این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


«عاشقانه اى براى شعر». ✍ عبدالله صمدیان …به شعرکه مى رسم، مى ایستم،. کلاه از سر برمى دارم

- اول به اشتقاقات مى اندیشم:. شاعر، شعور، آگاهى، اشراف به. زمانه، مستعد، مسلط، «دشوارى. وظیفه» دغدغه ى عدالت، آزادى. درسایه ى عدالت …. - بعد، اتصالات: زبان، توان،. ریتم، فرم، روزآمدى، ایجاز …. - کسى که در شعر «اهل» شد:. مسبوق به پیشینه، مسلط برقواعدو. ...
  • گزارش تخلف

⁠.. 🔶 نیچه ….. همیشه جایی که اراده و اختیار وجود ندارد، ایمان دارای بیشترین ضرورت و مطلوبیت است …

هرقدر کمتر توان فرماندهی داشته باشیم، بیشتر می‌خواهیم فرمان پذیر و تحت تسلط باشیم خواه از طرف خدا باشد خواه پادشاه، طبقه اجتماعی, یا طبیب، یا کشیش یا عقیده و اصلی قطعی و یا وجدان حزبی ….
  • گزارش تخلف

آموزه‌های من (۴). ✍ژاک لاکان. مترجم/ فرزام پروا

-من با حضور در یک کلینیک روانپزشکی موافقت کردم چون دلیل خوبی دارم که فرض کنم نابخردانه نبوده که از من خواسته شده که در یک [جمعی] که در اصطلاح مدرن Colloquium می‌نامیم شرکت کنم …بد نیست، آن کلمه [را می‌گویم]. واقعا دوستش دارم. ما با هم صحبت می‌کنیم، منظورم در یک مکان است. هر کدام از ما صحبت می‌کند چون ما در یک مکان هستیم: ما هم مکانیم [Co-loquate]. «Colloquium» یک کلمه نامتظاهرانه است، بر خلاف کلمه «دیالوگ». در دیالوگ بودن یکی از چیزهای وحشتناک متظاهرانه زمانه ماست. هرگز مردم را در دیالوگ دیده‌اید؟ گاهی وقتی ما از دیالوگ صحبت می‌کنیم همیشه کمی شبیه دعواهای خانوادگی است …-آنچه من درس می‌دهم باعث چیزی مثل غوغا و قشقرق شده است …آن از آن روزی شروع شد که – و خدا را شکر که تا آنجا که می‌توانستم به تاخیرش انداختم – چیزی که بایستی نوشتارها [Ecrits]، به صورت جمع، بنامم، جمع آوری کردم، چرا که به نظرم می‌رسید که آن ساده‌ترین کلمه برای مشخص کردن چیزی بود که می‌خواستم انجام بدهم …من تحت آن عنوان چیزهایی را کنار هم آوردم که [قبلا] نوشته بودم تا نشانگر‌ها و نقاط عطفی را مشخص کنم، مانند تیرک هایی که در ...
  • گزارش تخلف

نجات گذشته:. زمان و کانوی‌ها، اثر جی. بی

پریستلی، نمایشی سه پرده‌ای درباره‌ی سرنوشت خانواده‌ی کانوی است. در پرده اول، ما شاهد شامی خانوادگی هستیم (که بیست سال پیش اتفاق افتاده) و در آن همه اعضای خانواده مشغول طرح برنامه‌های پرشور برای آینده هستند. وقایع پرده دوم در زمان حال رخ می‌دهد، یعنی بیست سال بعد، هنگامی که اعضای خانوداه، که اینک گروهی از افراد خرده شده با برنامه‌های شکست خورده‌اند، بار دیگر گردهم جمع شده‌اند. پرده‌ی سوم دوباره ما را بیست سال به عقب می‌برد و ماجرای شام را از پرده‌ی نخست پی می‌گیرد. تاثیر این بازی با زمان به غایت افسرده کننده، اگر نگوییم آشکارا هولناک است. لیکن آنچه چنین هولناک می‌نماید نه گذر از پرده اول به دوم (نخست برنامه‌های پرشور، سپس واقعیت تلخ)، بلکه بیشتر انتقال از پرده دوم به سوم است. مشاهده واقعیت یأس آلود گروهی از افراد که برنامه‌های زندگی شان بی رحمانه نقش بر آب شده است، و سپس دیدن همین افراد در بیست سال قبل، زمانی که همگی سرشار از امید و بی خبر از بازی سرنوشت بودند، این یعنی تجربه تمام و کمال برباد رفتن امید. در یک روایت مشابه، فیلم خیانت، بر مبنای سناریویی از هارولد پینتر، داستان مبتذل ماجر ...
  • گزارش تخلف

🔶امضا نه در لحظه‌ی ثبت ظاهری اش، بلکه تنها بعدها، زمانی که گوش‌ها [ی دیگری] پیام را شنیدند، فعلیت می‌یابد - اجرا می‌شود، عمل می‌کن

به یک معنا، این مخاطب است که امضا می‌کند، آنکه گوش هایش آنقدر تیز هست که مثلا نام مرا بشنود یا امضای مرا، چیزی را که با آن امضا می‌کنم، درک می‌کند … امضای نیچه وقتی او می‌نویسد تحقق نمی‌یابد. خود او به صراحت می‌گوید که امضایش تازه بعد از مرگش اتفاق خواهد افتاد …. خلاصه این گوش دیگری ست که امضا می‌کند. گوش دیگری ست که مرا به خودم می‌گوید … وقتی مدت‌ها بعد [از مرگ من]، دیگری، با گوشی به قدر کافی تیز، آنچه را من خطاب به او گفته یا برای اش فرستاده‌ام دریافت می‌کند، تازه آنوقت است که امضای من زخ می‌دهد …. ژاک دریدا، گوش دیگری، ص ص.۵۰-۵۱ (پاسخ شفاهی به پرسش کریستی وی. مکدانلد در «میزگردی درباب آنتونیو گرامشی»). -----------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇 … ...
  • گزارش تخلف

🍁 رنج معمولی بودن. ✍️

🔅من یک فمینیست هستم/ شعر، کتاب و قهوهٔ ترک/ سفر، دورهمی‌های دوستانه و مکاشفه فردی/ نوشتن، ورزش و کافه/ طراحی داخلی، عکاسی و گاهی هم شعر/ می‌نویسم پس هستم/ عکاسی، طبیعت، طراحی/ مجسمه‌سازی، طراحی جواهر، عکاسی/ خیره به جهان می‌نگرم/. این‌ها ویژگی‌هایی است که برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی در توصیف خود آورده‌اند. هدف این نوشته، نه تحقیر، بلکه تحلیل این موضوع است …🔅زیمل، جامعه‌شناس آلمانی، یکی از ویژگی‌های زندگی در شهرهای بزرگ را فشار بر فرد برای رفتار عقلانی و حسابگرانه می‌دانست. درواقع شرایط زندگی در شهرهای بزرگ به‌گونه‌ای است که افراد چاره‌ای جز رفتار عقلانی ندارند. فرد به‌جای آنکه با قلب به جهان اطراف اش نگاه کند با مغز نگاه می‌کند. کیفیت در روابط اجتماعی تبدیل به کمیت می‌شود و این جریان آبی است که همه را همراه خود می‌برد. به همین دلیل یکی از کارکردهای شهرهای بزرگ «یکسان‌سازی» است. ساکنان شهرها عمدتا شبیه یکدیگرند. کمتر عاطفی و بیشتر حسابگرند. ...
  • گزارش تخلف

✍ نادر فتوره چی …هرگز نفهمیدم در مقطع کنونی چگونه می‌توان «مشروطه خواه» بود؛

یا قصد محدود کردن قدرت موجود است که می‌شود ایده‌ی دهه‌ی ۸۰ سعید حجاریان،. یا مقصود برنهادن قدرت جدید است و بعد محدود کردنش که یعنی «جنون محض». در هر دو حال چیزی جز «یاوه» نیست ….
  • گزارش تخلف

«بخشی از کلاس ژک آلن میلر»

– اول آوریل ۲۰۰۹ …🔶 مساله ارتباط بین حقیقت و ژوئی سانس همان مساله لکان است. این همان مساله روانکاوی است آن طور که لکان آن را شکل داده، پرداخت کرده، زجر داده، همانطور که آن هم او را زجر داده، و همانطور که لکانین‌ها آن را به ارث برده‌اند. آنها لکانین نامیده می‌شوند چون لکان را می‌خوانند، و گاهی فروید را با ارجاع به لکان می‌خوانند، و با ارجاع به این خوانده‌ها و فهمی که آنها از این متون و اهمیتشان به دست می‌آورند به انجام روانکاوی مبادرت می‌ورزند. من قصد دارم در فرموله کردن این مساله آموزه‌های لکان را تعبیر کنم، که بدون شک این را فرض می‌گیرد که فرد خودش را قدری از آن دور کند، گره‌اش را از آن باز کند. همانطور که پیش از این گفته‌ام، باور دارم که بر سلسله آموزه‌های او یک دیدگاه پانورامیک بدست آورده‌ام، پرسپکتیو دیگری بر آن حاصل کرده‌ام. جایی پاراگرافی برای من گشوده شده است، تحت فشار خود تجربه، آنالیزهایی که انجام داده‌ام و مسوولیت آنها را پذیرفته‌ام. برای مدتی طولانی من به کلمه‌های لکان چسبیدم. این شایستگی ام بود، در حقیقت وقتی خیلی افراد – بیشتر افراد – به طور سطحی از روی آموزه هایش عبور می‌ ...
  • گزارش تخلف

🔶لیوتار و جهانی شدن جامعه🔶 …ژان فرانسوا لیوتار فیلسوف و نظریه پرداز ادبی و از پیشگامان پست مدرنیسم، در اثر خود تحت عنوان «داستان‌ه

در این کلان شهر، همه افراد در حومه‌های بی پایان استقرار یافته‌اند و نظامی اجتماعی بدون «دیگری» فراهم آمده است. در این جامعه، نیازهای افراد برآورده می‌شود، حقوق همگان رعایت می‌شود، نظر همگان لحاظ می‌شود، و در واقع، همگان مورد بازنمایی قرار می‌گیرند. این وضع، بیمارگونه است و از این رو، لیوتار به جای استفاده از کلمه اتوپیا،. تعبیر جامعه‌ی آرمانی مختل را به کار می‌برد. نظر وی آن است که این وضع یکدست و همگانی، باید با نوعی «وجود ثانوی» خصوصی و «سکوت» همراه باشد تا بتواند مطرح شود. لیوتار مفهوم سکوت را در مواردی به کار می‌گیرد که حرف لازم و ضروری که باید گفته شود، قابل بیان نیست و در چنین وضعی، سکوت، خود گویای نوعی «دیگر» است. نوعی رقیب برای آنچه گفته می‌شود. در آن کلان شهر جهانی، باید سکوتی مقدم بر ظهور و اظهار حقوق وجود داشته باشد و بدون این سکوت زمینه ساز، از حقوق نمی‌توان سخن گفت …. ...
  • گزارش تخلف

آموزه‌های من (۳). ✍ ژاک لاکان. ترجمه؛ فرزام پروا

-سوژه توسط تعداد مشخصی از تولید آواهایی که اتفاق افتاده برساخته می‌شود، و از زنجیره دالی به همان طریقی می‌افتد که میوه رسیده [از درخت]. در همان لحظه‌ای که او به دنیا می‌آید از یک زنجیره دالی می‌افتد، که می‌تواند درست و حسابی پیچیده یا حداقل پر طول و تفصیل باشد، و آنچه ما اشتیاق والدین می‌نامیم مادون همان زنجیره است. مشکل است در واقعیت به دنیا آمدنش این را در نظر نگرفت، حتی، و مخصوصا، وقتی اشتیاقی برای به دنیا نیامدنش وجود داشته است …-این واقعیت که روانکاو هرگز تکان نمی‌خورد، یا سه چهارم وقت، یا ۹/۹۹ درصد زمان ساکت است به این معنی نیست که ما بایستی به آن به عنوان تمرین مشاهده کردن بنگریم. صرفا بایستی بدانید که چه چیزی جریان دارد. در اینجا کمتر از هر جای دیگری نمی‌توانیم این را تشخیص ندهیم که مکانیسم واقعی پشت یک ساختار علمی منطق آن است، و نه وجه تجربی آن …-فکر می‌کنید [اوضاع] چیزها در سمت دیگر [کاپیتالیسم] بهتر است، جایی که اشتیاق بزرگ دیگری بر پایه چیزی است که آنها آزادی می‌نامند، یا به عبارت دیگر بی عدالتی؟ در کشوری که شما می‌توانید هر چیزی، حتی حقیقت را، بگویید، نتیجه این است که، به ...
  • گزارش تخلف

🔶شعار «آزادی، برابری، برادری» چیز مضحکی به نظر می‌رسد و سخت است برگرداندنش به قالب سخن فلسفی، هم به این دلیل که در فرانسه این شعار

ولی آیا، برای هایدگر، «آنجا - با- دیگران - بودن» (هستی و زمان، S۲۶) خود را بر اساس «نوعی برابری [Gleichheit] در هستی که همان در - جهان - بودن باشد» تعین نمی‌بخشد؟ این برابری دیگر نقض ناپذیر و غیر قابل انکار است: دقیقا همین برابری ست که به آزادی تعلق دارد … …ژاک - لوک نانسی، تجربه‌ی آزادی، ص. ۱۶۸ … ...
  • گزارش تخلف

اﺯ ﭘﺪﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺭﻭﺯﻯ یک ﭘﺴﺮ. ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﯾﻨﻬﺎ ﻛﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﻯ ﭘﺪﺭ؟.. ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﯾﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻫﯿﭻ ﻛﺎﺭ

ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺩﯾن‌ها ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ. ﭼﻮﻧﻜﻪ آوردیم ﻫﺮ ﺩﯾﻦ ﺟﺪﯾﺪ. اﺧﺘﻼﻑ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﯾﺪ …. ﻛﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻰ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺪ. ﺟﻨﮕﻬﺎﻯ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﺷﺪ …. ﺧﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﯿﻦ. ﺑارﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺩﯾﻦ،،،. ﻧﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﻧﻪ ﺗﺮﺳﺎ ﻧﻪ ﺟﻬﻮﺩ. «ﺳﺮ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﻋﻘﻞ ﻣﻰ ﺁﺭﻡ ﻓﺮﻭﺩ. ...
  • گزارش تخلف

«آموزه‌های من» (۲). ✍ فرزام پروا... -شخصا، فکر می‌کنم که شما به من خیلی خوب دارید گوش می‌کنید

شما خیلی مهربانید، بیش از مهربانید، چرا که مهربانی صرف، برای اینکه موجب شود به درستی گوش کنید کافی نمی‌بود …-سوژه‌ای که اینجا منظور ماست، نه سوژه‌ای است که تولید گفتار می‌کند، بلکه سوژه‌ای است که توسط گفتار تولید می‌شود، حتی توسط گفتار به دام و مخمصه می‌افتد، [یعنی] سوژه گفتن …-تا جایی که ما آن را به عنوان کارهای سوژه در نظر می‌گیریم، بزرگ دیگری به صورت جایگاه سخن تعریف می‌شود. این جایی نیست که سخن اظهار می‌شود، بلکه جایی است که ارزش سخن را بر عهده می‌گیرد، به عبارت دیگر جایی است که دیمانسیون حقیقت را منصوب می‌کند …-نقطه توقف اشتیاق همیشه اشتیاق بزرگ دیگری است. که اساسا معنی می‌دهد که ما همیشه از بزرگ دیگری می‌پرسیم که او مشتاق چیست …-سوژه خاصی که اشتیاقش این است که بزرگ دیگری از او درخواست کند – ساده است، ما برعکس اش می‌کنیم، برش می‌گردانیم – خب، همینجا شما تعریف نوروتیک را دارید …-این روش من است که به شما بگویم که این چیزها چقدر آسان بکار گرفته می‌شوند، و اینکه نه تنها آنها ضد چیزهایی نیستند که فروید گفته است، بلکه حتی [آثار] او را قابل خواندن می‌کنند. همه اینها صرفا از یک خواندن ساد ...
  • گزارش تخلف