این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


🔶 فیلم «آلمان، سال صفر»، داستان ادموند پسری ده ساله است که تحت تاثیر معلم نازی و همجنس خواه خود قرار می‌گیرد

درس هایی که از وی می‌گیرد بر حول موضوعاتی است اعم از «زندگی جنگی بی رحمانه برای بقاست»، «ضعیفان باری بر دوش جامعه هستد» و «برخورد با ضعیفان و نابودی آنها باید بدون احساس ترحم باشد» و عقایدی دیگر ازین دست. برای بسیاری از انسان‌ها این دست از عقاید صرفا جنبه هایی نظری هستند اما برای ادموند اینگونه نیست. او پدر بزرگ بیمار و لاعلاجی دارد که آروزی مردن می‌کند و معلمی که تئوری پرداز و یا وراج نابودی ضعیفان است. اما ادموند اهل عمل است. او پدر بزرگ خود را با ریختن مقداری داروی کشنده در لیوان شیر او در کمال خونسردی میکشد و زمانی که این واقعه را برای معلم خود مطرح میکند، میبینید که وی بزدلانه پا پس میکشد و به نوعی مشخص است که نمیخواهد مسئولیت این عمل را برگردن بگیرد. در اینجا منطق لکان درباره ارتباط می‌تواند یاری رسان باشد. معلم ادموند در این واقعه پیام خاص خود را از دیگری در شکل معکوس و یا حقیقی آن دریافت می‌کند و پس می‌گیرد، جا می‌خورد و سعی می‌کند خود را از پیامد حرف هایش مبرا داند. او توانایی آن را ندارد تا حقیقت گفته‌های خود را بازشناسد. یکی از آموزه‌های مهم تاریخ اندیشه مخصوصا در سده‌های گذ ...
  • گزارش تخلف

❗️تصنیف قدیمی «ایران کجاست». شعر: میرزاده عشقی. خواننده: طاهره فلاحتی

سه‌تار: حسین میمنی. تنبک: محمد سیدی. این خرابه قبرستان نه ایران ماست. این خرابه ایران نیست، ایران کجاست؟.
  • گزارش تخلف

تا کردن با «دیگری»

✍ رضا مجد … «دیگری» برای ما همیشه مساله بوده، و در طول تاریخ همیشه بیشترین سعی و تلاش بر این بوده که همیشه فاصله‌ی مناسب از این «دیگری» گرفته بشود یا «دیگری» دور و در یک فاصله‌ی امن نگه داشته شود. این «دیگری» واقعی و متفاوت و هراسناک خواب ما را در طول تاریخ آشفته کرده و خیلی راه و روش و دستورالعمل برای چگونه سر کردن با این «دیگری» هراس آور ارائه شده است ولی با توجه به واقعیت‌های عصر حاضر و مسائلی که ما اکنون با آنها دست و پنجه نرم می‌کنیم متوجه می‌شویم که نه تنها مساله و ترومای «دیگری»، حل نشده بلکه خیلی شدید‌تر از قبل تبدیل به مساله اساسی شده است. «دیگری» کیست؟ دیگری همانی است که متفاوت از من است، و سامان میل ورزی اش با من متفاوت است، نوع لذت بردن و نوع نگاه و نوع زندگی اش با من یکی نیست، با من هم زبان یا هم دین یا هم کیش یا هم ایسم یا هم قبیله نیست، با من هم خانواده و هم کوچه و هم شهری و هم وطن نیست، کسی است که با من قرابت فرهنگی یا سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ندارد، یک غیر ریشه‌ای است که برای من همیشه یک «دیگری» باقی می‌ماند، می‌توان تمام اینها را در یک جمله‌ی کوتاه خلاصه کرد، «دیگری» ...
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …امروز آلن سیسکو (Hêléne Cixous) ی بزرگ را برای اولین بار دیدم

عنوان سمینار هم مثل دیدارش و مثل نحوه‌ی شروع سخنرانی اش جادویی بود: Literature AyaiTheShout of («آیای! فریاد ادبیات» یا شاید «من من من …! فریاد ادبیات»). نویسنده‌ی «خنده‌ی مدوسا»، بعد از معرفی کوتاه و شوخ و شنگی از سوی نیکلاس رویل، سینه‌اش را صاف کرد و دست راست اش را به حالت ماتم و سوگ تکیه‌ی پیشانی. دست کم کمک تمام پیشانی را گرفت و چشم‌ها را پوشاند و بعد، فریاد ناله‌ی زنانه‌ای کل آمفی تئاتر را در بهت و سکوت فرو برد: آآآآیایایایایییییی …! به زنج و زاره‌ی زنان شرقی وقت کفن و دفن عزیزشان می‌مانست؛ یا آهی از جگر که نیمه راه به مویه‌ای کشدار بدل شود. آآآآآه آآآیایییییییی. و بعدلختی سکوت. تازه بعد از این اجرای تئاتری «فریاد ادبیات» بود که سیسکو شروع کرد به جستن این فریاد (این فریاد «من») در سنت ادبی غرب، از هومر و سوفکل تا شکسپیر و جویس و کافکا و بکت و پینچون … و البته دریدا. ...
  • گزارش تخلف

رویاهایمان را با هم ببینیم؛

✍ حسام محمدی …🔶 آن سکانس درخشان پاستیل خوردن زنی حین تماشای فیلم پورن را در ذهن‌تان تجسم کنید، خارق‌العاده است، پشت‌پا زدن به سکس و البته تلاش مذبوحانه‌ای برای بیدار کردنش. زنی فارغ از احساسات جنسی که در اتاقش به تماشای فیلم پورنی نشسته که به نظر می‌رسد هیچ تلنگری را از لحاظ جنسی به او وارد نمی‌کند. این زن کسی نیست جز همان ماریا، که فیلمساز مجارستانی در فیلم «بر جسم و روح» به سراغش می‌رود. داستان قدری پیچیده به نظر می‌رسد، ماریا و آندره، دو شخصیت اصلی فیلم، هر دو خواب یکسانی را می‌بینند، آنها بدون هیچ شناخت پیشینی خواب می‌بینند که در هیئت گوزنی وحشی در جنگلی که با برف پوشیده شده یکدیگر را ملاقات کرده‌اند. آندره مدیر یک کشتارگاه است و ماریا به عنوان ناظر کیفی در آنجا استخدام می‌شود. هر دو زندگی سرد و بی‌روحی را تجربه می‌کنند، اما تصادفا متوجه امری شگفت‌انگیز می‌شوند، آنها هر شب خواب یکسانی را می‌بینند. بیننده در این فیلم بین خواب و بیداری مدام جابه‌جا می‌شود.. به زعم فروید، ما در رویاهایمان به سراغ آن چیزی می‌رویم که در بیداری او را واپس زده‌ایم، شکلی از خواست تحقق آرزو. به سخن درآمدن آ ...
  • گزارش تخلف

🔶 حقیقت تطابق شئ با عقل نیست. هایدگر اظهار می‌دارد که حقیقت تقدیری تاریخی است

من از ایده‌ی ذیل آغاز می‌کنم: یک حقیقت، پیش از همه، چیزی نو است. معرفت خواهیم نامید آن چه را انتقال می‌یابد، آنچه را تکرار می‌شود. تمایز گذاشتن بین حقیقت و معرفت ضرورت دارد. این تمایز را پیش از این در کار کانت می‌بینیم، تمایز بین عقل و فاهمه. این تمایز برای هایدگر جایگاهی ویژه دارد: تمایز بین حقیقت- آلثیا و شناخت یا علم- تخنه. اگر یک حقیقت چیزی نو باشد، مساله‌ی بنیادی فلسفه در خصوص حقیقت چیست؟ مساله به ظهور آن و «شدن» آن بر می‌گردد. یک حقیقت باید به تفکر واگذاشته شود، نه در قالب یک حکم، بلکه در قالب فرآیندی در ساحت امر واقعی. برای آن که یک حقیقت آغاز شود، چیزی باید روی دهد. ...
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …. 🔶 آدورنو هم مثل بنیامین معتقد است که صرف نبض داشتن به معنی زنده بودن نیست

باید بین زندگی با آنچه اریک استانتر «نمردگی» (undeadness) یا عریان‌ترین شکل بقا نامیده تفاوت قائل شویم. زندگی تنها در جهانی نجات یافته و آزاد به راستی «زندگی» خواهد بود. ولی «بقا» یا حیات محض، به گفته‌ی آدورنو، «دربردارنده‌ی سویه‌ای بی معناست، درست مثل آن رویاهایی که در آن‌ها آدم بعد از فاجعه‌ای که به پایان جهان و زندگی روی سیاره انجامیده، آرام از زیرزمین بیرون می‌خزد» (اخلاق صغیر، ۳۸). این تمایز میان بقا یا زنده ماندن صرف از یک طرف و زندگی از طرف دیگر نه تنها بر نظریه‌ی کار مارکس استوار است، بلکه پژواکی ست از تفاوت میان وجود دوزخی نفرین شدگان و زندگی جاوید و سرمدی نجات یافتگان در الاهیات مسیحی. با این همه، بیشترین سهم را در بحث آدورنو پیرامون تمایز بین حیات مرده و حیات زنده در «اخلاق صغیر» باید به تاملات بنیامین درباره‌ی فاجعه‌ای که امروز بر سر زندگی و تجربه آمده اختصاص داد. بنیامین در نتیجه گیری بحث فوق العاده مهمش درباره‌ی رابطه‌ی میان قانون و طبیعت انسانی در مقاله‌ی «نقد خشونت» این پیش فرض را که زندگی به خودی خود «مقدس» است به چالش می‌کشد: «نمی‌توان انسان را، به هر قیمتی، با زندگی ...
  • گزارش تخلف

فضای مجازی پناه میبرد. اما شاید این بازیها حرف بیشتری برای گفتن داشته باشند

چه می‌شود اگر، حین بازی، من درون منحرف و لجامگسیخته شخصیت خود را به وضوح بیان کنم، درونی که به دلیل ممانعتهای اخلاقی اجتماعی نمیتوانم در زندگی واقعی به آن جامه عمل بپوشانم؟ آیا شخصیت مجازی من تا حدی «واقعیتر از واقعیت نیست؟» آیا این دقیقا بدین خاطر نیست که من میدانم این «فقط یک بازی» است و در آن همه کارهایی را که هیچگاه در دنیای واقعی قادر به انجام آنها نیستم می‌توانم انجام دهم؟ در این معنای دقیق، همانطورکه لکان بیان داشته، ساختارحقیقت مانند افسانه است: گاه آنچه در رویا آشکار میشود، حتی در رویاپردازیهای روزانه، حقیقتی است که واقعیت اجتماعی، خود، بر مبنای سرکوب آن بنا نهاده میشود. اینجا مهمترین درس کتاب تفسیر رویا نهفته است: واقعیت برای کسانی است که نمی‌توانند رویا را تاب بیاورند …پایان. ...
  • گزارش تخلف

فروید زنده است (۳)... …اما این رویا معمایی دیگر را نیز عیان میکند: رویا آشکارکننده اشتیاق کیست؟

تفاسیر اخیر به وضوح برآناند که انگیزه حقیقی در پس رویا میل فروید به تبرئه همکار و دوست نزدیکش، فلیس، از مسوولیت و تقصیر است. این فلیس بود که در خصوص عمل بینی ایرما اهمال کرد، و میل نهفته در خواب نه در تبرئه خود فروید که در تبرئه دوستش است، کسی که در این مورد، همان «سوژه‌ای که فرض میشود می‌داند» فروید بود، ابژه انتقال او. رویا، آرزوی فروید را درباب اینکه فلیس مسوول ناکامی درمان نبود، اینکه او فاقد دانش نبود، دراماتیزه میکند. رویا، اشتیاق فروید را نمایان میکند، اما فقط تا آنجا که اشتیاق او پیشاپیش همان اشتیاق دیگری (فلیس) است. چرا رویا میبینیم؟ پاسخ فروید به نحوی گول زننده ساده است: کارکرد غایی رویا قادر ساختن رویابین به در خواب ماندن است. این پاسخ اغلب در رابطه با آن رویاهایی تفسیر میشود که در آنها نوعی عامل آزارنده بیرونی مثل سروصدا ما را به بیدار شدن تهدید میکند. در چنین وضعیتی رویابین فورا وضعیتی را تصور میکند که این محرک بیرونی را در خود ادغام کند و در نتیجه برای مدت طولانی‌تری میتواند بخوابد؛ هنگامی که محرک بیرونی بسیار شدید شود، او سرانجام از خواب بیدار میشود. آیا به راستی همه چیز ...
  • گزارش تخلف

‏🅰️ فیلم کوتاه «نه خیلی سریع». ‏ (Not So Fast). کارگردان: دیوید سندبرگ

فیلمی در ژانر وحشت و مضمون روانشناختی!. درباره‌ی زنی است که در کابوس‌هایش گیر کرده و توان خارج شدن از آن را ندارد!.
  • گزارش تخلف

«خشونت و پیوند آن با زندگی ما». ✍ مصطفی مهرآیین/جامعه شناس …۱

یکی از مهمترین سخنانی که در ماه‌های اخیر در فضای سیاسی و اجتماعی جامعه ما دائما تکرار می‌شود ستایش وضعیت موجود و ابراز نگرانی از سوریه یا عراق و افغانستان شدن ایران است. گفته می‌شود تغییر نمی‌خواهیم چون از خشونت احتمالی پس از آن می‌ترسیم.۲. کسانی که این استدلال را مطرح می‌سازند به شکل ناخواسته بر این نکته تاکید می‌کنند که خشونت در شکل جنگ آن نامطلوب است و ما اشکال دیگر خشونت را می‌پذیریم تا به خشونت جنگ داخلی مبتلا نشویم. به زبان ژیژک در بحث از خشونت، خشونت همواره حضور دارد و هدفی ندارد جز تثبیت وضعیت موجود و تداوم بخشیدن به نظام امتیازات موجود. جامعه ما زندگی در خشونت را پذیرفته است تا به خشونت اسلحه و جنگ مبتلا نشود غافل از آنکه هر گونه خشونت بعدی ریشه در خشونتی دارد که برای حفظ وضع موجود به کار گرفته می‌شود. کشته شدن یا از دست دادن زندگی فقط رنگ قرمز خون نیست. اصولا مرگ چیزی نیست جز همان زندگی بی رنگ. خشونت موجود در جامعه ما زندگی ما را تبدیل به یک زندگی مرده یا همان زندگی بدون زندگی ساخته است.۳. نزدیک به سه دهه است که بخش هایی از جامعه ما سعی در اصلاح خشونت موجود دارد و از نظام سیا ...
  • گزارش تخلف