🔸چهار قضیه درباره‌ی روانکاوی🔸 …🔆می خواهم به سادگی چهار قضیه را درباره‌ی روانکاوی ارائه دهم

🔸چهار قضیه درباره ی روانکاوی🔸


🔆می خواهم به سادگی چهار قضیه را درباره ی روانکاوی ارائه دهم.
اولین قضیه: روانکاوی تولید میل را متوقف میکند. روانکاوی از خطری سیاسی جدایی ناپذیر و با آن معادل است، و خودش نیز هیچ ربطی به مخاطره های بیمارستان قدیمی روانپزشکی ندارد. بیمارستان قدیمی روانپزشکی شما را در فضای محصور حفظ می دارد که عملا با یک شبکه متناسب است. با این حال، روانکاوی به طرزی نامرئی در هوای آزاد کار می کند. امروزه، روانکاو و بازرگان جامعه فئودالی در سطح فهم مارکس، موضعی یکسان دارند: روانکاوها در منافذ باز جامعه کار می کنند، نه فقط در رویه ای خصوصی، بلکه در مدارس و نهادها و همه بخش‌های جامعه. این شیوه ی کارکرد موقعیت منحصر به فردی را ایجاد کرده است که، در نتیجه اش، امروزه خود را در نسبت با بنگاه روانکاوی می‌یابیم. واقعیت امر این است که روانکاوی همواره درباره ناخودآگاه صحبت می کند اما به شیوه ای مشخص که فقط در خدمت فروکاستن ناخودآگاه، تخریب و دفع آن است. به ناخودآگاه به منزله ضد- آگاهی، به عنوان نوعی آگاهی منفی، و همچون انگل نگاه می شود. دشمن همین است. "wo es war,soll ish werden".بهترین ترجمه از این جمله را ارائه دهید -کجا بود، آنجا که من در مقام یک سوژه باید باشد- این هیچ چیزی را عوض نمی‌کند! این ترجمه، واژه ی "soll [ به معنای باید]" این "وظیفه غریب در معنای اخلاقیاتی کلمه" -را تغییر نمی‌دهد. آنچه روانکاوی تولید یا تشکیل ناخودآگاه می‌خواند چیزی بیش از واماندگی، کشمکشی ابلهانه، مصالحه ای عاجزانه، یا لغت بازی ای وقیح نیست. هر موفقیتی به هر روی برچسب تصعید، جنسی زدایی، یا تفکر می خورد- اما قطعاً نه میل که به عنوان دشمن در قلب ناخودآگاه خانه کرده است. شما همواره امیال خیلی زیادی دارید، شما یک منحرف چند ریخت هستید.آنچه می بایست آموخته باشید فقدان، فرهنگ، و قانون، یا به بیان دیگر، تقلیل و فسخ میل است.
این همه هیچ ربطی به نظریه ندارند، و تنها به هنر شنیع و عملی روانکاوی، یعنی به هنر تفسیر مربوطند، تفسیر کن، سرکوب را آغاز کن، سرکوب کن. گروتسک ترین صفحات در تمامی آثار فروید آن متن هایی هستند که او درباره احلیل لیسی می‌نویسد: در این نمونه، چطور یک تحلیل نماینده پستان گاو ماده، و یک پستان گاو ماده نماینده پستانی مادرانه است. به بیان دیگر، احلیل لیسی بدین معناست که نمی‌توانید پستان گاو ماده ای را پیدا کنید که بکشید، یا معادلش این می‌شود که مادرتان را میخواهید، یا اینکه او دیگر شیر ندارد. این نمونه صرفاً راهی برای نشان دادن این امر است که احلیل لیسی "میلی حقیقی' نیست، اما معنای دیگری نیز دارد، و چیزی یا میلی دیگر را پنهان می‌کند. شبکه‌ای که روانکاوی در اختیار دارد برای این نمونه عالی است: گویی محتواهای حقیقی میل، تکانه های جزئی کودکانه اند، و ادیپ به معنای بیان اصیل میل است و به "کل" ساختار می بخشد.به محض اینکه میل، چیزی را در رابطه با نوعی خارج، یک شدن، سرهم‌بندی می‌کند، روانکاوها این سرهم‌بندی را پیاده و منحلش می کنند، و نشان می دهند که چطور سرهم‌بندی، از یک سو، به مکانیسمی جزئی و کودکانه، و از سوی دیگر، به ساختاری ادیپی و کلی ارجاع می یابد.🔆

----------------------------------------

ژیل دلوز/یک زندگی/فصل اسکیزوکاوی/ ص.378-379


@Kajhnegaristan