این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


🔸ایدئولوژی از نظر آلتوسر🔸. بخش آخر

🔸به‌این‌ترتیب بررسی ایدئولوژی در مقام زیسته کار آلتوسر را به مطالعات فرهنگی گره می‌زند به‌طوری‌که بارکر معتقد است. کار آلتوسر در مورد ایدئولوژی بر پیشانی تفکر مطالعات فرهنگی اهمیت به سزای داشت (همان:۱۴۷)؛ اما آلتوسر ایدئولوژی تاریخی، یعنی «ایدئولوژی در مقام مخدوش کردن تشخیص شرایط واقعی زندگی» را اشتباه می‌داند؛ این دسته از ایدئولوژی‌ها را او ایدئولوژی تاریخی می‌داند. او ایدئولوژی تاریخی را مورد نقد قرار می‌دهد و آن را مخدوش کننده‌ی بازنمایی‌های سوژه از شرایط واقعی هستی اش می‌داند. ایدئولوژی تاریخی گوناگونی پذیر است لذا ما می‌توانیم انواع ایدئولوژی‌ها را در تاریخ مشاهده کنیم؛ مانند فمنیسم، مارکسیم، لیبرالیسم، ناسیونالیسم و فاشیسم. هر کدام از این ایدئولوژی‌ها در پی مخدوش کردن بازنمایی‌های سوژه‌ها به نفع خود بوده‌اند. اما در باب وجه ساختاری ایدئولوژی (به بیان دیگر ایدئولوژی به مثابه ساختار) آلتوسر معتقد است «ایدئولوژی تاریخ ندارد و ابدی است» (آلتوسر ۱۳۸۶: ۵۷). ایدئولوژی در طول تاریخ جاری است اما اگرچه ازنظر فرم ابدی است اما ازنظر محتوا گوناگونی می‌پذیرد؛ لذا ایدئولوژی‌های تاریخی همین محتو ...
  • گزارش تخلف

بخش ۲.. بیان کردیم که در منظر آلتوسر ایدئولوژی هستی مادی دارد و با کنش‌های مادی ما گره‌خورده است

خرید و مصرف کالا نیز بخشی از این نوع کنش‌های مادی است؛ درواقع ازنظر وی ما با خرید این محصول باعث بازتولید شرایط نابرابر کار و تداوم استثمار آن کارخانه به کارگران و درنهایت بازتولید ایدئولوژی طبقه حاکم می‌شویم. هم چنین این تبلیغ در معنای ضمنی خود، معیاری برای بلندی یا کوتاهی قد ارائه می‌دهد. حتی اگه به تحلیل محتوا و نشانه‌شناسی این تبلیغ بپردازیم ممکن است به معناهای پنهان و ایدئولوژیک دیگری نیز پی ببریم. جان فسیک مثال دقیق‌تری را در مورد مکانیسم سوژه سازی ایدئولوژی بیان می‌کند. به این شکل که ایدئولوژی مردسالارانه به شیوه‌های فرهنگی و تبلیغاتی زنان را به پوشیدن کفش پاشنه‌بلند فرا می‌خواند، زنان با اجابت این دعوت و پوشیدن کفش پاشنه‌بلند برخی از اندام‌های جنسی شان برجسته می‌شود و با این عمل تبدیل به سوژه‌ی جنسی جذاب می‌شوند که اساس این جذابیت نوعی تقسیم فرادستی، فرودستی است به این مضمون که مردان قوی‌تر مرجع این جذابیت‌ها هستند و زنان ضعیف‌تر و منفعل‌تر و مفعول این جذابیت‌ها می‌باشد؛ اینگونه زن پاشنه‌بلند به پا به بازتولید نظام ایدئولوژیک مردسالارانه کمک می‌کند. اما نکته‌ای که در مثال و تح ...
  • گزارش تخلف

بخش ۱.. 🔸آلتوسر در تز اول خود در مورد ایدئولوژی به‌شدت متاثر از روانکاوی فروید و ژاک لاکان می‌باشد

به‌طورکلی آلتوسر دو تز در مورد ایدئولوژی مطرح می‌کند که یکی سلبی و دیگری اثباتی (ایجابی) است (همان، ۵۷). او در تز اول بیان دارد که ایدئولوژی رابطه‌ی تخیلی افراد را با شرایط واقعی هستی‌شان بازنمایی می‌کند (همان)؛ اما «آنچه انسان‌ها در ایدئولوژی برای خود بازنمایی می‌کنند شرایط واقعی هستی‌شان و جهان واقعی‌شان نیست، بلکه فراتر از آن رابطه‌ی آنان با این شرایط هستی‌شان است که در ایدئولوژی بازنمایی می‌شود» (همان: ۵۹ ۶۰). در تز اول آلتوسر در مورد ایدئولوژی می‌توان تأثیر مرحله‌ی آینه‌ای لاکان را مشاهده کرد لاکان معتقد است کودک در این مرحله‌ای نخستین بار با تصویر خود در آینه مواجه می‌شود و درک و شناخت نادرست از خود پیدا می‌کند وی بعد از دیدن تصویر خود می‌پندارد دارای کالبدی منسجم است درحالی‌که هنوز محتاج حمایت والدین می‌باشد؛ کودک در این مرحله با تصویر خود در آینده این‌همانی می‌کند و سعی دارد مبدل به سوژه‌ی خیالی بازنمایی خیالی خود شود. کودک در مرحله‌ی آینه‌ای از وضعیت واقعی موجود فراتر رفته و درگیر توهمی خیالی از استقلال می‌گردد. به تعبیر ایگلتون در وضعیت ایدئولوژیک انسان هم از وضعیت راستین ...
  • گزارش تخلف

❇️ دیدگاه‌های هرمنوتیک (۲) …. بنابراین هر گونه شرح و تفسیری از یک متن ادبی در حکم یک انطباق است

در حقیقت ضرورت انطباق متن ادبی با افق زندگی خوانندگان نسلهای جدید است که ضرورت تاویل و تفسیر تازه را به وجود می‌آورد. خواندن متن ادبی در هر نوبت، زاینده‌ی معنایی تازه است. هر بار که ما با یک اثر هنری ناب رو به رو می‌شویم ادراک و دریافت تازه‌ای در ما شکل می‌گیرد. متن در اصل مرده است و مخاطب آن را زنده می‌کند. مخاطب از افق دانایی روزگار خود تاثیر می‌پذیرد و در واقع این تاریخ است که شیوه‌ی درک و دریافت متن را تعیین می‌کند. وجود تفسیرهای مختلف درباره‌ی کتاب‌های دینی در عصرهای مختلف، تفاوت تاویل‌ها و نیز ضرورت تفسیرهای جدید که همسو و متناسب با انتظارات روزگار جدید باشد، نشان از آن دارد که هر عصری «افق انتظارات» خاص خود را از متن دینی داشته و به تاویل متناسب با افق فکر و توقعات خود دست زده است …. فتوحی، محمود. (۱۳۸۷). نظریه‌ی تاریخ ادبیات. ...
  • گزارش تخلف

❇️ دیدگاه‌های هرمنوتیک (۱) …

🔸نظریه‌ی ادبی با ظهور اندیشه‌های پدیدارشناسی و هرمنوتیک در فلسفه، مشغول بحثهای جدید در باره‌ی ماهیت معنی، دریافت و مخاطب شد و ادبیات و متون ادبی در کانون مباحث فلسفه‌ی معاصر قرار گرفت. این دیدگاه‌ها، از تاریخ ادبیات و نظریه‌ی تاریخ ادبی، انتظارات دیگری دارند که کاملا با روش‌های تاریخ‌ادبیات سنتی متفاوت است. مباحث هرمنوتیک مدرن، که در آرای هانس گءورک گادامر (۱۹۰۰_۲۰۰۲) فیلسوف آلمانی و پل ریکور (۱۹۱۳_۲۰۰۵) فیلسوف فرانسوی مطرح شد، موجب تحولی شگرف در مباحث مربوط به معنای متن و مخاطب گردید. نظریه‌پردازان هرمنوتیک معتقدند که معانی هر متن به افق فکری مخاطب آن وابسته است؛ این افق فکری (یا افق شناخت) تاریخی است. در نظر آنان «لحظه‌ی شناخت» دارای اهمیت فراوان است، لحظه‌ی شناخت، موقعیتی خاص است که ذهن بر اساس طرحی از پیش مفروض به آن می‌رسد. به این معنی که ما بر اساس پیش‌داوری‌های امروزی خود با موقعیت‌های گذشته رویارو می‌شویم و به تاویل می‌پردازیم. بنابراین تاویل‌های ما از شعر حافظ با سنت ادبی، مجموعه‌ی تاویل‌های پیشینیان و داوری‌ها و پیش‌داوری‌های گذشته گره می‌خورد. تفسیرها و تاویل‌های مختلف مثنوی ...
  • گزارش تخلف

🔸سینما تنها، مثال یا موضوعی برای فلسفه نیست. اینجا نکته‌ی فرعی مهمی در کار است که باید بدان پرداخت

اگر بپذیریم که ابداع و تکنیک‌های سینما به ما اجازه می‌دهد که به گونه‌ای متفاوت بیاندیشیم، آن گاه بر این امر صحه خواهیم گذاشت که اندیشه، تنها دارای یک سرشت ذاتی خاص نیست. حتی ماشین‌ها، مثلا امکانات تکنیکی دوربین، می‌تواند اندیشه را دگرگون کند. بدین ترتیب، تفکر چیزی نیست که بتوانیم آن را یکبار و برای همیشه تعریف کنیم؛ تفکر قدرت «شدن» است و شدن آن می‌تواند با چیزهایی که در تملک تفکر نیستند و یا خارجی و نااندیشیده‌اند، دگرگون شود. تفکر کاری نیست که «ما» انجام دهیم، تفکر از بیرون بر ما واقع می‌شود. ضرورتی برای تفکر در کار است، به همین سبب، رویداد تفکر در فراسوی آزادی انتخاب قرار می‌گیرد. اندیشه بر ما فرود می‌آید. در عین حال، این ضرورت به مثابه تایید تصادف و آزادی هم هست. ما با نظم یا غایتی از پیش موجود تحت فشار نیستیم. آزادی راستین با تایید احتمال رویدادها مرتبط است، آزادی راستین فریب دادن خود با این عبارات نیست که ما ارباب جهان هستیم یا اینکه جهان چیزی نیست جز ادراک محدودی که ما از آن داریم. ...
  • گزارش تخلف

چند نکته راجع به و ایده‌ی و ارتباطش با (هرمنوتیک)؛

✍ابوذر شریعتی …ویتگنشتاین می‌گوید شما در یک دیالوگ (که حتی خواندن کتاب هم گفتیم که دیالوگ است) شما با فهم استعمالی مواجه هستید، شما باید چیزی را که استعمال می‌شود را بفهمید، نه آن چیزی را که در ذهن می‌گذرد، نه آن معنایی را که مخاطب در ذهن دارد یا می‌پرورد، ویتگنشتاین البته کل زندگی را هم «بازی» می‌داند و می‌بیند!. بازی زبانی ویتگنشتاین بدین معنا است که؛ وقتی شخص الف، با شخص ب، سخن میگوید، این یک بازی است، یعنی سخن گفتن، خود سخن گفتن یک بازی است!. پس در این تلقی وقتی گفته می‌شود که ما چیزی را می‌فهمیم، ما چه چیز را فهمیده‌ایم؟ ما بازی زبانی را فهمیده‌ایم! …فی المثل شما والیبال را در نظر بگیرید، ما در یک بازی والیبال چه چیز را می‌فهمیم؟ (خب نمی‌شود که چیزی را نفهمیم، در حین مشاهده هیچ فهمی هم نداشته باشیم) ما این بازی والیبال را می‌فهمیم، اما چه چیز اش را می‌فهمیم و چگونه می‌فهمیم؟ (این مساله است). وقتی بازیکن شماره‌ی ۱ ضربه‌ای به توپ والیبال میزند و بازیکن شماره‌ی ۲ در تیم حریف آن را مهار می‌کند، این چه معنی میدهد؟ آیا بطن هفتم و هفتادمی دارد؟ ...
  • گزارش تخلف

🔸ویرانی زندگی در جمهوری اسلامی🔸. ✍مصطفی مهرآیین …۱

ما هر روز در دو جا از دست می‌رویم، زندگی خود را از دست می‌دهیم و می‌میریم: در «امر فوق العاده» و در «امر روزمره». والتر بنیامین معتقد بود ما با از سر گذراندن امور فوق العاده‌ای همچون جنگ و ترور و تحریم دیگر قادر به سخن گفتن از زندگی نیستیم و زندگی را از دست می‌دهیم. جورجو آگامبن، برعکس، معتقد بود ما در زندگی روزمره شهری و با از سر گذراندن امور روزمره و در سیل اخبار و ترافیک و خیابان گردی و پاساژگردی و آسانسور گردی و بیماری گردی و …. زندگی انسانی خود را از دست می‌دهیم و تبدیل به مردگان می‌شویم،.۲. جمهوری اسلامی هر دوی این عوامل مرگ را برای ما فراهم آورده است: در یکسو کشته شدن افراد در امور فوق العاده‌ای چون جنگ و ترور (جنگ سوریه و یمن و یا کشته شدن پاسداران با انفجار انتحاری) وجود دارد و به سکوت کشاندن خانواده‌های آن‌ها و اجبار آن‌ها به بیان جملات تکراری «جان عزیزانم فدای رهبر» که خود حکایت از مرگ زبان و زندگی آن‌ها دارد و در سوی دیگر مرگ مردم در امور روزمره‌ای چون بی پولی و بیکاری و در صف ایستادن و بالا بردن آمار دزدی و طلاق و خشونت و ازدواج کودکان و … ….۳. وجود این دو عامل مرگ یعنی ما ...
  • گزارش تخلف

‍ 🔸در این‌جا [«هارمونی‌های ورکمایستر»] با جماعتی شورشی طرفیم که قبلا نظیرش را ندیده‌ایم: آدم‌هایی که نه شعاری می‌دهند، نه فریادی ا

انگار همه‌ی آن‌ها فقط اراده کرده‌اند تا در دل سیاهی شب به پیش بروند. اما سفیدی خیره‌کننده‌ی راهروی یک بیمارستان انگار انگیزه‌ای می‌شود برای آدم‌هایی که حالا، با چماق‌های برافراشته، برای شکستن تجهیزات بیمارستان، بیرون‌کشیدن بیماران از تخت‌ و لگدکوب‌کردن‌شان هجوم می‌آوردند. باز هم همه‌ی این‌ها چیزی جز ژست‌های صرف نیستند: هنوز هم هیچ نشانی از نفرت، هیچ احساس خشمی علیه کسانی که به آن‌ها هجوم می‌آورند، یا حتی کوچک‌ترین احساس لذتی از این کار در هیچ‌کدام از چهره‌‌ها هویدا نیست؛ و این‌ها همان چهره‌هایی هستند که وقتی دست‌ها دارند کار خودشان را می‌کنند، همچنان در سایه باقی می‌مانند.. لحظه‌ای که دو تن از آن‌ها سرانجام از روبه‌رو بر ما ظاهر می‌شوند، همان لحظه‌ی ایستایی حرکت خواهد بود، لحظه‌ای که این‌بار هم با کنتراستی از نور همراه می‌شود: پرده‌ی یک دوش را می‌بینیم که روی دیواری سرامیکی کشیده شده و در برابر آن، در نوری سفید و کور‌کننده، پیرمردی برهنه و نحیف ایستاده که دنده‌های برآمده‌اش شبیه باندپیچی‌های مومیایی‌هاست. این پیرمرد قربانی‌ای است زیادی دم دست و در عین حال دور از دسترس: شخصیتی است آن‌جه ...
  • گزارش تخلف

🖋چهار نکته درباره «خانه‌ای که جک ساخت». ✍سیاوش طلایی زاده

معمولا در فیلمهایی که قتلهای زنجیره‌ای را روایت میکنند بررسی انگیزه‌های قاتل، نمایش مناسک و تشریفات قتل و گاهی تروماهای کودکی بخش مهمی از داستان را تشکیل میدهند. به عنوان نمونه کوین اسپیسی در فیلم «هفت» طی مناسک خاصی بر پایه هفت گناه بنیادین مرتکب هفت قتل میشود. قاتل «هفت»، نمایش تمام عیار ساختار بالینی انحراف (perversion) در منطق روانکاوی است که با کنش خود دیگری بزرگ را کامل میکند. او ابزار تحقق اراده الهی است و بدون او دیگری بزرگ اخته میماند. در حالی که انگیزه اسپیسی در «هفت» ظاهری مذهبی دارد، جنایات هانیبال لکتر به رغم شکوه تشریفاتی اش، انگیزه‌ای بیرون از تمایلات سایکوتیک خود لکتر ندارد: خوردن دیگری برای از آن خود کردن او. نه پروژه‌ای در کار است و نه تمایلی برای تکمیل دیگری. جک اما در «خانه‌ای که جک ساخت» هر چند تمامی نمودهای یک منحرف را دارد (فقدان عاطفه، کنش سادیستی و …) اما هرگز دیگری را کامل نمیکند. در فیلم پلیس به عنوان نماینده اعمال قدرت دیگری بزرگ، فشل، اخته و فاقد هر گونه کنشی است و به رغم تمامی بی پرواییهای جک، دیگری همچنان اخته میماند و کاری از پیش نمیبرد. جک یک منحرف است ...
  • گزارش تخلف

🔸ترور در بلوچستان محکوم است. آنها از ماموریت مرزبانی می‌آمدند و نه مسلح بودند و نه با برنامه‌ی جنگی

به هر روی ترور محکوم است. محکوم‌تر آن که شماری نام آن را مبارزه با ظلم جمهوری اسلامی می‌گذارند. آن هم از سوی جیش العدل که بی تردید از عناصر وظیفه بگیر سلفی‌های وابسته به عربستان سعودی هستند یکی از مدیران رسانه‌های ماهواره‌ای که می‌گفت کارش با مرحمتی ولیعهد عربستان انجام می‌شود، عبدالمالک ریگی تروریست را چه گوارای ایران نامید!. آنها به سرپرستی همین فرد، که آن زمان زنده بود، چند سال پیش یک اتوبوس حامل کودکان تحت سرپرستی ما را که باز مانده‌ی بی سرپرست زلزله‌ی بم بودند و عازم دهکده‌ای که کمی هوای خنک‌تر داشت بودند به گروگان گرفتند. کسانی هم کشته شدند (نه از کودکان). نجات کودکان با یاری واسطه‌های محلی انجام شد. مبارزه با ستم و بیداد و فساد و بهره کشی موجود را بهانه نکنند آنان که به نفرت کور دچار شده‌اند و در واقع شماری هم سرسپرده یا وابسته یا فریب خورده یا مواجب بگیر یا اشتباه کارند. آنها جائی در میان خیل مبارزان آزاد اندیش داخل و خارج ندارند. مبارزه‌ی آزادی و عدالت خواهی سراسری مردم جای جای ایران، بی قوم گرائی و جدائی طلبی و آمریکا پرستی، به این دلخوشی‌های خون آلود با دیده دشمنی با مردم می ...
  • گزارش تخلف

🔸کالایی شدن بدن🔸. امروزه رسانه‌ها و ابزارهای اطلاعاتی کاملا در خدمت بدن قرار گرفته‌اند

بدن هایی که توسط شبکه‌های ارتباطی و رسانه‌های مختلف تولید شده و بر اساس پیشرفت‌های تکنولوژیکی امکان تغییرات مداوم در آن هم ایجاد شده است. بدن تبدیل به شی و کالای قابل دستکاری شده که بارها و بارها می‌توان آن را تغییر داد … نمایشگاههای مد و زیبایی، سالن‌های آرایشی روز به روز مدرن‌تر و مراکز و کلینیک‌های اعمال جراحی زیبایی که روز به روز بیشتر می‌شود (اولین بار چهل سال پیش بود که یک بدن به عمل جراحی زیبایی سپرده شد). همه و همه در خدمت کالایی به نام بدن قرار گرفته‌اند تا آن را در قالب‌های جدید و متنوعی عرضه نمایند. در چنین شرایطی که امکان آفرینش بدن به اشکال مختلف بیشتر می‌شود و هر انسانی این قدرت را دارد که با میزان ثروت اقتصادی که در اختیار دارد تغییراتی در بدن خود به نمایش بگذارد، باعث نوعی جدایی بین «من» و بدن شده است. یعنی بدن به مکانی تبدیل شده است که با تغییرات در آن با کشاندن ریاضت و درد عمل جراحی و رژیم غذایی و امثالهم به رضایت و کیف درونی خود دسترسی پیدا می‌کنیم …این یک طرف ماجراست در سوی دیگر رقابت بی رحمانه‌تری در جریان است …امروزه به وفور با آگهی‌های فروش کلیه و خون مواجه هستیم ...
  • گزارش تخلف

🔸معنا از نظر دریدا🔸. به قلم: احمد بدری

قسمت دوم …دریدا استدلال می‌کند که نظریه‌ی افلاطون درباره‌ی برتری گفتار بر نوشتار، یک شیوه‌ی اعتبار بخشی به زبان بود که در آن، زبان به وسیله‌ی متکلم خاصی ثبات می‌یافت و از این رو در زمان خاصی با معنای معینی (که همان نیت گوینده یا مؤلف بود) ثابت نگهداشته می‌شد. همچنین با زبان نوشتاری -عمدتا در تشریح متون بر طبق نیات نویسنگان آنها- و قرار دادن نوشتار در شبکه‌ای رسمی یا قالب‌های ارجاعی که سعی در ثابت نگاه داشتن معانی آنها دارند نیز همین کار صورت گرفته است. دریدا مدعی است که در حقیقت معنا، خواه در زبان گفتار و خواه در زبان نوشتار، برخلاف پیش‌فرض مرکزگرای متافیزیک، هرگز مفرد و ثابت نیست، بلکه پیوسته در حال تکثیر و تغییر یا لغزیدن است. او این پراکندگی و ارتعاش معانی را (که خاصیت بالقوه‌ی هر متنی است) «انتشار» (Dissemination) می‌نامد. همچنین واژه‌ی دریدا برای مفهوم بخشیدن به اینکه معنا چگونه عمل می‌کند و به چه شیوه‌ای طرح شالوده شکنی را تقویت می‌کند، «Differance» (=تفاوق، تفاوت و تعویق) است. واژه «تفاوق» (Differance) در وهله‌ی نخست به معنای «تفاوت» تعبیر می‌شود، به معنایی که از نظریه‌ی سوسور د ...
  • گزارش تخلف

معنا از نظر دریدا. ✍ احمد بدری. قسمت اول

دریدا در نخستین نوشته‌هایش نشان داد که کار در بنیان متافیزیک همواره از موارد متمایز یا از تقابل‌های دوتایی آغاز می‌شود. دریدا در مورد یکی از انواع تقابل‌های دوتایی با دقت بیشتری بحث کرده، و آن تقابل «نوشتار» و «گفتار» است. او نشان داد که در متافیزیک غربی همیشه نوشتار گونه‌ای پست‌تر از گفتار دانسته شده است. چرا که همواره فرض شده که در گفتار، یعنی در مکالمه‌ی رویارو، امکان رسیدن به معنای راستین مورد نظر گوینده بارها بیش از نوشتار است که در آن یکی از طرفین غایب است. این حکم یادآور نگاه افلاطون به مقوله‌ی گفتار و نوشتار است که در رساله‌ی «فایدروس» بیان شده است. در زمان نوشتن خواننده غایب است و در زمان خواندن نویسنده. گفتار از امتیاز حضور هر دو طرف ارتباط برخوردار است و در آن معنا به سرعت حاضر می‌شود. دریدا این باور به امکان حضور معنا در کلام را «گفتار محوری» نامید و کوشید تا ثابت کند که این پایگان بی‌اعتبار است، نه به این دلیل که نوشتار از گفتار مهمتر است، بلکه به این علت که هم در گفتار و هم در نوشتار، معنا، برخلاف پندار یا ادعای متافیزیک غربی، حاضر نمی‌شود. حاضر نمی‌شود چون هیچ بیانی از ر ...
  • گزارش تخلف

🔸نشانه شناسی امبرتو اکو🔸 …نشانه شناسی هم چون زیبایی شناسی فلسفی حوزه‌ای ناهمگون است

هر چند نظریه‌های نشانه شناسی به صورت تکوینی مربوط به الگوهای زبان شناسی است که تقریبا به مثابه‌ی واکنشی به تاملات فلسفی در زبان به ظهور رسید، اما آن‌ها مجادلات بنیادی فلسفی، که سرشت ابژه‌های زیباشناختی را در نظر گرفتند، به ارث برده‌اند …نظریه نشانه شناسی امبرتو اکو که مابین عقل گرایی و منظرگرایی نیچه‌ای قرار دارد، ظرافت و تنوعش را مدیون کانت و این ایده‌ی کانتی است که «امر زیبا» (یعنی هنر و ادبیات) ذهن را با ابزارهای غیرمفهومی مورد خطاب قرار می‌دهد. علاوه بر این، می‌توان نظریه اکو را مابین بارت و گرماس دانست، چرا که بارت بر استقلال ساحت بیانی تاکید دارد تا دال را از محدودیت‌های معناشناختی و متافیزیکی برهاند.. بارت نوعی نشانه شناسی را بسط می‌دهد که از عقل گرایی و اصول دکارتی شروع می‌شود، اما سرانجام به نیچه و تفکر دال چند معنایی سوق پیدا می‌کند …گرماس نیز که عقل گراست و در جنبه هایی به خاطر تک معنایی متن، هگلی است. گرماس همانند هگل و فیلسوفان عصر روشنگری پیش از او معتقد است که همه‌ی متون برای تفکر مفهومی قابل دسترس بوده و می‌توان آن‌ها را به صورت تک صدایی در چارچوب مفهومی گفتمانی/ نظری ت ...
  • گزارش تخلف

ماکس وبر؛. «من» جامعه‌شناختی به مثابه سوژه مشاهده‌گر و اندیشنده

✍رحیم محمدی …اگر بخواهم درک مختار خود را از دریافت جامعه‌شناختی ماکس وبر (۱۸۶۴ - ۱۹۲۰) تلخیص کنم؛ هویت جامعه‌شناس از دید وبر «من» جامعه‌شناختی او است. من جامعه‌شناختی «سوژه‌ای» است که دوره‌ای با آگاهی جامعه‌شناختی زیسته و متوجه شده است، تنها نباید در زمانه و جامعه‌ی خویش زندگی کرد، بلکه باید آنها را هم اندیشد. بنابراین او به ساحت «آگاهی مستقل» و «دانش از فاصله» وارد شده است و می‌تواند به انسان و جهان و هستی‌های اجتماعی به صورت بی‌واسطه و مستقل نگاه کند. در حالیکه اهالی دانش‌ها و آگاهی‌های دیگر مثلا کلام و ادبیات و روشنفکری و شعور عامه نمی‌توانند چنین باشند. زیرا آنان خود در سیر تاریخی‌شان، بخشی از تاریخ و جامعه و جهان هستند و نمی‌توانند از فاصله به جهان و هستی‌های اجتماعی نگاه کنند. اما جامعه‌شناس سوژه‌ای است که پس از طی یک دوره جامعه‌شناسی، برگشته است تا به عنوان مشاهده‌گر (observer) به انسان و جامعه و تاریخ نگاه کند و فقط او می‌تواند آنها را به صورت جامعه‌شناختی تماشا ‌نماید و در آنها بیاندیشد. بنابراین کار جامعه‌شناس آن است که نشان دهد؛ چگونه جامعه و تاریخ و آگاهی‌ها و دانش‌های دیگر ...
  • گزارش تخلف

🔸بازنمایی و گفتمان ۲ از ۲🔸 …این دیدگاه فوکو که هیچ چیزی خارجی از گفتمان وجود ندارد به این معنا نیست که او هستی مادی واقعی در جهان

هال این دیده فوکویی را که اشیاء و کنش‌ها صرفا در درون گفتمان معنا می‌یابند وموضوعات دانش می‌شوند در دل نظریه «برساختی» معنا و بازنمایی می‌داند. (مهدی زاده: ۳۰). چکیده نظر فوکو این است که سوژه توسط گفتمان خلق می‌شود. به نظر فوکو، تصور سوژه‌های که قبل از زبان وجود داشته و منبع معنا باشد. توهمی بیش نیست. حتی از این فراتر می‌توان گفت، همه افکار و اعمال سوژه‌ها در حیطه گفتمان‌ها شکل می‌گیرند. بنابراین دستیابی به حیطه غیر گفتمانی یا واقعیتی فراگفتمانی، امکان‌پذیر نیست. گفتمان‌ها محصول انتخاب و کنش خردمندانه کنشگران نیستند، بلکه بر عکس سوژه‌ها مخلوق گفتمان‌ها هستند. (بهرامی کمیل، ۱۳۹۱: ۲۰۸). ...
  • گزارش تخلف

🔸گفتمان و بازنمایی ۱ از ۲🔸 …استورات هال گفتمان را این‌گونه معرفی می‌کند: گفتمان‌ها راه‌های ارجاع به یک چیز یا برساختن دانش در مورد

این اشکال گفتمانی –همان‌طور که شناخته شده‌اند- این‌گونه تعریف می‌شوند: هر آن‌چه که برای قاعده‌سازی‌ها و اعمال ما در ارتباط با یک موضوع ویژه یا مکان فعالیت اجتماعی مناسب است یا نیست. گفتمان‌ها به این می‌پردازند که زبان چگونه در زمینه‌های مختلف و به طرق مختلف استفاده می‌شود که روابط و ادراک‌های متفاوتی ایجاد می‌کند. (وب، ۲۰۰۹: ۵۶). فوکو می‌گوید که در هر دوره‌ای جهان‌بینی مشخص با ساختار ذهنی خاصی وجود دارد که طبیعت دانش آن دوره را تعیین می‌کند. فوکو خصوصیت دانش هر عصر مشخص را «معرفت» یا صورت‌بندی گفتمانی» می‌نامد. هر عصر یا دوره‌ای منحصر به فرد است و با عصر یا دوره‌های دیگر قابل مقایسه نیست و غیر ممکن است که مردم یک دوره مانند دوره دیگر فکر کنند. بر خلاف اعتقاد عامه، فوکو معتقد است که مردم مسئول ایجاد شرایط گفتمان نیستند. بر عکس، گفتمان دیدگاه فرد را در صحنه جهان مشخص می‌کند. (لیتل جان به نقل از بهرامی کمیل، ۱۳۹۱: ۱۷۶-۱۷۵). ...
  • گزارش تخلف