کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۲۱:۳۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ 🔶 ضمن خوش آمدگویی به دوستانی که تازه به کانال ما پیوستهاند؛ کاری که ما در این کانال میکنیم همتراز با کاری است که سقراط با جوانان قصد ما هم فاسد کردن جوانان است و شوراندن آنها علیه واقعیتهای مستقر. هدف ما آلوده کردن سیستم تعقل آنها با یک بیماری ای بنام «تفکر انتقادی» است، زمانی که دچار یک چنین عارضهای شدی، به جای تعبد و فرمانبرداری کورکورانه، عصیان و سرکشی عقلانی را پیشهی خود میسازی و بجای آری گویی کورکورانه، یاد میگیری در زمان مناسب «نهی مقدس» بگویی … بحق بهترین واژه برای توصیف یک چنین وضعیتی «فاسد کردن» است. فاسد شدن از منظر وضعیت موجود و نظم مستقر، یعنی «بیمار بودن»، «نامتعارف بودن»، «بله قربان گو نبودن»، «شک کردن»، «تعقل کردن»، و در نهایت مجهز شدن به «تفکری انتقادی». تمام این خصائل از نظر نظامهای خودکامه، به معنای بیمار بودن و فاسد بودن است، و ما بر خلاف نظامهای خود کامه، از این نوع بیماری و فساد، حمایت میکنیم و اتفاقا خودمان ویروس آن را تکثیر و منتشر میکنیم. آری، ما قصد داریم شما را فاسد کنیم، قصد داریم شما را بیمار کنیم …دشمن هر نظام خودکامهای و هر تفکر متحجری، «آگاهی» است که ما آن را اشاعه میدهیم و خواهیم داد. قصد ما مجهز کردن جوانان و زنان و مردان، به سلاح و ابزارهایی برای تغییر عقیده شان است، ... کژ نگریستن ۲۰:۵۲ ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ 🔆مارکس «برخلاف مارکسیستهای متعارف، پیوسته از توصیف کمونیسم به مثابه» ایدهی برسازنده (یا کاربرد برسازندهی عقل) «به مفهوم کانتی ک به همین سبب، مارکس در ایدئولوژی آلمانی قطعهی ذیل را به متن نوشته شده به قلم انگلس افزود:.» [کمونیسم برای ما شکلی از وضعیت امور نیست که باید برقرار گردد، ایده آلی که واقعیت باید خود را با آن تطبیق دهد. کمونیسم برای ما نام آن جنبش واقعی است که وضع موجود را بر میاندازد. شروع این جنبش از مقدمهای که هم اینک موجود است نتیجه میشود.] «. از این روی، توصیف جزمی از کمونیسم به مثابهی» سوسیالیسم علمی «اساسا در حکم همان نوعی از متافیزیک بود که مارکس رد میکرد. اما این امر ناقض این واقعیت نیست که مارکس جویای حفظ و بسط کمونیسم به مثابهی» ایدهی تنظیمی (کاربرد تنظیمی عقل) «بود. بدینسان مارکس جوان بر این دستور مطلق پای فشرد:» انتقاد از دین با این آموزه پایان میپذیرد که برای آدمی برترین موجود آدمی است، در نتیجه با طرح دستور مطلق به واژگونی همهی روابطی که در آنها آدمی موجودی است پست، به بند کشیده، وانهاده و منفور. «برای او کمونیسم یک دستور مطلق کانتی بود، یعنی امری به تمام معنی عملی و اخلاقی. او تمام عمرش بر سر این موضع ماند، هر چند بعدها تلاشهای خویش را بر جستجوی نظری برای شرایط تاریخی- مادی تحق ... کژ نگریستن ۱۶:۲۸ ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ 🔸ادراک به مثابهی استعاره🔸 🔆ما تلاش میکنیم آگاهی را دریابیم، ولی هنگامی که تلاش میکنیم چیزی را دریابیم، واقعا میکوشیم که چه کنیم؟ هنگامی که میکوشیم چیزی را دریابیم، مانند کودکانی که میکوشند امور بیمعنا را توصیف کنند، تلاش میکنیم استعارهای برای آن شیء بیابیم. ولی نه هر استعارهای، بلکه استعارهای که در نظر ما آشناتر و سهل الفهمتر است. فهمیدن یک چیز، یعنی رسیدن به استعارهای برای آن از طریق جایگزین ساختن آن با چیزی که در نظر ما آشناتر است. احساس آشنایی احساس فهمیدن است. شاید پدران ما، رعد و برق را به عنوان خروش و غرش آورده خدایان فرابشری پنداشته باشند. آنان، فی المثل سر و صدایی را که در پی آذرخش میآید، به اصوات آشنای میدان نبرد تعبیر میکنند. امروزه نیز به همین گونه طوفان را با تجارب فرضی گوناگون از اصطکاک، جرقه، خلاء و تصور تودههای ناهموار هوای سنگین که شدیدا به هم برمیخورند و سر و صدا ایجاد میکنند، تفسیر میکنیم. هیچ کدام از اینها واقعا آنگونه که ما تصور میکنیم، وجود ندارند. ... کژ نگریستن ۱۲:۰۱ ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ 🔆صحت دارد که نیچه نیهیلیسم را در مقام حرکتی تشخیص داد که از تاریخ پیش میافتد هیچکسی تحلیل بهتری از نهیلیسم عرضه نکرده است- نیچه این مفهوم را ابداع کرد. اما او این مفهوم را دقیقا به مثابهی غلبهی نیروهای واکنشی، یا به مثابهی امر منفی در ارادهی قدرت تعریف کرد. تقابل او با امر منفی و امر واکنشی تکان دهنده بود. او استحاله یا شدن را در عوض این مفهوم پیشنهاد کرد، که تنها کنش نیرو و تنها آری گویی قدرت است: عنصر فراتاریخی بشریت، یعنی فرا انسان (و نه ابر انسان). فراانسان نقطهای کانونی است که بر امر واکنشی (کینه توزی و وجدان معذب) غلبه میگردد، و امر منفی تسلیم آری گویی میشود. نیچه- در هر نقطهای که او را بفهمیم- از نیروهای آینده جدایی ناپذیر میماند، آن نیروهای در راه، نیروهایی که نیچه امید و اشتیاق شان را دارد، نیروهایی که تفکر نیچه طرحریزی شان میکند و هنرش آنها را ترسیم میسازد. نیچه همچون کافکا، تنها به طور قطع تشخیص داد که نیروهای اهریمنی همین حالا دارند به در میکوبند، بلکه همچنین با افراشتن واپسین قدرت آنها را دور کرد، همان قدرتی که قادر به نبرد با آنها، ایستادگی در برابر آنها، و از بیخ و بن برکندن نیروهای واکنشی درون و بیرون ماست. یک «گزین گویه» در دستان نی ... کژ نگریستن ۱۶:۱۸ ۱۳۹۷/۱۲/۱۸ 🔸تحلیل انتقادی گفتمان (بخش اول) 🔸. ✍ مریم زمانی … 🔆تحلیل انتقادی گفتمان اگرچه جنبش فکری نوپائی است، اما شکلگیری آن طی سیری تکوینی صورت گرفته و خاستگاه آن را میتوان در جریانهای فکری پیش از خود یافت. بیراه نیست اگر نیچه را اولین تحلیلگر انتقادی گفتمان به حساب بیاوریم، در زمانهای سخت که نیچه برای واسازی (۱) بنیانهای فکری آن، به زبانی گزنده و بیانی شورنده نیاز داشت. نیچه تعریف «حقیقت» به مثابهی توصیفی بیطرف از جهان را به چالش کشیده و آن را برساختی گفتمانی تلقی میکند که با مداخلهی خواست قدرت شکلی تثبیتشده یافته و ماهیت استعاریاش را پنهان کرده است. او با به سوال کشیدن بدیهی انگاشتهشدهها، جهان انسانی را جهانی متوهمانه تلقی میکند که سلسلهمراتبی خودساخته را بر مبنای پسندهای متغیر زمانه چیده و بر دوش واقع جهان بار کرده است. (نیچه، ۱۹۹۰؛ و ۲۰۱۲؛ و اسپینکز، ۲۰۰۳). این نگاه نیچه به «حقیقت» و «قدرت» است که بعدها در اندیشه فوکو جایگاه خاصی مییابد. فوکو است که صدای نیچه را در زمانهای بهتر، موکدتر کرده و راه را برای جریان فکری تحلیل انتقادی گفتمان هموار میکند. به همین دلیل است که تحلیل انتقادی گفتمان را بیش از هر کسی وامدار اندیشه ف ... کژ نگریستن ۱۳:۴۶ ۱۳۹۷/۱۲/۱۸ 🔆شعار «آزادی، برابری، برادری» چیز مضحکی به نظر میرسد و سخت است برگرداندنش به قالب سخن فلسفی، هم به این دلیل که در فرانسه این شعار ولی آیا، برای هایدگر، «آنجا - با- دیگران - بودن» (هستی و زمان، S۲۶) خود را بر اساس «نوعی برابری [Gleichheit] در هستی که همان در - جهان - بودن باشد» تعین نمیبخشد؟ این برابری دیگر نقض ناپذیر و غیر قابل انکار است: دقیقا همین برابری ست که به آزادی تعلق دارد …. 🔆 …🔺ژاک - لوک نانسی، تجربهی آزادی، ص.۱۶۸🔻 … ... کژ نگریستن ۱۲:۳۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۸ کسی به پولک هایم ایمان نمیآورد. باید تو را در حجلهی عروسک هایم. حبس کنم مادر و با فشفشهها داغت. باید یاد بگیری دخترت را. توی آینهی تمام قد بزرگ کنی. و آنقدر زن باشی. که شوهرم شبها. زود به خانه برگردد🔻. ❗️ مجیدآبادی. از در دست انتشار: ❗️. 🔆پانوشت ۱-. کژ نگریستن ۰۰:۵۱ ۱۳۹۷/۱۲/۱۸ 🔸هشت مارس🔸.. ❗️ «روزها، انسانها». «آیا رهایی ممکن است؟» ❗️ ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور …. روزها و مناسبتها، اگر لکانی گفته باشم، نیم نگاهی است به «امر واقع» بشری، همان که هیچگاه و بطور کامل و برای همیشه حل نمیشود و در پایان هر تجربهای، همچون یک باقی مانده، بر آورده نگردیده و برطرف نشده برجای میماند و خود «انگیزه»، «محرک» و ایمپالسی میشود برای شکل گیری میلی جدیدتر و یا اصلاح و ارتقای «میل قبلی» به سطحی تازهتر. در هر روز و یا مناسبتی، هر کس از دریچهای و هر تجربهای بسته به کارنامهاش و هر مسئلهای متناسب با وضعیت کنونی اش، مسئلهای دیگر را در جایگاه یک سوال مطرح ساخته و آنرا بنمایش میگذارد، خط سیری از انسان اجتماعی. هر چه روزها زیادتر و نامها بیشتر، جای خشنودی نیز بیشتر، چون نشان و گواهی از «امکان» عرضه موضوع در «سطحی از شناخت و اهمیت در زندگی روزانه میکندکه ازجانب گروهی از انسانها، قابل نامگذاری، تعریف و ارائه در سطح آرا و افکار عمومی و ارتقا بمرتبتی از اهمیت گردیده که کاندید برای» یافتن راه حل «، کرده است. هر روزی معرفی کننده موضوعی و بهمراه آن مشکلی است در برابر انسانها و در زندگی روزانه آنها:» مانعی در برابر سهم آنها از زندگی «، هم پاسدا ... کژ نگریستن ۲۱:۵۶ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ 🔸به بهانهی روز جهانی زن🔸. ✍ رضا مجد … 🔆داستان زن و زنانگی اش داستان امروزه روز نیست، همیشه نگاهی کژ و معوج به مفهوم زن و ساختار زنانگی در کار بوده است، تو گویی همیشه زن فقط باید در بسته بندیهای دینی و غیر دینی و سکولار، و این اواخر هم در بسته بندی فمینیستی آن قابل تصور باشد، و این نشان میدهد که زن هیچ وقت زن نبوده است، بلکه در هیبت نوعی زنانگی (یعنی روایتی از زن بودن)، ساخت یافته است، و این ساخت همیشه از دید و افق مردانه بوده است، یعنی هم در نگاه سنتی به زن و هم در نگاه مدرن و پسا مدرن، افقی که زنانگی را ساخت داده نگاه خیرهی مردانه بوده، حتی جنبش فمینیستی هم این گول ظریف را میخورد، وقتی که تلاش میکند زن را در حد مرد و برابر با او، اعتلا ببخشد، به نظر من زن برای تایید شدن سوژه گی اش محتاج دیگری مردانهاش نیست، این اتکا باید به خود مفهوم زن و شکافها و نقصانها و خلاءهای برآمده از مفهوم پردازی زن و زنانگی باشد، بخصوص با برجستهتر کردن و پافشاری به فقدانی که زنانگی حول آن قوام یافته است، آنهم در وضعیت پسا مدرن که همه چیز در سطح ابژهی مصرف نشاندار میشود، و از همه طرف نگاههای خیرهی سود محور و کالاوارگی در کمین اند که ا ... کژ نگریستن ۱۸:۰۳ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ ✍حسام محمدی …🔆زنی که مینویسد، آرام انقلاب میکند …نوشتار زنانه کاملا تنانه است و همین تنانهگی، نوشتار زن را به گناه میآلاید کلمات در نوشتار او رنجمندند و غالبا رد پای تازیانه بر قامت آواز هر کلمهای رخنمایی میکند. زنها، گناهکار مینویسند، نوشتارشان آلوده است به حقیقت، به رنج، به گناه …. زن اگر تن نداشت، گناه هرگز زاده نمیشد. در نوشتار نیز سانسور از جایی آغاز میشود که متنی صورت زنانه برخود گرفته باشد. سانسورچی بوی عریانی را از کلمات او میفهمد، بوی طغیانی آرام، آلوده به رقص، خیزشی تنکامه و اغواگر … جایی که کلمات جامه از تن برمیکنند و تمام آنچه نباید گفته شود، یکباره برملا میشود. آنها فاش گویانند و نوشتارشان با دریدگی تمام علیه قانون میشورد …کلمات در انقلاب او عریاناند، او انقلابی آلوده به گناه میآفریند. انقلابی رقصان، انقلابی آرام. 🔆 … …. ... کژ نگریستن ۱۷:۰۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ .. ❗️هشت مارس/روز زن/ زن فراتر از جنسیت❗️.. 🔸باران میشوم🔸 ✍ بلور اشرف …🔆می خواهم موهایم را. به دست. دل پریشان باد بسپارم. میخواهم پنجهی آفتاب. تنم را نوازش کند. با ثبت نام بدنیا نیامدهام. که به نام کسی ثبت شوم. من فقط. سهم خودم را از زندگی. کژ نگریستن ۱۲:۲۱ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ 🔸به بهانه هشتم مارس🔸. ✍محمدمهدی اردبیلی … 🔆در آستانۀ هشتم مارس، روز موسوم به «زن»، و تمام واکنشهای سانتیمانتال و ضدزن در این روز، از خرید کادوهای زن-خر-کن گرفته تا بیان اشعار چاپلوسانه و جملهقصارهای بیمعنا و موهوم دربارۀ نقش و مقام زن و نیز تمام دعاوی ذاتگرایانۀ «زنان بیولوژیک» در رثای زن-بودنشان که نهایتا نتیجهای جز تحمیق توامان زنان و مردان و بازآفرینی نقشهای سنتی در قالبهایی جذاب و به ظاهر مدرن اما ذاتا ارتجاعی ندارد که منافعش به جیب همان شرکتها و برندهای چندملیتیای میرود که از استمرار این وضعیت سود میبرند، امروز تاکید بر ایدۀ رادیکال «فعالیت یا عملیات زنانه» در مقام فعالیتی رهاییبخش علیه تمام این مراسمات فریبکارانه و اغفالکننده، ضروری است. اگر در زن چیزی ارزشمند یا قابل دفاع وجود داشته (یا حتی به بیان دقیقتر «باقی مانده») باشد، «عملیات زنانه» است: البته نه به معنای رفتار لوس و کلیشهای و ازپیشتعیینشده انسانهایی با جنس مونث، بلکه به عنوان فعالیت همۀ ما، در راستای مواجههای انتقادی با نظام سیاسی-اجتماعی-اقتصادی سرکوب سیارهایمان و بازارزشگذاری مفهوم عدالت و بازآفرینی ایدۀ «عدالت همگانی» که در شرایط فعلی ... کژ نگریستن ۱۲:۰۹ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ 🔸 «مقام قوسین و حضیض ذلت» 🔸 ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور … 🔆 ادیان بین النهرینی، امکان «عروج» انسان به «آسمان» را مطرح و بازتابی ارائه دادهاند از «طرز فکر» مردمان این ناحیه و «نوع» نگاهشان بزندگی و «حدی» که انسان میتواند بدان دست یابد: انسان این ظرفیت را دارد که به چنان جایگاه رفیعی دست یابد که محیرالعقول است. و در این میان، «عروج جسمانی حضرت مسیح تا آسمان چهارم» و «عروج جسمانی پیامبر اسلام، تا آسمان هفتم» از مشهورترین روایتهای ثبت شده در باب «امکان دستیابی انسان به جایگاهی والا» میباشد: مقام قاب قوسین. و در عصر کنونی، تجربه تلخ تمامیت خواهی انقلابی، حکایتی است ثبت شده از «عمق و کران» استعدادی دیگر در بطن انسان: حضیض ذلت. نقطه مقابل عروج: افرنجیون، «پستترین موضع از فلک خارج ازمرکز»، نقطه مقابل اوج و نقطه مشترک بین محل التقاء دو سطح مقعر از دو فلک در قوانین «هیئت». و تیپ انسانی ارائه شده در زیست سیاست تمامیت خواهانه، «گونهای» از فکر، نگاه، رفتار و شخصیت را در ساعات زندگی و در متن همین کره خاکی و در برابر «چشم» خلایق، بنمایش میگذارد و بثبت میرساند که «حضیض ذلت» را «شیر فهم» میسازد؛ درست در «جایگاه تلخی» که این ... کژ نگریستن ۲۲:۵۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔸وصال محال🔸. بیایید فرض کنیم بعد یک هجران دردناک، لحظهی وصال فرا میرسد و اینک معشوق دربرابر ماست و خود را تسلیم ما کرده است، و ما با ولع تمام سعی میکنیم که تمامیت معشوق را به چنگ بیاوریم و به آغوش بکشیم، طبیعتا در یک چنین وضعیتی عاشق دست به هر کاری میزند که کام ماهها و شاید سالها فراقش را از معشوق بگیرد، [از خطابههای عاشقانهی آتشین بگیر تا بوسههای آتشین]، و بیایید فرض کنیم که عاشق سمج ما، تمام تلاشش را برای به اصطلاح بلعیدن معشوق میکند (مثل به تمامی به چنگ آوردن و از آن خود کردن معشوق، سنتز معشوق) و تمام مناسک عشق بازی ای را که بلد است اجرا میکند، و در نهایت میرسد به یک هم آغوشی و سکس آتشین، بعد اتمام تمام این مناسک. چیزی که اتفاق میافتد یک تجربه نابسندگی و ناکاملی است، چیزی که عاشق در آخر کار حس میکند حس شکست است، شکست در به چنگ آوردن معشوق و تمامیت آن، شکست در به چنگ آوردن آن چیز خاصی که معشوق را برای عاشق معشوق کرده بود، شکست در به چنگ آوردن «هیچ» یا «نیستی». چرا که ابژه پتیا a یا ابژهی کوچک آ، همان هیچی است که سبب آن همه چیز شده بود، سبب همهی آن خیال پردازیهای طولانی و فانتزیهای آتشین جنسی فرد عاشق. همان حفرهی درون معشوق، که سامان میل و ... کژ نگریستن ۱۷:۳۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔸خود- متحرکهای شادمان🔸. ❗️ (مستخدمان: چگونه میتوان آنها را دست انداخت) ❗️ پیامدهای ذاتی شادمانی. 🔆هر اندازه تناقض بار به نظر آید، خودکامگان ترجیح میدهند دوست داشته شوند! وظیفهی قوای عمل ثبت نام شدگان موضوعی است مختص هم راستا سازی؛ یعنی موضوعی مربوط به تولید امیال مناسب (برای ارباب- میل). بنابراین باید سرمایه داری را نه تنها در قالب ساختارهایش، بلکه همچنین به مثابهی قسمی رژیم خاص میل فرا چنگ آورد. با بهرهگیری از اشتقاقی فوکویی میتوانیم آن را قسمی اپیتومه بخوانیم. سخن گفتن از اپیتومه شیوهی دیگری است برای یادآوری اینکه ساختارهای عینی، چنانکه پیشتر بوردیو و البته مارکس نیز ذکر کردهاند، لاجرم به درون ساختارهای ذهنی امتداد مییابند و اینکه آنها همچنین علاوه بر بیرونی بودن، [به منزله ی] چیزهای اجتماعی، باید همچون کتیبههایی اندر روان افراد موجود باشند. به سخن دیگر، ساختارهای اجتماعی به منزلهی پیکربندی هایی از امیال و تاثیرات تجلی مییابند و بدین ترتیب دارای [جنبهی] خاص خیالی خویش هستند. با وجود این، سخن راندن سرمایه داری به مثابه اپیتومه همچنین به معنای گفتن این است که در میان کثرتی از ساختارهای اجتماعی، آنهایی که با روابط سرمایه دارانه پیوند خوردهاند، ... کژ نگریستن ۱۵:۲۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔸 «خانه» 🔸 ❗️درباره فیلم سولاریس ❗️. ✍نوشته صدف کارخانه چی. بخش نخست 🔻 «آن کدام آفرینده خداوند است که هم سکوت است و هم صدا؟ همانا آن زمان است که از این صفت دوگانه برخوردار است. وقتی که پیر میشویم و میآموزیم به پشت سر گوش بگیریم، زمزمه زمان هایی را میشنویم که از سر گذراندهایم و هرچه پیرتر میشویم، صدای زمان واضحتر به گوشمان میرسد، در عین آنکه آن سکوت خداوند است». هرمان بروخ/ترجمه محمود حدادی 🔺. 🔆برای من فیلم سولاریس تلاش خالقش برای به تصویر کشیدن این «زمان» است. فیلم سولاریس، یک اثر هنری به شدت خیره کننده است. هر اثر ارزشمند هنری این توان را دارد که چشم اندازی را برای مخاطبش خلق کند، چه موسیقی باشد، چه معماری، چه ادبیات و این را سرتاسر وامدار درک نقاشی و فرایند خلق نقاشی است. فیلم سولاریس سرشار است از این لحظات و سرتاسر فیلم پر است از جزییات حیرت انگیز و زیبایی. فیلم با تصاویر مبهوت کننده از طبیعت شروع میشود، این تصاویر مثل پرلودی کوتاه و لطیف است که با تمام زیبایی و لطافتش، نوید موسیقی ای طولانی از سفری سرنوشت ساز را میدهد. ... کژ نگریستن ۱۵:۰۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔆نه واقعیت و نه میل، هیچ یک محصول اجتماع نیستند …به نظر ما، خود حوزهی اجتماعی در محاصرهی بلافصل میل قرار دارد اجتماع، خود، محصول لیبیدو برای آن که بتواند نیروهای تولیدی و روابط تولید را در محاصرهی خود درآورد نه نیازی به میانجیگری دارد و نه نیازی به عملیات فیریکی و تغییر شکل. فقط میل وجود دارد و امر اجتماعی؛ همین و بس. 🔆 …🔺 (دلوز و گاتاری ۱۹۷۷:۲۸-۹) 🔻 …. ... کژ نگریستن ۱۲:۵۸ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔸مافیاها و تمامیت خواهی🔸. ✍ دکتر قنبرپور.. ا 🔺 «سلطانهای کاغذ فرار کردند» 🔻. ❗️ «۷۰ درصد ارز حاصل از صادرات بداخل بر نمیگردد» ❗️. 🔆 و …. همین شکل گیری فاسدترین مافیاهای پول و قدرت و در کلیه عرصههای زندگی است که در همه کشورهای انقلابی، در جایگاه عمدهترین مانع در برابر اصلاح تدریجی ظاهر میشود و نه اپوزیسیون و یا قدرتهای خارجی. در واقع تبارشناسی تمامیت خواهی انقلابی در دوران گذار، در خطوط اصلی خود، بازخوانی تکراری و معرفی روزانه اختلاسهای نجومی، در روند شکل گیری هیولایی «مافیاهای پول و قدرت» از حساب منابع ملی، اموال عمومی، ذخایر مالی و تقلیل ارزش داراییهای اکثریت آحاد جامعه است؛ سیل بنیان کنی که راه میافتد و چنان حجم عظیم از پروندههای جرائم ملی و چنان ابعاد و ارقامی از مال خودسازی ارائه میدهد که «خود» و فی نفسه ساختار شکن است. در واقع از یک مرحله به بعد، این مافیاهای برآمده از درون محافل خودیترین خودیها هستند که از درون نظام، همچون خورهای، همه هر آنچه را هست میخورند و باد هوا میکنند، و بشکستن پوستهای اقدام میکنند که از و در درون آن نطفه بسته و نمو یافتهاند. سر بر آوردن انواع مافیاها وبدون استثنا، در کلیه عرصههای زن ... کژ نگریستن ۲۱:۴۱ ۱۳۹۷/۱۲/۱۵ ❗️هاله و کالا❗️ …🔆ژاک لکان در سمینار یازدهم خود حکایتی را تعریف میکند که شباهت فوق العادهای به تاملات بنیامین دارد او که با یکی از دوستانش به ماهیگیری رفته، نگاهش به یک قوطی درخشان میافتد که بر موجها شناور است. دوستش میپرسد: «آن قوطی را میبینی؟ میبینی اش؟ خب، قوطی تو را نمیبیند.» معلوم میشود که این روایت آبکی منظور خاصی دارد. از نظر لکان، فضای محصور نگاههای عشاق همیشه به وسیلهی یک فقدان شکاف برمیدارد: من هرگز نمیتوانم از نقطه یا جایی به محبوبم نگاه کنم که او از آن مرا میبیند. «امر نمادین» - امکان داشتن جایگاههای سوژهای متفاوت، طرز بیانهای متناقض- وارد امر خیالی میشود و در درون آن شکاف ایجاد میکند. وقتی نگاه دیگری این میدان دید را اینچنین از وحدت خیالی اش محروم میکند، میدان دید مایه گذاری لیبیدویی میشود: اکنون حول فقدانی شکل میگیرد که نگاه سیری ناپذیر را از ارضای کامل محروم میکند. نگاه همیشه برابر است با تأثیر متقابل نور و تاری، زیرا مداخلهی امر نمادین امر خیالی شفاف را لکه دار میکند؛ نگاه مانند جمعیت شهری در آثار بودلر واجد ابهام است، جمعیتی که «در آن هیچ کس نه به طور کامل در برابر دیگران شفاف است و نه به طور کامل تار و مات.» این در واقع لذت منحرفانهی پرسه زن است- تقلا برای نجا ... کژ نگریستن ۱۶:۵۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۵ ❄️ جهان غرب چه چیزی از بقیهی دنیا میتواند بیاموزد؟. برگردان: شهاب بیضایی 🔅جولین باگینی، فیلسوف و نویسنده، در جدیدترین اثرش، جهان چگونه میاندیشد: تاریخ جهانی فلسفه (گرانتا)، میخواهد این واقعیت را به ما یادآوری کند که هرچند جهانیشدن جابهجایی کالاها و مردم را افزایش داده اما در انتقال اندیشهها به آن سوی مرزها دستاورد ناچیزی داشته است …🔅او میگوید: «این یک خطای فاحش فرایند جهانیسازی است که امروزه با غذاهای ملل آشنایی بیشتری داریم تا با اندیشههایشان. امروزه مردم با کمرا (نوعی خوراک هندی) آشناترند تا مفهوم حقیقی کارما.». 🔅 «ارزش بیطرفی را در نظر بگیرید. به قول جرمی بنتام، «نظر همه به یک میزان اهمیت دارد و هیچ کس بالاتر از دیگری نیست.» ممکن است که این حرف به نظر ما بدیهی بیاید زیرا اخلاقیات وابسته به آن است. اما در بسیاری از نقاط جهان این طرز فکر که بیاییم و همه را یکسان ببینیم بیمعنی است.». 🔅 «در آیین کنفوسیوس، مسئولیتهای پدران و پسران، شوهران و زنان، فرمانروایان و فرمانبران با هم فرق میکنند. دانشور نامدار فلسفهی چینی، راجر ایمس، آیین کنفوسیوس را اخلاقیاتی مبتنی بر نقشها میداند زیرا میگوید تعهدات شما بر اساس نقشتان در جامعه تغییر میکند. بسیاری ... ‹ 7 8 9 10 11 12 13 ›
کژ نگریستن ۲۱:۳۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ 🔶 ضمن خوش آمدگویی به دوستانی که تازه به کانال ما پیوستهاند؛ کاری که ما در این کانال میکنیم همتراز با کاری است که سقراط با جوانان قصد ما هم فاسد کردن جوانان است و شوراندن آنها علیه واقعیتهای مستقر. هدف ما آلوده کردن سیستم تعقل آنها با یک بیماری ای بنام «تفکر انتقادی» است، زمانی که دچار یک چنین عارضهای شدی، به جای تعبد و فرمانبرداری کورکورانه، عصیان و سرکشی عقلانی را پیشهی خود میسازی و بجای آری گویی کورکورانه، یاد میگیری در زمان مناسب «نهی مقدس» بگویی … بحق بهترین واژه برای توصیف یک چنین وضعیتی «فاسد کردن» است. فاسد شدن از منظر وضعیت موجود و نظم مستقر، یعنی «بیمار بودن»، «نامتعارف بودن»، «بله قربان گو نبودن»، «شک کردن»، «تعقل کردن»، و در نهایت مجهز شدن به «تفکری انتقادی». تمام این خصائل از نظر نظامهای خودکامه، به معنای بیمار بودن و فاسد بودن است، و ما بر خلاف نظامهای خود کامه، از این نوع بیماری و فساد، حمایت میکنیم و اتفاقا خودمان ویروس آن را تکثیر و منتشر میکنیم. آری، ما قصد داریم شما را فاسد کنیم، قصد داریم شما را بیمار کنیم …دشمن هر نظام خودکامهای و هر تفکر متحجری، «آگاهی» است که ما آن را اشاعه میدهیم و خواهیم داد. قصد ما مجهز کردن جوانان و زنان و مردان، به سلاح و ابزارهایی برای تغییر عقیده شان است، ...
کژ نگریستن ۲۰:۵۲ ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ 🔆مارکس «برخلاف مارکسیستهای متعارف، پیوسته از توصیف کمونیسم به مثابه» ایدهی برسازنده (یا کاربرد برسازندهی عقل) «به مفهوم کانتی ک به همین سبب، مارکس در ایدئولوژی آلمانی قطعهی ذیل را به متن نوشته شده به قلم انگلس افزود:.» [کمونیسم برای ما شکلی از وضعیت امور نیست که باید برقرار گردد، ایده آلی که واقعیت باید خود را با آن تطبیق دهد. کمونیسم برای ما نام آن جنبش واقعی است که وضع موجود را بر میاندازد. شروع این جنبش از مقدمهای که هم اینک موجود است نتیجه میشود.] «. از این روی، توصیف جزمی از کمونیسم به مثابهی» سوسیالیسم علمی «اساسا در حکم همان نوعی از متافیزیک بود که مارکس رد میکرد. اما این امر ناقض این واقعیت نیست که مارکس جویای حفظ و بسط کمونیسم به مثابهی» ایدهی تنظیمی (کاربرد تنظیمی عقل) «بود. بدینسان مارکس جوان بر این دستور مطلق پای فشرد:» انتقاد از دین با این آموزه پایان میپذیرد که برای آدمی برترین موجود آدمی است، در نتیجه با طرح دستور مطلق به واژگونی همهی روابطی که در آنها آدمی موجودی است پست، به بند کشیده، وانهاده و منفور. «برای او کمونیسم یک دستور مطلق کانتی بود، یعنی امری به تمام معنی عملی و اخلاقی. او تمام عمرش بر سر این موضع ماند، هر چند بعدها تلاشهای خویش را بر جستجوی نظری برای شرایط تاریخی- مادی تحق ...
کژ نگریستن ۱۶:۲۸ ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ 🔸ادراک به مثابهی استعاره🔸 🔆ما تلاش میکنیم آگاهی را دریابیم، ولی هنگامی که تلاش میکنیم چیزی را دریابیم، واقعا میکوشیم که چه کنیم؟ هنگامی که میکوشیم چیزی را دریابیم، مانند کودکانی که میکوشند امور بیمعنا را توصیف کنند، تلاش میکنیم استعارهای برای آن شیء بیابیم. ولی نه هر استعارهای، بلکه استعارهای که در نظر ما آشناتر و سهل الفهمتر است. فهمیدن یک چیز، یعنی رسیدن به استعارهای برای آن از طریق جایگزین ساختن آن با چیزی که در نظر ما آشناتر است. احساس آشنایی احساس فهمیدن است. شاید پدران ما، رعد و برق را به عنوان خروش و غرش آورده خدایان فرابشری پنداشته باشند. آنان، فی المثل سر و صدایی را که در پی آذرخش میآید، به اصوات آشنای میدان نبرد تعبیر میکنند. امروزه نیز به همین گونه طوفان را با تجارب فرضی گوناگون از اصطکاک، جرقه، خلاء و تصور تودههای ناهموار هوای سنگین که شدیدا به هم برمیخورند و سر و صدا ایجاد میکنند، تفسیر میکنیم. هیچ کدام از اینها واقعا آنگونه که ما تصور میکنیم، وجود ندارند. ...
کژ نگریستن ۱۲:۰۱ ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ 🔆صحت دارد که نیچه نیهیلیسم را در مقام حرکتی تشخیص داد که از تاریخ پیش میافتد هیچکسی تحلیل بهتری از نهیلیسم عرضه نکرده است- نیچه این مفهوم را ابداع کرد. اما او این مفهوم را دقیقا به مثابهی غلبهی نیروهای واکنشی، یا به مثابهی امر منفی در ارادهی قدرت تعریف کرد. تقابل او با امر منفی و امر واکنشی تکان دهنده بود. او استحاله یا شدن را در عوض این مفهوم پیشنهاد کرد، که تنها کنش نیرو و تنها آری گویی قدرت است: عنصر فراتاریخی بشریت، یعنی فرا انسان (و نه ابر انسان). فراانسان نقطهای کانونی است که بر امر واکنشی (کینه توزی و وجدان معذب) غلبه میگردد، و امر منفی تسلیم آری گویی میشود. نیچه- در هر نقطهای که او را بفهمیم- از نیروهای آینده جدایی ناپذیر میماند، آن نیروهای در راه، نیروهایی که نیچه امید و اشتیاق شان را دارد، نیروهایی که تفکر نیچه طرحریزی شان میکند و هنرش آنها را ترسیم میسازد. نیچه همچون کافکا، تنها به طور قطع تشخیص داد که نیروهای اهریمنی همین حالا دارند به در میکوبند، بلکه همچنین با افراشتن واپسین قدرت آنها را دور کرد، همان قدرتی که قادر به نبرد با آنها، ایستادگی در برابر آنها، و از بیخ و بن برکندن نیروهای واکنشی درون و بیرون ماست. یک «گزین گویه» در دستان نی ...
کژ نگریستن ۱۶:۱۸ ۱۳۹۷/۱۲/۱۸ 🔸تحلیل انتقادی گفتمان (بخش اول) 🔸. ✍ مریم زمانی … 🔆تحلیل انتقادی گفتمان اگرچه جنبش فکری نوپائی است، اما شکلگیری آن طی سیری تکوینی صورت گرفته و خاستگاه آن را میتوان در جریانهای فکری پیش از خود یافت. بیراه نیست اگر نیچه را اولین تحلیلگر انتقادی گفتمان به حساب بیاوریم، در زمانهای سخت که نیچه برای واسازی (۱) بنیانهای فکری آن، به زبانی گزنده و بیانی شورنده نیاز داشت. نیچه تعریف «حقیقت» به مثابهی توصیفی بیطرف از جهان را به چالش کشیده و آن را برساختی گفتمانی تلقی میکند که با مداخلهی خواست قدرت شکلی تثبیتشده یافته و ماهیت استعاریاش را پنهان کرده است. او با به سوال کشیدن بدیهی انگاشتهشدهها، جهان انسانی را جهانی متوهمانه تلقی میکند که سلسلهمراتبی خودساخته را بر مبنای پسندهای متغیر زمانه چیده و بر دوش واقع جهان بار کرده است. (نیچه، ۱۹۹۰؛ و ۲۰۱۲؛ و اسپینکز، ۲۰۰۳). این نگاه نیچه به «حقیقت» و «قدرت» است که بعدها در اندیشه فوکو جایگاه خاصی مییابد. فوکو است که صدای نیچه را در زمانهای بهتر، موکدتر کرده و راه را برای جریان فکری تحلیل انتقادی گفتمان هموار میکند. به همین دلیل است که تحلیل انتقادی گفتمان را بیش از هر کسی وامدار اندیشه ف ...
کژ نگریستن ۱۳:۴۶ ۱۳۹۷/۱۲/۱۸ 🔆شعار «آزادی، برابری، برادری» چیز مضحکی به نظر میرسد و سخت است برگرداندنش به قالب سخن فلسفی، هم به این دلیل که در فرانسه این شعار ولی آیا، برای هایدگر، «آنجا - با- دیگران - بودن» (هستی و زمان، S۲۶) خود را بر اساس «نوعی برابری [Gleichheit] در هستی که همان در - جهان - بودن باشد» تعین نمیبخشد؟ این برابری دیگر نقض ناپذیر و غیر قابل انکار است: دقیقا همین برابری ست که به آزادی تعلق دارد …. 🔆 …🔺ژاک - لوک نانسی، تجربهی آزادی، ص.۱۶۸🔻 … ...
کژ نگریستن ۱۲:۳۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۸ کسی به پولک هایم ایمان نمیآورد. باید تو را در حجلهی عروسک هایم. حبس کنم مادر و با فشفشهها داغت. باید یاد بگیری دخترت را. توی آینهی تمام قد بزرگ کنی. و آنقدر زن باشی. که شوهرم شبها. زود به خانه برگردد🔻. ❗️ مجیدآبادی. از در دست انتشار: ❗️. 🔆پانوشت ۱-.
کژ نگریستن ۰۰:۵۱ ۱۳۹۷/۱۲/۱۸ 🔸هشت مارس🔸.. ❗️ «روزها، انسانها». «آیا رهایی ممکن است؟» ❗️ ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور …. روزها و مناسبتها، اگر لکانی گفته باشم، نیم نگاهی است به «امر واقع» بشری، همان که هیچگاه و بطور کامل و برای همیشه حل نمیشود و در پایان هر تجربهای، همچون یک باقی مانده، بر آورده نگردیده و برطرف نشده برجای میماند و خود «انگیزه»، «محرک» و ایمپالسی میشود برای شکل گیری میلی جدیدتر و یا اصلاح و ارتقای «میل قبلی» به سطحی تازهتر. در هر روز و یا مناسبتی، هر کس از دریچهای و هر تجربهای بسته به کارنامهاش و هر مسئلهای متناسب با وضعیت کنونی اش، مسئلهای دیگر را در جایگاه یک سوال مطرح ساخته و آنرا بنمایش میگذارد، خط سیری از انسان اجتماعی. هر چه روزها زیادتر و نامها بیشتر، جای خشنودی نیز بیشتر، چون نشان و گواهی از «امکان» عرضه موضوع در «سطحی از شناخت و اهمیت در زندگی روزانه میکندکه ازجانب گروهی از انسانها، قابل نامگذاری، تعریف و ارائه در سطح آرا و افکار عمومی و ارتقا بمرتبتی از اهمیت گردیده که کاندید برای» یافتن راه حل «، کرده است. هر روزی معرفی کننده موضوعی و بهمراه آن مشکلی است در برابر انسانها و در زندگی روزانه آنها:» مانعی در برابر سهم آنها از زندگی «، هم پاسدا ...
کژ نگریستن ۲۱:۵۶ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ 🔸به بهانهی روز جهانی زن🔸. ✍ رضا مجد … 🔆داستان زن و زنانگی اش داستان امروزه روز نیست، همیشه نگاهی کژ و معوج به مفهوم زن و ساختار زنانگی در کار بوده است، تو گویی همیشه زن فقط باید در بسته بندیهای دینی و غیر دینی و سکولار، و این اواخر هم در بسته بندی فمینیستی آن قابل تصور باشد، و این نشان میدهد که زن هیچ وقت زن نبوده است، بلکه در هیبت نوعی زنانگی (یعنی روایتی از زن بودن)، ساخت یافته است، و این ساخت همیشه از دید و افق مردانه بوده است، یعنی هم در نگاه سنتی به زن و هم در نگاه مدرن و پسا مدرن، افقی که زنانگی را ساخت داده نگاه خیرهی مردانه بوده، حتی جنبش فمینیستی هم این گول ظریف را میخورد، وقتی که تلاش میکند زن را در حد مرد و برابر با او، اعتلا ببخشد، به نظر من زن برای تایید شدن سوژه گی اش محتاج دیگری مردانهاش نیست، این اتکا باید به خود مفهوم زن و شکافها و نقصانها و خلاءهای برآمده از مفهوم پردازی زن و زنانگی باشد، بخصوص با برجستهتر کردن و پافشاری به فقدانی که زنانگی حول آن قوام یافته است، آنهم در وضعیت پسا مدرن که همه چیز در سطح ابژهی مصرف نشاندار میشود، و از همه طرف نگاههای خیرهی سود محور و کالاوارگی در کمین اند که ا ...
کژ نگریستن ۱۸:۰۳ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ ✍حسام محمدی …🔆زنی که مینویسد، آرام انقلاب میکند …نوشتار زنانه کاملا تنانه است و همین تنانهگی، نوشتار زن را به گناه میآلاید کلمات در نوشتار او رنجمندند و غالبا رد پای تازیانه بر قامت آواز هر کلمهای رخنمایی میکند. زنها، گناهکار مینویسند، نوشتارشان آلوده است به حقیقت، به رنج، به گناه …. زن اگر تن نداشت، گناه هرگز زاده نمیشد. در نوشتار نیز سانسور از جایی آغاز میشود که متنی صورت زنانه برخود گرفته باشد. سانسورچی بوی عریانی را از کلمات او میفهمد، بوی طغیانی آرام، آلوده به رقص، خیزشی تنکامه و اغواگر … جایی که کلمات جامه از تن برمیکنند و تمام آنچه نباید گفته شود، یکباره برملا میشود. آنها فاش گویانند و نوشتارشان با دریدگی تمام علیه قانون میشورد …کلمات در انقلاب او عریاناند، او انقلابی آلوده به گناه میآفریند. انقلابی رقصان، انقلابی آرام. 🔆 … …. ...
کژ نگریستن ۱۷:۰۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ .. ❗️هشت مارس/روز زن/ زن فراتر از جنسیت❗️.. 🔸باران میشوم🔸 ✍ بلور اشرف …🔆می خواهم موهایم را. به دست. دل پریشان باد بسپارم. میخواهم پنجهی آفتاب. تنم را نوازش کند. با ثبت نام بدنیا نیامدهام. که به نام کسی ثبت شوم. من فقط. سهم خودم را از زندگی.
کژ نگریستن ۱۲:۲۱ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ 🔸به بهانه هشتم مارس🔸. ✍محمدمهدی اردبیلی … 🔆در آستانۀ هشتم مارس، روز موسوم به «زن»، و تمام واکنشهای سانتیمانتال و ضدزن در این روز، از خرید کادوهای زن-خر-کن گرفته تا بیان اشعار چاپلوسانه و جملهقصارهای بیمعنا و موهوم دربارۀ نقش و مقام زن و نیز تمام دعاوی ذاتگرایانۀ «زنان بیولوژیک» در رثای زن-بودنشان که نهایتا نتیجهای جز تحمیق توامان زنان و مردان و بازآفرینی نقشهای سنتی در قالبهایی جذاب و به ظاهر مدرن اما ذاتا ارتجاعی ندارد که منافعش به جیب همان شرکتها و برندهای چندملیتیای میرود که از استمرار این وضعیت سود میبرند، امروز تاکید بر ایدۀ رادیکال «فعالیت یا عملیات زنانه» در مقام فعالیتی رهاییبخش علیه تمام این مراسمات فریبکارانه و اغفالکننده، ضروری است. اگر در زن چیزی ارزشمند یا قابل دفاع وجود داشته (یا حتی به بیان دقیقتر «باقی مانده») باشد، «عملیات زنانه» است: البته نه به معنای رفتار لوس و کلیشهای و ازپیشتعیینشده انسانهایی با جنس مونث، بلکه به عنوان فعالیت همۀ ما، در راستای مواجههای انتقادی با نظام سیاسی-اجتماعی-اقتصادی سرکوب سیارهایمان و بازارزشگذاری مفهوم عدالت و بازآفرینی ایدۀ «عدالت همگانی» که در شرایط فعلی ...
کژ نگریستن ۱۲:۰۹ ۱۳۹۷/۱۲/۱۷ 🔸 «مقام قوسین و حضیض ذلت» 🔸 ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور … 🔆 ادیان بین النهرینی، امکان «عروج» انسان به «آسمان» را مطرح و بازتابی ارائه دادهاند از «طرز فکر» مردمان این ناحیه و «نوع» نگاهشان بزندگی و «حدی» که انسان میتواند بدان دست یابد: انسان این ظرفیت را دارد که به چنان جایگاه رفیعی دست یابد که محیرالعقول است. و در این میان، «عروج جسمانی حضرت مسیح تا آسمان چهارم» و «عروج جسمانی پیامبر اسلام، تا آسمان هفتم» از مشهورترین روایتهای ثبت شده در باب «امکان دستیابی انسان به جایگاهی والا» میباشد: مقام قاب قوسین. و در عصر کنونی، تجربه تلخ تمامیت خواهی انقلابی، حکایتی است ثبت شده از «عمق و کران» استعدادی دیگر در بطن انسان: حضیض ذلت. نقطه مقابل عروج: افرنجیون، «پستترین موضع از فلک خارج ازمرکز»، نقطه مقابل اوج و نقطه مشترک بین محل التقاء دو سطح مقعر از دو فلک در قوانین «هیئت». و تیپ انسانی ارائه شده در زیست سیاست تمامیت خواهانه، «گونهای» از فکر، نگاه، رفتار و شخصیت را در ساعات زندگی و در متن همین کره خاکی و در برابر «چشم» خلایق، بنمایش میگذارد و بثبت میرساند که «حضیض ذلت» را «شیر فهم» میسازد؛ درست در «جایگاه تلخی» که این ...
کژ نگریستن ۲۲:۵۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔸وصال محال🔸. بیایید فرض کنیم بعد یک هجران دردناک، لحظهی وصال فرا میرسد و اینک معشوق دربرابر ماست و خود را تسلیم ما کرده است، و ما با ولع تمام سعی میکنیم که تمامیت معشوق را به چنگ بیاوریم و به آغوش بکشیم، طبیعتا در یک چنین وضعیتی عاشق دست به هر کاری میزند که کام ماهها و شاید سالها فراقش را از معشوق بگیرد، [از خطابههای عاشقانهی آتشین بگیر تا بوسههای آتشین]، و بیایید فرض کنیم که عاشق سمج ما، تمام تلاشش را برای به اصطلاح بلعیدن معشوق میکند (مثل به تمامی به چنگ آوردن و از آن خود کردن معشوق، سنتز معشوق) و تمام مناسک عشق بازی ای را که بلد است اجرا میکند، و در نهایت میرسد به یک هم آغوشی و سکس آتشین، بعد اتمام تمام این مناسک. چیزی که اتفاق میافتد یک تجربه نابسندگی و ناکاملی است، چیزی که عاشق در آخر کار حس میکند حس شکست است، شکست در به چنگ آوردن معشوق و تمامیت آن، شکست در به چنگ آوردن آن چیز خاصی که معشوق را برای عاشق معشوق کرده بود، شکست در به چنگ آوردن «هیچ» یا «نیستی». چرا که ابژه پتیا a یا ابژهی کوچک آ، همان هیچی است که سبب آن همه چیز شده بود، سبب همهی آن خیال پردازیهای طولانی و فانتزیهای آتشین جنسی فرد عاشق. همان حفرهی درون معشوق، که سامان میل و ...
کژ نگریستن ۱۷:۳۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔸خود- متحرکهای شادمان🔸. ❗️ (مستخدمان: چگونه میتوان آنها را دست انداخت) ❗️ پیامدهای ذاتی شادمانی. 🔆هر اندازه تناقض بار به نظر آید، خودکامگان ترجیح میدهند دوست داشته شوند! وظیفهی قوای عمل ثبت نام شدگان موضوعی است مختص هم راستا سازی؛ یعنی موضوعی مربوط به تولید امیال مناسب (برای ارباب- میل). بنابراین باید سرمایه داری را نه تنها در قالب ساختارهایش، بلکه همچنین به مثابهی قسمی رژیم خاص میل فرا چنگ آورد. با بهرهگیری از اشتقاقی فوکویی میتوانیم آن را قسمی اپیتومه بخوانیم. سخن گفتن از اپیتومه شیوهی دیگری است برای یادآوری اینکه ساختارهای عینی، چنانکه پیشتر بوردیو و البته مارکس نیز ذکر کردهاند، لاجرم به درون ساختارهای ذهنی امتداد مییابند و اینکه آنها همچنین علاوه بر بیرونی بودن، [به منزله ی] چیزهای اجتماعی، باید همچون کتیبههایی اندر روان افراد موجود باشند. به سخن دیگر، ساختارهای اجتماعی به منزلهی پیکربندی هایی از امیال و تاثیرات تجلی مییابند و بدین ترتیب دارای [جنبهی] خاص خیالی خویش هستند. با وجود این، سخن راندن سرمایه داری به مثابه اپیتومه همچنین به معنای گفتن این است که در میان کثرتی از ساختارهای اجتماعی، آنهایی که با روابط سرمایه دارانه پیوند خوردهاند، ...
کژ نگریستن ۱۵:۲۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔸 «خانه» 🔸 ❗️درباره فیلم سولاریس ❗️. ✍نوشته صدف کارخانه چی. بخش نخست 🔻 «آن کدام آفرینده خداوند است که هم سکوت است و هم صدا؟ همانا آن زمان است که از این صفت دوگانه برخوردار است. وقتی که پیر میشویم و میآموزیم به پشت سر گوش بگیریم، زمزمه زمان هایی را میشنویم که از سر گذراندهایم و هرچه پیرتر میشویم، صدای زمان واضحتر به گوشمان میرسد، در عین آنکه آن سکوت خداوند است». هرمان بروخ/ترجمه محمود حدادی 🔺. 🔆برای من فیلم سولاریس تلاش خالقش برای به تصویر کشیدن این «زمان» است. فیلم سولاریس، یک اثر هنری به شدت خیره کننده است. هر اثر ارزشمند هنری این توان را دارد که چشم اندازی را برای مخاطبش خلق کند، چه موسیقی باشد، چه معماری، چه ادبیات و این را سرتاسر وامدار درک نقاشی و فرایند خلق نقاشی است. فیلم سولاریس سرشار است از این لحظات و سرتاسر فیلم پر است از جزییات حیرت انگیز و زیبایی. فیلم با تصاویر مبهوت کننده از طبیعت شروع میشود، این تصاویر مثل پرلودی کوتاه و لطیف است که با تمام زیبایی و لطافتش، نوید موسیقی ای طولانی از سفری سرنوشت ساز را میدهد. ...
کژ نگریستن ۱۵:۰۰ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔆نه واقعیت و نه میل، هیچ یک محصول اجتماع نیستند …به نظر ما، خود حوزهی اجتماعی در محاصرهی بلافصل میل قرار دارد اجتماع، خود، محصول لیبیدو برای آن که بتواند نیروهای تولیدی و روابط تولید را در محاصرهی خود درآورد نه نیازی به میانجیگری دارد و نه نیازی به عملیات فیریکی و تغییر شکل. فقط میل وجود دارد و امر اجتماعی؛ همین و بس. 🔆 …🔺 (دلوز و گاتاری ۱۹۷۷:۲۸-۹) 🔻 …. ...
کژ نگریستن ۱۲:۵۸ ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ 🔸مافیاها و تمامیت خواهی🔸. ✍ دکتر قنبرپور.. ا 🔺 «سلطانهای کاغذ فرار کردند» 🔻. ❗️ «۷۰ درصد ارز حاصل از صادرات بداخل بر نمیگردد» ❗️. 🔆 و …. همین شکل گیری فاسدترین مافیاهای پول و قدرت و در کلیه عرصههای زندگی است که در همه کشورهای انقلابی، در جایگاه عمدهترین مانع در برابر اصلاح تدریجی ظاهر میشود و نه اپوزیسیون و یا قدرتهای خارجی. در واقع تبارشناسی تمامیت خواهی انقلابی در دوران گذار، در خطوط اصلی خود، بازخوانی تکراری و معرفی روزانه اختلاسهای نجومی، در روند شکل گیری هیولایی «مافیاهای پول و قدرت» از حساب منابع ملی، اموال عمومی، ذخایر مالی و تقلیل ارزش داراییهای اکثریت آحاد جامعه است؛ سیل بنیان کنی که راه میافتد و چنان حجم عظیم از پروندههای جرائم ملی و چنان ابعاد و ارقامی از مال خودسازی ارائه میدهد که «خود» و فی نفسه ساختار شکن است. در واقع از یک مرحله به بعد، این مافیاهای برآمده از درون محافل خودیترین خودیها هستند که از درون نظام، همچون خورهای، همه هر آنچه را هست میخورند و باد هوا میکنند، و بشکستن پوستهای اقدام میکنند که از و در درون آن نطفه بسته و نمو یافتهاند. سر بر آوردن انواع مافیاها وبدون استثنا، در کلیه عرصههای زن ...
کژ نگریستن ۲۱:۴۱ ۱۳۹۷/۱۲/۱۵ ❗️هاله و کالا❗️ …🔆ژاک لکان در سمینار یازدهم خود حکایتی را تعریف میکند که شباهت فوق العادهای به تاملات بنیامین دارد او که با یکی از دوستانش به ماهیگیری رفته، نگاهش به یک قوطی درخشان میافتد که بر موجها شناور است. دوستش میپرسد: «آن قوطی را میبینی؟ میبینی اش؟ خب، قوطی تو را نمیبیند.» معلوم میشود که این روایت آبکی منظور خاصی دارد. از نظر لکان، فضای محصور نگاههای عشاق همیشه به وسیلهی یک فقدان شکاف برمیدارد: من هرگز نمیتوانم از نقطه یا جایی به محبوبم نگاه کنم که او از آن مرا میبیند. «امر نمادین» - امکان داشتن جایگاههای سوژهای متفاوت، طرز بیانهای متناقض- وارد امر خیالی میشود و در درون آن شکاف ایجاد میکند. وقتی نگاه دیگری این میدان دید را اینچنین از وحدت خیالی اش محروم میکند، میدان دید مایه گذاری لیبیدویی میشود: اکنون حول فقدانی شکل میگیرد که نگاه سیری ناپذیر را از ارضای کامل محروم میکند. نگاه همیشه برابر است با تأثیر متقابل نور و تاری، زیرا مداخلهی امر نمادین امر خیالی شفاف را لکه دار میکند؛ نگاه مانند جمعیت شهری در آثار بودلر واجد ابهام است، جمعیتی که «در آن هیچ کس نه به طور کامل در برابر دیگران شفاف است و نه به طور کامل تار و مات.» این در واقع لذت منحرفانهی پرسه زن است- تقلا برای نجا ...
کژ نگریستن ۱۶:۵۵ ۱۳۹۷/۱۲/۱۵ ❄️ جهان غرب چه چیزی از بقیهی دنیا میتواند بیاموزد؟. برگردان: شهاب بیضایی 🔅جولین باگینی، فیلسوف و نویسنده، در جدیدترین اثرش، جهان چگونه میاندیشد: تاریخ جهانی فلسفه (گرانتا)، میخواهد این واقعیت را به ما یادآوری کند که هرچند جهانیشدن جابهجایی کالاها و مردم را افزایش داده اما در انتقال اندیشهها به آن سوی مرزها دستاورد ناچیزی داشته است …🔅او میگوید: «این یک خطای فاحش فرایند جهانیسازی است که امروزه با غذاهای ملل آشنایی بیشتری داریم تا با اندیشههایشان. امروزه مردم با کمرا (نوعی خوراک هندی) آشناترند تا مفهوم حقیقی کارما.». 🔅 «ارزش بیطرفی را در نظر بگیرید. به قول جرمی بنتام، «نظر همه به یک میزان اهمیت دارد و هیچ کس بالاتر از دیگری نیست.» ممکن است که این حرف به نظر ما بدیهی بیاید زیرا اخلاقیات وابسته به آن است. اما در بسیاری از نقاط جهان این طرز فکر که بیاییم و همه را یکسان ببینیم بیمعنی است.». 🔅 «در آیین کنفوسیوس، مسئولیتهای پدران و پسران، شوهران و زنان، فرمانروایان و فرمانبران با هم فرق میکنند. دانشور نامدار فلسفهی چینی، راجر ایمس، آیین کنفوسیوس را اخلاقیاتی مبتنی بر نقشها میداند زیرا میگوید تعهدات شما بر اساس نقشتان در جامعه تغییر میکند. بسیاری ...