این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


🎬بهترین ۲۰۱۷.. 🎥 نمی‌خواستم آنها بمیرند و بپوسند. پس بلند شدم و …

✅این فیلم زیبا تقدیم به همه کسانی که دوست دارند جهان را بهتر از آنچه تحویل گرفته‌اند تحویل دهند …
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …

🔶بنیامین در «قطعه‌ی الاهیاتی-سیاسی»، امر نامقدس و امر مسیانیک را دو راستای متباین و متضاد معرفی می‌کند که، در قالب تصویری دیالکتیکی، به دو پیکان می‌مانند که در جهات معکوس یا مخالف هم قرار گرفته‌اند. وی در این مقاله «پادشاهی خداوند» را که نمی‌تواند «غایت و مقصد (telos) حرکت تاریخ باشد»، بلکه در بهترین حالت تنها به منزله‌ی «پایان (terminus)» آن خواهد بود، در مقابل نظم نامقدس زمینی (غیرالاهی) قرار می‌دهد. بنیامین این نظم را به دو دلیل نامقدس یا کافرانه می‌خواند: اول اینکه غایت اش امر موعود یا مسیانیک (ظهور منجی یا مسیحا) نیست، بلکه قائم است به «ایده‌ی خوشبختی» و سعادت این جهانی آدمیان. و از این منظر، «نظم نامقدس» (profane order) مترادف است با امر سیاسی. اما دلیل دومی که بنیامین اصطلاح «نظم نامقدس» (زمینی، کافرانه، ناسوتی، غیرالاهی) را برای اشاره به این نظم به کار می‌برد این است که نظم مزبور نه فقط مغایر و متضاد با امر مسیانیک است، بلکه به واسطه‌ی این تقابل یا تضاد، با آن در ارتباط هم هست. سیاست کل کارهای مسیح (امور مسیانیک) را رتق و فتق می‌کند، زیرا کار سیاست صرفا و مطلقا جستجوی خوشبختی و ...
  • گزارش تخلف

✍ حسام محمدی … «فیلسوف سخن می‌گوید و این ضعف اوست»

این جمله درخشان از موریس مرلوپونتی، پدیدارشناس فرانسوی را می‌توان به تمام گونه‌های انسانی تعمیم داد. بزرگترین نقطۀ ضعف ما همان سخنی‌ست که بر زبان می‌رانیم. براستی جایی که امکان سکوت مهیاست، سخن‌رانی به چه کار می‌آید. این خیل عظیم کلمات قرار است چه گره بزرگی از کار ما بگشایند، جز آنکه ما بواسطۀ همین کلمات هرزه، هر حقیقت دهشتباری را تقلیل‌گرایانه و نه آنچنان که ابهت فاجعه را نمایش داده باشیم، کتمان می‌کنیم.. مخاطب کیست؟ چرا باید دیگری را خطاب قرار داده و با او سخنی بگوییم، آیا این تمنای مملو از عجز، از خوفی جانکاه تراوش میکند، خوف از طردشدگی، ترس از مدفون ماندن و جوشش یک تباهی از درون.. کلمه، عین نابودی ماست. این پرده که بر فراز رنج‌های خویش می‌کشانیم، هرگز آن لحظۀ فاش‌شوندگی را بر خود نخواهند دید. ما در کلمات ناتمام می‌مانیم، بخشی ناگفته و بخشی پوشیده. ...
  • گزارش تخلف

کتاب حاضر دو مقاله از ژاک رانسیر و یک گفتگو با او را در بر می‌گیرد

اولی، «ده تز درباب سیاست، در اوایل دهه نود نوشته شده است و بیشتر خصلتی مانیفستویی دارد. تا آنجا که به سیاست مربوط می‌شود، این متن کوتاه کم وبیش حاوی همه مضامین و صورت بندی‌های اصلی نظریه رانسیر درباب سیاست است. و درست به همین دلیل متنی فشرده و دشوار است. این دشواری را مقاله پیوست اول، «از سیاست به استیک؟»، تا حد زیادی جبران میکند. در این دومی، که مستقیما به انگلیسی نوشته شده است، رانسیر به شیوهای روشن، تاریخچه‌ای مختصر از تحول مفاهیم و رویکردهایش در چند دهه پیش، در زمینه سیاست و ادبیات و استتیک، به دست می‌دهد. این مقاله خطوط کلی تفکر و پراکسیس فکری - فلسفی رانسیر را با اشاره به آثار مربوط به هر دوره روشن می‌سازد. در پیوست دوم نیز گفتگوی پیتر هالوارد (که خود از مترجمان و شارحان آلن بدیو و برخی دیگر از متفکران فرانسوی معاصر به انگلیسی است) با ژاک رانسیر آمده است که حدود سال ۲۰۰۳ انجام شده است …ترجمه‌ی:. ...
  • گزارش تخلف

✍علی سروش کیا …گفته شده، و به درست هم، که انقلاب فرزندان خود را می‌خورد

اما شاید گفته نشده که چه بسا این از آن رو باشد که پیشتر، پیروان اند که رهبران را خورده‌اند. انسان، در نسبت بستن با هر چیز، مصرف کننده است. و مصرف اش، عین تولید. با آن چه از رهگذر مصرف به تولید می‌نشاند، مرجع تولید نخست را به گرو باز تولید خود می‌گیرد. مومن، آورنده‌ی ایمان را می‌میراند، اگر که آورنده ناتوان از گریز، از کمین پیروان بماند. هم از این رو است که مارکس، مارکسیست نمی‌شود …. ...
  • گزارش تخلف

ریشه‌های درختی تنومند و سایه گستر (۹). ✍ فرزام پروا …کمپلکس‌ها همیشه فرهنگی هستند

لکان ‌ [در تضاد با فروید] غرایز و طبیعت را در نقطه مقابل کمپلکس‌ها و فرهنگ قرار داد و نشان داد که در انسان ساختار اجتماعی - زبان - تا قلب ارگانیسم پیش می‌رود. ممکن است اینطور به نظر برسد که سائقها ارگانیک هستند، ولی اینطور نیست …. آنچه لکان راجع به روانکاوی می‌گوید این است که شما به عنوان سوژه معنا وارد روانکاوی می‌شوید. «هیچ کس وارد اینجا نشود که سوژه معنا نیست.» … ما همچنین بایستی بین سوژه و ایگو تمایز قائل شویم. این از سال ۱۹۴۸ به بعد تمایزی اساسی در کار لکان است. او تعریفی از ایگو مشابه تعریف سارتر به دست داد، … جایی که سارتر برخی از مفاهیم هوسرلی را رادیکالیزه کرد، و خود آگاه را به عنوان یک هیچ و ایگو را به عنوان یک ابژه در این جهان معرفی کرد- در جهان مفروض درونی شما، اما در هر صورت یک ابژه. خودآگاهی بنا بر تعریف شفاف است، و به این ترتیب ایگو به عنوان یک ابژه به نظر می‌رسد تیره و غیر شفاف باشد: آن در جهان شبیه یک ابژه است. این الهام بخش لکان شد تا ایگو را به عنوان هسته مفروض خودآگاه تعریف کند، اما هسته‌ای که برای تامل تیره و غیر شفاف است‌‌؛ بطور بنیادی او ایگو را در سطح تصویری تعر ...
  • گزارش تخلف

مدرنیسم، اسطوره و سرمایه داری انحصاری. ✍ تری ایگلتون. مترجم؛ محسن ملکی

مقدمه:. تولد زبان در مقام موضوع مستقل تحقیق و مطالعه از اوایل شکل گیری زبان شناسی تاریخی در اروپا، آگاهی از واقعیتی هراس انگیز را به ارمغان آورد و آن اینکه ما بر اساس قوانینی سخن می‌گوییم که هنگام ادای پاره گفتارها (utterance) بنا به تعریف نمی‌توانند در آگاهی ما حاضر باشند. آن لحظه‌ی وجدآمیزی که سرآخر بر زبان چون ابژه‌ای مسلط می‌شویم در عین حال لحظه‌ای نومید کننده است زیرا سوژگی خود را از کف می‌دهیم و ناگزیر بر این نکته صحه می‌گذاریم که زبان در عمل همیشه از چنگمان خواهد گریخت شاید بگویید این لحظه مصادف است با اولین گشایش نظری ناخودآگاه، زبان فی حدذاته بدل به نظامی کاملا نهفته و بالقوه (virtual) می‌شود که ناظر به امکاناتی صوری است نظامی که در قلمرویی غیر از گفتار هر روزه مان جای دارد و شرط امکان همه‌ی بازنمودهای ماست بی آنکه خود در آن عرصه قابل بازنمایی باشد. یا دست کم می‌توان گفت، در آنجا قابل بازنمایی است اما فقط از طریق قسمی بندبازی جدید و محیرالعقول بنام خصلت انعکاسی زبان (reflexivity). بورژوازی در دوران گردن فرازی اش، در دوران ایدئالیسم آلمانی و انقلاب فرانسه ایمان داشت که مردان و ...
  • گزارش تخلف

🔶کانت نیز به مشکل بسیار مشابهی برمی خورد

چرا که در فلسفه‌ی او، امر پاتولوژیک (یعنی آنچه سوژه می‌تواند احساس کند، لذت و رنج، که می‌تواند لذت «عقلی» یا «روحانی» را دربر گیرد) بازنمایی کننده‌ی مانع و سد در مسیر آزادی است. از دید کانت، آزادی اساسا به «تقسیم شدگی» سوژه گره می‌خورد؛ آزادی در عمل جداشدن سوژه از امر پاتولوژیک برساخته می‌شود. با این همه، می‌توان گفت که امر پاتولوژیک انتقام خود را می‌گیرد و با کارگذاشتن نوع مشخصی از لذت در طول مسیر دستور بی قید و شرط قانون خود را تحمیل می‌کند. این لذت را می‌توان به بهترین وجه «لذت در رنج» تلقی کرد: رنج همچون تغییر شکل لذت، همچون حالتی از امر پاتولوژیک که جای لذت را می‌گیرد آنگاه که لذت تا آخرین قطره مصرف شد. در اینجا، منفعت بی واسطه‌ی سوژه با چیزی دیگر جایگزین می‌شود -- برای نمونه، با یک ایده یا نوعی چیز ما/آرمان ما، که سوژه حاضر است به خاطر آن منفعت‌ها و لذت بی واسطه‌ی خود رابه دست فراموشی بسپارد. برای نمونه، سوژه حاضر است پذیرای رنج شود چون می‌داند که رنج کشیدن او در خدمت «آرمانی خیر» است. هم ساد و هم کانت تلاش می‌کنند تا به فراسوی این منطق بروند. درنتیجه، از دید کانت، آزادی همواره م ...
  • گزارش تخلف

«یک نسیم نیز «گرد» را خواهد برد»

✍حامد شیرمحمدی …🔶این تصویر، تجسم ملموس رابطهٔ سرمایه با ایدئال‌های به‌اصطلاح روشنگری است، چیزی که در جامعهٔ کاپیتالیستی پساصنعتی فرانسه امروز در قامت خشم طغیانی «جلیقه‌زردها» به‌وضوح شاهدش هستیم، ولو به مدد «باز‌‌نمایی» نمایشی رسمی رسانه‌های دولت سرمایه، به‌موازات تکثیر بی‌شکل تااینجا «بیان‌گرانه» ی مجازی …اما در حیرتم که چگونه لیبرال‌های «شاه‌خوانده» ی فرشگردی و همین‌طور لیبرال‌های «خودخوانده» ای همچو جناب مردیها نسبت به بدیهیات کلاسیکی نظیر تقدم سرمایه بر دموکراسی هنوز چشم و گوش بسته مانده‌اند؛ و دموکراسی را صرفن تا سرحد حق رأی انتخاباتی فهمیده‌اند …کاپیتالیسم در سرآغاز بورژوایی شاه‌براندازش به‌اشتباه اما به‌ناچار مدعی آرمان‌های همه‌شمولی بود که تناقض و ناهم‌خوانی درونی‌شان امروز، و هر از گاهی در طول تاریخ، بدرستی گریبانش را گرفته‌اند و می‌گیرند. اما این قماش به خیال خام و کم‌مایه‌شان شکاف‌های گریزناپذیر‌ کاپیتالیسم را از فضایلی به شمار می‌آورند که توگویی خود این سیستم ذاتن داراست و در قالب حق و امتیاز به شهروندان هبه کرده است، خیر: دموکراسی و عدالت و برابری بله، اما فقط برای طبقهٔ ا ...
  • گزارش تخلف

■ باید فکر کنم که بچه‌ام را وارد. چگونه دنیایى مى کنم، او به یک

چشم به‌هم زدن به‌مدرسه خواهد. رفت و کله‌اش پر از دروغ هاى. محض، و چرندیاتى خواهد شد. که در تمام عمرم سعى کرده‌ام. با آنها مبارزه‌کنم. آیا باید ناظر. تبدیل تدریجی‌فرزندم به یک ابله. همرنگ جماعت شوم؟ یا باید. ...
  • گزارش تخلف

‌🔶 گستره همگانی در نگرش انتقادی هابرماس.. ✍بابک احمدی

🔶 هابرماس از گستره یا فضایی اجتماعی یاد می‌کند که «میان دولت و جامعه‌ی مدنی قرار می‌گیرد و کارکرد اجتماعیش وابسته به تمایز قطعی و شکاف میان آن دو». مجموعه‌ای از کنش‌ها و نهادهای فرهنگی که البته کارکردهای «غیرفرهنگی» یعنی نقش‌های سیاسی-اجتماعی و اقتصادی نیز می‌یابند. این کارکردهای «جنبه عمومی» یا «همگانیت» دارند که در بهترین حالت از نفوذ نیروها و نهادهای دولتی مستقل و مصون هستند. در عین حال نهادهای گستره‌ی همگانی دارای «آن استقلال زندگی شخصی و خصوصی که ویژه جامعه مدنی است» نیستند. گستره همگانی فضای اظهار نظر (و به گونه‌ای آرمانی اظهار نظر آزادانه)، مکالمه، بحث و چاره‌جویی در مسائل همگانی است. هر کس بالقوه حق و قدرت شرکت در این فضا را دارد، و باز به گونه‌ای نظری و آرمانی هیچ کس را امتیازی نسبت به دیگران در این فضا نیست. چنین موقعیتی که نقش دولتمردان یا عناصر سرمایه‌دار و با نفوذ را هم‌ارز نقش «شهروندان عادی» می‌کند، تنها بر همان شکاف نهادهای سیاسی و جامعه مدنی استوار است …🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید. 📎 ...
  • گزارش تخلف

اسطوره زدایی از اسطوره «انتخابات آزاد» ✍محمدزمان زمانی …

🔶انتخابات در نظام بورژوایی همواره تحت عنوان «انتخاب آزاد» به انتخاب کنندگان قالب می‌شود اما در واقع تنها به صورت انتخاب میان «بد و بدتر» درمی آید. همه انتخابات‌ها در نظام لیبرال دمکراسی بورژوایی و هر نظام سیاسی دیگری که در آن انتخابات صورت می‌پذیرد «بی برو برگرد» شکلی است از انتخاب میان بد و بدتر! این تنزل سلیقه و عرصه انتخاب خود به بهترین شکل گویای مسایلی ژرفتر است. آنچه از روانکاوی لکان می‌توانیم بیاموزیم آموزه اوست در باب انتخاب آزاد که در واقع چیزی نیست جز «انتخاب اجباری» (forced choice) که در قالب مثال مشهور خود او بهتر بیان می‌شود: یا پول ات یا جان ات! لکان کسی را مثال می‌زند که حلقه‌ای از دزدان سر گردنه دوره‌اش کرده‌اند و او را بین دو گزینه حق انتخاب داده‌اند: یا پولش را بدهد و جانش را بستاند یا جانش را بستانند. آشکار است که انتخاب اول در این شرایط هرگز انتخابی واقعا آزاد نیست. (و آیا دقیقا همین اتفاق در انتخابات کنونی نمی‌افتد؟ آیا انتخاب میان روحانی و رییسی یا ترامپ و کلینتون یا مکرون و لوپن و … همواره مثالی از انتخاب میان «یا پول ات» و «یا جان ات» یا حتی بین یک «دزد» و یک «جا ...
  • گزارش تخلف

‏🅰️ فیلم کوتاه «چه زندگی عالی، فرانتس کافکا». ‏Franz Kafka&aposs It&aposs a Wonderful Life

کارگردان ‏Peter Capaldi. چالش‌های کافکا در آفرینش شاهکارش «مسخ». برنده‌ی اسکار ۱۹۹۴. برنده‌ی بفتآ ۱۹۹۴.
  • گزارش تخلف