بخش ۱.. 🔸آلتوسر در تز اول خود در مورد ایدئولوژی به‌شدت متاثر از روانکاوی فروید و ژاک لاکان می‌باشد

بخش 1

🔸آلتوسر در تز اول خود در مورد ايدئولوژي به‌شدت متاثر از روانکاوي فرويد و ژاک لاکان می‌باشد.
به‌طورکلی آلتوسر دو تز در مورد ايدئولوژي مطرح می‌کند که يکي سلبي و ديگري اثباتي (ايجابي) است (همان، ۵۷). او در تز اول بيان دارد که ايدئولوژي رابطه‌ی تخيلي افراد را با شرايط واقعي هستی‌شان بازنمايي می‌کند (همان)؛ اما «آنچه انسان‌ها در ايدئولوژي براي خود بازنمايي می‌کنند شرايط واقعي هستی‌شان و جهان واقعی‌شان نيست، بلکه فراتر از آن رابطه‌ی آنان با اين شرايط هستی‌شان است که در ايدئولوژي بازنمايي می‌شود» (همان: ۵۹ ـ ۶۰)
در تز اول آلتوسر در مورد ايدئولوژي می‌توان تأثیر مرحله‌ی آینه‌ای لاکان را مشاهده کرد لاکان معتقد است کودک در این مرحله‌ای نخستين بار با تصوير خود در آينه مواجه می‌شود و درک و شناخت نادرست از خود پيدا می‌کند وي بعد از ديدن تصوير خود می‌پندارد داراي کالبدي منسجم است درحالی‌که هنوز محتاج حمايت والدين می‌باشد؛ کودک در اين مرحله با تصوير خود در آينده این‌همانی می‌کند و سعي دارد مبدل به سوژه‌ی خيالي ـ بازنمايي خيالي خود ـ شود. کودک در مرحله‌ی آینه‌ای از وضعیت واقعی موجود فراتر رفته و درگیر توهمی خیالی از استقلال می‌گردد. به تعبير ايگلتون در وضعيت ايدئولوژيک انسان هم از وضعيت راستين خود فراتر رفته و تصوير منسجم و تسلي بخشي از خود می‌بیند که در آينه‌ي ايدئولوژي مسلط بازتاب پيدا می‌کند؛ آنگاه سوژه با اين تصوير خيالي اين همان می‌کند و مسلح به اين خود خيالي به شیوه‌هایی عمل می‌کند که ازلحاظ اجتماعي قابل‌قبول است (ايگلتون ۱۳۸۱: ۲۲۰).
بر اساس تز دوم آلتوسر ايدئولوژي هستي مادي دارد و هر ایدئولوژی در يک سازوبرگ يا اعمال اين سازوبرگ هستي دارد. (آلتوسر ۱۳۸۶:۶۱-۶۲). به باور آلتوسر ايدئولوژي به‌مثابه بازنمايي خيالي از روابط فرد و جهان با واقعيتي مادی گره‌خورده است، بنابراين ایده‌هاي سوژه همان کنش مادي اوست که در عمل مادي مندرج می‌شود. با توجه به این دیدگاه آلتوسر به‌عنوان‌مثال مصرف يک کالا که کنشي مادي است بيانگر ایده‌هاي سوژه‌ي مصرف‌کننده است که آلتوسر آن را آلوده به ايدئولوژي می‌داند. آلتوسر معتقد است که «مقوله‌ی هر سوژه بر سازنده‌ی هر ايدئولوژي‌ست به اين دليل کار ويژه هر ايدئولوژي تبديل فرد عادی به سوژه می‌باشد.» (همان: ۶۷) با اين بيان از آلتوسر به مبحث مهم عملکرد يا کارکردهاي ايدئولوژي وارد می‌شویم.
ازنظر آلتوسر هستي عيني به‌مثابه جهان خارج از سوژه وجود ندارد و جهان، از رابطه‌ی سوژه با جهان و بازنمایی‌های ايدئولوژيک که سوژه در آن روابط می‌سازد به وجود می‌آید، به تعبير آلتوسر تصورات و خیال‌پردازی‌هایی که ما درباره‌ی واقعيت داريم تبديل به واقعيت می‌شوند؛ يعني ساحت نمادين جاي خود را به ساحت خيالي می‌دهد که سوژه گرفتار آن است و اين است عملکرد ايدئولوژي ـ جا زدن بازنمايي خيالي به‌جای واقعيت. ايدئولوژي نقابي رنگين و خيالي‌ست که بر واقعيت نهاده می‌شود.
کارکرد اصلي ايدئولوژي سوژه سازي است؛ اين جمله را می‌توان در مورد فرهنگ نيز به کاربرد. به تعبیر جان فيسک طبيعت فرد را به وجود می‌آورد و ايدئولوژي و فرهنگ سوژه‌ها را (جان فيسک ۱۳۸۱: ۱۲۱). حال این سوال مطرح می‌گردد که ايدئولوژي چگونه سوژه را می‌سازد؟ آلتوسر در جواب اين سؤال بیان دارد که ايدئولوژي افراد را به‌مثابه سوژه‌ها مورد خطاب قرار می‌دهد (آلتوسر ۱۳۸۶: ۶۷) و بعدازاین فراخواندن، افراد انضمامي را به سوژه تبدیل می‌کند. آلتوسر در بيان چگونگي سوژه سازي ايدئولوژي از مکانيسم استيضاح هم نام مي برد به اين شکل که ايدئولوژي ما را به‌مثابه افراد استيضاح می‌کند مورد پرسش قرار می‌دهد. مي پرسد هي تو و فرد بعد از اجابت و پاسخ به اين پرسش مبدل به سوژه می‌گردد. کارکرد اصلي اين فراخواندن و استيضاح در باز شناختن سوژه‌ی ايدئولوژيک و درنهایت بازتولید ايدئولوژي است. ما دوستاني داريم که وقتي در خانه ي ما را مي زنند و ما از پشت در مي پرسيم: کيست؟ اين امر البته بديهي است که منم! اما درواقع با این مکالمه، ما او را بازشناسي مي کنيم که او است.
با اجابت دعوت يا استيضاح ايدئولوژي است که فرد مبدل به سوژه می‌گردد. سوژه‌ی ايدئولوژيکي که به بازتولید وضع موجود می‌پردازد. به‌عنوان‌مثال به تبليغات کفش پرفکت استپس ـ در صداو سيماي ايران ـ بنگريد؛ این تبلیغ ابتدا شما را مورد استيضاح قرار می‌دهد که آيا از کوتاهي قد خود رنج مي بريد؟ آيا شما هم از پياده روي طولاني مدت پا درد مي گيريد؟ و … . اين شماهاي نهفته در بيان اين تبليغ به نظر آلتوسر، دقيقا من مخاطب هستم. در جمله‌ی پایانی این تبلغ، بار دیگر من مخاطب را فرامی‌خواند که شما هم می‌توانید در مدت چند ماه به قد خود بيافزاييد، یا شما هم می‌توانيد مدت طولاني را بدون پا درد راه برويد. من مخاطب در صورت اجابت اين فراخوان تبديل به سوژه می‌گردد.
ادامه دارد...

@Kajhnegaristan