این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


🔸در دهه شصت شمسی، سینمای ایران بر نشانه‌های خودسازی و پالودگی روان تمرکز داشت و آنها را انباشت می‌کرد

طی سالهای پس از انقلاب، در دهه‌ی هفتاد بود که مضامین و نشانه‌های عاشقانه مجال ورود به سینمای ایران پیدا کردند. اما بدلیل نبود دید درست به مسایل در سینمای ایران، این گونه مضامین و نشانه‌ها طی دو دهه چنان در تنگناهای اقتصاد کمیابی افتادند، که جز به ابتذال کشیده شدن این ژانر راه دیگری برای آن باقی نبوده است. این سینمای مبتذل یاد گرفته که تا کجا و چه حدودی برود که توقیف نشود. [و شاید یکی از دلایل فروش آنها پا گذاشتن روی عقده‌های اجتماعی و سنت شکنی‌ها باشد و تنها خاصیت این فیلمها هم شاید همین گسترش گام به گام مرزهای آزادی باشد]. بعضی وقتها حتی زمزمه‌های توقیف برخی از آنها را هم می‌شنویم. اینها به نوعی بازی‌های اجتماعی مردم جامعه با دولتها هستند که گاهی خود را در انتخابات نشان می‌دهد و گاهی در توجه به برخی فیلمهای سینمایی. وقتی شما به نشانه‌های مبتذل اجازه بروز می‌دهید، ذائقه‌های مردم را هم خراب می‌کنید. اگر ذائقه مردم درست کار می‌کرد، نباید گشت۲، ۲۰میلیارد می‌فروخت، باید تابستان داغ می‌فروخت. اگر به طور استثنایی فیلم اصغر فرهادی می‌فروشد به خاطر جایزه اسکار اوست. ...
  • گزارش تخلف

📎 «آیا در حالی که در مقابل پرده‌ی سینما نشسته‌اید می‌نویسید؟

ژیل دلوز: خیلی عجیب غریب است زمانی که دارم فیلم می‌بینم، بنویسم. اما پس از دیدن فیلم تا جایی که می‌توانم درباره‌اش یادداشت برمی‌دارم. من برای سینما یک مخاطب عادی محسوب می‌شوم. من مخصوصا با پندار سطوح متفاوت معنا مشکل دارم؛ سطح اول، سطح دوم و سطح سوم از معنا. به واقع آن چه در سطح دوم کار می‌کند پیشتر در سطح اول نیز کار کرده است. و البته انچه در سطح اول شکست می‌خورد در سطوح بعدی نیز شکست خواهد خورد. هر تصویری لفظ به لفظ است و باید همان گونه فهم شود. زمانی که یک تصویر یک بعدی و تخت است نباید بدون دلیل بدان ژرفایی ببخشیم که از آن عاری است. این به واقع باعث از شکل افتادن تصویر می‌گردد. ...
  • گزارش تخلف

بخاطر آوردن و ایستادن در برابر فراموشی، برای اجتناب از سوختن توسط واژگانی نامفهوم

✍دکتر قنبرپور … [] آنتونیو گاموندی شاعر «مقاومت» در دوران جنگ‌های داخلی اسپانیا در کتاب شعر «فقدانها می‌سوزند»، مارا دعوت به مقاومت در برابر «فراموش کردن» تاریخی می‌کند که معمار حال و روز «امروز» ما بوده است؛ او برای اجتناب از «سوختن توسط واژگانی پوچ و نامفهوم» تصویری بغایت وهن انگیز را در قالب کلماتی موزون، در برابر دیدگان ما قرار می‌دهد که بنوعی داستان زندگی روزانه ما و شرح ماوقع همه آنچیزی است که زیست سیاست امروز ما را بر می‌سازد: دیدن دندانهای نامرئی بر چوب‌های خورده شده جامعه، قبل از دیدن موریانه هایی که چوب‌ها را می‌خورند، دیدن رد دندانهای نامریی، قبل از آنکه موریانه‌ها در هیبت هیولاهایی مهار ناپذیر همه عرصه‌های زندگی را بتصرف خود در آورند؛. [] ایستادن در برابر فراموشی، مورد خطاب قرار دادن خود و دیگران است با نوع ویژه‌ای از «بخاطر آوردن» که بتاسی از جورجیو آگامبن، می توان «آنرا به کلیه عرصه‌های زندگی امروز ما تسری داد: بیاد آورید هر آنچه را که بوده است و هر آنچه را که» شده «است، چرا که هر گذشته و هر تاریخی، بخشی از ساختار» حال «است، آنچه که امروز ما را می‌سازد. [] آیا این بیاد آو ...
  • گزارش تخلف

▪️ و پیش‌گفتار کتاب «ضد اودیپ نوشته‌ی و»:.. ✍سحرآریا

میشل فوکو در پیش‌گفتار کتاب «ضد اودیپ نوشته‌ی ژیل دلوز و فلیکس گتاری»، این کتاب را دعوتی به پیکار علیه سه مورد زیر معرفی می‌کند:.۱- زاهدان سیاسی، تروریست‌های نظریه، دیوان‌سالاران انقلابی و کارگزاران حقیقت.۲-تکنسین‌های رقت‌انگیز میل: روانکاوان و نشانه‌شناسانی که هر نشانه و هر سمپتومی را ثبت می‌کنند؛ که می‌خواهند اندام‌‌وارگی بس‌گانه‌ی میل را به قانون دوتایی ساختار و فقدان فرو بکاهند.۳- دشمن اصلی و هم‌آورد استراتژیک: فاشیسم. هم‌چنین در ادامه وقتی می‌خواهد از این کتاب اصولی را به عنوان راهنمای حیات روزمره استخراج کند از موارد زیر سخن به میان می‌آورد:. √ کنش سیاسی را از هر شکلی از پارانویای وحدت‌طلب و تمامیت‌بخشی رها سازید. √ اندیشه، میل و کنش را از طریق تکثیر، کنارهم گذاشتن و انفصال گسترش دهید و نه از طریق بخش‌بندی و پایگان‌بندی هرمی. √ رهایی یابید از مقوله‌های امر سلبی و ترجیح دهید آنچه را که بس‌گانه و ایجابی است؛ ترجیح دهید تفاوت را بر یک شکلی؛ جریان‌ها را بر بی‌گانگی‌ها و آرایش‌های متغیر را بر نظام‌های ثابت. √ تصور نکنید برای مبارز بودن باید محزون بود؛ حتی اگر چیزی که با آن مبارزه می‌ک ...
  • گزارش تخلف

متنی که بالا بارگذاری شد، مصاحبه‌ای است که با گادامر انجام شده است و مدتها پیش به فارسی ترجمه و منتشر شد

این مصاحبه حاوی نکات جالب توجهی از واقعیتهای زندگی مارتین هیدگر و ارتباط او با دیگران است. چند موضوع پر مناقشه در این مصاحبه ذکر می‌شود. یکی از آنها رابطه هیدگر و دین است. دیگری هم رابطه هیدگر و نازیسم. در پایان این مصاحبه گادامر می‌گوید:. «هر گاه چهار دین بزرگ جهانی، ذات برین را به مثابه ناشناخته‌ای بزرگ بپذیرند و بر آن اساس وحدت یابند، آنگاه می‌توانند مانع آن شوند که کسانی با گاز یا مواد شیمیایی فضای کره زمین را ویران کنند. تنها این راه رهایی وجود دارد، راه دیگری به نظر نمی‌رسد. باید به گفت و شنود چهار دین بزرگ تن دهیم …» … ...
  • گزارش تخلف

سالگرد انقلاب ۵۷، سوگواری و بخاطر آوردن

✍دکتر قنبرپور … این نوشتار «بارت» در کتاب سوگواری که به سلسله یادداشتهای او در باره مرگ مادرش، ایام پس از مرگ و سالگرد مرگ او تعلق دارد، بسیار جذاب و بگونه‌ای سحر آمیز است: در باره خودم حرف می‌زنم، در باره او حرف نمی‌زنم …. با این حال همه چیز در باره او حقیقت دارد: ملاحت، انرژی، نجابت، مهربانی. سخن گفتن از «خود»، وقتی در باره دیگری سخن می‌گویی «و توصیف» دیگری «، وقتی در باره خود حرف می‌زنی. آیا با سالگرد انقلابها نیز می‌توان مواجهه‌ای از نوع سوگواری داشت؟. واگر چنین مواجهه‌ای ممکن باشد، چهل سال است که از انقلاب ۵۷ گذشته و مردم و تحصیلکردگان و فعالان اجتماعی کشور ما که خود یا از پدید آورندگان آن بوده‌اند و یا در» همبودگی با انقلاب «لحظات عمر، اهداف و آرزوهای زندگی خود را رقم زده و در نعرض آزمون قرار داده‌اند، چه کلماتی در» بخاطر آوردن انقلاب «می‌توانند بر زبان آورند که مناسب» بخاطر آوردن خود «آنها نیز باشد: رد بجا مانده از هر فرد، هرپدیده و هر جریان در چهاردهه گذشته، چهار دهه‌ای که در سرنوشت و کیان یک کشور و تک تک آحاد آن دخالت کرده و تحت تاثیر تعیین کننده خود قرار داده است. آیا» خاطره‌ ...
  • گزارش تخلف

واقعیت یا واقعیت نمایی (۱)

✍فاطمه محسن زاده …آن چیزی که ادراک می‌کنیم در تلویزیون، در ویدئو، در پهنه‌ی تکنولوژی اطلاعات، از طریق واکمن و نوار کاست هایی که در ماشین هایمان به آن گوش می‌دهیم، در آگهی‌ها و در افزایش عظیم مجلات مردمی که می‌خوانیم؛ عبار ت است از بازنمایی‌ها و عمدتا ایماژها. امروزه ادراک ما همان قدر که متوجه «واقعیت» است، متوجه بازنمایی‌ها نیز هست. این بازنمایی‌ها به بخش بزرگی از واقعیت مدرک ما تبدیل شده‌اند و یا ادراک ما از واقعیت، بیش از پیش از طریق بازنمایی‌ها صورت می‌گیرد. (جامعه شناسی پست مدرنیسم، اسکات لش). گاه ناخواسته به سبب عدم آگاهی و بی اطلاعی، کوته بینی، اعتماد نابجا، ترس و ساده لوحی فریب واقعیت نمایی‌ها را می‌خوریم و در پی اندیشه‌ی کسی یا چیزی می‌رویم که واقعی نیست و فقط واقعیت نماست. داستان «سارازین» بالزاک سرشار از مفاهیم ناب است. سارازین پیکرتراش عقاید حاکم در جامعه‌اش را که ازراه رمزگان فرهنگی تثبیت شده‌اند با واقعیت؛ به گونه‌ای نادرست یکی می‌پندارد و این تراژدی اوست. او دلباخته‌ی زامبی نلا می‌شود؛ چرا که او را زنی می‌پندارد دارنده‌ی تمام صفات زنی آرمانی، اما سارازین ندانسته است که در ...
  • گزارش تخلف

🔸هرگز خشونت، گرسنگی، طرد از جامعه، نابرابری، ستم اقتصادی در تاریخ بشریت و کره زمین تا این اندازه دامن گیر انسان نبوده است

به جای نغمه سردادن از کامیابی آرمان دموکراسی لیبرال و بازار کاپیتالیستی در شادکامی پایان تاریخ، به جای برگزاری جشن پایان ایدئولوژی و پایان گفتمان‌های رهایی بخش، هرگز نباید این نکته بدیهی عالم گیر را که از رنج‌های منحصر به فرد بی شماری فراهم آمده‌اند، از نظر دور داریم که هرگز اینقدر زن و مرد و کودک بر روی زمین به بردگی کشیده نشده‌اند، گرسنه نمانده و نابود نشده‌اند …🎤بخشی از سخنرانی ژاک دریدا در مراسم تدفین لویی آلتوسر … ...
  • گزارش تخلف

‍ یک فلسفه‌ی «نابه‌هنگام» از تاریخ فلسفه، علم و هنر به مثابه یک جعبه‌ابزار استفاده می‌کند

ما نباید به دنبال آشکار کردن معنای فلسفه و متون باشیم. ما باید به آن‌چه فلسفه «عمل می‌کند» بنگریم، به این که فلسفه چگونه مسائل را، که به نوبه‌ی خود اندیشه‌ی ما را دگرگون می‌کنند، دگرگون می‌کند. این‌که دلوز فلسفه‌ی خاص خود را به مثابه «نابه‌هنگامی» مطرح می‌کند، به عقیده‌ی خود، تا حدی به انهدام جزم‌اندیشی غربی که در سرمایه‌داری به نقطه‌ی اوج خود رسیده، مربوط می‌شود. به خاطر جریان حیات، ما گرایش داریم که تنها آن‌چه را که به ما مربوط می‌شود ادراک کنیم. ما جهان را از صیرورت منتزع می‌کنیم و آن را برحسب «قلمروها» یی ثابت می‌بینیم، و تنها تا حدودی از طریق تصور کردن دیگر موجودات در تصاویری که پیش‌تر تثبیت کرده‌ایم قلمروزدایی می‌کنیم، اما در برابر «قلمروزدایی مطلق» یا بازی کاملا آزاد تصاویر مقاومت می‌کنیم. در سرمایه‌داری است که ما یک قلمرو ثابت را در نظر می‌گیریم –قلمرو سرمایه- و همه‌ی موجودات و قلمروزدایی‌های ممکن را به گونه‌ای که با مقیاس سرمایه سنجیده شده، تصور می‌کنیم. ما همه‌ی حیات را به مثابه چیزی همگن و مبادله شده در نظر می‌گیریم. حتی مفاهیم، «اطلاعات» ای برای دادوستد می‌شوند. فکر کنید که ...
  • گزارش تخلف

‍ 🔶 قانون و خشونت: قدرت حاکم و حیات برهنه …🔹 جورجو آگامبن …

یونانیان برای بیان آنچه ما از کلمه «زندگی» می‌فهمیم واژۀ واحدی نداشتند. آنان از دو واژه سود می‌جستند که، هرچند قابل ردگیری به یک ریشه لغوی مشترک اند، لیکن به لحاظ معناشناسی و ریخت شناسی متمایزند: zoe، که مبین واقعیت ساده وجود حیات نزد همه موجودات زنده (حیوانات، آدمیان و خدایان) بود؛ و bios، که معرف شکل یا شیوۀ حیات مناسب برای یک فرد یا یک گروه. هنگامی که افلاطون در رساله فیله بوس از سه نوع حیات یاد می‌کند، و هنگامی که ارسطو در اخلاق نیکوماخوسی حیات نظری فیلسوف (bios theoretikos) را از حیات مبتنی بر لذت bios apolaustikos) و حیات سیاسی (bios politikos) متمایز می‌سازد، هیچ یک از این دو فیلسوف هرگز واژه zoe را به کار نمی‌گرفت (که در زبان یونانی، به طرزی بامعنا، فاقد صیغۀ جمع است). این امر نتیجه این واقعیت ساده است که مسأله اصلی هردو متفکر به هیچ رو حیات طبیعی صرف نبود بلکه اساسا نوعی زندگی ممتاز و مشخص، شیوه خاصی از زیست، بود. ارسطو مسلما می‌تواند در مورد خداوند از zoe ariste kai aidios یعنی حیاتی جاودان و شریف‌تر، سخن گوید (متافیزیک، ۲۸، ۱۰۷۲b)، لیکن فقط تا آنجا که منظور وی تأکید نهادن بر ...
  • گزارش تخلف

🔶در رابطه با تاریخ و قرائت انتقادی تاریخ فرهنگی🔶. مشکل اکثر ما مشکل شکل نگاهمان است

ما هنوز درگیر نگاه دوآلیته محور هستیم، نگاه دوگانه ساز طبیعت/فرهنگ، جوهر/عرض، سوژه/ابژه، خوب/بد، زشت/زیبا، سیاه/سفید، یا این /یا آن، تمام بحث من این است که نه این و نه آن، کی گفته تاریخ فقط این دو قصه است؟ کی گفته فقط می‌توان همه چیز را به دو شکل دید؟ شکل سومی از دیدن هم ممکن است، که اگر بخت یار باشد تلاش من جا انداختن این شکل سوم دیدن است …. ...
  • گزارش تخلف

☝️ادامه …

همانند گونه‌ای از رفتار اجتماعی که قبلا و بارها و بارها در اظهار وضعیتهای اقرار گونه‌ای که انسانها با حضور خود در برابر گزینشگر و متن فورمهای گزینش خود را نشان داده و چون ردی بدفورم، عمیق‌ترین لایحه‌های وجدان خود را خراش انداخته‌اند. و اداهای تهوع آور همراه آن: اذن حضور و نوعی از شرفیابی در جایگاه نوعی از زیستن: بازمانده‌های آشویتس. زندگی روزانه در اینگونه جوامع، نوعی مواجهه روزانه با «شر در نهایت حد و قواره آن» است: مدرسه تمام و کمالی است برای درک آنچه «شیطان، اعمال و افکار شیطانی» نامیده‌اند، منتهی نه محدود به افرادی، گروهی، دسته‌ای و نحله‌ای که در سطح فراگیرترین تعداد آحاد مردم. در اینگونه جوامع، همیشه با «باقیمانده‌ای»، «امری ای اضافی»، ولی بشدت فعال، درک نا پذیر، غیر قابل بیان و امری پلشت در زندگی افراد و کلیه عرصه‌های زندگی نه تنها حاکمان و خودیها، که فراگیرترین تعداد آحاد جامعه روبرو می‌شویم، امری هضم نشدنی، عجیب و بیان نشدنی، که در جایگاه «اصل» و «جوهر» و «بنیانی» برای بودن، ماندن و موفقیت در زندگی خود را نشان می‌دهد. و در این شرایط تنها راه برای در امان ماندن واجتناب از تاثیرا ...
  • گزارش تخلف

زیست سیاست تمامیت خواه و فردیت انسانی «

✍ دکتر قنبرپور … زیست سیاست تمامیت خواهی، نوعی از زیست سیاست است که» زندگی «را در کلیت آن» کثیف «می‌کند. همه آحاد مردم و همه عرصه‌های زندگی و فراتر از آن» زمان «در کلیت آن» آلوده «می‌شوند.» التزام عملی «به تمامیت خواهی و ضرورت یادآوری و اثبات هر روزه آن در پیشگاه مظاهر رسمی قدرت، که همچون رژه‌ای روزانه در برابر نمادها و تمثالهای قدرت حاکم عملیاتی می‌شود، در اینگونه کشورها، در جایگاه شرط اصلی برای برسمیت شناخته شدن و دریافت پروانه حق حیات» رسمی «، نه تنها برای دستیابی به مناصب اداری- مدیریتی، نه تنها استخدام برای امرار معاش در ازای کار معین، نه تنها پروانه کار، تولید و تجارت که حتی» بودن قانونی «در کوچه وخیابان و حریم خصوصی خانه نیز تعریف شده و صاحب جایگاه می‌گردد؛ وحیات علنی جامعه در وضعیتی قرار می‌گیرد که زندگی کردن در چهارچوب موجود معنای» پذیرش شروط اعلان شده «را نیز تداعی می‌کند و گویی تک تک لحظات زندگی و همراه با آن تک تک آحاد مردم هر روز و هر لحظه صحنه دادگاه را در زندگی خود باززایی و خود را در برابر» پرسشگری «می یابند که دوام و یا ختم زندگی هرکسی و در هر لحظه منوط و وابسته به پاس ...
  • گزارش تخلف

فلسفه در اتاق خواب؛

✍ حسام محمدی … «حقیقت» ناخودآگاه است، همان ساحت پر رمز و رازی که در آن، «تصویر» بر مسندی وزین نشسته و جهان به سرانگشت اموری واپس زده می‌چرخد، اینجاست که در منظری تماما فرویدی، تصعید لیبدویی ارضا نشده به خلق اثر هنری می‌انجامد. خاطره‌ای شعله می‌گیرد، چراغ اشتیاقی روشن می‌شود و اثری هنری شکل می‌گیرد و اینگونه است که هنر آغاز می‌شود …ما بواسطه هنر به گذشته باز می‌گردیم، به آن حقیقت از دست رفته، همان رویای تحقق نایافته، همان زن متبسم، کاترینا و خاطرات بانوی فلورانسی و ناگه غرق شدنش در رودخانه سامبر. نقاشی برای رنه ماگریت از یورش به واقعیت خشنی آغاز می‌شود که او را به فضای شاعرانه‌ای در ساحتی فراتر از امر واقع پرتاب می‌کند.. ماگریت، نقاشی‌ست که به فضای ناخودآگاهی انسان دستبرد می‌زند و در تقلایی آشکار، انگاره‌های شاعرانه‌ای را بر بوم‌های نقاشی قلم می‌زند. او نظم پوشالی واقعیت را بر هم زده و با زبانی موزون و در فضایی گاها پارادوکسیکال به روح مخفی انسان‌ها و اشیاء قدم می‌گذارد. ماگریت در مکاشفه‌ای هنرمندانه و با زبانی استعاری از فلسفه‌ای مکتوم در اتاق خواب می‌گوید. فلسفه‌ای که مرز انسان‌ها و ا ...
  • گزارش تخلف

🖋 نظام «مناسبت ساز» و تورم سرطانی «نشانه» ها/ محمدزمان زمانی

هر کس فقط دست کم چند ساعت را به تماشای تلویزیون بگذراند یا به نمادها و نشانه‌های رسمی و حکومتی بر در و دیوارهای شهر، با اندکی تامل یا شهود در می‌یابد که در جامعه‌ای زندگی میکند که به شدت از انواع و اقسام مناسبت‌ها و سمبلها و نشانه‌ها لبریز و سرریز شده است. رسانه‌های رسمی مرتبا در حال ارسال نشانه‌ها و نمادهای دینی و مذهبی هستند، در این زمینه پیوسته اعیاد و سوگواریها یادآوری میشوند، همواره در پی ارتباط آفرینی میان ساحت دین و قدرت مستقراند، ما را با ارسال علایم حاکی از کارایی و کارامدی سیستم و اعتقاد و ایمان و فداکاری و درصحنه بودن مردم و شکست دشمن و …تا سر حد جنون به ستوه اورده‌اند. در برابر همه این مدعیات و ادعاها وسوسه توسل به یک «هرمنوتیک بدگمانی» بسیار منطقی و اغواکننده است: صرفا کافی است به نیات و منافع پس پشت همه انها پی برد. یا از «نفی ایجابی» هگلی انگونه که فروید استفاده کرد بهره ببریم: وقتی تحلیل شونده نزد روانکاو از خوابی میگوید که در ان با زنی رابطه داشته است و بلافاصله خود قید میکند که ان زن مادر وی نبوده است روانکاو با یک نفی ایجابی به حقیقت پی می‌برد: ان زن همان مادرش بوده ...
  • گزارش تخلف

…ادامه ☝️

در آنزمان یک فهمی در مورد وبا وجود داشت که معتقد بودند برای اینکه وبا کنترل بشود باید هوا در جریان بیفتد چرا که ریشه‌ی بیماری را در هوا می‌دانست، و چون ساختار شهر طوری بود که اجازه نمی‌داد جریان هوا عبور کند، کوچه‌های تنگ و خانه‌های بهم چسبیده، پس زمانی که وبا تبدیل به مسئله می‌شود به نوعی اذهان برای این گسترش آماده می‌شود، یا اولین بار پلیس در قالب بهداشت یار پروبلماتیزه می‌شود، پس وبا در قالب یک «امر واقعی» لاکانی، و یک ایونت و رخداد، هم باعث شکل گیری بهداشت می‌شود، باعث تولد سوژه‌ی مطالبه‌گر می‌شود، قبل از وبا و قحطی، حکومت هیچ وظیفه‌ای در قبال شهروندانش نداشت، ولی بعد از وبا، قحطی و وبا پروبلم و مسئله‌ی حکومت می‌شود و زمانی که حکومت شروع می‌کند به سامان دادن اوضاع و گماردن امنیه‌ها در قالب نگهبان‌ها بر سر چاههای برف خانه‌ها و رودخانه‌ها و قنات‌ها، یکدفعه مردم متوجه می‌شوند، عه، حکومت در قبال مردمش یک سری وظایفی دارد و این وظایف به شکل حق باید مطالبه شود، جالب است وبا و قحطی باعث شکل گیری اولین بار مرز به عنوان مفهومی مدرن می‌شود، قبل از آن چیزی بنام مرز به آن مفهومی که الان می‌فهمی ...
  • گزارش تخلف