این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


پدر جان، «گفتمان» شیکتر شده‌ی «گفت و گو» نیست!

چرا فکر می‌کنید وقتی می‌گویید «گفتمان» منظورتان «گفت و گوی انتقادی» یا «گفت و گوی روشنفکرانه» یا مزخرفی از این دست است؟؟؟ «گفتمان» ترجمه‌ی discourse است و اصلا برای پر کردن خلاء ترمینولوژیک زبان فارسی در ترجمه‌ی بحث فوکو (و اخیرا بحث ارنستو لاکلائو و شانتال موفه در زمینه‌ی «تحلیل گفتمان») ساخته شد. و گرنه داریوش آشوری مریض نبود که به جای گفت و گو بنویسد گفتمان … … ...
  • گزارش تخلف

✍ علی سروش کیا …پدر، در کوچه‌ی مروی بساط میوه پهن می‌کرد. در دهه‌ی چهل

سه چهار تصویر قاب شده از آقای خمینی داشت و می‌آویخت بر میخ هایی که به دیوار مدرسه‌ی مروی کوبیده بود. برای همین، به دفعات از طرف پاسبان‌های کلانتری ۱۳ که در پامنار بود، بازداشت می‌شد و به کلانتری برده می‌شد و کتک می‌خورد و با وساطت کسبه‌ی محل که ما بچه‌ها را هم می‌بردند جلوی کلانتری که نان خور دارد و … آزاد می‌شد. بار آخر بردندش شهربانی مرکز و به گفته‌ی خودش، رئیس شهربانی نیم ساعت با او صحبت کرده بود. حول این که این آدم از نظر دستگاه امنیتی مشکل دارد و هر نوع تبلیغ او جرم است و … پدر گفته بود، مرجع تقلید من است و این از نظر قانون نمی‌تواند جرم باشد. پاسخ شنیده بود، مرجع تقلید تو است. می‌توانی عکس‌های اش در خانه به دیوار بزنی، اما در معبر عمومی نه. پذیرفته بود و به عنوان سخن آخر گقته بود، ولی قاب‌های آن‌ها را با پولی که با کاسبی به دست آورده‌ام، به من بر گردانید، چون مطابق قانون اساسی مالکیت، غیر قابل سلب است. رئیس شهربانی گفته بود، در پرونده قید شده، عکس به همراه قاب. پدر، هر گاه این را می‌گفت، می‌گفت، قاب‌ها ارزشی نداشت. ...
  • گزارش تخلف

«آنچه زمانی فیلسوفان به عنوان» زندگی «می‌شناختند تبدیل به فضای زندگی خصوصی شده و امروزه چیزی جز مصرف محض از آن باقی نمانده

زندگی حالا شده زائده‌ی فرایند تولید مادی، بدون کوچکترین خودمختاری یا گوهری از آن خود، زائده‌ای که روی زمین دنبال ما کشیده می‌شود» …تئودور آدورنو. «اخلاق صغیر» / ص. ۱۵. -----------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇. ...
  • گزارش تخلف

🔶 شالوده شکنی حرکت می‌کند و حالات، خطوط و مرزهای اش را به حرکت در می‌آورد، نه فقط درون مجموعه‌ی آثار یک نویسنده در کلیت اش، بل به

شالوده شکنی به نام‌های خاص بدگمان است: نمی‌گوید «هایدگر» به طور کلی «معتقد است که فلان و بهمان، بلکه با میکرولوژی متن هایدگری سروکار دارد، با وهله‌های مجرا، کاربردهای متفاوت، و منطق‌های مقارن، و در عین حال به هیچ کلیت و هیچ پیکربندی صلب و مقرری اعتماد نمی‌کند. شالوده شکنی یکجور زلزله‌ی مهیب است، لرزشی ست فراگیر که هیچ چیز نمی‌تواند آرام اش کند. من نمی‌توانم با یک مجموعه آثار یا یک کتاب همچون یک کل برخورد کنم. حتا گزاره‌ای ساده هم در معرض شکافت و شقاق است ….» رغبت به راز" ژاک دریدا … ...
  • گزارش تخلف

🔶🔶فایل صوتی جلسه دوم از نشست‌های فلسفی. 🔹عنوان: هگل و دیالکتیک. 🔹کارکردهای دیالکتیک در نظام هگل

🔸🔸سخنرانان: حسام سلامت و محمد مهدی اردبیلی ….
  • گزارش تخلف

✍ علی سروش کیا …ما به صرف عنوانی که ذیل آن، نامیده یا شناخته می‌شویم، الزاما همان نیستیم که خود، از خود تصور می‌بریم، یا دیگران از

از این رو، وقتی به روال معمول گفته می‌شود «چپ»، و این یا آن فرد، زیر این واژه، خود یا دیگری را نشان می‌کند، هر گز به این معنا نباید تلقی شود، پنداشت‌ها و نگاه‌ها و عملکرد این یا آن فرد، تساوی می‌بندد با چیستی و چگونگی چپ بودن. در واقع، نحوه‌ی نگرش، فهم و نوع عمل است که حد دوری یا نزدیکی فرد را به این واژه نشان می‌دهد. از این منظر، شاید به تقریب بتوان گفت، کسی که خود را ذیل واژه‌ی چپ، تلقی می‌کند، تا جایی با محتوای بار شده در این کلمه نسبت دارد که در وهله‌ی نخست، در برابر واقعیت هایی که هست، رویکرد انکار، تحریف و مصادره‌ی به مطلوب نداشته باشد. در وهله‌ی دوم، رابطه‌ای که با واقعیت‌ها ایجاد می‌کند، رابطه‌ی شناخت از درون و تحلیل و تبیین آن‌ها باشد. در وهله‌ی سوم، حتی الامکان، ظرفیت‌های امکان تغییر در واقعیت‌ها را در نسبت با مقاصدی که قرار است به مطالبات مرحله‌ای در راستای خواست‌های بنیادی جامعه‌ی انسانی پاسخ دهد، شناسایی، معرفی و عمل کند. مورد اخیر، خود ناظر به این معنا است که پیش از هر چیز، مبنا، همین خواست‌های بنیادی جامعه، حول محور مقام و موقعی است که برای انسان طلبیده می‌شود. به نسبتی ...
  • گزارش تخلف

جوامع «سرد» (جوامع به لحاظ تاریخی ایستا) جوامعی هستند که در آنها قلمروی آیین به بهای کوچکتر شدن قلمروی بازی گسترش می‌یابد

جوامع «گرم» (جوامعی که تاریخ در آنها انباشت می‌شود) جوامعی هستند که در آنها قلمروی بازی به بهای کوچکتر شدن قلمروی آیین گسترش می‌یابد …این دیدگاه تاریخ را سیستمی معرفی می‌کند که آیین را به بازی و بازی را به آیین تبدیل می‌کند، با این حال تفاوت میان این دو نوع جامعه بیش از آن که کیفی باشد کمی ست. تنها غلبه یک نظام دلالی بر نظام دلالی دیگر تعیین کننده‌ی جایگاه یک جامعه در میان یکی از این دو نوع است. در یک سر طیف، نمونه‌ی جامعه‌ای را قرار می‌دهیم (نمونه‌ای صرفا مجانبی، چون هیچ نمونه‌ی عینی و واقعی ای از چنان جامعه‌ای در دست نیست) که در آن هرگونه بازی به آیین، و هرگونه در-زمانی (diachrony) به هم-زمانی (synchrony) تبدیل شده است. در چنین جامعه‌ای، که از فاصله‌ی در-زمانی میان گذشته و حال به کلی عبور کرده و فراتر رفته، انسانها در یک اکنون جاودانه به سر می‌برند، در آن ابدیت ثابت و بی تغییری که بسیاری از ادیان از آن هم چون اقامتگاه خدایان یاد کرده‌اند. در سر دیگر طیف، می‌توانیم نمونه‌ی باز هم ایده آل جامعه‌ای را قرار دهیم که در آن بازی هرگونه آیین را از میان برده، و همه‌ی «ساختارها» به «رویداد‌ها» ...
  • گزارش تخلف

تکنوکرات دوست مادرزاد دیکتاتور است - کامپیوتر و دیکتاتوری

انقلابی اما در آن شکافی منزل دارد که بین پیشرفت تکنیکی و تمامیت اجتماعی فاصله می‌اندازد؛ انقلابی در همین شکاف رویای انقلاب مداوم اش را حک می‌کند. بنابراین، این رویا خودش عمل است، واقعیت است، تهدیدی بالفعل و کاراست بر پیکره‌ی نظم مستقر؛ خود این رویا آنچه رویای اش را می‌بیند ممکن می‌کند …. «منطق معنا» ژیل دلوز … ...
  • گزارش تخلف

آموزه من (۹):. ✍ ژاک لاکان

مترجم؛ فرزام پروا …-در حواشی یک نقاشی کوچک توسط گویا، ما این کلمات را می‌یابیم: «خواباندن عقل و خرد، هیولاها می‌زاید.» این خوشگل و زیباست، و چون توسط گویا [گفته شده]، حتی خوشگلی اش بیشتر است – ما می‌توانیم هیولاها را [در نقاشی اش] ببینیم. می بینید که وقتی دارید حرف می‌زنید، همیشه بایستی بدانید کجا توقف کنید. اضافه کردن «هیولاها می‌زاید» به نظر خوب می‌رسد، این طور نیست؟ این آغاز یک رویای بیولوژیک است. سالیان سال بر بیولوژی گذشت تا آن هم منجر به زایش علم شود. آنها مدتهای مدیدی صرف آن کردند که روی گوساله شش سم فکر کنند. اوه! هیولاها، پس، خیالپردازی! ما عاشقش هستیم. ...
  • گزارش تخلف

تک گویی قبل خواب، در حال و هوای دریدای متاخر

✍ پویا ایمانی …انتوتئولوژی، از همان سرآغاز‌های یونانی-یهودی تمدن، ماهیتی عمیقا سیاسی داشت؛ خیلی ساده به این دلیل که بزرگترین تولیدش، یعنی خدا، عملا چیزی نبود و نیست جز «مطلق شده» ی فیگور حاکم. در واقع، امر مقدس (sacer) معنای دیگری ندارد جز حاکم «جدا» و مفارقی (هم تبار واژه‌ی عربی-فارسی «مقدس» به جدایی و مفارقت می‌رسد و هم ریشه‌ی sacré ی فرانسه و sacred انگلیسی) که در برابر قانون نیست، بالای قانون است، در یک «بیرون» یا «آتوپوس» بی صورت قدیم قرار دارد، پس می‌تواند قانون را تعطیل و تعلیق کند (نام این تعلیق در الاهیات، «معجزه» است و در قانون شهر، «وضعیت اضطراری»). خدا ipseity تام و مطلق است، اتونوموس یک گوهر و یکپارچه، «یک» نامشتقی که «صفر» ماقبل و «دو» ی مابعدش را پنهان می‌کند تا شمارش و شرک و شراکت (باهم بودگی)، این نامقدس‌ترین و ناسوتی‌ترین و انسانی‌ترین چیز ممکن، را از میان بردارد و همه چیز را به هم-زمانی (synchrony) محض ipse حوالت دهد. خدای ادیان ابراهیمی تنها مابه ازای نمادین خدای سیاست یا همان حاکم مونارش اتونوموس است. قبل از خدای ادیان باید خدای سیاست را انداخت …. ...
  • گزارش تخلف

«فواید ترک کار اداری». ✍ امیرحسین بریمانی. روزنامه قانون

_. داستان «زندگی من» از چخوف با یک خودکشی نمادین شروع می‌شود، ترک کار اداری. شخصیت اصلی به دلیل حواس پرتی و بی‌نظمی در کار، توسط مدیر اخراج می‌شود و این مساله دردسرهایی برای او ایجاد می‌کند و پدرش دوبار سیلی محکمی به او می‌زند و پدر نماینده‌ای است از طرف جامعه. مابقی افراد جامعه هم واکنشی منفی به اخراج او نشان می‌دهند اما او اعتقاد دارد درمقابل حجم زیاد کار بی‌معنی ادارات، او باید دست به کار یدی و کارگری بزند. پس به نقاشی ساختمان رو می‌برد و به این نحو موقعیت خود در جامعه را متزلزل می‌سازد. این داستان به طرزی آشکار واقعا زندگی چخوف است. چخوف دکتر بود اما بعد از تحصیل به کارگردانی تئاتر پرداخت. بعد از شکستی تلخ در کار تئاتر به نوشتن داستان کوتاه پرداخت و گرچه داستان کوتاه‌های او مورد اقبال قرار گرفت اما هرگز باور نکرد یک نویسنده است. بلینسکی منتقد مشهور روس برای او نوشت: «باید برای داستان های‌تان صبر بیشتری به خرج بدهید». ...
  • گزارش تخلف

‌انقلاب، «ستمدیدگان» را آزاد نمی‌کند. بلکه تنها «استثمارگران» را تغییر می‌دهد! …

✍ دکتر قنبرپور:. انقلاب استثمارگران را تغییر نمی‌دهد، بلکه در مسیری شگرف، «ستم دیدگی» و «استثمارگری» را از «معنا» و جایگاه بشری خود خالی کرده و آنها را درکنار دیگر معانی و مفاهیم بشری به امری میان تهی فرو می‌کاهد. نوعی در هم پیچیدن و در هم ادغام شدن ستمدیدگی در ستمگری و ستمگری در ستمدیدگی. و خلق هیولایی «چند زیستی» که در حالیکه در یک وضعیت ستمگر بحساب می‌آید درهمان حال، ستمدیده نیز هست و برعکس ستمدیده در یک همبودگی مشدد، ستمگر نیز بشمار می‌آید …. ...
  • گزارش تخلف

[فمنیسم نیچه‌ای!!]. ✍ فرهاد قنبری …نیچه در فراسوی خیر و شر می‌نویسد:

هر جا روح صنعتی بر روح سپاهیگری و نژادگی چیره شده است، زن آنجا در طلب استقلال اقتصادی و حقوق کارمندانه بر آمده است. «زن در مقام کارمند» کتیبه‌ای است کوبیده بر سر دروازه جامعه مدرنی که در حال شکل گرفتن است. با این دستیابی به حقوق تازه، زن در راه «آقایی» می‌کوشد و علم و بیرق «پیشرفت» زن را بر می‌دارد، اما با آشکارگی هولناکی عکس قضیه رخ می‌دهد: یعنی زن پس می‌رود». نیچه از «کارمند» شدن زنان انتقاد می‌کند. او کارمند شدن زن را باعث پس روی زنان می‌داند. نیچه معتقد بود زنان نه در راه تثبیت و پذیرفته شدن به عنوان زن (با روحیات و احساساتی متفاوت از مردان) بلکه در راه «آقایی» می‌کوشند. نیچه از منتقدان فمنیسم در قرن نوزدهم بود و اعتقاد داشت مسیری که زنان فمنیست طی می‌کنند تلاشی برای «مرد» شدن زنان است. در دیدگاه نیچه انسانها زن یا مرد متولد می‌شوند و او برعکس بسیاری از فمنیست‌های قرن بیستم (از جمله سیمون دوبوار و ژولیا کریستوا) به دوگانه فطری زن و مرد معتقد بود که باعث می‌شود هر کدام از این دو جنسیت مشاغل و وظایف متفاوتی را عهده دار باشند. (کریستوا و دوبوار معتقدند انسان زن یا مرد به دنیا نمی‌آید ...
  • گزارش تخلف

#یادداشت✍ پویا ایمانیهر "من" (autos) آغشته و تنیده ی "دیگری" (heteros) است، هر

✍ پویا ایمانی …هر «من» (autos) آغشته و تنیده‌ی «دیگری» (heteros) است، هر «زندگی» (bios) منقور و هم آغوش مرگ (thanatos) است. از اینجا بود که دریدا اتوبیوگرافی (خود زندگی نگاری) را «اتوهتروتاناتوبیوگرافی» (hetero-thanato-biography-auto) می‌نوشت: خود - دیگر- مرگ- زندگی- نگاری. هر متن، هر «من»، هر بدن همواره تسلیم منطق ویروسی تن‌های خارجی ست. هر متن، خواه ناخواه، با نقل قولی آغاز می‌شود، با سرلوحه‌ای که از آن «من» نویسنده نیست: این دیگری متن من، این جسم خارجی، این ویروس من. دریدا در «زور قانون» نوشته بود: " …می گذارم او کلام آخر را بگوید. می‌گذارم او امضا کند … همواره ضروری ست که دیگری امضا کند و همیشه این دیگری ست که آخر سر امضا می‌کند. یعنی از همان آغاز (ص.۲۹۲). تفکر ضد فاشیستی شاید از اینجا آغاز می‌شود: ریشه کن کردن امر تعلق یافته (ap -propriated) و گذر به امر مطلقا نامتعلق (ex-propriated) …. ...
  • گزارش تخلف

آموزه من (۸). ✍ ژاک لاکان

مترجم؛ فرزام پروا …-همانطور که فکر می‌کنم برای شما روشن کرده‌ام، نزدیکترین ارتباط بین بر آمدن روانکاوی و دنباله حقیقتا ملوکانه کارکردهای علم وجود دارد. گرچه ممکن است در وهله اول آشکار نباشد، یک رابطه خاص هم عصر بودن وجود دارد بین واقعیت آنچه در حوزه آنالی تیک ایزوله و متراکم شده است، و این حقیقت که در هر جای دیگر، تنها علم است که هنوز حرفی برای گفتن دارد. آن اگر اجازه بدهید یک اعلامیه علمی است. معلوم است که اینطور است، و چرا نبایستی باشد؟ با این حال، آن کاملا آن چیزی نیست که هست، چرا که من چیزی اضافه نمی‌کنم به آنچه همیشه در حواشی چیزی است که بنا به قرارداد موسوم به scientism است، یعنی تعداد مشخص باورهای اساسی که من خود را به هیچ وجه زیر بیرق آنها قرار نمی‌دهم. به عنوان مثال این عقیده وجود دارد که تمام اینها نشانه پیشرفت است. اما پیشرفت دیگر چند من است؟. -هر کسی که فقط قدری آنچه ما از آن صحبت می‌کنیم می‌شناسد می‌داند که فروید در مورد سه چیز صحبت کرد: اول این است که آن رویا می‌بیند …. و باز، [دوم] آن چیزها را اشتباه می‌گیرد. ...
  • گزارش تخلف