این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


ولخرجی. ✍ گئورگ زیمل

مترجم؛ جواد گنجی/صالح نجفی …🔶اینک می‌خواهم از طریق دومثال نقش این مساله رابررسی کنم که پول تا چه حد ورای نقشش در مقام یک واسطه‌ی محض خصلت علاقه و منفعتی مستقل به خود می‌گیرد. ولخرجی و مال اندوزی به رغم تقابل ظاهری شان پیوند تنگاتنگی با یکدیگر دارند. در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که وقتی اقتصاد بدوی وجود دارد محافظت مقتصدانه ارزش‌ها با سرشت آنها و با انتقال پذیری بسیار محدود محصولات کشاورزی ناسازگار است. اگر نتوان محصولات را به آسانی و به قطعیت تبدیل به پولی کرد که قابلیت انتقال نامحدود داشته باشد آنگاه امکان مشاهده‌ی احتکار مال اندوزانه‌ی حقیقی محصولات وجود ندارد؛ هر جایی که محصولات کشاورزی فورا تولید و مصرف می‌شوند، غالبا نوع خاصی از سخاوت و گشاده دستی رواج می‌یابد، به ویژه نسبت مهمانان و نیازمندان --- سخاوتی که احتمالا در اقتصاد پولی کمتر به چشم می‌خورد، زیرا پول را می‌توان آسان‌تر ذخیره کرد. بر این اساس بود که پیتر شهید (یا به تلفظ ایتالیایی پیترو مارتیزه دنگیرا (۱۵۲۶-۱۴۵۷) نویسنده و مورخی زاده‌ی ایتالیا و نویسنده‌ی تاریخ اسپانیا و فتوحات آن در عصر (اکتشاف) از این رسم مکزیکی‌ه ...
  • گزارش تخلف

از «درباب آنچه می‌توانیم نکنیم». برهنگی‌ها

✍جورجو آگامبن …🔶 … این تصویر که هر کسی هر کاری می‌تواند بکند یا هر چیزی می‌تواند باشد-- این شبهه که نه فقط پزشکی که امروز معاینه‌ام کرده همین فردا می‌تواند یک ویدیوآرتیست باشد، بلکه حتا جلادی هم که اعدام ام می‌کند، مثل داستان محاکمه‌ی کافکا، در اصل یک آوازه خوان است- چیزی نیست جز انعکاس باخبری از این واقعیت که همه صرفن دارند خودشان را خم و تاب می‌دهند بلکه با آن انعطاف پذیری ای که امروزه اولین و اصلیترین خصوصیت مورد مطالبه‌ی بازار از هر کدام ماست بسازند …هیچ چیز به اندازه‌ی این بیگانگی از ناتوانش ما را فقیر نمی‌کند و از آزادی مان نمی‌کاهد. کسانی که از آنچه می‌توانند بکنند جدا شده‌اند همچنان می‌توانند مقاومت کنند؛ همچنان می‌توانند [آن کار را] نکنند. ولی کسانی که از ناتوانش خودشان جدا شده‌اند قبل از هرچیز قابلیت مقاومت شان را از دست داده‌اند. و درست همانطور که این آگاهی سوزان به آنچه نمی‌توانیم باشیم است که حقیقت آنچه هستیم را تضمین می‌کند، به همین ترتیب تنها داشتن تصویری روشن از آنچه می‌توانیم نکنیم/ نباشیم- آنچه به نکردن اش تواناییم- است که به کنش هامان یکدستی و انسجام می‌بخشد …. ...
  • گزارش تخلف

ریشه‌های درختی تنومند و سایه گستر (۸)

✍ فرزام پروا …-حالا می‌خواهیم به تئوری لیبیدوی او چنگ بیندازیم. لکان خیلی زود کار فروید و حوزه روانکاوی را بطور کل به تقسیم کرد به آنچه از یک سو بر پایه ارتباط و زبان است، و از سوی دیگر، تئوری لیبیدو، یعنی متاسایکولوژی. اگر شما به روانکاوی از زاویه زبان و معنی به تنهایی نزدیک شوید، نمی‌توانید برای همه چیز حساب پس بدهید. تئوری رشد سکسوال، با مراحل مختلفش، سائق‌ها و غیره از مشتتان می‌گریزد. تا سال ۱۹۳۶، لکان داشت از پیش تئوری فرویدی زبان را از تئوری اش از لیبیدو جدا می‌کرد. یک مشکل بنیادی در تدریس لکان همیشه دوباره فرموله کردن تئوری سائق‌ها و لیبیدو در قالب تئوری زبان است. در سخن گفتن از ارتباط بین دالها و ژوئی سانس، درست مثل الان، ما به دست و پنجه نرم کردن با این تقسیم بندی ادامه می‌دهیم…. لکان به نظر می‌رسد که داشت از خودش می‌پرسید که آیا در حقیقت در کار فروید و به این ترتیب در کل روانکاوی به طور ضمنی دو جهت وجود دارد، یا اینکه آنها قابل کاهش دادن به یک هسته مشترک هستند، و اگر چنین است، به چه قیمتی؟ در چه معنایی سائق‌ها می‌توانند به ساختار زبان کاهش داده شده یا در دل آن حک شوند؟ ...
  • گزارش تخلف

#یادداشت✍ پویا ایمانی🔶 دریدا می گوید امر اپیسوسانتریک (ipsocentric) یا اپیسوکراتیک (ipsocratic) نها

✍ پویا ایمانی …🔶 دریدا می‌گوید امر اپیسوسانتریک (ipsocentric) یا اپیسوکراتیک (ipsocratic) نهایتا شالوده‌ی متافیزیکی-- الاهیاتی حاکمیت است، چه حاکمیت مونارش و چه حاکمیت «دموس» یا مردم. دست کم یک فاز مهم الاهیات سیاسی حاکمیت این است که حاکمیت --ولو دموکراتیک-- ضرورتا «فالو-- پاترنو-- فیلیو-- فراترنو-- ایپسوسنتریک» (patermo-- filio-- fraterno-- ipsocentric-- phallo: نره-- پدر-- پسر- برادر-- خود -- محورانه) است* و همه‌ی این نام‌ها هم جز تشریح و تفصیل همان ipsocentricism نیستند، یعنی دست آخر در همان خودبنیادی یا انیت محوری مندرج اند. می نویسد: «خودمحودی (امر ایپسوسانتریک) را می‌توان با خودسالاری (امر ایپسوکراتیک) جایگزین کرد، چون … ایده‌ی زور (kratos)، قانون، و سالاری به شکلی تحلیلی و پیشینی درخودبودگی (ipseity) مندرج است» **. ایپسوسانتریکیسم ipsocentricism از ipseity می‌آید (نزدیک به Haecceitas یا «این بودگی» مورد اشاره‌ی دونس اسکوتس) که عبارت است از خودبودگی، من یگانه با من منزه از غیر عاری از اشتقاق و تبار، «خود» تام نزدیک به اصل و آغاز و سرچشمه، «مونو» یا یک نامشتقی که سرچشمه‌ی احکام اش ...
  • گزارش تخلف

«ای کاش در این کشور متولد نشده بودم». ✍ محمدمهدی اردبیلی

اگر انسان را محصول و معلول شرایط و عواملی بدانیم که او را برساخته‌اند، چه این شرایط به محیط زیست او بازگرداند (اعم از شرایط سیاسی و اجتماعی)، چه به عوامل فیزیکی پیش از تولد او (عوامل ژنتیکی و فطری)، در هر حال، فرد، در مقام یک اتحاد موقت، فی‌نفسه، چیزی از آن خود ندارد و برساخته است. من، به این دلیل «من»، یعنی همین فرد خاص، هستم که در این مکان و زمان خاص و تحت این شرایط مشخص، تولد یافته و زیست می‌کنم. اگر «من» در مکانی دیگر یا زمانی دیگر می‌زیستم، محصول و معلول شرایط دیگری بودم و در نتیجه، دیگر «من» نبودم و «دیگری» بودم. این جمله را بارها شنیده‌ایم که «ایکاش من در فلان کشور به دنیا آمده بودم». بیان چنین عباراتی، صرفا ناشی از نوعی جهل فلسفی نسبت به ماهیت خود من است. من به واسطۀ عدم شناخت خود و شرایط برسازنده‌ام، برای فرار از مواجهه با شرایط و ریشه‌های هویتی‌ام، به نوعی ارضای خیالی و موهوم پناه می‌برم، و «من» ای را تصور می‌کنم که مثلا در فلان خانواده مرفه یا بهمان کشور پیشرفته به دنیا آمده است، و لابد خود را بدبخت می‌یابم و «تف و لعنتی» هم حوالۀ «این سرنوشت» می‌کنم. این مقایسه اساسا غلط اس ...
  • گزارش تخلف

🔶در این نقطه، می‌توانیم اظهار نظر بدنام لاکان را مبنی بر اینکه «زن [la femme] وجود ندارد» معرفی بکنیم

اگر قرار است تاثیر فمینیستی این اظهار نظر بیش از آن که بیان رویکرد مردسالارانه‌ی مبتنی بر جامعه‌ای مردسالار باشد چیزی است که تهدید می‌کند چنین جامعه‌ای را «از جای خود به در کند». بی شک، اعتراض پیش رو بر ضد لاکان آشناست: «اگر، از دید لاکان، زن وجود ندارد، تنها بدین سبب است که جامعه‌ی مردسالاری که او بر آن صحه می‌گذارد به مدت چندین هزاره زنان را مورد ظلم و ستم قرار داده است؛ بنابراین به جای کوشش برای فراهم کردن توجیهی نظری به این ظلم و ستم، و این اظهار نظر، باید کاری درباره‌ی آن بکنیم.» با این همه-- گویی که اظهار نظر «la femme n existe pas» پیشاپیش به خودی خود به قدر کافی رسواگر نبوده است-- منظور لاکان از این اظهار نظر حتی بیش از این است. این امر که «زن وجود ندارد» نتیجه‌ی کاراکتر ظالمانه‌ی جامعه‌ی مردسالار نیست؛ برعکس، جامعه‌ی مردسالار (با همه‌ی ظلم و ستم اش به زنان) «نتیجه» ی این امر است که «زن وجود ندارد»، جامعه‌ی مردسالار تلاشی است گسترده برای درافتادن با و «فائق آمدن» بر این امر، برای درنیاوردن صدای آن. چرا که زنان، همه چیز به کنار، به نظر می‌رسد در مقام دختران، خواهران، همسران، و م ...
  • گزارش تخلف

‍ شورش فرانسوی.. «در باب جلیقه زردها و موج تازۀ اعتراض‏ها در فرانسه» …✍آنتونیو نگری

ترجمۀ فؤاد حبیبی و امین کرمی …🔶بیایید قدری بر حوادث و اتفاقات این چند هفتۀ اخیر در فرانسه درنگ و تأمل ورزیم. آیا می‏توان این حوادث و اتفاقات را قسمی شورش خواند؟ پاسخ مسلما به مراد ما از واژۀ شورش بستگی دارد، معهذا فهم ما از آن هر چه باشد، لیک چیزی از این دست اتفاق افتاده است. و احتمالا ادامه هم خواهد یافت. آنچه گویای این نکته به ماست چندان برخوردهای خشونت‏آمیزی نیست که در خلال این دو هفتۀ اخیر در پاریس به وقوع پیوسته است. همچنین سنگربندی‏ها، یا به آتش کشیدن ماشین‏ها در خیابان‏های مرکز شهر یا حتا شورش‏های دهقانی (Jacqueries) پراکنده، یا بستن جاده‏ها در سرتاسر کشور نیست. بل این است که دو سوم جمعیت موافق جنبشی عمومی است که افزایش قیمت بنزین بدان دامن زد. و این موافقت از هر گونه محکومیت و تخطئۀ بی‏نظمی بس وسیع‏تر بوده است. در این خصوص، جالب آن است که در رفتار مأموران آتش‏نشانی و پلیس می‏توانیم نشانه‏هایی از نافرمانی را مشاهده کنیم.. ...
  • گزارش تخلف

🅾 کمدی به ما می‌آموزد که باید جدی اش گرفت. کمدی با «هیچ» کارهای زیادی میکند

اما بیش از همه دوست دارد به ماهیت نافروکاستنی «هیچ» اشاره کند. در «نینوچکا» ارنست لوبیچ (۱۹۳۹) لطیفه‌ای به این مضمون گفته می‌شود: کسی به رستوران می‌رود و به پیشخدمت میگوید: قهوه بدون خامه لطفا. پیشخدمت در پاسخ میگوید: متاسفم آقا، خامه مان تمام شده، قهوه بدون شیر میل دارید؟! 🖍 آلنکا زوپانچیچ (۱۹۶۶-) ...
  • گزارش تخلف

فکرهایی با این روزها۵

✍ پویا ایمانی …🔶 احتمالا محافظه کارانه‌ترین واکنش در قبال محدودیت «نسبی» آزادی بیان در کشورهای غربی توجیه عصبی محدودیت «مطلق» آزادی بیان در باقی کشورهاست؛ حتا می‌توان به سیاق بعضی رفقای چپ نمای پسااستعماری قدمی فراتر گذاشت و برهمان آزادی بیان نسبی جوامع غربی هم قیود و تبصره‌های بیشتر زد، و عوض آزادی، محدودیت را به گروه‌های بیشتری تعمیم داد (یک چیزی در مایه‌ی تقسیم فقر به جای توزیع ثروت). خب این به وضوح یعنی مراقبت و نظارت بیشتر؛ یعنی عوض اینکه به همان محدودیت موجود- انکار هولوکاست مثلا- هم اعتراض کنیم (که البته نفس «محدودیت» انگاشتن اش جای بحث فراوان دارد، چون از یک طرف چون و چرا کردن در یک فاجعه‌ی تاریخی با فحاشی و انکار آن تفاوت ریشه‌ای دارد یا باید داشته باشد، و از طرف دیگر حرمت پدیده‌ی هولوکاست، دست کم از منظر لائیسیته‌ی فرانسوی، «محتوایی» ست، در حالی که حرمت کتاب مقدس مسلمانان- بر فرض هم که روزی قانونا تثبیت شود- در بهترین حالت مطلقا صوری و فرمال است)، محدودیت و فقر زبان را به گفتمان‌های بیشتری تسری دهیم و اینگونه درهای بیشتری را به روی دموکراسی ببندیم. به نظرم، جز نشان عقب ماندگی ...
  • گزارش تخلف

‌‌🔶 پروبلماتیک چیست؟. واکاوی مفهوم پروبلماتیک در کتاب خوانش سرمایه اثر لویی آلتوسر.. 🔹 آرش حیدری

📍 همانطور که آلتوسر در خوانش سرمایه (۱۹۶۸، نخستین چاپ ترجمه­ی انگلیسی: ۱۹۷۰) می­‌گوید، پروبلماتیک، یک نظام ارجاع درونی است در یک مورد خاص که در این چارچوب سلسله پرسش­‌هایی به یک پاسخ منجر می­‌شوند. پروبلماتیک یک ساختار بنیادین است که امکان طرح پرسش­‌هایی خاص را فراهم می­کند. موضوع و فکت مورد بررسی در درون پروبلماتیک یک نظریه معنادار است. در درون پروبلماتیک است که فکت قابل رؤیت می‌­شود. پروبلماتیک راهی است برای تعیین امر رؤیت‌­پذیر و امر رؤیت‌ناپذیر و پیوند ارگانیک بین این دو. درون پروبلماتیک است که موضوعات و ابژه‌­ها در یک حوزه­‌ی خاص جای می­‌گیرند و در بستری ساختاریافته در درون یک پروبلماتیک نظری رؤیت‌­پذیر می‌­شوند. در این معنا است که فکت در درون نظریه معنادار است و واقعیت­‌های مورد بررسی در درون نظریه ساخته می‌­شوند. ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻. ...
  • گزارش تخلف

متن سخنرانی ویلیام فاکنر هنگام دریافت جایزه نوبل:.. انسان پیروز خواهد شد

🔶در سال ۱۹۴۹ ویلبام فالکنر برنده جایزه نوبل در رشته ادبیات شد. اما به دلیل عدم توافق کمیته جایزه نوبل تا سال بعد آن را دریافت نکرد. بنابراین در سال ۱۹۵۰ دو جایزه نوبل به وی اهدا شد، یکی برای سال قبل و یکی برای زمان حال. سخنان فالکنر برای حضار قابل درک نبود به دلیل لهجه جنوبی وی و هم اینکه میکروفن از دهانش خیلی فاصله داشت. اما زمانیکه روز بعد سخنانش در روزنامه چاپ شد فورا به عنوان یکی از پرمعنا‌ترین مقاله‌ها در مراسم نوبل تلقی شد. احساس می‌کنم این جایزه را نه به من بلکه به کار من داده‌اند، کاری که حاصل عمری از عذاب و عرق ریزی روح انسان بوده است؛ و این نه برای افتخار و سود جویی است بلکه بدان روی بوده است که از مایه‌های آدمی چیزی آفریده شود که پیشتر وجود نداشته است، پس من این جایزه را تنها به امانت نزد خود نگاه می‌دارم. برای وقف پولی که همراه این جایزه است بافتن موردی که در خور هدف و معنای اصلی آن باشد کار دشواری نیست، اما من می‌خواهم برای سپاس و ابراز احساساتی که همراه آن بوده است چنین موردی بیابم. این لحظه را چون بلند جایی بدانم که از فراز آن صدایم به گوش مردان و زنان جوان خواهد رسید که ...
  • گزارش تخلف

ریشه‌های درختی تنومند و سایه گستر (۷)

✍فرزام پروا …-برپایه این نقطه عزیمت می‌توانید از پیش بنیاد جدیدی برای وابستگی که در تجربه روانکاوی ایجاد می‌شود پیدا کنید، چیزی که همیشه توضیحش مشکل بوده است. چرا شخصی که وارد آنالیز می‌شود بطور عموم، در مدت کوتاهی این احساس برایش ایجاد می‌شود که از نظر هیجانی به آنالیست وابسته است، به این ترتیب شروع به واپس روی و انتقال می‌کند؟ پاسخ اول لکان این است که وابستگی از اختلال در تقارن [Dyssymmetrization] ساختار ارتباط روانکاوی بر می‌خیزد. در موقعیت‌های ارتباطی نرمال بین سوژه‌های سخنگو، ما به نوبت سخنگو و شنونده‌ایم. بدین ترتیب نوعی تعادل یا برابرسازی ایجاد می‌شود؛ در این موقعیت سخنرانی، هر چه بیشتر من سخن بگویم بیشتر وابسته شما می‌شوم. در روانکاوی، ما از روی قصد ارتباط را از نظر تقارن مختل می‌کنیم. یک شخص عمدتا سخنگوست، و دیگری شنونده است. از آنجا وابستگی بطور مستقیم می‌تواند منتج شود، بخاطر اینکه اگر شما اذعان کنید که یک سخنگو وابسته به یک شنونده است، واپس روی، تکرار و انتقال در پی می‌آید، با فرض اینکه شنونده بی نام و نشان باقی بماند. سخنگو شنونده را از روی مدل کسانی که فراخوان او و فریاده ...
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …

🔶 مفهوم «وعده» (promise) قابل شالوده شکنی نیست، وعده‌ی آنچه خواهد آمد (to-come) در واقع آن چیزی است که شالوده شکنی را ممکن می‌کند. دریدا می‌گوید «آنچه هرگز قابل تقلیل به شالوده شکنی نیست، آنچه به اندازه‌ی نفس امکان شالوده شکنی، غیر قابل شالوده شکنی می‌ماند، تجربه‌ی خاصی است از وعده‌ی رهایی بخش (emancipatory)». (اشباح مارکس، ص ۵۹). دریدا این وعده‌ی رهایی بخش، این آینده‌ی غیر قابل پیش بینی را «مسیانیسم بدون دین، حتا امر مسیانیک بدون مسیانیسم» می‌نامد (اشباح مارکس، ص ۵۹). -------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇 … ...
  • گزارش تخلف

✍ حسام محمدی …🔶 آیا این چیزی غیر از بی‌اعتنایی به جهان است که آنابل اینگونه قوزکرده و پشت به قابی که ما بر آن ایستاده‌ایم، به خواب

این قهر با بیداری از کجا می‌آید، این بی‌علاقگی به هوشیاری. انزوا در اتاق خواب آنابل لانه کرده و او گناهکارانه دست به دامان رختخوابی شده تا اینبار نه شوق خوابیدن، بلکه تنها گریز از بیداری، او را وادارد تا خواب را به حضور پذیرفته باشد. گویی این تخت‌خواب بی‌ملحفه، هرگز خستگی این بدن ملول را عزل نخواهد کرد، بدنی که در خوابی محقر، چنین زبون و مچاله شده، بر خود لولیده است. آنابل آنجا خوابیده است، به غایت دورافتاده و متروک، ترحم‌برانگیز و عاری از هرگونه هیبتی که خواب هماره با خود به همراه دارد.. این مرگ موقت روزانه بواسطۀ آن گسست رویایی، شاید اندک التیامی بر آن رنج‌هایی باشد که آنابل در بیداری‌اش جا گذاشته. بی‌التفاتی او به بیداری، پیمان مجددی با «خوابیدن» است، جایی که ما وفادارانه و مستمر هر شب به ضیافت خواب می‌رویم. آنابل آنجا خوابیده است، همراه با معصومیت مچاله‌شده‌ای که دیگر هیچ نوازشی را برنمی‌تابد. … …. ...
  • گزارش تخلف

🍀در لطیفه‌ای از جمهوری دموکراتیک آلمان سابق، یک کارگر آلمانی کاری در سیبری پیدا می‌کند

او می‌داند که سانسور‌چی‌ها همه نامه‌ها را می‌خوانند. به دوستانش می‌گوید: بیایید یک رمز تعیین کنیم؛ اگر نامه‌ای که از طرف من دریافت می‌کنید با مرکب آبی معمولی نوشته شده باشد، بدانید که هرچه نوشته‌ام درست است، اگر با مرکب قرمز نوشته شده باشد، سراپا دروغ است.. یک ماه بعد دوستانش اولین نامه را که با خودکار آبی نوشته شده بود دریافت می‌کنند: اینجا همه چیز عالی است، مغازه‌ها پر، غذا فراوان، آپارتمان‌های بزرگ و گرم و نرم، سینماها فیلم‌های غربی نمایش می‌دهند و تا بخواهی دختران زیبای مشتاق دوستی، تنها چیزی که نمی‌توان پیدا کرد مرکب قرمز است …! …. «به‌برهوت‌حقیقت‌خوش‌آمدید». اسلاوی ژیژک … ...
  • گزارش تخلف