فکرهایی با این روزها ۴: چند فاکت، غیرتئوریک، محض یادآوری. ✍پویا ایمانی …۱

فکرهایی با این روزها 4 : چند فاکت، غیرتئوریک، محض یادآوری
✍پویا ایمانی


1. چند شب پیش بود به گمانم که جلو چشمم توی تلوریون اصطلاحی جدید در نظریه ی سیاسی سکه خورد: "دموکراسی پراگماتیستی انگلستان"! به همین طمطراق و کر و فر! آن هم در مقام قیاس با دموکراسی "سکولار ستیزه جو" ی فرانسه. حاشیه نمی روم؛ فقط محض یادآوری: این "دموکراسی پراگماتیستی انگلستان" آن قدر پراگماتیست (بخوانید اپورتونیست) هست که حتا اگر شیخی عرب از حاشیه ی خلیج فارس باشید و علنا هم از داعش حمایت مالی کنید، باز به مجرد اینکه دلارهای نفتی تان را گشاده دستانه به پای اش بریزید، هم مدارس نظامی اش را به نام نامی تان بزند و جوانان خوش بروبالاش را وادار کند پیش عکس تان سلام نظامی بدهند و هم راه به راه مساجد بزرگ درندشت کریه المنظر برایتان بسازد (مثال اولی: آکادمی سلطنتی آموزش های نظامی سندهرست که برای ساخت خوابگاه تازه اش در سال 2012 فقط 25 میلیون دلار از امارات متحده کمک مالی دریافت کرد و اسم خوابگاه را هم گذاشت "شیخ زاید"، یا مرکز ورزشی سندهرست که در ابتدا به یاد 1600 سرباز بریتانیایی که در آگوست 1914 در نبرد مانز کشته شده بودند "سالن مانز" نام داشت، ولی در مارس 2013، بعد از دریافت کمک 5 میلیون دلاری از امیر بحرین به "سالن شیخ حمد" تغییر نام داد و هرچه هم کهنه سربازهای بریتانیایی اعتراض کردند که با این کار یاد کشته شدگان جنگ جهانی اول فراموش می شود گوش صاحبان زر و زور [همان دموکرات های پراگماتیستی که نه سکولارند و نه از مهملاتی مثل آزادی بیان بی قید و شرط دفاع می کنند!] بدهکار نبود؛ شاهد دیگرش اینکه منبع مالی بلندترین ساختمان لندن قطری ها هستند؛ مثال دیگر تاسیسات زیربنایی و توسعه ی میادین نفتی بریتانیا که با پول امارات متحده سرپاست؛ وه که چه سیاست چند فرهنگی بانشاطی! وای که چه قدر این سکولاریسم ستیزه جوی فرانسوی اشتهای آدم را کور می کند! حیف اینهمه مدارا و تساهل فرهنگی انگلیسی نیست که آدم با ارزش های دگم روشنگری خودش را اذیت کند؟ نمونه ی آن مساجد مهوع هم که اشاره کردم همین مسجد محله ی Harrow که هرچه هم جنتلمن و مبادی آداب و "مولتی کولتور" باز و متساهل و قشنگ باشی باز چشمت که به ریخت اش بیفتد به قول هدایت عق ات می نشیند). نه اینکه این اتفاقات در فرانسه اصلا نیفتد، ولی واضحا کمتر و کنترل شده تر است. پس نگوییم "دموکراسی پراگماتیستی انگلستان" در مقابل سکولاریسم ستیزه جوی فرانسه (اباطیل پراندن هم حدی دارد)، عوض اش بگوییم سرمایه داری هار انگلستان که به طرفه العینی حاضر است ارزش های سکولار-دموکراتیک را فدای منافع رنگارنگ اش کند.

2. و اما حضرات کار را به آنجا رسانده اند که وضع امرور مسلمانان در کشورهای اروپایی را با وضع یهودیان قبل جنگ دوم مقایسه می کنند! عجبا! یا روی یک سیاره زندگی نمی کنیم یا "رفقا" تاریخ اروپا را به قلم حداد عادل خوانده اند یا من فرق پلنگ و طوطی را نمی فهمم. رک بگویم:
مقایسه ی وضع امروز مسلمانان اروپا با وضع یهودیان اروپای قبل از جنگ در خوش بینانه ترین حالت گویای ضعف وحشتناک دانش تاریخی و در بدبینانه ترین حالت رذالت محض است. یهودی آلمانی در سال مثلا 1935 به دفتر مثلا "برلینر مورگن پست" حمله کند، یک عده نویسنده و کاریکاتوریست را به رگبار ببندد، چند روز بعدش میلیون ها نفر بریزند توی خیابان و مدام بهم نهیب بزنند که ما راسیست نیستم؟ و تازه وقتی تو آرام نجوا می کنی که "ولی خشونت در اسلام... "عربده بکشند که "هوی! آریایی نژادپرست اسلاموفوبیک"؟! بابا جمع کنید دکان تان را!


*راستی می دانستید پربسامدترین نام نوزاد پسر در بریتانیای سال 2014 چه بود؟ تام؟جک؟ جان؟....نع!محمد! بله، محمد!


3.امروز اگر به رسم آن تصاویر دوتایی خیلی شبیه به هم که قدیم ها جلومان می گذاشتند و می گفتند ده تفاوت شان را مشخص کنید، تصویر یک متفکر "چپ رادیکال" و یک متفکر پسااستعماری را جلوتان بگذارند، بالاغیر تا می توانید روی یک تفاوت-فقط یک تفاوت- دست بگذارید؟ از این سه پرچم دار چپ امروز، یکی که از بس دنبال ریش ها و بنیادهای الاهیاتی گشته دیگر کم کم دارد شعر می گوید (به قول دریدا، نکته ی تازه ای نبود که ریشه های سیاست تماما الاهیاتی ست)! آن یکی توی بیزنس رنگ کردن هر قورباغه ای و فروختنش جای رخداد است، آخری هم رسما آنقدر شیرین می زند که توی استارباکس و بتمن دنبال سویه ی رهایی بخش بگردد. چه شد که چپ به این دریوزه افتاد؟ چند سال است یک مقاله ی درست و درمان از یک متفکر"مین استریم" چپ راجع به یک حادثه ی روز نخوانده ایم؟ آنها هم که "مین استریم" نیستند (و از قضا بارها جدی تر و عمیق ترند) لااقل توی مملکت ما از زمین و زمان فحش می خورند (وقتی بچه هیئتی ها هم بالیبار و لاکلائو را به محافظه کاری متهم کنند
@Kajhnegaristan