🔶 آدورنو …طبیعتی که کیفیات آن زدوده شده است به ماده خام و بی نظمی طبقه‌بندی صرف بدل می‌شود و نفس قادر به تملک صرف یعنی به این همان

🔶 آدورنو


طبیعتی که کیفیات آن زدوده شده است به ماده خام و بی نظمی طبقه‌بندی صرف بدل می شود و نفس قادر به تملک صرف یعنی به این همانی و هویت تجریدی. جادو متضمن بازنمایی خاص و جزئی است. آنچه بر نیزه، مو یا نام خصم رخ می دهد بر خود او نیز رخ می دهد؛ جانور قربانی به عوض رب النوع ذبح می‌شود. تعویض و جابه‌جایی در مراسم قربانی نشان دهنده برداشتن گامی در جهت منطق استدلالی است. اگرچه گوزن و بره ای که به جای دختر یا نخستین نوزاد قربانی می شد هنوز باید واجد کیفیات خاصی می بود، حتی در این مرحله اولیه نیز این جانور نماینده یا بازنمود جنس خود تلقی می شد. خصلت نامعین و تصادفی نمونه های خاص در این جانوران متجلی بود. اما تقدس امر خاص، که به اینجا و اکنون تعلق دارد، و یکتایی مورد برگزیده برای قربانی، که با منزلت او به عنوان نماینده تلاقی می کند، آن را به طرزی ریشه‌ای ممتاز و، در نتیجه، حتی در عرصه مبادله مبادله ناپذیر می سازد. علم به این وضع خاتمه می دهد. در علم از بازنمایی خاص خبری نیست. چیزی که یک جانور قربانی است نمی تواند خدا باشد. اکنون تعویض پذیری عام جانشین بازنمایی می‌شود. هر اتمی نه در مقام یک بازنمود بلکه به منزله نمونه‌ای از ماده شکافته می شود و خرگوش شکنجه شده آزمایشگاه چیزی را بازنمایی نمی کند بلکه به غلط یک نمونه صرف به شمار می‌رود.

دیالکتیک روشنگری


@Kajhnegaristan