کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۱۷:۴۲ ۱۳۹۷/۱۱/۲۰ 🔶تاملاتی دربارهی تاریخ، بالاخص تاریخ فرهنگی🔶. ✍ رضا مجد بخش دوم …تاریخ جوهر انگار سطوح متفاوتی دارد، از ارجاع دادن اتفاقات به نیروهای الهی گرفته، پشت هر اتفاقی یک ارادهی قدسی خوابیده، یک جوهر الوهی، تا اسنسهای جدیدی که خلق شده، جوهر درونیاتی که در بالا بهش اشاره شد، جوهری که نگاه روانشناسانه، به سوژهها حقنه میکند، خودت را پیدا کن، اگر بدبختی، اگر فقیری، اگر بدبختی، علتش در درون توست، اگر خود واقعی ات را یافتی رستگار میشوی، وارونهی اینها یک چیز است، آنهم تن دادن به وضعیت اکنون و اینجاست، و غرق شدن در توهمات و تصورات خیالی ای که تو را به شکل مضحکی از ریشههای تاریخی و واقعیت واقعی کنده و به دل ساحتی از فانتزی و ایدئولوژی پرتاپ میکند. نوع دیگر تاریخ نگاری جوهر انگارانه، نوشتن خلقیات ما ایرانیهاست، فروکاستن تمام رخدادها و وقایع و مناسبات پیچیدهی اجتماعی به یک سری خلق و خو و بعد آن را تا حد یک جوهر بولد کردن است، این نوع تاریخ نگاری ریشهی تمام شکستها و بدبیاریها و مناسبات را در روحیات ما ایرانیها پیدا میکند مثلا ما ایرانیها بی فرهنگیم، ما ایرانیها قدر نشناسیم، ما ایرانیها نامتمدن هستیم ووو …. در اینجا هم آنچه تبدیل به ذات شده کاراکتر ... کژ نگریستن ۱۱:۵۹ ۱۳۹۷/۱۱/۲۰ 🔶تاملاتی درباره تاریخ، بالاخص تاریخ فرهنگی🔶. ✍ رضا مجد بخش اول … مدتیست سخت درگیر یک پروژهی فکری هستم، یک سنت فکری جدید یا به نوعی یک ترکیب تفکر عجیب و ناب و عمیق، ترکیب تفکر اسپینوزایی/ مارکسی/ نیچهای و دلوزی، شاید کنار هم چیدن این نامها کمی برای تفکر متعارف، نامتعارف باشد ولی از ترکیب تفکر این متفکران یک نگاه انتقادی بسیار رادیکال به دست میآید که میتواند بسیاری از نقاط تاریک تاریخ ما را پروبلماتیزه بکند. قصدم صرفا انتقال تجربهی شیرینی از کشف و شهودی در مطالعه بود، انتقال یافتهها و شریک شدن آن با دوستان. آنچه مشخص است من طرفدار خوانشی از تاریخ هستم که کریتیکال و انتقادی باشد، نگاه رایج به تاریخ و تاریخ نگاری در ایران یک نگاه صلب و جوهر انگارانه و ذات گرایانه و فرجام گرایانه است، نگاهی که پیش از آنکه تاریخ را، محصول جریانات و نیروها و روابط اجتماعی بداند تاریخ را به منزلهی محصول اذهان و ایدهها و لوگوس میداند، و در اینجاست که تاریخ ما میشود تاریخ ژنرالها و شخصیتها و شاهان، و اینگونه است که حجم انبوه روایتها زیر این نوع نگاه هژمونیک به تاریخ گم میشود، تاریخ فرودستان، تاریخ اقلیتها، تاریخ مردم. قصهی زنها در این نوع تاریخ نگاری ... کژ نگریستن ۲۱:۵۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ ✍ قربان عباسی …سرزمین حقیقت با رفتاری سرد وعاری از عنصر خیال تسلیم تعینهای اندیشیدن شده است صنعت فرهنگ مدرن با بهره گیری از تکنیکهای روانکاوی ما را قانع کرده است که از مسئولیت اندیشیدن چشم پوشی کنیم. و این فضای سلطه گرانه صنعت فرهنگ با خلق رخوتناکترین فضاها کیفیت اندیشه را متاثر کرده است. موقعیت کنونی که به پیروزی صنعت فرهنگ امکان پذیر شده است فضایی روشنفکر ستیزانه و خرد گریزانه را هم فراهم آورده است اینکه از افراد بخواهیم بر اساس معیارها و ارزشهای مستقر بیندیشند این نهایت ستیز با خرد است حال فرد در هر قالبی هم که فرو برود تفاوتی نخواهد کرد …سالیان سال جهان سرمایه سالارانه با دهن کجی به حقیقت به ما آموخته است که: «تنها احمقها حقیقت را روی در روی سروران خود بیان میکنند». بدینسان شاهدیم که چگونه حقیقت در مغاک آن بیماری در میغلطد که عقل سلیم دیگران را پیشاپیش در فضایی پارانوئیدی و در مبتذلترین سطح بیانی با «دیوانه» خطاب کردن مخاطب خود به حاشیه رانده است. این عمل وقیحانه را با خلاقانه اندیشیدن بایست جایگزین کرد.. زبان بطرز وحشتناکی به انحراف کشیده شده است. ما با تکرار این جملات ناشیانه که: «زندگی همینطور است دیگر!» اندیشه را به دروغی بی واسطه تقلیل میدهیم. و تماما خود را ... کژ نگریستن ۱۷:۵۲ ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ ●دانش چیست؟.. یکی تحت عنوان Connaissance (شناخت) و دیگری تحت عنوان «Savoir» (معرفت، دانستن) این دو مقوله به کلی و از اساس از هم جدا هستند. کونسانس مربوط به بعد تصویری (Ego) است، درحالی که Savoir مربوط به بعد سمبولیک (دانش ناخودآگاه) است. در روند روانکاوی صحبت از Savoir است. به همین دلیل چنین روند پیچیدهای برای دست یابی به دانش ناخودآگاه وجود دارد. در صورتی که «شناخت» (که عمدتا عبارت از شناخت Ego از خویش و دنیا و رابطه آن دو است)، همان دانش دانشگاهی (به معنای اعم کلمه) است. …پس دو نوع دانش متفاوت وجود دارد. Savoir (دانستن) یا دانش ناخودآگاه، دانشی است که سوژه از وجود آن بی اطلاع است (یعنی Ego از وجودش خبر ندارد). نه تنها از آن بی اطلاع است، بلکه اصلا نمیداند که چنین دانشی امکان وجود دارد. این دانش (دانستن) عبارت از ارتباط سوژه با بعد سمبولیک و خود این ارتباط است، و این همان «زنجیره دالها» است. ... کژ نگریستن ۱۲:۵۵ ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ در مکتب لکان بر این نکته بسیار پافشاری میشود که دو نوع دانش Savoir وجود دارد (که در مبحث Knowledge به آن میپردازیم) یکی دانش constitué و دیگری constituant (دانش ساخته شده و دانش سازنده). دانش ساخته شده هر آنچه را که در کتابها وجود دارد در بر میگیرد ولی کفایت نمیکند (مثلا اگر Standard Edition فروید را هم تماما از حفظ باشیم، باز هم هنوز کار را تمام نکردهایم). پس از دست یابی به دانش سازنده است که شخص آنالیست میشود. یعنی خود شخص حالا دانش را بسازد و اجازه دهد که در آنالیزان دانش ساخته شود و مانعی برای ساخته شدن دانش نباشد. با این همه، اینجا نیاز به توضیح یک جمله دیگر هست … «The authorization of an analyst can only come from himself.». یعنی «آنالیست فقط از خودش اجازه میگیرد». یعنی با وجود تمام نکاتی که گفته شد، موقعی که شخص به اشتیاق آنالیست دست پیدا کرد یک آنالیست است، و آن اشتیاق اوست که به او اجازه میدهد به عنوان یک آنالیست کار بکند. در نهایت باز هم اگر روند Passe و غیره هست، برای آن است که «End of Analysis» را ارزیابی کنند که عبارت است از دستیابی به اشتیاق روانکاو (یعنی اشتیاق «رسیدن (یا رساندن) به تفاوت مطلق»).. پس لکان با استناد به همین مطلب میگوید اجازه آنالیست را خودش صادر میکند. ... کژ نگریستن ۰۰:۰۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ «اسلاوی ژیژک» [زیرنویس فارسی] دربارۀ «چین و آیندۀ مارکسیسم و دموکراسی» صحبت میکند مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 04:36, 17.7 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام کژ نگریستن ۲۰:۵۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ 🔸والایش زدایی از انسان🔸 ✍رضا احمدی …بنا بر اظهار کارل مارکس، آناتومی انسان شیوهی مناسبی برای فهم آناتومی میمون است و نه بالعکس؛ زیرا انسان به سبب قرار گرفتن در یک نقطهی گسست و انحراف طبیعی، نقطه و منظری را پدید میآورد که مراحل پیشین قابل رؤیت میشوند. به همین جهت در کالبد انسان میتوان خصلت مراحل قبلی را بازشناسی کرد، اما در میمون نمیتوان فرآیندهای احتمالی و پیشآمدی را بازشناخت که تصادفا ممکن است در آینده بوجود بیایند. بعبارتی انسان قطیعت میمون است، اما میمون تنها امکان انسان بودن را به همراه دارد. نکتهی فوق متضمن بصیرتی است که در بسیاری از موارد پرسش نظری ما را دگرگون میسازد: زمانی که شبیه سازی انسان ممکن شد، چالش حقیقی، مقاومت به انواع بهانههای اخلاقی و حقوق بشری در برابر این تحول و رخداد علمی نبود، بلکه مسأله این بود که چطور انسان از همان آغاز یک اتفاق زیستشناختی ساده، محتمل و کورکورانه بوده است. همچنین با پیدایش کامپیوتر، پرسش متداول و عمومی این بود که آیا کامپیوتر و ماشینهای هوشمند جایگزین انسان خواهند شد؟ در مقابل، پرسش هوشمندانه گروهی دیگر این بود که آیا انسان پیشاپیش یک ماشین وربات نیست؟ خصو ... کژ نگریستن ۲۰:۳۸ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ ●هیستریکهای امروزی علم در تلاش دیکته کردن آنچه صلاح ماست باعث میشود که هرچه دانش پیشتر رود سوژه کمرنگتر شده و بیشتر درخدمت کامل کردن دانش قرار گیرد …دانش در قدرت دارای عواقبی بر روی ژوئیسانس و بر روی راهکارهای شکست آن است. به عنوان مثال درمان پزشکی نه تنها بتدریج خالی از کلام، بلکه بتدریج خالی از بدن نیز میشود و جسم جای خود را به مولکول میدهد. هرچه آزمایشهای تکمیلی افزایش مییابند زمان سپری شده با بیمار و ارتباط کلامی با او کاهش مییابد …در حیطه عدالت، قانون، مبتنی بر سودمندی میشود. سوژه در نظم عمومی حل میگردد، امتناع از به رسمیت شناختن تفاوتها منجر به یکنواخت سازی وسیع میگردد. همین اتفاق در باقی زمینهها از قبیل آموزش و پرورش، افتصاد و سیاست و …نیز رخ میدهد. فرد که این چنین از ویژگی سوژه تخلیه میشود پاسخ میدهد:. اعمال خشونت آمیزی که بی دلیل بودن و بی هدف بودنشان مهمترین ویژگی آنهاست، اعتیاد، انحراف با ساختار جدید، بزهکاری و …. عصر ارتباطات و پدیدهی جهانی شدن پیامدهای خاص خود را دارد که از جمله آگاهی پاره پاره، هویت سازیهای تقلبی، غیر واقعی بودن برداشتها و خود داری از تفکر را میتوان نام برد ... کژ نگریستن ۱۶:۳۲ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ 🔸بخشی از نامهی فرهاد میثمی زندانی سیاسی از زندان اوین🔸 … «ترجیح میدهم تمام عمر در حبس گروهی از ظالمان هموطن خطاکارم بمانم و زند کژ نگریستن ۱۵:۲۴ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ 🖋 حاکمیت ترمیدوری بر جهان؛ نگاهی به کتاب «در دفاع از ترور: آزادی یا مرگ در انقلاب فرانسه»، سوفی وانیچ ✍محمدزمان زمانی … 🖍 اگر ازادی را میخواهید چارهای ندارید جز اینکه همراه با ان ترور را نیز بخواهید (کلود لفور) اسلاوی ژیژک در مقدمهاش بر این کتاب حق داشته بگوید این همان کتابی است که منتظرش بودیم. سوفی وانیچ با مرور دوباره انقلاب فرانسه و نیروهای درگیر در آن، به ما تصویری کلی میدهد که میتواند برای فهم بهتر جهان کنونی یاریمان دهد. وانیچ با نشان دادن عوامل سیاسی- تاریخی ای که منجر به شکلگیری دوره ترور در انقلاب فرانسه شد، یعنی دورهای که مردم به نام انقلاب خاینان به انقلاب را به سزای اعمالشان رساندند و سپس خود مقهور حاکمیت ترمیدوری شدند، نشان میدهد که جهان هنوز از زیر سیطره این حاکمیت ترمیدوری بیرون نیامده است. حاکمیت ترمیدوری نخست به جان ماده دوم اعلامیه حقوق بشر انقلاب فرانسه افتاد و آنرا نقض کرد و از قانونیت انداخت، همان مادهای که به استناد آن حق مقاومت در برابر ظلم و ستم مشروع قلمداد شده بود و مبنای حکومت دوره ترور (۴-۱۷۹۳) بود. با وقوع ترمیدور شهروندان از بیان نقطه نظرات خود بازداشته شدند و حتی مجبور به نکوهش اش شدند، یا به تعبیر سوفی وانیچ «از دسترسی به لوگوس سیاسی محروم شدند». ... کژ نگریستن ۲۰:۳۰ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ «عصر مدرن عصر نق زنها نیست عصر منتقدان است». ✍ قربان عباسی … تاریخ بلند ایران هرچه که باشد برخلاف باور قائلان به تاریخ پرشکوه قرین خوشبختی و خوشکامی مردم نبوده است. برگی در تاریخ ایران پیدا نمیکنید که خلق خدا را آسوده گذاشته باشند. ستمگر از پی ستمگر، مستبد از پی مستبد هرکه از راه رسیده خورجین قدرت خود را بسته و خلایق را تا توانسته است به استثمار و استعباد کشانده است. نفرین ستمگران و حجم عظیم مثلهای تولیدشده در ادبیات عامه و فرهنگ زیسته مردم بهخوبی از این ادبار و فلاکت پرده برمیدارد که نشان از عجز و درماندگی مردم دارد در برابر ظلم ظالم …اما ایرانیان به دو طریق به مصاف این ظلم رفتهاند اگر امکانش مهیا بوده و توان مقاومت در خود یافتهاند پای به میدان نهاده و تیغ و درفش به میان آوردهاند اما این تیغ و دشنه و گرز و کوپال فقط زمانی بکار آمده است که حکومت مرکزی در حال زوال بوده یا دچار فترت و سستی بوده است. تا زمانی که حکومت مرکزی قدر قدرت بوده و امکان مهار جامعه برایش ممکن بوده است همگان به خلوت خزیده و زبان شکوه گشودهاند تا از طریق بازآفرینی ادبیات مقاومت این بار از دری دیگر وارد شوند که شاید دل ظالم به رحم آید و مرحمتی نثارشان کند که بله سزای ... کژ نگریستن ۱۳:۳۴ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ 🔶سالیان سال است که مردم از نوستالژی دورهای پیش از رشد زبان دم میزنند، دوره مفروضی که انسان راست قامت همچون حیوانات، بدون زبان و تعریف و تمجید روسو از فضایل انسان بدوی و زندگی که پیش از دچار شدن به فساد زبان داشت، یکی از شناخته شدهترین این روایتهای نوستالژیک است. این دیدگاههای نوستالژیک زبان را منبع بزرگ شرارت میداند. مردم به حسب طبیعتشان خوب، مهربان و بخشندهاند، و این زبان است که پیمانشکنی، دروغ، فریب، خیانت و در واقع هر خطای دیگری را که نوع بشر و موجودات فضایی فرضی بدان مبتلا شدهاند مجاز میکند. از این نقطه نظر زبان عنصری کاملا بیگانه است که بی موقع به سرشت متفاوت و سالم انسانی تحمیل میشود و با آن پیوند میخورد …نویسنده:. کتاب: … ... کژ نگریستن ۱۱:۱۸ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ اگر در زبانهای موجود رایانهای جملهای را که غیر منطقی است به یک رایانه بدهید دستگاه با سوت کشیدن یا واکنشهای مشابه نشان میدهد این آیا به آن معنا نیست که این زبانها ساختاری دارند که در ورای منطق ساری و جاری عمل میکند و اگر این طور است خود منطق کجا قرار میگیرد، جایگاهش کجاست، اگر جایگاه منطق در زبان نیست در کجاست؟ ممکن است جواب دهید در عقل. اما عقل چیست؟ و جایگاهش کجاست؟ آیا با این مطلبی که گفتیم میتوانیم نتیجه بگیریم که عقل و منطق در حیطهی عرف قرار دارند، در حوزه قراردادهای اجتماعیاند یا شاید در حوزه قوانین فیزیکی باشند. حال آن که زبان از قوانین خاص خود پیروی میکند و از پلاستیسیه (Plasticite) یا قوای شکل پذیری خاصی برخوردار است. فقط کافی است یادآوری کنم که به نظر لکان، دال و مدلول برای همیشه از هم جدا هستند و این شنونده است که مدلول خاصی را به یک دال خاصی میچسباند. عرف و قراردادهای اجتماعی فرآیندهایی هستند که مدلولهای بخصوصی را در ارتباط تنگاتنگ با دالهای ویژهای قرار میدهند، تلاشی هستند برای به هم وصل کردن این دالها با مدلولهای بخصوص، یعنی این گفتار است. گفتار جمعی چیزی جز این نیست که یک مدلول خاصی برای دال خاصی در نظر گرفته شده است. ... کژ نگریستن ۲۲:۳۵ ۱۳۹۷/۱۱/۱۶ ✍ حسام محمدی …. «هدیه» پیام است، پیامی مقدس خطاب به «او» عشقی که در جعبهای تعبیه شده و تقدیم او میشود، مگر نه اینکه توماس مرتون میگفت ما کاملا انسان نخواهیم شد مگر آنگاه که در عشق، خودمان را به دیگری ببخشیم. هدیه، بخشیدن است، چیزی از جانب ما که اکنون در اختیار اوست. هدیه همواره در جایگاه یک پرسش از دیگری قرار دارد، ما به میانجی یک هدیه از «او» پرسش میکنیم و شی بیجانی را میان خودمان واسطه قرار میدهیم تا چیزی را حل کنیم یا پرسشی را پاسخ دهیم. هدیه مسأله است، مسألهای که باید در یک تقابل دو طرفه حل شود، در دوئلی که دو طرف نه به سمت یکدیگر، بلکه به سمت یک موجود سوم شلیک میکنند و او اولین قربانی شکلگیری یک رابطه است، هدیه جنازهایست که باید روی دست هدیهگیرنده باقی بماند تا هدیهدهنده مطمئن شود که قربانی مورد پذیرش او قرار گرفته است.. هدیه تقلایی برای تکثیر هدیهدهنده در زندگی هدیهگیرنده است و بالعکس. اینجاست که دریدا دوستی واقعی را آمادگی برای هدیهدادن قلمداد میکند، نه اینکه حتما چیزی اهدا شود بلکه همین آمادگی برای هدیهدادن است که او را اقناع میکند. وسواس برای خریدن یک هدیه را در نظر بگیرید، همان خیالبافیهای مشتاقانه، آن تصورات مم ... کژ نگریستن ۱۳:۵۸ ۱۳۹۷/۱۱/۱۶ : روانشناسی توده.. (نقطهی کاپیتون است که متحد میکند) این نکته به خوبی در طنزی دربارهی تظاهرات سه هزار نفری مشهود است. تظاهرکنندگان ناگهان پی میبرند که پیشوایشان ناپدید شده است. سوالی که فورا مطرح میشود این است که: 《ما سه هزار نفر داریم کجا میرویم؟ 》. چیزی که حس وحدت و جمعیت را ایجاد میکند صرفا حضور فیزیکی سه هزار نفر نیست. وقتی پیوند هویت با غیبت پیشوا میگسلد ویژگی توهم آلود هویت جمعی و قدرت گروهی افشا میشود. آنها بدون مشارکت نقطهی کاپیتون (در این مورد پیشوا) به جای اینکه جمعیتی بسازند، سه هزار آدم منفردند … …. ... کژ نگریستن ۱۱:۳۱ ۱۳۹۷/۱۱/۱۶ … «آوارها».. در مى زنندو. درد هاى من از دهان لولاى در. فریاد مى شوند. پردهها ماه را. به دام کشیده بودند. سروهاى دالاهو. در معصیت کلاغها. سرخ مى شدندو. فریاد. در دهان پله هاى خانه. کژ نگریستن ۲۱:۱۴ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ #روانکاوی به اصطلاح لاکانی،اگر چیزی بدون این که وجود داشته باشد 《هست》 شاید در دنیای نمادین و خیالی به اصطلاح لاکانی، اگر چیزی بدون این که وجود داشته باشد 《هست》 شاید در دنیای نمادین و خیالی ما و از طریق سخن گفتن 《هست》، بی آنکه تکیه گاهی در ساحت واقع داشته باشد (مثلا دیگری بزرگ کامل) …برای مثال میدانیم که تولید مثل مستلزم رابطهی جنسی است، اما رابطهی جنسی چیزی دربارهی کیمیای عظیم میل و تمایلات جنسی که تاریخ بشر را آکنده است آشکار نمیکند. چنان که به طور موفقیت آمیزی در عنوان یکی از شمارههای اخیر (آبزرور ریویو) یاد آوری شده است: پرندهها این کار را انجام میدهند، زنبورها این کار را انجام میدهند و خرگوشها هم، البته مثل خرگوشها. اما هیچ کدامشان از کاندوم استفاده نمیکنند … …. ... کژ نگریستن ۱۴:۵۰ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ سقوط؛ سرزندهترین تجربهی شدت (به مناسبت سال مرگ ژیل دلوز). ✍ کریم میرزاده اهری LaChuteDeleuze.pdf ( 364.5 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام کژ نگریستن ۱۴:۴۹ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ سقوط؛ سرزندهترین تجربه شدت. (به مناسبت چهار نوامبر؛ سالمرگ ژیل دلوز). ✍ کریم میرزاده اهری … حیات امری است ناانسانی و پیشاشخصی؛ پس حیاتبرایانسان، امری دادهشده، تمامشده یا متعین نیست که از طریق غرایز یا نهادها به فرد و نسل قابلانتقال باشد. و حتا در طبیعیترین سطحاش، باز مشمول قسمی باواسطگی، بازکشف و البته آفرینش است. آنهنگام که یک انسان شرقی، در ابتدای سلوک رزمی-روحانیاش بر عمل طبیعی و خودکار تنفس، و البته معنویت مادی بدن متمرکز میشود، علاوه بر تمامی آنچه بهواسطه چنین عملی حاصل میشود، درحال باز بهدستآوری آن چیزی است که داده شدهاست؛ تنفس. هم من و هم هستی/ماده، تنها از طریق قسمی دستکاری متقابل است که برساخته و آشکار میشویم. این آشکارگی در دو سطح رخ میدهد: هم برای خود، و هم برای دیگری …. هر متفکری نه فقط در ساحت فلسفه، به بیانی دلوزی خود را همچون یک پرسوناژ -و نه یک «هویت» - برمیسازد؛ پرسوناژی که تصویری نو/متفاوت از زندگی و اندیشه میآفریند؛ اندیشه-زندگی. ازینرو هر آن که حیات را دچار شدت و قلمروزدایی میکند، حال چه در هیات پرسوناژی فلسفی، چه در هیات پرسوناژی هنری یا علمی یا عرفانی، تحققبخش آن چیزی است که آگامبن با مفهوم «شکل حیات» صورتبندیاش میکند؛ حیاتی که ... کژ نگریستن ۱۰:۴۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ 🔸امید به مثابه رنجی زیباشناسانه🔸. و من وقتی میگویم رنج، منظورم رنج به کلیترین شکل آن است گاهی رنجی که میکشیم بی معنی است، و اصلا لزومی ندارد آن را متحمل بشیم، ولی ایدئولوژی در نابترین شکل آن سعی میکند به رنج بی معنای ما، معنایی حوالت کند، این ایدئولوژی را در نابترین شکلش، در دین میتوان دید، وقتی اربابان زور و زر، زندگی را برای ما به جهنم و رنج را یگانه افق زیست میسازند، ایدئولوژی دقیقا در کار تخدیر ما بر میآید و سعی میکند رنج مزخرف و بی معنی ما معنادار و زیباشناسانه کند، آنهم با کمک گرفتن از مقولهی امید و به شکل پرداختن به سناریوی آخرت و بهشت و جهنم و روز جزا، و اینکه چگونه ما از خلال رنجی که کشیدهایم، و صبر و تحملی که کردهایم، پاداشی صد برابر خواهیم گرفت، پس رنج ما و امید ما بیهوده نبوده و سرانجام رستگاری فرا خواهد رسید. ولی من میخواهم با انگشت گذاشتن به بدیل آن در خود دین، نشان بدهم که این رنجها هیچ توجیه و معنایی در خود ندارند، ایوب نبی، در عهد عتیق نمونه بارز یک نهیلیست تمام عیار است، وقتی خدا به انواع و اقسام عذابها و رنجها او را به امتهان میکشد، ایوب تا آخر به بی معنایی رنجش تاکید میکند، حتی سه الهی دان هم که به نوعی میآیند تا رنجهای او را نمادین کنند ... ‹ 14 15 16 17 18 19 20 ›
کژ نگریستن ۱۷:۴۲ ۱۳۹۷/۱۱/۲۰ 🔶تاملاتی دربارهی تاریخ، بالاخص تاریخ فرهنگی🔶. ✍ رضا مجد بخش دوم …تاریخ جوهر انگار سطوح متفاوتی دارد، از ارجاع دادن اتفاقات به نیروهای الهی گرفته، پشت هر اتفاقی یک ارادهی قدسی خوابیده، یک جوهر الوهی، تا اسنسهای جدیدی که خلق شده، جوهر درونیاتی که در بالا بهش اشاره شد، جوهری که نگاه روانشناسانه، به سوژهها حقنه میکند، خودت را پیدا کن، اگر بدبختی، اگر فقیری، اگر بدبختی، علتش در درون توست، اگر خود واقعی ات را یافتی رستگار میشوی، وارونهی اینها یک چیز است، آنهم تن دادن به وضعیت اکنون و اینجاست، و غرق شدن در توهمات و تصورات خیالی ای که تو را به شکل مضحکی از ریشههای تاریخی و واقعیت واقعی کنده و به دل ساحتی از فانتزی و ایدئولوژی پرتاپ میکند. نوع دیگر تاریخ نگاری جوهر انگارانه، نوشتن خلقیات ما ایرانیهاست، فروکاستن تمام رخدادها و وقایع و مناسبات پیچیدهی اجتماعی به یک سری خلق و خو و بعد آن را تا حد یک جوهر بولد کردن است، این نوع تاریخ نگاری ریشهی تمام شکستها و بدبیاریها و مناسبات را در روحیات ما ایرانیها پیدا میکند مثلا ما ایرانیها بی فرهنگیم، ما ایرانیها قدر نشناسیم، ما ایرانیها نامتمدن هستیم ووو …. در اینجا هم آنچه تبدیل به ذات شده کاراکتر ...
کژ نگریستن ۱۱:۵۹ ۱۳۹۷/۱۱/۲۰ 🔶تاملاتی درباره تاریخ، بالاخص تاریخ فرهنگی🔶. ✍ رضا مجد بخش اول … مدتیست سخت درگیر یک پروژهی فکری هستم، یک سنت فکری جدید یا به نوعی یک ترکیب تفکر عجیب و ناب و عمیق، ترکیب تفکر اسپینوزایی/ مارکسی/ نیچهای و دلوزی، شاید کنار هم چیدن این نامها کمی برای تفکر متعارف، نامتعارف باشد ولی از ترکیب تفکر این متفکران یک نگاه انتقادی بسیار رادیکال به دست میآید که میتواند بسیاری از نقاط تاریک تاریخ ما را پروبلماتیزه بکند. قصدم صرفا انتقال تجربهی شیرینی از کشف و شهودی در مطالعه بود، انتقال یافتهها و شریک شدن آن با دوستان. آنچه مشخص است من طرفدار خوانشی از تاریخ هستم که کریتیکال و انتقادی باشد، نگاه رایج به تاریخ و تاریخ نگاری در ایران یک نگاه صلب و جوهر انگارانه و ذات گرایانه و فرجام گرایانه است، نگاهی که پیش از آنکه تاریخ را، محصول جریانات و نیروها و روابط اجتماعی بداند تاریخ را به منزلهی محصول اذهان و ایدهها و لوگوس میداند، و در اینجاست که تاریخ ما میشود تاریخ ژنرالها و شخصیتها و شاهان، و اینگونه است که حجم انبوه روایتها زیر این نوع نگاه هژمونیک به تاریخ گم میشود، تاریخ فرودستان، تاریخ اقلیتها، تاریخ مردم. قصهی زنها در این نوع تاریخ نگاری ...
کژ نگریستن ۲۱:۵۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ ✍ قربان عباسی …سرزمین حقیقت با رفتاری سرد وعاری از عنصر خیال تسلیم تعینهای اندیشیدن شده است صنعت فرهنگ مدرن با بهره گیری از تکنیکهای روانکاوی ما را قانع کرده است که از مسئولیت اندیشیدن چشم پوشی کنیم. و این فضای سلطه گرانه صنعت فرهنگ با خلق رخوتناکترین فضاها کیفیت اندیشه را متاثر کرده است. موقعیت کنونی که به پیروزی صنعت فرهنگ امکان پذیر شده است فضایی روشنفکر ستیزانه و خرد گریزانه را هم فراهم آورده است اینکه از افراد بخواهیم بر اساس معیارها و ارزشهای مستقر بیندیشند این نهایت ستیز با خرد است حال فرد در هر قالبی هم که فرو برود تفاوتی نخواهد کرد …سالیان سال جهان سرمایه سالارانه با دهن کجی به حقیقت به ما آموخته است که: «تنها احمقها حقیقت را روی در روی سروران خود بیان میکنند». بدینسان شاهدیم که چگونه حقیقت در مغاک آن بیماری در میغلطد که عقل سلیم دیگران را پیشاپیش در فضایی پارانوئیدی و در مبتذلترین سطح بیانی با «دیوانه» خطاب کردن مخاطب خود به حاشیه رانده است. این عمل وقیحانه را با خلاقانه اندیشیدن بایست جایگزین کرد.. زبان بطرز وحشتناکی به انحراف کشیده شده است. ما با تکرار این جملات ناشیانه که: «زندگی همینطور است دیگر!» اندیشه را به دروغی بی واسطه تقلیل میدهیم. و تماما خود را ...
کژ نگریستن ۱۷:۵۲ ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ ●دانش چیست؟.. یکی تحت عنوان Connaissance (شناخت) و دیگری تحت عنوان «Savoir» (معرفت، دانستن) این دو مقوله به کلی و از اساس از هم جدا هستند. کونسانس مربوط به بعد تصویری (Ego) است، درحالی که Savoir مربوط به بعد سمبولیک (دانش ناخودآگاه) است. در روند روانکاوی صحبت از Savoir است. به همین دلیل چنین روند پیچیدهای برای دست یابی به دانش ناخودآگاه وجود دارد. در صورتی که «شناخت» (که عمدتا عبارت از شناخت Ego از خویش و دنیا و رابطه آن دو است)، همان دانش دانشگاهی (به معنای اعم کلمه) است. …پس دو نوع دانش متفاوت وجود دارد. Savoir (دانستن) یا دانش ناخودآگاه، دانشی است که سوژه از وجود آن بی اطلاع است (یعنی Ego از وجودش خبر ندارد). نه تنها از آن بی اطلاع است، بلکه اصلا نمیداند که چنین دانشی امکان وجود دارد. این دانش (دانستن) عبارت از ارتباط سوژه با بعد سمبولیک و خود این ارتباط است، و این همان «زنجیره دالها» است. ...
کژ نگریستن ۱۲:۵۵ ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ در مکتب لکان بر این نکته بسیار پافشاری میشود که دو نوع دانش Savoir وجود دارد (که در مبحث Knowledge به آن میپردازیم) یکی دانش constitué و دیگری constituant (دانش ساخته شده و دانش سازنده). دانش ساخته شده هر آنچه را که در کتابها وجود دارد در بر میگیرد ولی کفایت نمیکند (مثلا اگر Standard Edition فروید را هم تماما از حفظ باشیم، باز هم هنوز کار را تمام نکردهایم). پس از دست یابی به دانش سازنده است که شخص آنالیست میشود. یعنی خود شخص حالا دانش را بسازد و اجازه دهد که در آنالیزان دانش ساخته شود و مانعی برای ساخته شدن دانش نباشد. با این همه، اینجا نیاز به توضیح یک جمله دیگر هست … «The authorization of an analyst can only come from himself.». یعنی «آنالیست فقط از خودش اجازه میگیرد». یعنی با وجود تمام نکاتی که گفته شد، موقعی که شخص به اشتیاق آنالیست دست پیدا کرد یک آنالیست است، و آن اشتیاق اوست که به او اجازه میدهد به عنوان یک آنالیست کار بکند. در نهایت باز هم اگر روند Passe و غیره هست، برای آن است که «End of Analysis» را ارزیابی کنند که عبارت است از دستیابی به اشتیاق روانکاو (یعنی اشتیاق «رسیدن (یا رساندن) به تفاوت مطلق»).. پس لکان با استناد به همین مطلب میگوید اجازه آنالیست را خودش صادر میکند. ...
کژ نگریستن ۰۰:۰۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ «اسلاوی ژیژک» [زیرنویس فارسی] دربارۀ «چین و آیندۀ مارکسیسم و دموکراسی» صحبت میکند مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 04:36, 17.7 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
کژ نگریستن ۲۰:۵۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ 🔸والایش زدایی از انسان🔸 ✍رضا احمدی …بنا بر اظهار کارل مارکس، آناتومی انسان شیوهی مناسبی برای فهم آناتومی میمون است و نه بالعکس؛ زیرا انسان به سبب قرار گرفتن در یک نقطهی گسست و انحراف طبیعی، نقطه و منظری را پدید میآورد که مراحل پیشین قابل رؤیت میشوند. به همین جهت در کالبد انسان میتوان خصلت مراحل قبلی را بازشناسی کرد، اما در میمون نمیتوان فرآیندهای احتمالی و پیشآمدی را بازشناخت که تصادفا ممکن است در آینده بوجود بیایند. بعبارتی انسان قطیعت میمون است، اما میمون تنها امکان انسان بودن را به همراه دارد. نکتهی فوق متضمن بصیرتی است که در بسیاری از موارد پرسش نظری ما را دگرگون میسازد: زمانی که شبیه سازی انسان ممکن شد، چالش حقیقی، مقاومت به انواع بهانههای اخلاقی و حقوق بشری در برابر این تحول و رخداد علمی نبود، بلکه مسأله این بود که چطور انسان از همان آغاز یک اتفاق زیستشناختی ساده، محتمل و کورکورانه بوده است. همچنین با پیدایش کامپیوتر، پرسش متداول و عمومی این بود که آیا کامپیوتر و ماشینهای هوشمند جایگزین انسان خواهند شد؟ در مقابل، پرسش هوشمندانه گروهی دیگر این بود که آیا انسان پیشاپیش یک ماشین وربات نیست؟ خصو ...
کژ نگریستن ۲۰:۳۸ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ ●هیستریکهای امروزی علم در تلاش دیکته کردن آنچه صلاح ماست باعث میشود که هرچه دانش پیشتر رود سوژه کمرنگتر شده و بیشتر درخدمت کامل کردن دانش قرار گیرد …دانش در قدرت دارای عواقبی بر روی ژوئیسانس و بر روی راهکارهای شکست آن است. به عنوان مثال درمان پزشکی نه تنها بتدریج خالی از کلام، بلکه بتدریج خالی از بدن نیز میشود و جسم جای خود را به مولکول میدهد. هرچه آزمایشهای تکمیلی افزایش مییابند زمان سپری شده با بیمار و ارتباط کلامی با او کاهش مییابد …در حیطه عدالت، قانون، مبتنی بر سودمندی میشود. سوژه در نظم عمومی حل میگردد، امتناع از به رسمیت شناختن تفاوتها منجر به یکنواخت سازی وسیع میگردد. همین اتفاق در باقی زمینهها از قبیل آموزش و پرورش، افتصاد و سیاست و …نیز رخ میدهد. فرد که این چنین از ویژگی سوژه تخلیه میشود پاسخ میدهد:. اعمال خشونت آمیزی که بی دلیل بودن و بی هدف بودنشان مهمترین ویژگی آنهاست، اعتیاد، انحراف با ساختار جدید، بزهکاری و …. عصر ارتباطات و پدیدهی جهانی شدن پیامدهای خاص خود را دارد که از جمله آگاهی پاره پاره، هویت سازیهای تقلبی، غیر واقعی بودن برداشتها و خود داری از تفکر را میتوان نام برد ...
کژ نگریستن ۱۶:۳۲ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ 🔸بخشی از نامهی فرهاد میثمی زندانی سیاسی از زندان اوین🔸 … «ترجیح میدهم تمام عمر در حبس گروهی از ظالمان هموطن خطاکارم بمانم و زند
کژ نگریستن ۱۵:۲۴ ۱۳۹۷/۱۱/۱۸ 🖋 حاکمیت ترمیدوری بر جهان؛ نگاهی به کتاب «در دفاع از ترور: آزادی یا مرگ در انقلاب فرانسه»، سوفی وانیچ ✍محمدزمان زمانی … 🖍 اگر ازادی را میخواهید چارهای ندارید جز اینکه همراه با ان ترور را نیز بخواهید (کلود لفور) اسلاوی ژیژک در مقدمهاش بر این کتاب حق داشته بگوید این همان کتابی است که منتظرش بودیم. سوفی وانیچ با مرور دوباره انقلاب فرانسه و نیروهای درگیر در آن، به ما تصویری کلی میدهد که میتواند برای فهم بهتر جهان کنونی یاریمان دهد. وانیچ با نشان دادن عوامل سیاسی- تاریخی ای که منجر به شکلگیری دوره ترور در انقلاب فرانسه شد، یعنی دورهای که مردم به نام انقلاب خاینان به انقلاب را به سزای اعمالشان رساندند و سپس خود مقهور حاکمیت ترمیدوری شدند، نشان میدهد که جهان هنوز از زیر سیطره این حاکمیت ترمیدوری بیرون نیامده است. حاکمیت ترمیدوری نخست به جان ماده دوم اعلامیه حقوق بشر انقلاب فرانسه افتاد و آنرا نقض کرد و از قانونیت انداخت، همان مادهای که به استناد آن حق مقاومت در برابر ظلم و ستم مشروع قلمداد شده بود و مبنای حکومت دوره ترور (۴-۱۷۹۳) بود. با وقوع ترمیدور شهروندان از بیان نقطه نظرات خود بازداشته شدند و حتی مجبور به نکوهش اش شدند، یا به تعبیر سوفی وانیچ «از دسترسی به لوگوس سیاسی محروم شدند». ...
کژ نگریستن ۲۰:۳۰ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ «عصر مدرن عصر نق زنها نیست عصر منتقدان است». ✍ قربان عباسی … تاریخ بلند ایران هرچه که باشد برخلاف باور قائلان به تاریخ پرشکوه قرین خوشبختی و خوشکامی مردم نبوده است. برگی در تاریخ ایران پیدا نمیکنید که خلق خدا را آسوده گذاشته باشند. ستمگر از پی ستمگر، مستبد از پی مستبد هرکه از راه رسیده خورجین قدرت خود را بسته و خلایق را تا توانسته است به استثمار و استعباد کشانده است. نفرین ستمگران و حجم عظیم مثلهای تولیدشده در ادبیات عامه و فرهنگ زیسته مردم بهخوبی از این ادبار و فلاکت پرده برمیدارد که نشان از عجز و درماندگی مردم دارد در برابر ظلم ظالم …اما ایرانیان به دو طریق به مصاف این ظلم رفتهاند اگر امکانش مهیا بوده و توان مقاومت در خود یافتهاند پای به میدان نهاده و تیغ و درفش به میان آوردهاند اما این تیغ و دشنه و گرز و کوپال فقط زمانی بکار آمده است که حکومت مرکزی در حال زوال بوده یا دچار فترت و سستی بوده است. تا زمانی که حکومت مرکزی قدر قدرت بوده و امکان مهار جامعه برایش ممکن بوده است همگان به خلوت خزیده و زبان شکوه گشودهاند تا از طریق بازآفرینی ادبیات مقاومت این بار از دری دیگر وارد شوند که شاید دل ظالم به رحم آید و مرحمتی نثارشان کند که بله سزای ...
کژ نگریستن ۱۳:۳۴ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ 🔶سالیان سال است که مردم از نوستالژی دورهای پیش از رشد زبان دم میزنند، دوره مفروضی که انسان راست قامت همچون حیوانات، بدون زبان و تعریف و تمجید روسو از فضایل انسان بدوی و زندگی که پیش از دچار شدن به فساد زبان داشت، یکی از شناخته شدهترین این روایتهای نوستالژیک است. این دیدگاههای نوستالژیک زبان را منبع بزرگ شرارت میداند. مردم به حسب طبیعتشان خوب، مهربان و بخشندهاند، و این زبان است که پیمانشکنی، دروغ، فریب، خیانت و در واقع هر خطای دیگری را که نوع بشر و موجودات فضایی فرضی بدان مبتلا شدهاند مجاز میکند. از این نقطه نظر زبان عنصری کاملا بیگانه است که بی موقع به سرشت متفاوت و سالم انسانی تحمیل میشود و با آن پیوند میخورد …نویسنده:. کتاب: … ...
کژ نگریستن ۱۱:۱۸ ۱۳۹۷/۱۱/۱۷ اگر در زبانهای موجود رایانهای جملهای را که غیر منطقی است به یک رایانه بدهید دستگاه با سوت کشیدن یا واکنشهای مشابه نشان میدهد این آیا به آن معنا نیست که این زبانها ساختاری دارند که در ورای منطق ساری و جاری عمل میکند و اگر این طور است خود منطق کجا قرار میگیرد، جایگاهش کجاست، اگر جایگاه منطق در زبان نیست در کجاست؟ ممکن است جواب دهید در عقل. اما عقل چیست؟ و جایگاهش کجاست؟ آیا با این مطلبی که گفتیم میتوانیم نتیجه بگیریم که عقل و منطق در حیطهی عرف قرار دارند، در حوزه قراردادهای اجتماعیاند یا شاید در حوزه قوانین فیزیکی باشند. حال آن که زبان از قوانین خاص خود پیروی میکند و از پلاستیسیه (Plasticite) یا قوای شکل پذیری خاصی برخوردار است. فقط کافی است یادآوری کنم که به نظر لکان، دال و مدلول برای همیشه از هم جدا هستند و این شنونده است که مدلول خاصی را به یک دال خاصی میچسباند. عرف و قراردادهای اجتماعی فرآیندهایی هستند که مدلولهای بخصوصی را در ارتباط تنگاتنگ با دالهای ویژهای قرار میدهند، تلاشی هستند برای به هم وصل کردن این دالها با مدلولهای بخصوص، یعنی این گفتار است. گفتار جمعی چیزی جز این نیست که یک مدلول خاصی برای دال خاصی در نظر گرفته شده است. ...
کژ نگریستن ۲۲:۳۵ ۱۳۹۷/۱۱/۱۶ ✍ حسام محمدی …. «هدیه» پیام است، پیامی مقدس خطاب به «او» عشقی که در جعبهای تعبیه شده و تقدیم او میشود، مگر نه اینکه توماس مرتون میگفت ما کاملا انسان نخواهیم شد مگر آنگاه که در عشق، خودمان را به دیگری ببخشیم. هدیه، بخشیدن است، چیزی از جانب ما که اکنون در اختیار اوست. هدیه همواره در جایگاه یک پرسش از دیگری قرار دارد، ما به میانجی یک هدیه از «او» پرسش میکنیم و شی بیجانی را میان خودمان واسطه قرار میدهیم تا چیزی را حل کنیم یا پرسشی را پاسخ دهیم. هدیه مسأله است، مسألهای که باید در یک تقابل دو طرفه حل شود، در دوئلی که دو طرف نه به سمت یکدیگر، بلکه به سمت یک موجود سوم شلیک میکنند و او اولین قربانی شکلگیری یک رابطه است، هدیه جنازهایست که باید روی دست هدیهگیرنده باقی بماند تا هدیهدهنده مطمئن شود که قربانی مورد پذیرش او قرار گرفته است.. هدیه تقلایی برای تکثیر هدیهدهنده در زندگی هدیهگیرنده است و بالعکس. اینجاست که دریدا دوستی واقعی را آمادگی برای هدیهدادن قلمداد میکند، نه اینکه حتما چیزی اهدا شود بلکه همین آمادگی برای هدیهدادن است که او را اقناع میکند. وسواس برای خریدن یک هدیه را در نظر بگیرید، همان خیالبافیهای مشتاقانه، آن تصورات مم ...
کژ نگریستن ۱۳:۵۸ ۱۳۹۷/۱۱/۱۶ : روانشناسی توده.. (نقطهی کاپیتون است که متحد میکند) این نکته به خوبی در طنزی دربارهی تظاهرات سه هزار نفری مشهود است. تظاهرکنندگان ناگهان پی میبرند که پیشوایشان ناپدید شده است. سوالی که فورا مطرح میشود این است که: 《ما سه هزار نفر داریم کجا میرویم؟ 》. چیزی که حس وحدت و جمعیت را ایجاد میکند صرفا حضور فیزیکی سه هزار نفر نیست. وقتی پیوند هویت با غیبت پیشوا میگسلد ویژگی توهم آلود هویت جمعی و قدرت گروهی افشا میشود. آنها بدون مشارکت نقطهی کاپیتون (در این مورد پیشوا) به جای اینکه جمعیتی بسازند، سه هزار آدم منفردند … …. ...
کژ نگریستن ۱۱:۳۱ ۱۳۹۷/۱۱/۱۶ … «آوارها».. در مى زنندو. درد هاى من از دهان لولاى در. فریاد مى شوند. پردهها ماه را. به دام کشیده بودند. سروهاى دالاهو. در معصیت کلاغها. سرخ مى شدندو. فریاد. در دهان پله هاى خانه.
کژ نگریستن ۲۱:۱۴ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ #روانکاوی به اصطلاح لاکانی،اگر چیزی بدون این که وجود داشته باشد 《هست》 شاید در دنیای نمادین و خیالی به اصطلاح لاکانی، اگر چیزی بدون این که وجود داشته باشد 《هست》 شاید در دنیای نمادین و خیالی ما و از طریق سخن گفتن 《هست》، بی آنکه تکیه گاهی در ساحت واقع داشته باشد (مثلا دیگری بزرگ کامل) …برای مثال میدانیم که تولید مثل مستلزم رابطهی جنسی است، اما رابطهی جنسی چیزی دربارهی کیمیای عظیم میل و تمایلات جنسی که تاریخ بشر را آکنده است آشکار نمیکند. چنان که به طور موفقیت آمیزی در عنوان یکی از شمارههای اخیر (آبزرور ریویو) یاد آوری شده است: پرندهها این کار را انجام میدهند، زنبورها این کار را انجام میدهند و خرگوشها هم، البته مثل خرگوشها. اما هیچ کدامشان از کاندوم استفاده نمیکنند … …. ...
کژ نگریستن ۱۴:۵۰ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ سقوط؛ سرزندهترین تجربهی شدت (به مناسبت سال مرگ ژیل دلوز). ✍ کریم میرزاده اهری LaChuteDeleuze.pdf ( 364.5 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
کژ نگریستن ۱۴:۴۹ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ سقوط؛ سرزندهترین تجربه شدت. (به مناسبت چهار نوامبر؛ سالمرگ ژیل دلوز). ✍ کریم میرزاده اهری … حیات امری است ناانسانی و پیشاشخصی؛ پس حیاتبرایانسان، امری دادهشده، تمامشده یا متعین نیست که از طریق غرایز یا نهادها به فرد و نسل قابلانتقال باشد. و حتا در طبیعیترین سطحاش، باز مشمول قسمی باواسطگی، بازکشف و البته آفرینش است. آنهنگام که یک انسان شرقی، در ابتدای سلوک رزمی-روحانیاش بر عمل طبیعی و خودکار تنفس، و البته معنویت مادی بدن متمرکز میشود، علاوه بر تمامی آنچه بهواسطه چنین عملی حاصل میشود، درحال باز بهدستآوری آن چیزی است که داده شدهاست؛ تنفس. هم من و هم هستی/ماده، تنها از طریق قسمی دستکاری متقابل است که برساخته و آشکار میشویم. این آشکارگی در دو سطح رخ میدهد: هم برای خود، و هم برای دیگری …. هر متفکری نه فقط در ساحت فلسفه، به بیانی دلوزی خود را همچون یک پرسوناژ -و نه یک «هویت» - برمیسازد؛ پرسوناژی که تصویری نو/متفاوت از زندگی و اندیشه میآفریند؛ اندیشه-زندگی. ازینرو هر آن که حیات را دچار شدت و قلمروزدایی میکند، حال چه در هیات پرسوناژی فلسفی، چه در هیات پرسوناژی هنری یا علمی یا عرفانی، تحققبخش آن چیزی است که آگامبن با مفهوم «شکل حیات» صورتبندیاش میکند؛ حیاتی که ...
کژ نگریستن ۱۰:۴۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۵ 🔸امید به مثابه رنجی زیباشناسانه🔸. و من وقتی میگویم رنج، منظورم رنج به کلیترین شکل آن است گاهی رنجی که میکشیم بی معنی است، و اصلا لزومی ندارد آن را متحمل بشیم، ولی ایدئولوژی در نابترین شکل آن سعی میکند به رنج بی معنای ما، معنایی حوالت کند، این ایدئولوژی را در نابترین شکلش، در دین میتوان دید، وقتی اربابان زور و زر، زندگی را برای ما به جهنم و رنج را یگانه افق زیست میسازند، ایدئولوژی دقیقا در کار تخدیر ما بر میآید و سعی میکند رنج مزخرف و بی معنی ما معنادار و زیباشناسانه کند، آنهم با کمک گرفتن از مقولهی امید و به شکل پرداختن به سناریوی آخرت و بهشت و جهنم و روز جزا، و اینکه چگونه ما از خلال رنجی که کشیدهایم، و صبر و تحملی که کردهایم، پاداشی صد برابر خواهیم گرفت، پس رنج ما و امید ما بیهوده نبوده و سرانجام رستگاری فرا خواهد رسید. ولی من میخواهم با انگشت گذاشتن به بدیل آن در خود دین، نشان بدهم که این رنجها هیچ توجیه و معنایی در خود ندارند، ایوب نبی، در عهد عتیق نمونه بارز یک نهیلیست تمام عیار است، وقتی خدا به انواع و اقسام عذابها و رنجها او را به امتهان میکشد، ایوب تا آخر به بی معنایی رنجش تاکید میکند، حتی سه الهی دان هم که به نوعی میآیند تا رنجهای او را نمادین کنند ...