📎 «آیا در حالی که در مقابل پرده‌ی سینما نشسته‌اید می‌نویسید؟

📎 «آیا در حالی که در مقابل پرده‌ی سینما نشسته‌اید می‌نویسید؟

ژیل دلوز: خیلی عجیب غریب است زمانی که دارم فیلم می‌بینم، بنویسم. اما پس از دیدن فیلم تا جایی که می‌توانم درباره‌اش یادداشت برمی‌دارم. من برای سینما یک مخاطب عادی محسوب می‌شوم. من مخصوصاً با پندار سطوح متفاوت معنا مشکل دارم؛ سطح اول، سطح دوم و سطح سوم از معنا. به واقع آن چه در سطح دوم کار می‌کند پیشتر در سطح اول نیز کار کرده است. و البته انچه در سطح اول شکست می‌خورد در سطوح بعدی نیز شکست خواهد خورد. هر تصویری لفظ به لفظ است و باید همان گونه فهم شود. زمانی که یک تصویر یک بُعدی و تخت است نباید بدون دلیل بدان ژرفایی ببخشیم که از آن عاری است. این به واقع باعث از شکل افتادن تصویر می‌گردد. پیچیده‌ترین مسئله این است که تصاویر مورد فهم ما، چطور بدون هیچ واسطه‌ای نمایش داده می‌شوند. و زمانی که یک فیلمساز می‌گوید که ای مردم این تنها یک فیلم است، این نیز بُعد دیگری از تصویر خواهد بود که باید لفظ به لفظ در نظرش بگیریم. همان طوری که ژیگا ورتوف پیشتر گفته است که چندین و چند زندگی در حین تماشای یک فیلم وجود دارند که باید همزمان در نظر گرفته شوند. یک زندگی برای فیلم، یک زندگی در درون فیلم و زندگی خودِ فیلم و غیره. در هر صورت یک تصویر واقعیتی از قبل موجود را بازنمایی نمی‌کند بلکه هر تصویری واقعیت متعلق به خودش را دارد. کارکردهای تصاویر نیز مشخص هستند. آن‌ها می‌توانند اشک شما را در بیاورند یا موجب شوند شما قهقه سر بدهید یا فریاد بکشید چون ممکن است که تصویر بسیار زیبا یا بسیار تاثیرگذار به نظر برسد. اما تنها چیزی که واقعاً عصبانی‌ام می‌کند قهقه‌ی آگاهانه‌ی سینه‌فیل‌ها است. این نوع از قهقهه زدن گویا در سطحی بالاتر از سطح اول قرار دارد. من ترجیح می‌دهم که سرتاسر سالن سینما را در حال اشک ریختن ببینم. مگر می‌شود در حین تماشای شکوفه‌های پژمرده‌ی گریفیث متاثر نشد و فریاد نکشید؟!»

"ژیل دلوز؛ دو رژیمِ جنون: متن‌ها و گفتگوها"


@Kajhnegaristan