🔸 «بوی زندگی، بوی مرگ» 🔸. ملت زیر بار فقر دارد له می‌شود!

🔸"بوی زندگی،بوی مرگ"🔸
✍ سید مصطفی تاجزاده:


🔆اگر انتخابات خبرگان آزاد برگزار می‌شد و با مهندسی و تیغ استصواب، نامزدهای مستقل اکثر حوزه‌های انتخابیه ردصلاحیت نمی‌شدند، اکنون آقایان #جنتی و #رئیسی، رئیس و نایب‌رئیس آن مجلس نبودند.
ملت زیر بار فقر دارد له می شود! شما ملت را نابود کردید! مملکت ارث پدرتان نیست! چپ و راست با همند! دو تیغه یک قیچی برای بریدن گلوی ملت هستند!احمدی نژاد
یکی از زیباترین تفسیرهای اهل سنت،تفسیر معروف به"جلالین" است: متنی خلق شده و مشارکتی تحقق یافته از همکوشی دو جلال،جلال الدین محمد بن احمد محلی و جلال الدین عبدالرحمن سیوطی.نمونه ای از اجرایی شدن یک"سنتز هم افزا"در متن نوعی از زیستن،امرار معاش،ارائه نوعی از رابطه فرد با جمع و ایفای وظیفه همسایگی ، که از خصوصیات دوران و خصلت "همگرایی،integration" در حیات انسانها و زندگیاجتماعی آنان است؛امری که حکایت از جریان"انرژی حیاتی در متن زندگی" و خلق و تنظیم و مدیریت "انگیزش،آرزو و اقدام عملی" در عرصه های زندگی می گردد،جریان و فوران شورها،جمع شدن ها در انواع فعالیتهای بینا فردی و بینا اجتماعی و آنگاه فروپاشیدنها و تجمعهای نوین تر و متعالی تر.
درست همان وضعیتی که بتوصیف ویتگنشتاین در دوره برپایی و شکل یابی"اتم" رخ می دهد،جاذبه خلاق انرژی حیاتی و تمایل و سمت گیری "جانب بمرکز" برای دوام،بقا،هویت و جریان زندگی واتفاق افتادن "رخ داد ِ آفرینش"،creative force"اتفاق می افتد، همان "بوی تازگی و طراوت سروتونین"در همه صحنه ها و پرشوری متین واسطه های شیمیایی، که شوق و انگیزه و میل به خوش بینی می آفریند
و همین رخداد"آفرینش"و روال و انرژی بر آمده از آن است که همه چیز را "مشحون" از"راز آفریندگی" می سازد.پرتو افکنی تکاپویی "مثبت"در فضای زندگی انسانها،که همچون "بافت همبندی" قوام دهنده ،متصل کننده و تفاهم ساز "گونه ای"قوام ، بهم پیوستگی، همبودگی و امید به آینده و نظامی از شوق و انگیزش برای پرواز، در میان تمام عناصر جامعه خلق می کند که "هویتی همگرا"رو بسوی همدیگر و در کنار هم و با افقی روشن در آینده دارد: تمایل به"پیوستگی و تداوم":
" smell of continuity"
تصمیم ورفتار درچرخه ای قانونمند و قابل پیش بینی برای تعیین جایگاه اجتماعی و ایفای نقش فردی،
"regular internal metabolism"
خلق یک جامعه آینده نگر و خوشبخت با خطی ازهمسایگی توام با تفاهم:
cell to cell neighboring
و درست بر عکس این روند، در وضعیت وقوع و استقرار" ناهمگرایی" اتفاق می افتد: همه چیز بوی"وارفتگی"،استحاله،زوال و ناممکنی در تحقق یافتگی می دهد،"گسست"و"غیر ممکنی" خصلت غالب را در همه چیز بخود اختصاص می دهد:جو سوءتفاهم،میل به پراکندگی،گریز از همبودگی،و لتفاق نیافتادن هم افزایی،و این یعنی بوی مرگ،
"death smelling"
"پوترسین" تراوش شده از داغون شدن بافتهای زنده فضای جامعه و عرصه های زندگی را مسموم،آزارنده و متعفن می سازد،پوترسین نشت یافته در متن زندگی،خرد شدن شاخکهای ارتباطی فرد با جامعه و قطع ارتباط ساختاری کلیت جامعه با انرژی حیاتی آفرینندگی و بکارگیری آن در روندگسترش و تعمیق عرصه های زندگی در فضای زندگی را قابل استشمام می سازد: بوی گند تلاشی و از هم گسستگی.
و خصلت غالب در حرفهای "ذو جناحین" حکومتی،اشاره و تاکیدی است بر امری مشترک:در شرایط کنونی، هیچ چیزی و هیچ اقدام سازنده و هیچ جمع پویا و بر سازنده ای شدنی و "ممکن" نیست."هیچ رابطه خلاق و سازنده ای بین انسانها و بین گروههای اجتماعی ممکن نیست".
گویی حضور تعیین کننده جان خبیث ویا طلسمی بدشگون،هر گونه "شدن" را در کلیه عرصه های زندگی، به امری غیر ممکن تبدیل کرده است.
شکل گیری و اعلام وجود"جامعه مردار" که گویی تنها برای اعلان لیست بهم پیوسته مردارها در کلیه عرصه های زندگی است که سرپا مانده است.
جامعه مردار نوشتار را از روح سازنده و نشاط زندگی خالی ساخته و به مرثیه ای بی مقدار فرو می کاهد.
باید بر"چگونگی" عبور و غلبه بر"بوی مرگ" تاکید کرد.🔆


@Kajhnegaristan