🔸ما چه حد با خودمان روراستیم؟ 🔸. ✍ رضا مجد …

🔸ما چه حد با خودمان روراستیم؟🔸
✍ رضا مجد



🔻باید دید که ما تا چه حد با خودمان روراست و صادق هستیم، و اصولا چگونه می توان با خود روراست بود؟
خیلی از ما فکر می کنیم که خودمان را می شناسیم، و با خودمان روراست و صادق هستیم، چرا که لزوم صداقت با خویش شناخت درست از خویشتن است، من تنها زمانی می توانم با خودم صادق باشم که اطلاعات کافی از خلقیات و ساختار شخصیت و کمبودها و داشته های درونی خویش داشته باشم، به نوعی تا حدودی چیستی و چگونگی من تو چنگم باشد، ولی تا جایی که به روانکاوی مربوط است عده ی بسیار معدودی هستند که اقرار می کنند که خودشان را نمی شناسند و این اشتیاق را دارند که خودشان را بشناسند و قریب به اتفاق مردم اکثرا فکر می کنند که خودشان را می شناسند و فکر می کنند که چیز پیچیده یا گنگی در درون آنها نیست، و آنها کاملا فاعل کنش هایشان هستند و تصمیمات و زندگی شان کاملا بر اساس انتخاب و اختیار خودشان است.

ولی دستاوردهای روانکاوی خلاف این حرف را اثبات می کند، و اینکه ما از بخش عظیمی از تکانه ها و رانه ها و هیجانات خویش غافل هستیم و این رانه ها و تکانه ها در تصمیم گیری ها و انتخاب های ما تاثیر می گذارد ولی چون تمام این کنش ها و واکنش ها تحت نام یک واژه ی مشخص بنام "من" انجام می گیرد، به همین خاطر تصور می رود که ما از سازوکار این من آگاهیم چرا که اغلب خودمان را با این من یکی می گیریم، ولی در واقع این من می تواند چندپاره تر از آنچیزی باشد که ما تصور می کنیم، اگر بر اساس تقسیم بندی های روانشناسی تحلیل رفتار متقابل یا همانTA جلو بریم، در این تقسیم بندی من یا ایگو، به سه وجه تقسیم بندی می شود:

✔️وجه من والد( که خودش به دو وجه والد حمایت گر، و والد انتقادگر تقسیم می شود)
✔️وجه من بالغ
✔️وجه من کودک ( که آنهم به چهاروجه، کودک طبیعی، کودک منزوی، کودک سازگار و کودک قیام گر تقسیم می شود)
بر اساس این نظریه ما در روابطمان بخصوص در روابط متقابلمان با دیگران ممکن است در یک رابطه، از وجه های مختلف مان برای ارتباط یا پاسخ استفاده کنیم که برای خودمان هم ناخودآگاه باشد، یعنی آگاه نباشیم که از کدام وجه من مان استفاده می کنیم. ولی تمام پاسخ ها و رفتارها را برخواسته از من در معنای عام و کلی آن بدانیم، هدف از این توضیحات مشخص کردن این نکته بود که همین واژه ی من که همه به نوعی آن را امر بدیهی می دانند و فکر می کنند این من را می شناسند و نسبت به سازوکار آن آگاه اند، چقدر می تواند گنگ و مبهم و حتی ناخودآگاه باشد، یعنی ما چقدر از بیشتر اعمال و رفتارها و کنش هایمان ناآگاهیم و تصور می کنیم که فاعل تمام این کنش ها ما هستیم.

پس ما با خودمان روراست نیستیم، چرا که این خود هنوز برای بیشتر ما معماست، سازوکار آن و چگونگی کارکرد آن، و عواملی که آن را تحریک می کند و به تکاپو می اندازد یا باعث می شود که گارد دفاعی بگیرد، برای ما گنگ و مبهم است.
تنها زمانی ما با خودمان روراست خواهیم بود که از این امر بدیهی و پیش پا افتاده( یا همان من، ایگو) شناخت کافی داشته باشیم، یا سعی کنیم که شناخت کافی حاصل کنیم( خودشناسی) و این هم مستلزم این است که دانشمان را از خود و سازوکار آن و بخصوص دانشمان را از خودمان بیشتر بکنیم، و بنا را بر این بگذاریم که خودمان را هنوز نمی شناسیم، و از اینجا شروع کنیم.🔺


@Kajhnegaristan