این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


فروید مینویسد: اگر آنچه سوژه‌ها در خیال پردازی هاشان بیش از هر چیز دیگر آرزوی اش را دارند در واقعیت به آن‌ها داده شود، آن‌ها با وج

بیایید دو زن را در نظر بگیریم: اولی بی قید و جسور و به عبارتی فعال است و دومی در خفا سناریوهای خیال بافانه‌ای می‌سازد که در آن‌ها او در معرض رفتارهای خشونت آمیز و هتک حرمت قرار می‌گیرد. حال این دو زن در معرض هتک حرمت و خشونت بیرونی قرار می‌گیرند. تاثیری که این خشونت بر دومی دارد بسیار بیشتر از اولی است. از دید فروید ضربه‌ی آسیب زای منتج از آن صرفا به این دلیل نیست که این کار نمونه‌ای از خشونت بیرونی وحشیانه است بلکه آسیب بیشتر به این دلیل است که به میلی انکار شده در خود قربانی اشاره میکند. خیال و اشتیاقی درونی در زن وجود داشته است که الآن با آن روبرو شده است و از آن فرار میکند. بنابراین جوابی که به این ادعا مردانه داده میشود این است که: هر چند زنان در مورد بی حرمت شدن خیال پردازی کنند ولی این واقعیت صورتی مشروع به این کار نمیدهد بلکه آن را بیش از بیش خشونت آمیز جلوه میدهد.. لکان به روایت ژیژک، اسلاوی ژیژک … ...
  • گزارش تخلف

🔶 دچار کنجکاوی بی اندازه نسبت به سکس، مصر و پیگیر در پرسش کردن از آن، سیری ناپذیر در گوش دادن به آن و در گوش دادن به سخن گفتن از آ

گویی مهم است که بتوانیم از این تکه‌ی کوچک خودمان، نه تنها لذت، بلکه دانش و کل بازی ظریف و جاری میان لذت و دانش را بیرون بکشیم: دانش لذت، لذت از دانش از لذت، لذت- دانش؛ و گویی این جانور عجیبی که ما در خود جا داده‌ایم، به نوبه‌ی خود، گوشی آنچنان تیز، چشمانی آنچنان دقیق، و زبان و ذهنی آنچنان پرورده دارد که کاملا آگاه و کاملا قادر است از سکس بگوید، البته به محض آنکه با اندکی مهارت به این کار ترغیب شود. غرب میان ما و سکس مان، خواست بی وقفه‌ی حقیقت را گسترده است: برعهده‌ی ماست که از سکس، حقیقت اش را بیرون بکشیم، زیرا این حقیقت از سکس می‌گریزد، و بر عهده‌ی سکس است که به ما حقیقت مان را بگوید، زیرا همین سکس است که این حقیقت را در سایه نگه می‌دارد. آیا سکس پنهان است؟ آیا سکس با شرم و حیای نوین پنهان شده و با اقتضاء‌های حزن آلود جامعه‌ی بورژوایی مخفی نگاه داشته شده است؟ برعکس، سکس روشن و تابان است. اکنون چندین سده است که سکس در مرکز خواست عظیم دانش قرار گرفته است. خواستی دوگانه، چون ما مقیدیم که بدانیم سکس چیست، در حالی که این ظن به سکس می‌رود که سکس می‌داند ما چیستیم …. میشل فوکو، اراده به دانس ...
  • گزارش تخلف

فروید زنده است (۲)

…این دگرگونی پارادوکسیکال در نقش تفسیر روانکاوانه در هیچ کجا روشنتر از مورد رویاها نیست. فهم عرفی از نظریه فروید درباب رویا این است که رویا تحقق خیالی یک اشتیاق ناخودآگاه مهار شده است که به مثابه قاعده‌ای از یک طبیعت سکسوآل عمل میکند. فروید در ابتدای کتاب تفسیر رویا، تفسیری مفصل از رویای خودش درباره «تزریق ایرما» به دست می‌دهد. این تفسیر به نحوی شگفتانگیز یادآور لطیفه‌ای از دوران حکومت شوروی است: «آیا رابینویچ در بخت آزمایی ایالتی یک ماشین نو برد؟» «در اصل بله، برنده شد. فقط نه یک ماشین، یک دوچرخه، نو هم نبود، کهنه بود، برنده هم نشد، آن را دزدید!» آیا رویا، آشکارگی اشتیاق جنسی ناخودآگاه فرد رویابین است؟ در اصل، بله. با این حال، در رویایی که فروید برای تشریح نظریه‌ی خود درباب رویا برگزید، اشتیاق او نه جنسی است و نه ناخودآگاه، و به علاوه، این اشتیاق اصلا به او تعلق ندارد. این رویا با مکالمه فروید و بیمارش ایرما درباره‌ی عدم موفقیت مداوای او به علت عفونت ناشی از تزریق شروع میشود. در حین گفتوگو، فروید به او نزدیک شده و با دقت درون دهان او را وارسی میکند. ...
  • گزارش تخلف

#یادداشت✍ پویا ایمانیدریدا می گوید هیچ امر واحد یگانه ی منسجمی وجود ندارد، هیچ پدیده ی واحد سازوار

✍ پویا ایمانی …دریدا می‌گوید هیچ امر واحد یگانه‌ی منسجمی وجود ندارد، هیچ پدیده‌ی واحد سازوار یکپارچه‌ی یگانه-با-خود (identical- self) و بسیطی در دنیا نیست (و از این لحاظ، آشکارا وامدار آدورنو و «تفکر ناهمسانی» اوست). هر «یک» هر چیز به ظاهر واحد و یکپارچه، عمیقا در معرض شقاق و شکافت قرار دارد و بی سرآغاز و بی سرچشمه (arkhē) است و از این رو ناکامل و قابل کامل شدن. همواره افزوده و پیوست به چیزی قبل از خود است و همواره گشوده به چیزی بعد از خود. همواره حوالتی ست ناتمام به بعد، موکول شدنی ست بی پایان به آینده، به آنچه می‌آید، آنچه همواره در کار آمدن است. و از همین روست که هر «یک» حداقل «دو» است. پس به قول دریدا «یک» به اضافه‌ی «یک» حداقل می‌شود «سه»!. -----------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇 … ...
  • گزارش تخلف

🔶 بیشتر آنچه زمانی در زمره‌ی هنر نبود- برای مثال، کارهای آیینی و مذهبی- در گذر تاریخ، رفته رفته به هنر تبدیل شده است؛ و بیشتر آنچه

این پرسش از موضع بالا که آیا پدیده‌ای مثل فیلم هنر است یا نه، راه به جایی نمی‌برد، چون هنر فی الواقع همان چیزی است که «شده» است، مفهوم هنر به چیزی بر می‌گردد که هنر خود شاملش نمی‌شود … هنر را تنها می‌توان بر مبنای قوانین حرکت خودش درک کرد، نه بر اساس هیچ مجموعه‌ای از اصول و قواعد تغییر ناپذیر. هنر بر اساس رابطه‌اش با غیر هنر تعریف می‌شود. امر هنری ناب در هنر باید به طور عینی از مورد متضادش ناشی شود، تنها همین شرط است که ضرورت‌های یک زیباشناسی ماتریالیستی-دیالکتیکی را برآورده خواهد ساخت …. (آدورنو، نظریه‌ی زیبایی شناسی، ص۳). ---------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇. ...
  • گزارش تخلف

📝تأملاتی درباره رنج. ✍ سیاوش طلایی زاده …۱. روانکاوی به ما می‌آموزد که «زندگی

سراسر رنج است». رنجی که به تعبیر اتو رنک از همان لحظه تولد زاده میشود. رنجی که به دنبال جدایی از آغوش گرم مادر و تجربه تدریجی ناکامی آغاز میشود؛ رنجی که به تعبیر لکان حقیقت میل ماست و با نوعی بن بست تراژیک گره خورده است. مختصات اصلی این رنج یکی احساس از دست دادن است (مرگ عزیزان، ناکامی عشقی، سرد شدن روابط، مهاجرت، بازنشستگی یا از دست دادن شغل یا جایگاه، بیماری و از دست دادن سلامتی و … همگی مصادیق مختلف یک رنجند: رنج خسران) و دیگری بازگشت ناپذیری تجربه پیشین (مطلقیت مرگ، کم رنگ شدن عشق و … و در یک کلام زمان از دست رفته). در روانکاوی هر گونه رنجی یادآور رنج آغازین پرتاب شدن به جهان و از کف رفتن امنیت درون رحم مادر است. و به زبان الهیات این رنج با خوردن آدم و حوا از میوه درخت معرفت و هبوط به جهانی آغاز میشود که از بهشت امن الهی بسی دور است …۲. تجربه رنج آنچنان عمیق و جانکاه است که آدمی برای تاب آوردن آن دست به دامان واژگان میشود و میکوشد برای رنج معنایی بیابد. گویی در هر رنجی درسی است: درس پخته شدن و تحول یافتن، درس مقاومت و ایستادگی، درس ایثار و …. سوزان سانتاگ در کتاب «بیماری به مثابه ا ...
  • گزارش تخلف

🔶 من آن سکوت ام. که به ادراک نیاید. و آن اندیشه [اپینویا]

که دمادم به یاد آورده شود. من آن آوای ام. که آواهای بی شمار ازو زاید. و آن کلام [لوگوس]. که صورت‌های بی شمار پذیرد. من بیان نام خویشتن ام …. از نسخ خطی نجع حمادی (VI,۱۴,۱۰). ------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇. ...
  • گزارش تخلف

فروید زنده است (۱)... در سالهای اخیر اغلب شنیده‌ایم که می‌گویند روانکاوی مرده است

پیشرفتهای جدید در علوم مغزی سرانجام روانکاوی را در مکانی که به آن تعلق داشت قرار دادند، در انباری. جست وجوهای تاریک اندیشانه و پیشاعلمی برای معنای پنهان، در جوار اعتراف گیرندگان مذهبی و خوابگزاران. چنان که که تاد دوفرسن میگوید هیچکس در تاریخ اندیشه بیش از فروید درباره همه بنیانها بر خطا نبود برخی اضافه خواهند کرد، به استثنای مارکس. سال گذشته «کتاب سیاه روانکاوی» از پی «کتاب سیاه کمونیسم» از راه رسید و همه خطاهای نظری و دغلکاریهای بالینی را که فروید و پیرواناش مرتکب شده بودند، فهرست کرد. دستکم اینگونه همه میتوانند همبستگی محکم مارکسیسم و روانکاوی را ببینند. یک سده پیشتر، فروید روانکاوی را جزو آنچه خود به عنوان «سه ضربه به خودشیفتگی» توصیف کرده بود، دانست. نخست، کوپرنیک نشان داد که زمین به دور خورشید میچرخد و بدینترتیب انسانها از جایگاه مرکزیشان در کیهان محروم شدند. سپس داروین نشان داد که ما محصول تکامل ایم و مکان ممتازمان در میان جانداران از ما سلب شد. سرانجام فروید با آشکار کردن نقش برتر و مسلط ناخودآگاه در فرایندهای روانی نشان داد که ایگو، حتی سرور خانه خویش نیز نیست. ...
  • گزارش تخلف

🔶 و چون تندبادها بر فرازشان خواهیم زیست؛ به نزدیک عقابان، به نزدیک برف، به نزدیک خورشید: تندبادها چنین می‌زیند!

…. در باد تف می‌کنید! …نیچه، چنین گفت زرتشت، ترجمه‌ی داریوش آشوری، ص۱۱۲. ---------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇.
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …

🔶 شاید کوبنده‌ترین نقد آدورنو بر سارتر این بود که موضع سارتر در باب هنر متعهد و سیاسی را در ردیف آن خواست محافظه کارانه‌ای قرار داد که می‌گفت هنر باید چیزی به ما بدهد و متقابلا ما هم باید قادر باشیم تا چیزی (ایده‌ای، موضع سیاسی ای، معنای مشخص و متقنی) از آن به دست آوریم، خلاصه هنر باید «سرمایه» ی شما را برگرداند. نگرش سارتر محافظه کارانه است، هم به این دلیل که معتقد است هنر نهایتا این خواست ما را که چیزی از آن به دست آوریم ارضا می‌کند و هم به این خاطر که حصول صریح و سرراست معنا را پیش فرض می‌گیرد. برای آدورنو، اما، هنر خود در حکم انکار این ضرورت است که همواره می‌توان از بطن پدیده‌ها چیزی ییرون کشید: «آنان که سرود ستایش از قید و بندهای الزام آور سر می‌دهند احتمالا» بن بست «سارتر رو ژرف‌تر از گوش سپردن بردبارانه به متنی می‌یابند که در آن زبان زندان معنا را به لرزه در می‌آورد و از رهگذر فاصله‌اش با معنا، از همان آغاز، علیه فرض ایجابی معنا سر به شورش بر می‌دارد» (یادداشت هایی درباره‌ی ادبیات، جلد ۲، ص ۷۸)، و آشکارا مقصود آدورنو از «متنی … که زبان زندان معنا را به لرزه در می‌آورد» آثار بکت ...
  • گزارش تخلف

تفاوت‌ها و شباهت‌ها …۱. (نیچه، چنین گفت زرتشت، ص ۱۵۴) ….۲

«تبیین تاریخی گذشته به معنی درک گذشته» چنان که واقعا بود «نیست. بل به معنای شکار خاطره‌ای ست که، به وقت خطر، مثل برق از ذهنمان می‌گذرد». (بنیامین، تزهای فلسفه‌ی تاریخ، اشراق‌ها، ص ۲۵۶). -----------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇 … ...
  • گزارش تخلف

هیولای «دیگری» و اومانیسم تکفیری. ✍🏼آرش حیدری

فردی با مسئلۀ اخلاق و دیگری و فروکاست معمای «ما-آن‌ها» به معمای «من-دیگری» موجب پدید آمدن نگاه‌هایی به مسئلۀ اخلاق و «دیگری» شده است که در نوعی انسان‌گرایی اخلاقی سنگر گرفته‌اند و تلاش دارند با مفهوم‌پردازی مسئلۀ اخلاق همچون امری فردی و شخصی، «من» استعلایی خلق کنند که با فراتر رفتن از هستی متعین تاریخی خویش دست به کنش اخلاقی بزند. چنین «من» خیالی و موهومی نه‌تنها نمی‌تواند با «دیگری» مواجه شود که درنهایت در سراب فروکاست‌های اراده‌گرایانه از میان می‌رود. اخلاق و پرسش «من-دیگری» را نمی‌توان از منطق قدرت، سیاست و معادلۀ «ما-آن‌ها» جدا کرد و تلاش داشت در سطحی فردی و روان‌شناختی- و البته بارنگ و لعاب فلسفی- بدان پاسخ داد. وضعیت امروز ما وضعیتی است که مسئلۀ اخلاق را دوباره به میان می‌کشد. اخلاق نه همچون مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها، که همچون یک امر درون ماندگار و هستی شناختی باید تحلیل کرد. صادر کردن بایدها و نبایدها و گریز از پاسخ هستی شناختی رایج‌ترین شکل مواجهه علوم انسانی با مسائل متعین است. به‌جای بدل کردن اخلاق به یک پرسش هستی‌شناسانه، بهره‌گیری از بایدها و نبایدها به قالب شعارهای شیک ...
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …ماکس وبر می‌گفت روح سرمایه داری «آن نگرشی ست که به طور عقلانی و نظام مند به دنبال سود است»

به عقیده‌ی وبر، سرمایه داری رویکردیست جهت کسب پول و انباشت سرمایه که در آن عقل موظف به محاسبه‌ی نتایج سود و زبان تحت هر شرایطی ست (۶۴:۱۹۳۰). برای آدورنو و هورکهایمر، این دیدگاه درباره‌ی عقل که آن را به ratio تاویل می‌کند، از یک طرف مستلزم این است که طبیعت به رشته‌ای از رویدادهای به دقت محاسبه پذیر و قابل احصاء فروکاسته شود و از طرف دیگر اقتضا می‌کند که عقل تبدیل به نوعی ماشین شود، یکجور ماشین حساب …. ...
  • گزارش تخلف

درختی سوخت. دودش. شعری گریان برای باغ نوشت …باغ که سوخت

دودش. داستانی بس غمگین برای کوه نوشت …کوه که سوخت. دودش. قصیده‌ای اشک‌آلود برای روستا نوشت …روستا که سوخت. دودش. نمایشنامه‌ای تراژیک برای شهر نوشت …در شهر اما زنی بود. که زیبایی درخت و کوه و روستا و شهر را. یک جا در دل و قامتش داشت. آنگاه که به‌خاطر آزادی خودسوزی کرد. ...
  • گزارش تخلف

و چنانچه، راه حل، حول محور سیاست دیده شود، محتمل است اراده، راه به تصاحب قدرت سیاسی ببرد

در این صورت، شاید تغییر، فراتر از جا به جایی افراد نرود. به گمان من، چپ، به نسبتی که خواست اش بر آمده از لزوم تحقق سوسیالیسم باشد، بیش و پیش از هر چیز، آزادی را خواهد طلبید. چه، اگر هم بتوان عدالت را در غیاب آزادی، به اجرا در آورد، به هیچ وجه نمی‌توان آزادی را منهای عدالت تحقق بخشید. ممکن است این گفته، کم و بیش نامعمول جلوه کند. اگر چنین باشد، مایلم بگویم به برداشت من، این از آن رو است که شاید درک مان را از آزادی تقلیل داده‌ایم و آن را در تعاریفی پذیرفته‌ایم که چارچوب‌های لیبرالیستی متبلور در ساختار‌های نظام سرمایه ارایه داده‌اند. آزادی، در وهله‌ی نخست، هنگامی امکان عینی شدن پیدا می‌کند که اساسا انسان از اجبار کار به تبع تامین معیشت رها شود. به معنایی که مارکس می‌گوید، کار نه متوقف به نفی فاعل، که سایق به اثبات او باید باشد. نه کار انسان را، که انسان کار را برگزیند. نه زیر اجبار نیاز‌های تن، که به سائقه‌ی توان‌های نهفته‌ای که مجال شکوفایی می‌طلبند. ...
  • گزارش تخلف