🔸 «آیا جامعه به مثابه‌ی تمامیت یکپارچه ممکن است؟» 🔸. قسمت چهارم/❗️ «لذت و هویت» ❗️. ✍ رضا مجد …

🔸"آیا جامعه به مثابه ی تمامیت یکپارچه ممکن است؟"🔸
قسمت چهارم/❗️"لذت و هویت"❗️
✍ رضا مجد
#بازنشر


🔆برای توضیح تعیین و تعین هویت های ملی/ناسیونالیستی یا حتی هویت های اجتماعی/سیاسی، باید به مساله ی لذت و اقتصاد لیبدیوئی پرداخت، چرا که لذت و لیبیدو پشتوانه ی تمام هویت یابی هاست یا به بیان دیگر، موضوع میل و نحوه و سامان میل ورزی در تعین هویت بعدی محوری محسوب می شود. لذت در سه ساحت خود را نشان می دهد، ساحت خیالی، ساحت نمادین و ساحت واقعی .ظهور میل به نوعی با پروسه ی اختگی مرتبط است و ماحصل آن قربانی کردن لذت پیشانمادین در ساحت واقعی یا همان( ژوئیسانس، کیف بنیادی) است.

فقط از طریق گذشتن و قربانی کردن ژوئیسانس و لذت پیشانمادین است که سوژه قادر است وارد ساحت نمادین شده و از طریق نردبان میل و میل ورزی به طور غیرمستقیم و جنبی به آن میل کند( فانتزی این است که سوژه در گذشته صاحب یک لذت نابی بوده یا در یک وحدت منسجم و کاملی با مادر/طبیعت/جامعه بوده که بخاطر یک سری اعمال و مداخله ها آن لذت و وحدت و تمامیت را از دست داده و این لذت و وحدت کامل در آینده ممکن است و سوژه می تواند دوباره آن را به دست بیاورد) و از این طریق به موجودی اجتماعی بدل شود، این لذت پیشانمادین که به شکل تخیلی برساخته می شود و وعده ی رسیدن به آن از طریق ساحت خیالی در آینده به سوژه داده می شود، یک لذت گم شده یا مفقوده است.

البته باید گفت که این لذت پیشانمادین هیچ وقت نبوده و ناممکن است و در واقع نفس وجود آن یک فانتزی است، و این همان نقطه ی ظریفی است که کمک می کند ما سازوکار ایدئولوژی ها و فانتزی را در قوام هویت ها و برساخت های اجتماعی بهتر درک کنیم. در اینجا،ایدئولوژی و فانتزی این است که ما در نقطه ای از گذشته ی مان، صاحب لذت ناب و کاملی بوده ایم که جایی در گذشته گم یا ربوده شده است. و ایدئولوژی از طریق فانتزی وعده ی دست یابی مجدد به لذت ناب و کامل را به سوژه ها می دهد.

پس سوژه حول فقدان اولیه ای شکل می گیرد، فقدانی ذاتی و درونی و بنیادی که اساس سوبژکتویته است، و در اینجاست که نقش ایدئولوژی ها و سیاست ها و بعضی نحله های فکری و سیستم های سیاسی و فلسفی و دینی در قالب انکار و سرپوش گذاشتن به این خلاء نخستین و فقدان ذاتی و بنیادی به انحاء مختلف قابل مشاهده است،چیزی که در همه ی آنها مشترک است انکار این فقدان و ناممکنی پرشدن و ترمیم یکبار برای همیشه ی آن است، چیزی که نباید فراموش کرد لذت های جزئی( نمادین) است یا لذت هایی که تابع اصل واقعیت هستند و قوانین نمادین و اجتماعی آنها را مجاز می دانند، این لذت های جزئی دقیقا پشتیبان فانتزی رسیدن به ژوئیسانس و لذت ناب است، و فانتزی تمامیت و وحدت هم انرژی خود را از این لذت های جزئی می گیرد، سرمایه گذاری عاطفی و لیبیدویی بر روی جز ابژه های مشترک و اجتماعی، که به نوعی پایه های جسمانی دارد.

چیزی که در اینجا بخصوص در بحث ما راجع به هویت ملی و ناسیونالیستی مهم است شیوه ی منحصر به فرد لذت بردن گروهی و تا کردن با ژوئیسانس شان است. این همان بعد تفاوت گذاری است که یک گروه را از گروه های دیگر متمایز می کند، و آنها را صاحب هویت خاص و منحصربه فرد می کند. جای شکی باقی نمی ماند که هویت های ملی در رابطه ی تنگاتنگی با نحوه ی سازماندهی لذت و ژویئسانس هستند، و با یک نگاه زیرچشمی به فرهنگ های ملت ها و گروه های مختلف این سازماندهی متفاوت را می توان دید.

هر گروه و ملتی آئین ها و مراسمات و جشن های متفاوت و مختلفی دارند( مثل مراسم ازدواج و رسم و رسومات سنتی) که همان سازماندهی متفاوت کیف و لذت بردن است. پاسخ دادن دقیق به این سوال که چه چیزی مرا یک ایرانی می کند بسیار دشوار است تنها می توان از خلال توصیف ویژگی های منحصر به فردمان( شیوه ی زندگی، سنت ها و سبک و نوع موسیقی،غذا، جشن و تفریحات) و در نهایت نوع و نحوه ی لذت بردنمان به هویت مان یا به تفاوت مان از دیگران اشاره بکنیم. چیزی که در اینجا باز مهم است مکانیزمی است که ذهنیت و سوبژکتویته را شکل می بخشد، آنهم از طریق تکیه بر شکلی از لذت و سازماندهی آن.🔆
ادامه دارد...


@Kajhnegaristan