ریشه‌های درختی تنومند و سایه گستر (۹). ✍ فرزام پروا …کمپلکس‌ها همیشه فرهنگی هستند

ریشه های درختی تنومند و سایه گستر(9)
✍ فرزام پروا


کمپلکس ها همیشه فرهنگی هستند. لکان ‌[در تضاد با فروید] غرایز و طبیعت را در نقطه مقابل کمپلکس ها و فرهنگ قرار داد و نشان داد که در انسان ساختار اجتماعی - زبان - تا قلب ارگانیسم پیش می رود. ممکن است اینطور به نظر برسد که سائقها ارگانیک هستند، ولی اینطور نیست...
آنچه لکان راجع به روانکاوی می گوید این است که شما به عنوان سوژه معنا وارد روانکاوی می شوید. "هیچ کس وارد اینجا نشود که سوژه معنا نیست. "... ما همچنین بایستی بین سوژه و ایگو تمایز قائل شویم. این از سال 1948 به بعد تمایزی اساسی در کار لکان است. او تعریفی از ایگو مشابه تعریف سارتر به دست داد،... جایی که سارتر برخی از مفاهیم هوسرلی را رادیکالیزه کرد، و خود آگاه را به عنوان یک هیچ و ایگو را به عنوان یک ابژه در این جهان معرفی کرد- در جهان مفروض درونی شما، اما در هر صورت یک ابژه. خودآگاهی بنا بر تعریف شفاف است، و به این ترتیب ایگو به عنوان یک ابژه به نظر می رسد تیره و غیر شفاف باشد: آن در جهان شبیه یک ابژه است. این الهام بخش لکان شد تا ایگو را به عنوان هسته مفروض خودآگاه تعریف کند، اما هسته ای که برای تامل تیره و غیر شفاف است‌‌؛ بطور بنیادی او ایگو را در سطح تصویری تعریف می کرد. از سوی دیگر سوژه در حیطه سمبولیک است... در این مرحله ابتدایی او سوژه را در طرف مدلول قرار می داد؛ بعدا او سوژه را در طرف دال قرار داد. بنابراین او [سوژه را] از مدلول به دال جابجا کرد.

@Kajhnegaristan