بگیرد و بر لزوم مطالعه انتقادی آنها تاکید کند. (نگارنده با اتکاء به آراء فانلیوون در مقالهای به تحلیل انتقادی گفتمانِ مکان پرداخته و رویکردی نشانهشناختی انتقادی به فضای اداری پلان باز اتخاذ کرده است. قهرمانی، 1391)🔆
ادامه دارد...
@Kajhnegaristan