❗️ما به اصل مسئله نپرداخته‌ایم

❗️ما به اصل مسئله نپرداخته ایم. پس شگفت زده نشوید اگر احساس می کنیم برای اولین بار قادر به بیان راستین مسئله امر مشترک هستیم. نه امر مشترکی که در هنگام تولد [سرمایه داری] با انباشت اولیه از ما جدا گردید- و با چه درد و رنجی! نه صرفاً "ارزش مصرف" نیروی کار، بلکه انسجام جدید ارزش کار- [امری که] از طریق تجربه مبارزه و با تصرف مجدد و مشترک دانش چند برابر می شود.
امر مشترک جدید. امر مشترکی که از تصرف خصوصی و تصرف عمومی فراتر می‌رود، و امروزه در مقام سوژه ی مبارزه علیه قدرت هایی عمومی، که واقعا چیزی بیش از ابزار امر خصوصی نیستند، با قدم هایی بلند گام پیش می‌گذارد. امر مشترک علیه امر عمومی، امر مشترک نوعی مازاد است، قسمی توانمندی که نوع بشر برساخته است، و می‌تواند به برساختن آن در قالب حرکتی ادامه دهد که آن را از سلطه و استثمار خلاصی می بخشد. امر مشترک توأمان هم محیطی است که در آن گسستی رخ می‌دهد که ما آن را علیه قدرتی ساخت می‌بخشیم که بر ما مسلط است، و هم نتیجه این گسست است. در نتیجه، قسمی هستی شناسی فعلیت در آن لحظه ای به وجود می آید که سوبژکتیو ها خودشان را در امر مشترک تولید می کنند و برمی سازند- به تعبیر دقیق‌تر، در لحظه ای که انبوه خلق تکینگی ها در امر مشترک نشانه‌ای از اثربخشی سازنده ی هستی کشف می‌کند. فقط از رهگذر واسازی حاکمیت، واسازی سوژه/ شخصیت تعالی است که انبوه خلق در برساختن امر مشترک کامیاب می‌شود. برساختنی دمکراتیک؟ بله، مادامی که باور داریم که انبوه خلق نفسمی پیکربندی "خاص منتج از اتصال"، بلکه قسمی میل است- امتداد تکینگی های بیشمار درون فراشد همواره گشوده ی ساخت، در قالب تلاش بی وقفه به منظور تأسیس امر مشترک. انبوه خلق مجموعه ای بی نهایت پر شور و نشاط از نهادهاست. در نشان دادن این امر به ما تحلیل اسپینوزا از تاریخ یهودیان تنها نیست. انسان شناسی فلسفی ای نیز وجود دارد که بر فراشد های مستمر و در جریان تبدیل هستی شناسی فعلیت و تولید سوبژکتیویته به یکدیگر تأکید می گذارد. قدرت برسازنده ی انبوه خلق (Potentia multitudinis).
----------------------------------------

آنتونیو نگری/اسپینوزا و ما؛ ترجمه؛فواد حبیبی و امین کرمی، انتشارات ققنوس.ص 95-96

#گزیده_مطالعات
#فلسفه_و_علوم_سیاسی

@Kajhnegaristan