فروید زنده است (۲)

فروید زنده است (۲)


…این دگرگونی پارادوکسیکال در نقش تفسیر روانکاوانه در هیچ کجا روشنتر از مورد رویاها نیست. فهم عرفی از نظریه فروید درباب رویا این است که رویا تحقق خیالی یک اشتیاق ناخودآگاه مهار شده است که به مثابه قاعده ای از یک طبیعت سکسوآل عمل میکند. فروید در ابتدای کتاب تفسیر رویا، تفسیری مفصل از رویای خودش درباره «تزریق ایرما » به دست می دهد. این تفسیر به نحوی شگفتانگیز یادآور لطیفه ای از دوران حکومت شوروی است: « آیا رابینویچ در بخت آزمایی ایالتی یک ماشین نو برد؟» «در اصل بله، برنده شد .فقط نه یک ماشین، یک دوچرخه، نو هم نبود، کهنه بود، برنده هم نشد، آن را دزدید!» آیا رویا، آشکارگی اشتیاق جنسیِ ناخودآگاه فرد رویابین است؟ در اصل، بله. با این حال، در رویایی که فروید برای تشریح نظریه ی خود درباب رویا برگزید، اشتیاق او نه جنسی است و نه ناخودآگاه، و به علاوه، این اشتیاق اصلا به او تعلق ندارد.
این رویا با مکالمه فروید و بیمارش ایرما درباره ی عدم موفقیت مداوای او به علت عفونت ناشی از تزریق شروع میشود. در حین گفتوگو، فروید به او نزدیک شده و با دقت درون دهان او را وارسی میکند .او با منظره ای ناخوشایند از زخمها و ساختارهایی پیچ درپیچ شبیه استخوانهای بینی روبرو میشود. در این لحظه ناگهان وحشت به کمدی تبدیل میشود. سه پزشک، از دوستان فروید، که نام یکی از آن ها اتو است، ظاهر شده و با زبانی شبه حرفه ای و مضحک شروع میکنند به بر شمردن علل احتمالی (و مانعه الجمع) عفونت ایرما. اگر کسی مقصر بوده باشد، در خواب باید برملا شود، او کسی نیست جز اتو، چون او بود که تزریق ایرما را انجام داد :پزشکها نتیجه میگیرند که « تزریق نباید با بیدقتی انجام میشد و احتمالا سرنگ آلوده بوده است ». پس « اندیشه پنهان»همبسته خواب نه جنسی است و نه ناخودآگاه، بلکه همان آرزوی کاملا آگاهانه فروید برای تبرئه کردن خود در قبال ناکامی مداوای ایرما است. چگونه این امر با این تز که
رویاها آشکارکننده امیال جنسی ناخودآگاه هستند سازگار میشود؟
در این جا یک تصحیح مهم ضروری است. اشتیاق ناخودآگاهِ برانگیزاننده رویا، صرفا اندیشه پنهان در رویا، که به محتوای صریح اش ترجمه میشود، نیست، بلکه آرزوی ناخودآگاه دیگری است که خود را به واسطه رویا – کار بر رویا حک میکند، پروسه ای که از خلال آن اندیشه پنهان به فرم صریح رویا تغییر شکل میدهد. پارادوکس رویا – کار در همینجا قرار دارد: ما می خواهیم از اندیشه ای خلاصی ناپذیر و آزاردهنده که بدان کاملا آگاهیم رها شویم، پس آن را تغییر شکل داده و به خط تصویری (هیروگلیف) رویا ترجمه میکنیم. در حالی که درست به واسطه این تغییر شکل است که میلی بسیار بنیادیتر خود را در رویا رمزگذاری میکند، همان اشتیاق ناخودآگاه و جنسی.
معنای غایی رویای فروید چیست؟ فروید در تحلیلی که خودش ارائه میدهد بر رویا – اندیشه متمرکز میشود، بر آرزوی « سطحی » خود برای بی تقصیر بودن در مداوای ایرما. با این حال، در جزئیات تفسیر او اشاراتی مبنی بر انگیزه های ژرفتر وجود دارد. رویای مواجهه با ایرما فروید را به یاد زنان متعدد دیگر میاندازد. آزمایش دهانی یادآور بیمار دیگری است، یک معلم سرخانه که وقتی درون دهاناش را نگریسته بود « تصویری از یک زیبایی نوشکفته » را به نظرش آورده بود. موقعیت ایرما نسبت به پنجره، او را به یاد« زنی از دوستان صمیمی » ایرما میاندازد که نسبت به او « نظر بسیار مساعدی» داشت؛ الان که به او فکر میکند «مطمئن است که آن خانم نیز دچار هیستری بود ». دلمه ها و استخوانهای دماغی او را به یاد استفاده خودش از کوکایین برای کاهش تورم مخاطی میاندازد، همچنین به یاد زن بیماری که، طبق نمونه خود فروید « دچار مرگ وسیع بافتهای غشای مخاطی » شده بود. مشورت اش با یکی از دکترها یادآور زمانی است که مداوای فروید در مورد یک زن بیمار منجر به « مسمومیتی شدید » و در نتیجه مرگ بیمار شده بود؛ آن زن همنام دختر بزرگاش بود، ماتیلدا. اشتیاق ناخودآگاه رویا همانا آرزوی فروید برای «پدر ازلی» بودن است، پدری که همه زنانی را که ایرما در رویا تجسم بخش آنهاست در اختیار خویش دارد…

@Kajhnegaristan