کنتر پوان، هارمونی و تمامیت خواهی

کنتر پوان،هارمونی و تمامیت خواهی
✍ دکتر قنبرپور


در سیر تکوینی موسیقی، عبور و طی مراحل تکاملی از کنترپوان،یعنی حضور دو و یا چند متن جدا از هم و مستقل در یک "عرصه" به هارمونی،یعنی حضور هماهنگ و همبوده چند متن در یک عرصه را شاید بتوان هسته مرکزی عبور از سنت به مدرنیته و عصاره تحول بدست آمده در دوران رنسانس و از درون سبک باروک قلمداد کرد و زیباترین نمونه آنرا شاید بتوان در کنسرتوار شماره هفت باخ در جایگاه یک کنترپوان کلاسیک قلمداد کرد.تولد و تکوین چند صدایی و حضور هم عرض و در خط افقی صداها،که علیرغم مشکل بودن اجرای آن،و علیرغم همه چیز (بتاسی از نامگذاری معنایی صورت گرفته توسط خانم سوزان سونتاک)،قادربه خلق یک "همبودگی خلاق" از خلال همهمه موجود ِاشتقاق در متن صداهاست و بنیانی خلق می کند برای آفرینش هارمونی.صداست که می ماند و این حق و شایسته اوست که بمانددر جایگاه شکفتن یک وجود برای شناخت و بیان خود و خود را درحضور مستقل با دیگری،ولی همسو با او،برای خلق خوشبختی و ممکن ساختن آن برای همه صداها.
و در دوران جدید،تجربه تمامیت خواهی و تجربه همزیستی با آن در برهه ای زمانی نزدیک به یک قرن،و در وسعت مکانی بسیار پهناور و منتشر در اقصی نقاط کره زمین،ما شاهد یک قهقرای هیولایی از هارمونی به کنترپوان و از کنترپوان به یک له شدگی ،تو هم رفتگی و محو گردیدگی صدا در جایگاه حضور یک هستی،یک انسان،از درون برزخی هستیم بنام "زندگی اردوگاهی".استحاله"(مفهومی که مارکس بسیار بدان علاقمند بود) و "دگردیسی"(مفهومی که آلبرت هیرشمن بسیار بدان علاقمند بود) بنیانی صدا و سیری نکبت بار در تغییر جایگاه "صدا"، از "واژ"، "کلمه"یعنی یک دال در چرخه"دال- مدلول" به یک "هیچ"، فروکاهی بورطه همهمه ای له کننده و دل آزار.آنجا که کلمات از بار تاریخی خود خالی می شوند؛ لوث می شوند،بی مصداق می شوند و بی مدلول.
سید مرتضی و شیخ مفید در حضور"شریف" خود هارمونی، یعنی چند صدایی شیوا و خلاق را وارد کنه "شریعت" ساختند و رنسانی را در مفهوم"مسئله تُن، مسئله" از جایگاه خواست و هدف ِ"شارع مقدس"، برای چند صدایی بودن، جستجو کردن، مسئله آفریدن و بدنبال صدایی تازه در جایگاه پاسخی تازه و زمانمند بودن، "اینجایی" کردند و بالماسکه تمامیت خواهی در طول زمانی بسیار کوتاه و فشرده و به استحاله بنیانی"مسئله"، در جایگاه یک صدا،یک واژ، یک سوال در برابر زندگی، یک حضور آزاده و پرسش گر نائل آمد.
استحاله صدا به همهمه ای گوشخراش که نه نشانی از "کلمه" در جایگاه "دال" دارد و نه حضوری بالینی از "چیز" را تداعی می کند،در جایگاه مصداقی که کلمه به آن اشاره دارد.


@Kajhnegaristan