❗️ «سیل به مثابه سیاست یا برابر نهاد تجدد بچه حاجی‌ها» ❗️. ✍حمید جعفری

❗️"سیل به مثابه سیاست یا برابر نهاد تجدد بچه حاجی ها "❗️
✍حمید جعفری

📙سیلاب های اخیر در کشور علیرغم پیامد های شوم ،مخرب و ناراحت کننده شان در وجهه استعاری و نمادین خود می توانند موجد و مستعد های خوانش های "زیباشناسانه " و "شورمندانه" قرار گیرند .

آن "غول قدرتمندی " که به "ناگاه " می آید و پرتوان هر آن چه "جاافتاده " است را می برد و "زمان روزمره"را مختل می کند گرچه خانه خرابی و ویرانی می آورد اما مناظر ی مستعد خوانش استعاری نیز خلق می کند ؛آری سیل را زیباشناسانه هم می توان دید آنگاه که آن را همچون "سیاست "از رهگذر مناظر شکوهمند استعاری که می آفریند بخوانیم.

اما سیاست را اینجا باید از نو تفسیر کنیم .مسلما اینجا مراد ما از سیاست ساز و کارهای بازنمایی و نمایندگی که عرصه جولان مگسان دور قاب "سرمایه"می باشند نیست .همان که مارکس می گفت نهایت پتانسیل ش این است که هر چهار سال مردم از طریق ش یکی از سرکوب گران خود را تنها می توانند انتخاب کنند .

مراد قطعا آن امر کارشناسانه استوار بر فروش توان سیاسی "مردم"به سیاست بازان و پارلمانتارها که ما با "بت وارگی صندوق رای " و "تکرار می کنم "محمد خاتمی می شناسیم آن را نیست.

برای فهم آن باید رخ داد "بدیو" را فهمید .بدیو رخ داد را امری ناگهانی در پیوند با خلق اشکال جدید امکان در زندگی ،عمل و اندیشه انسان می داند.رخ داد آن چیزی است که منطق عام جاافتاده را به چالش می کشد و به مثابه حقیقت ی ست که زندگی را جهت می دهد .

برای بدیو سیاست یکی از امکان های خلق رخ داد است .آنجایی که سوژه خلق می شود . سیاست در این مفهوم رابطه ای است میان سوژه در تعمیم با دیگران و البته باز تولد خویش در مسخره اتصال به حقیقت کلی . سوژه ، فرد لیبرالی نیست .سوژه هر گونه ملاحظه فردی را کنار گذاشته و به آوای جمعی گوش می سپارد .سیاست استوار بر عبور از فردیت است .سوژه در سیاست در پیوند با ایثار و فداکاری و ترجیح آرمان بر جان قرار دارد .سیاست (سوژه) عبور از پرده رنگ زدوده فردیت و سر نهادن در راه برنامه و آرمانی جمعی است که از چشم اندازی مشترک و برآیند اراده های فردی حاصل شده است .
سیاست عرصه تجمع اتم های تنها در هیبت سوژه است .سیاست عرصه رخ داد است ؛آن واقعه ناگهانی که امکان جدید خلق می کند .

سیل اخیر گرچه در معنایی واقعی نیز سوژه ای خلق کرده که با عبور از فردیت خود در برنامه جمعی تولد یافته و با ایثار و فداکاری در صحنه ظاهر شده است ،در خوانش استعاری از هیبت اش نیز همچون سیاست است ،همچون رخ داد .آن هیبت پرتوان که به ناگاه می آید ،می توفد و منطق روزمره را در خود هدم می کند همان سیاست است گویی حتی در وجه نمادین .

حال باید پرسید اهمیت "سیاست " در واقعیت انضمامی که مشغول زیستن ش هستیم چیست ؟ سیاست برابر نهاد "ما"در برابر مدرنیته آقازاده ها می تواند باشد .مدرنیته آقازاده ها که قرار است با حمایت لجستیک دولت ،عاملیت اجرایی اپوزیسیون قلابی اعم از "چپ چفیه ای صادراتی "تا "توانا "،"فرشگرد " و "رضا پهلوی " تحت رهبری قدرت های امپریالیستی رخ دهد و نئولیبرالیسم‌ ،تشدید اتمیزه کردن جامعه ،تحقق کامل سود محوری و ...را تحت لوای توسعه به مثابه "آزادی قر دادن " و "تجمع مال "ها رقم زند چیزی نیست جز رنگ آمیزی وضع موجود و تدوام زمان روزمره ای که نفع ش به سود همین آقازاده ها ست .

اما سیاست به مثابه همین سیلاب و اتفاقا سوژه ای که از به هم پیوستن "اقشار مختلف مردم"ایجاد کرده می تواند همچون آن رابطه میان فرد با دیگران و با خود نو متولد شده اش در اتصال به امر کلی، واقعه ناگهانی را رقم زند که امکان های جدید خلق می کند .امکان استوار بر عبور از فردیت و گوش سپردن به ندایی جمعی .امکان هایی استوار بر نامه های جمعی در سطوح گوناگون زندگی که "دنیای نوین ما"راخواهد آفرید .

آری! سیل اخیر چه در خوانش استعاری از وجوه فیگوراتیو خودش و چه سوژه ای که خلق کرده مستعد خوانش به مثابه "رخ داد " ست .چیزی در برابر مدرنیته بچه حاجی ها که دقیقا مانند ژیگول تر بودن خودشان نسبت به پدرانشان تنها می تواند همین امر کهنه را تزیین کند بدون آنکه بتواند جدا چیزی نوین خلق کند . جهانی نوین که در آن ما قربانی های منفعل و بی پناه سیلاب نخواهیم بود ،آنهم زمانی که آقازاده ها در برج ها و ویلای های امن نشان مشغول تفریح و اندیشیدن به "مدرنیته من و تویی"هستند نه از رهگذر "مدرنیته آنها" که از رهگذر" سیاست _رخ داد" یعنی مدرنیته ما عبور خواهد کرد.📙



@Kajhnegaristan