این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
«پست مدرنیسم و عصر بدن». ✍ علیرضا مکوندی … متاسفانه در دوره شیوع خیره گی به تن در غیاب «من» هستیم
"پست مدرنیسم و عصر بدن"
✍ علیرضا مکوندی
متاسفانه در دوره شیوع خیره گی به تن در غیاب «من» هستیم. خلاف آنچه از شعارهای جدید انتظار میرود، دیگر نه از ته مانده های «من» (سوژه دکارتی تا دازاین هایدگری) چیزی باقی است و نه از خرده حرمت پیشین تنی که میکوشید دیگر برده نباشد. بشر هیچوقت تا به این اندازه به تن خویش خیره نبوده و برای آن صرف وقت و هزینه نکرده است. مسئله الگوی مد، الگوی زیبایی، الگوی سلامتی و الگوی روابط جنسی همه به این «تن» ربط دارد. ترویج فرهنگ مد نه فقط تکلیف مصرف برای خودنمایی که پذیرش آن گونهای خود تسلیمی کودکانه در برابر «دیگری بزرگ» است. آنکه اراده و میل مخاطبان را در مسیر اراده و میل خود همراه میکند، همه را هم شکل، هم راه و هم اندیش میکند تا دگراندیشی و دگرخواهی در اقلیت کوچک و هرچه کوچکتری تنها بماند و دیده یا شنیده هم نشود. در این همسان سازی ایدئولوژیک، رسانهها که پرکارترین و موثرترین آنها تلویزیون است مخاطبان خود را به کارگران تمام وقت مد، زیبایی و مصرف تبدیل میکنند. تنها در تجربه پست مدرنیسم میشود کالای فرهنگی را از انقلابی ترین اثر و ارزش بلافاصله پس از جریان انقلاب تولید و تکثیر کرد. تنها در این تجربه میتوان تیراژ بیشماری از تیشرت با عکس چگوارا بر تن جوانان کرد. در این تجربه آن اثر و ارزش انقلابی لوث میشود و کارکرد و خطر آن از بین میرود و همزمان چرخه افزایش ثروت بکار بی وقفه خود ادامه میدهد. زیبایی شغل تمام وقت و دشوار بسیاری از زنان شده است. در این مشغله زن (که در تعاریف جدید سوژه ابژه همزمان باید باشد) موقعیت سوژه شناسا را از دست داده و به وضعیت ابژه صرف تقلیل پیدا کرده و از مرد نیز (که... سوژه ابژه همزمان باید باشد) موقعیت ابژه قابل شناسایی و رویت را دریغ کرده است تا مرد هم در موقعیت صرف سوژه شناسا باشد. در پاسخ به پرسش زیبا کیست؟ زن و مرد یک زن را نشان خواهند داد و این یعنی غیاب زن سوژه شناسا و نظام زیبایی شناسی زنانه (در برابر نظام زیبایی شناسی مردانه) و غیاب مرد به عنوان ابژه قابل کشف و رویت. این یعنی تابعیت زن از نگاه مردانه در قواعد تولید شکل زیبا و این یعنی زیبایی بعنوان یک شغل برای زن و این یعنی باز تولید رابطه یکسویه و کالایی زن و مرد.
الگویی از بدن زیبا دیکته میشود و کار دشوار رسیدن به آن الگو هم از طریق ابزار و وسایل، داروها و خوراکیهایی که هر زمان روی خط تولید است تسهیل شده و در دسترس قرار میگیرد. مصرف انواعی از دارو و خوراکیها و انجام سادهترین حرکات شخص را چاق، لاغر و دست آخر متناسب و معادل الگویی ایدهآل و تعریف شده میکند. گذشته از اینکه تمرکز تا به این اندازه بر تن و بدن چقدر شخص را از توجه به فضیلت اخلاقی و سیاسی دور میکند اصل ماجرا هم تقریبا همیشه غلط است و نتیجه فیزیکی مورد خواست هم بدست نمیآید و نتیجه همیشه در راه است. این نهایت بهرهکشی از انسان است. فروش الگویی ایدهآل و دیکته شده (برای «بدن» به صاحب بدن) که تقریبا هیچوقت اجرایی نمیشود. الگویی برگرفته از اسطورههای خیالی که اساسا وجود ندارند.
پست مدرنیسم که در معماری و هنر و سیاست و... رویه انتقادی بر بخشهای مهمی از معرفت بشری را طرح کرد حالا دیگر خواب و خیال انسان معاصر برای فرو رفتن در وهم آزادی است. پست مدرنیسم که قرار داشت انسان را از زندان آلومینیم و بتن آرمه آزاد کند تا همسانی و همراهی دیکته شده در امتداد صفهای منتهی به ماشینیسم، سیطره خرد ابزاری، بردهگی برای حداقل امکانات زیست و آشویتس را برنتابد و اعتراضی همه جانبه به وضع مستقر در جهان مدرن باشد حالا دستگاه فکری علیلی برای توجیه و تشویق خالکوبی، اهدای جایزه نوبل به باب دیلن، امپراطوری آنارشیسم در ادبیات و هنر است و صرفا برای نابودی خرد و نخبگی در خدمت همان نظام مسلط عمل می کند.
@Kajhnegaristan