این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


🔶 اگر می‌بینید کم کم دارم آماده می‌شوم تا به تفصیل از اشباح، میراث بری، و نسل‌های اشباح، حرف بزنم، یعنی از آن دیگرانی که نه حاضرند

به نام عدالتی که هنوز نیست، هنوز آنجا نیست، یا دیگر آنجا نیست ….، آنجا که [عدالت] دیگر حاضر نیست، و آنجا که [عدالت] هرگز، مثل قانون، قابل تقلیل به مقررات یا حقوق نخواهد بود.. وقتی هیج اخلاقی، هیچ سیاستی، اعم از انقلابی یا غیر انقلابی، ممکن و قابل تصور و عادلانه به نظر نرسد مگر آنکه در اصول اش برای آن دیگرانی که دیگر نیستند یا آن دیگرانی که هنوز آنجا نیستند، یا در حال حاضر زنده نیستند- خواه پیش از این مرده‌اند یا هنوز به دنیا نیامده‌اند - احترام قائل باشد، باید از شبح سخن گفت، بلکه خطاب به شبح و با شبح سخن گفت.. هیچ عدالتی بدون شکلی از اصل مسئولیت ممکن یا قابل تصور به نظر نمی‌رسد، مسئولیتی ورای لحظه‌ی حاضر، درون آنچه لحظه‌ی حاضر را از هم می‌گسلد، در قبال اشباح آنان که هنوز به دنیا نیامده‌اند یا آنان که پیش از این مرده‌اند، خواه قربانی جنگ و انواع خشونت‌های سیاسی و غیر سیاسی بوده‌اند، یا قربانی قلع و قمع‌ها و کشتارهای ناسیونالیستی، نژادپرستانه، استعماری، جنسیتی، و غیره، قربانیان جور و سرکوب امپریالیسم سرمایه داری یا هر شکل دیگری از توتالیتاریسم …بدون این ناهمزمانی -با-خود لحظه‌ی حاضر زند ...
  • گزارش تخلف

«پورنوگرافی به مثابه فرهنگ روزمره»

✍ فرهاد قنبری …رولان بارت در کتاب «امپراطوری نشانه‌ها» می‌نویسد «: در ژاپن یا در کشوری که من ژاپن می‌نامم، امور جنسی فقط در خود سکس است و نه در هیچ کجای دیگر». بارت در این زمینه نگاه انتقادی به جوامع غربی به ویژه ایالات متحده امریکا داشت و معتقد بود رابطه جنسی در جامعه پست مدرن و مصرف گرای آمریکا در همه جا حاضر است …به جرات می‌توان گفت این حضور همه جانبه «امر جنسی» در تمام ساحات و شئونات اجتماعی امروزه در هیچ جامعه‌ای به اندازه ایران پر رنگ و قابل مشاهده نیست. جامعه ایران به علت سرکوب و هاشور زدن بر گفتمان‌های مربوط به امر جنسی و به حاشیه راندن «سکس» از گفتار روزمره جامعه باعث شده است امر جنسی و گفتمان جنسی به شکل دفورمه شده و پنهانی در همه ساحات و شئونات اجتماعی خود را به نمایش درآورد …امروزه در ایران از گفتار معلمی که سر کلاس از برخی واژه‌ها مانند صابون یا برخی اعداد (مانند هشتاد و پنج و.) و واژه هایی که حتی به فکر هیچ جنبنده‌ای خطور نمی‌کند، استفاده می‌کند تا راه رفتن و در پارک نشستن و …خوانش جنسی صورت می‌گیرد.. امروزه از درختان و شمشادهای داخل دانشکده‌ها تا کلاس‌های درس و وسایل حاض ...
  • گزارش تخلف

اودیسه لکانی (بخش پایانی). ✍ فرزام پروا …بعد از این روی من و آینه وصف جمال

که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند. اما بگذارید برای لحظه‌ای از آسمان و هفت فلک به زمین باز گردیم، و به آنچه که فکر می‌کنیم بی واسطه‌ترین چیزی است که آن را تجربه می‌کنیم: من خود، و تن خود. منی که در مرحله آینه‌ای از «تصور» تصویر یکی شده تن شکل گرفته است. اما آیا اینها به راستی بی واسطه تجربه می‌شوند، یا دورترین چیز به ما، «من» ما و «تن» ماست؟ چنان که از اظهار نظر نزدیک‌ترین افراد در مورد خودمان حیرت زده می‌شویم، و چنان از تصویر خود می‌رمیم، که پیلی از دیدن تصویر خود در آب؟ امروز می‌دانیم که این من فریبکار، برخلاف تصور دکارت بدون کمک بزرگ دیگری به تصدیق و یقین در مورد وجود خود نیز نمی‌تواند دست یابد. اما «تن» چیست؟ «تنی که ما «داریم» تنها از طریق ذهن وجود دارد؛ آن بزرگ دیگری است که تن را می‌سازد.» (۱) [و این پاسخ ساده لکان است در سمینار بیستم در رد قرنها دوآلیسم یا دوگانه سازی ذهن/ تن!] این است که بشر بیچاره عمری روانکاوی لازم دارد تا بتواند به راستی از تن خود لذت ببرد! پس غریب نیست اگر بگوییم بین ما و من ما و تن ما حاجبانی ۲۴ ساعته به نظاره ایستاده‌اند، و انواع روشهای توقف فکر و مدیتیشن ...
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …دوستی همواره چیزی بیشتر از ناموس هرمنوتیک (معنا) یا چیزی کمتر از آن است

از یک طرف، «معنا» ی هرمنوتیکی در دوستی غایب (یا سخت محو و مخدوش) است؛ از طرف دیگر، بی معنایی دوستی، آن بعد دوستی که از معنا فراتر می‌رود (جراحت، هدیه، خاطره، امید) قابل تقلیل به هرمنوتیک فهم و معنا نیست. دوستی همیشه مازادی بر معنای هرمنوتیکی ست. در آن «شکاف» مشهور هایدگر، دوستی بیشتر در جانب «زمین» می‌ایستد تا «جهان». اگر بتوان از سقوط و تنزل dia-logos یونانی به inter-locutionem لاتین سخن گفت، همچنین می‌توان مدعی شد که در دنیای ما دوستی حکم پاس داشت امکان آن dia-logos اصیلی را دارد که زیر سلطه‌ی فردباوری لیبرال حاکم هر دم بیشتر به محاق می‌رود …. -----------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇. ...
  • گزارش تخلف

آموزه‌های من (۱):

بخشهایی از کتاب در حال ترجمه «آموزه‌های من»: سخنرانی‌های طنز آمیز لکان در مورد کتاب «نوشتارها» در شهرستانهای اطراف پاریس به سال‌های ۱۹۶۷-۱۹۶۸ است. مترجم/ فرزام پروا …-فکر نمی‌کنم بتوانم آموزه هایم را به شما به شکل یک قرص بدهم؛ فکر می‌کنم چنین کاری سخت باشد. احتمالا چنین اتفاقی بعدا خواهد افتاد. این همان چیزی است که همیشه در انتها اتفاق می‌افتد. وقتی به اندازه کافی از زمان مرگتان گذشته باشد، می‌توانید خودتان را در سه خط از یک کتاب مرجع [به صورتی] خلاصه شده پیدا کنید – گرچه تا آنجا که به من مربوط می‌شود، مطمئن نیستم این کتاب مرجع چه کتابی خواهد بود …-آنچه سعی می‌کنم انجام بدهم این است که به شما چیزی را ارائه کنم که هنوز در حال ساخته شدن است، یعنی در حال شدن، چیزی که ناتمام است و احتمالا فقط وقتی تمام خواهد شد که من تمام شوم، اگر من یکی از آن تصادف‌های آزار دهنده‌ای نداشته باشم که باعث می‌شود آدم از خودش بیشتر عمر کند …-آنقدرها کار ساده‌ای نیست که در مورد [روانکاوی] هر هفته حرف بزنید، این قانون را هم داشته باشید که هرگز چیزی را دوبار نگویید، و چیزی را که [برای همگان] آشناست نگویید، گرچه م ...
  • گزارش تخلف

‌. 🔶 رامین جهانبگلو …

بی علاقگی به سرنوشت جامعه به صورت خودخواهی فردگرایانه در جوامع مدرن دیده می‌شود؛ به عقیده من تمام مسائل جهان ما، از بقای کره زمین، قحطی درآفریقا و دیکتاتوری‌های سیاسی گرفته تا پیشرفت ایدز، همگی مارا به قبول مسئولیت هایمان فرا می‌خوانند. آنچه ضامن دموکراسی است تنها یک قانون اساسی خوب با بندهای خوب نیست. دموکراسی شرط لازم آزادی است، اما شرط کافی نیست. بدون شهروندانی آگاه به ارزش‌های عام، دموکراسی معنا ندارد. این ارزش‌های عام را شهروندان باید از شعر، فلسفه و علوم اجتماعی استخراج کنند …نقدعقل مدرن. ...
  • گزارش تخلف

گزین گونه هایی از ژک آلن میلر: – ما به پیش فرضهایمان خوراک می‌دهیم، و آنها ما را حفظ می‌کنند …– شهر دیگر وجود ندارد

بازار (مارکت) وجود دارد، که در نقطه مقابل شهر است. وقتی کسی می‌گوید قوانین بازار، ما به اجتماعی ارجاع می‌دهیم که دیگر توسط یک ایدآل نظم داده نمی‌شود، اجتماعی که فرم یک شهر را دیگر ندارد؛ یک جامعه مرکز زدایی شده، بدون مرکز…. – پدر مرده این فایده را دارد که شما را راحت می‌گذارد. علاوه بر آن، آن به مردم اجازه می‌دهد تا تمام فضایل را [چون] لباسی بر تن او کنند. خوشبختانه برای لکان چنین چیزی اتفاق نیفتاد، اما با فروید چنین اتفاقی افتاد… خوشبختانه لکان دقت کرد تا چند تا از گناهانش را به رخ همه بکشد، طوری که مطمئن بشود چنین چیزی برایش اتفاق نمی‌افتد، آنطور که برای فروید اتفاق افتاده بود …– سخن یک گنج است نه یک زندان. گتو [محله یهودی‌ها] فانتاسم است …– وقتی با نویسنده‌ای مثل فروید و لکان مواجه هستیم، توجه به سیر فکر و معماری کلی آن ضروری است. معماری برای اینکه هر جمله ارزش خود اش را پیدا کند اساسی است …– ریشه و بنیاد هر دانشی اعتقاد است… شما به اصول بدیهی نیاز دارید و از آن نقطه است که استنتاج می‌کنید …– جامعه سلامت و امنیت می‌بخشد به بهای فلاکت زده بودن. سلامت یعنی تن شما سخن نمی‌گوید و اشتیاق ...
  • گزارش تخلف

⁠. 🔶 کانت …

‍ انسان مراسم دینی را به خصایل اخلاقی ترجیح می‌دهد زیرا خصایل اخلاقی دشوار و پر زحمت اند و انسان پیوسته و هر لحظه باید مراقب آنها باشد، به این جهت انسان در زندگی خود نظامی از مراسم به وجود می‌آورد. تاثیر این مراسم این است که انسان از دین به عنوان تسکین دهنده‌ی احساسات خود استفاده می‌کند یعنی این مراسم را جبران گناهانی تلقی می‌کندکه در مقابل خداوند مرتکب شده است. پس مراسم دینی از ابداعات انسان است. انسان هر قدر از لحاظ اخلاق فاقد دقت است در عوض در اجرای مراسم دینی دقیق است زیرا می‌خواهد از طریق این مراسم، اخلاق خود را تثبیت کند …. -------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید 👇. ...
  • گزارش تخلف

📕 لنین و فلسفه. ✍ لویی_آلتوسر

بطور خلاصه آن مارکسیسمی که ما از خلال اثار فارسی میشناسیم متعلق است به مقطعی در تاریخ تکامل مارکسیسم-لنینیسم بماثبه تئوری و ایدئولوژی وسیع‌ترین طبقات و اقشار خلقی به رهبری پرولتاریا برای مبارزه بر علیه استثمار و بهره کشی و الکتساب قدرت در جهت ایجاد پایه‌های مادی و معنوی جامعه‌ای عاری از طبقه. امروزه اگر بحرانی در تفکر مارکسیستی وجود داردیکی از دلایلش عدم توجه مبارزان به مسائل مهم تئوری و فلسفی است. مصلوب نمودن مارکس و مومیایی کردن لنین و قرار دادن وی در مقبره بلورین امکان درک و فهم زنده و انقلابی مارکسیسم-لنینیسم را از ما سلب نموده و بالنتیجه مارکسیسم را که میخواست از تعبیر جهان باز ایستاده و به تغییر انقلابی آن بپردازد به یکی از همان ایدیولوژی‌های تعبیر جهان تبدیل نموده که انقلاب تئوریک مارکس گسستی نسبت به آن ایجاد نموده بود. مسئله‌ای که در اثار آلتوسر اهمیت بسزایی دارد قطع رابطه‌ی با نفوذ همه جانبه‌ی اکونومیسم در مارکسیسم و انتقاد وی از وجوه ایده الیسم در فلسفه اروپایی میباشد. … --------------------------------. ما را به دوستانتان معرفی بکنید 👇. ...
  • گزارش تخلف

🔶قصه ما و قصه مفیستوفلیس:.. «روزی مفیستوفلیس پیاده به آغاز خلقت می‌رود

به ماهی می‌رسد و از ماهی می‌پرسد: «می خواهی لذت ماهی بودن را کنار بگذاری (که خیلی هم لذت زیادی نیست)، و به جایش زبان داشته باشی؟ ماهی جان، برایت جالب‌تر نیست که بجای اینکه دهانت را باز و بسته کنی و هیچ چی نگویی، بتوانی صحبت کنی؟ اون وقت چه چیزهای فوق العاده‌ای که می‌تونی انجام بدی! تو می‌تونی حتی یک افلاطون ماهی داشته باشی!» و ماهی به مفیستوفلیس پاسخ می‌دهد: «من نمی‌تونم. ترجیح می‌دم دهانم رو باز و بسته کنم بدون اینکه چیزی بگم، چون از این لذت می‌برم». بگذارید خلاصه کنیم. حالا دیگر وقت نیست که تصور کنیم مفیستوفلیس به سراغ همه گونه‌های جانوران می‌رود و هر کدام در نگه داشتن لذت خودش اصرار دارد. مفیستوفلیس به سراغ صدف می‌رود، و از او می‌پرسد: خب «تو هم … تو بایستی صحبت کنی؛ تو هر چی لازمه واسه این کار رو داری» و صدف جواب می‌دهد «اما اون جوری مرواریدم رو از دست می‌دم». احتمالا این ژویی سانس صدف است. ...
  • گزارش تخلف

پرسه‌زنی؛. ✍ حسام محمدی … …پرسه‌زنی‌ یک کنش است، کنشی خلاقانه و بی‌هدف در متروپولیس مدرن

او تماشاگری منزویست که به تنهایی معنا می‌سازد. پرسه‌زن، نسبت به شهر و رخدادهایش منشی انتقادی دارد، او می‌تواند طغیانی در برابر تمام نظم‌ها و ناظمان باشد. پیاده‌رو برای او جولانگاهی از برای ایجاد خللی در فضای شهری قلمداد می‌شود، جایی که این قهرمان قرن نوزدهمی آرام آرام گام‌هایش را بر زرق و برق‌های بورژوایی می‌فشارد و از آنها عبور می‌کند. شهر بیش از همه نظم و انضباط را می‌جوید، اما این پرسه‌زن است که خارج از قواعد شهری در پیاده‌رو‌ها جولان می‌دهد. پرسه‌زن بنیامینی نقطه مقابل روزمره‌گی‌هاست. او قهرمان دنیای مدرن است و از تمام ملالت‌ها گریزان، از تمام یکنواختی‌ها و روزمره‌گی‌هایی که انسان مدرن در آن دست و پا می‌زند. ‌تفرج بدون هدف، والاترین آرزوی پرسه زن است، جایی که او در روایت فرانز هسل به استحمام در میان ازدحام جمعیت مشغول می‌شود. او از جلوی ویترین مغازه‌ها عبور می‌کند، کالاها را دید می‌زند و از آنها لذت می‌برد، بدون آنکه واقعا به مصرف آنها بپردازد. پرسه‌زن خلاق است، نسبت به امور آگاه است و خیابان‌ها را همچون نوشته‌ای بر کاغذ می‌خواند. ...
  • گزارش تخلف

🔶نیچه در فراز مشهوری از کتاب انسانی، زیادی انسانی می‌گوید:

هنر بر تمام عناصری که باور داریم زندگی را زیبا می‌کنند، سرآمد است، و در نتیجه خود ما انسان‌ها را نیز برای دیگران قابل تحمل و در صورت امکان دلپذیر می‌سازد: با عنایت به چنین رسالتی، هنر ما را محدود می‌کند و درون مرزهای مشخص نگه می‌دارد. صور اجتماعی را می‌آفریند، و آداب و نزاکت، نظافت، ادب و آداب سخن گفتن و خاموشی به وقت مناسب را بر تربیت شدگان تحمیل می‌بنابراین، فرض بر آن است که هنر هر چیز زشتی را پنهان یا از نو تفسیر می‌کند، آن چیزهای دردناک، دهشت انگیز، نفرت زایی که علیرغم همه‌ی زحمت‌ها به حکم سر منشا ذات بشر هر دم بیرون می‌زنند: هنر به خصوص با شوریده سری‌ها و ترس‌های جسمانی و شکنجه‌های روحی چنین می‌کند، و در مورد هر آنچه که زشتی، سرنوشت محتوم و شکست ناپذیرش باشد، کاری می‌کند تا معنای آن چیز کاملا عیان گردد و در برابر دیدگان ما قرار گیرد …. ------------------------------------. کانال ما را به دوستانتان معرفی بکنید👇. ...
  • گزارش تخلف

«یک تز خام ۱»

✍ پویا ایمانی …🔶 من اگر قرار بود جایی «چنین گفت زرتشت نیچه» را درس بدهم، احتمالا از مقایسه‌ی پاره‌ی پنجم «پیشگفتار زرتشت» (صص ۲۸-۲۶ برگردان فارسی) با قطعه‌ی فوق العاده مهم «درباره‌ی گذار از کنار» (صص ۱۹۱-۹۴ برگردان فارسی) از بخش سوم کتاب آغاز می‌کردم. دقیقتر: مقایسه‌ی امکان «تحقیر زندگی برای زندگی» در این دو بند؛ یک جا بی واسطه و مستقیم («زمانه‌ی خوار شمردنی‌ترین انسان»)، و جای دیگر به واسطه‌ی نوعی فرازبان (metalanuage) و از خلال تحقیر تحقیر زندگی یا نفی نفی زندگی («من خوار داشت تو را خوار می‌دارم»).. راست اش هر وقت به این قطعه‌ی دوم («درباره‌ی گذار از کنار») می‌رسم متوقف می‌شوم. دقت کنید در کجای جغرافیای کتاب واقع شده: درست وسط! در قلب کتاب. تصادفی ست؟ نمی‌دانم. برای من، این قطعه همیشه رل یکجور «خودآگاهی اثر» یا Mise en abime و خود بازتابندگی را بازی کرده … نافیلسوف ماشینی ساخته که درست وقتی به نظر می‌رسد دیگر کهنه شده دوباره خود را تعمیر می‌کند و به کار ادامه می‌دهد؟ نویسنده خودش را ناگهان در میانه‌ی راه خطاب قرار داده؟. ...
  • گزارش تخلف

"اودیسه لکانی (بخش چهارم). ✍ فرزام پروا.. 🔶من آن مرغم که هر شام و سحرگاه

ز بام عرش می‌آید صفیرم. کانت جمله معروفی دارد: «دو چیز احترام مرا بر می‌انگیزاند: یکی آسمان پر ستاره بالای سرم، و دیگری قانون اخلاقی در درونم». اما آیا اگر به مانند حافظ توان آن را داشته باشیم که جهان را نه از منظر خودشیفتگی، بلکه از بام عرش بنگریم، چیزی برونی‌ترین لایه جهان را با درونی‌ترین نقطه یا سائقها و سویدای دل آدمی، مانند نوار موبیوس، به هم نمی‌پیوندد؟. کهکشان راه شیری که منظومه شمسی خرد ما را در خود جای داده، همچون کهکشانهای دیگر دور حفره سیاهچاله مرکزی که میلیون‌ها برابر خورشید جرم و میلیونها کیلومتر قطر دارد در حال چرخش است. اما حیرت آور است که بدانیم لایه‌های خارجی این کهکشان هم مانند کهکشانهای دیگر سرعت چرخشی بیشتر از بخشهای درونی آن دارد. پس با این ترتیب چطور این کهکشان از هم نمی‌پاشد؟ چاره‌ای نیست جز اینکه بپذیریم قسمت عمده جهان مفقود است، یا به عبارت فیزیکدانان، از ماده تاریک ساخته شده، که جاذبه جرم این ماده ناشناخته و غیر قابل ردگیری مانع فروپاشی کهکشانها می‌شود. کشف شگفت انگیز دیگری که در دهه‌های اخیر انجام شده این است که در جهانی که پس از انفجار بزرگ در حال انبساط یا ...
  • گزارش تخلف

🔶 «اودیسه لکانی» (بخش سوم)

✍ فرزام پروا … آن کس است اهل بشارت که اشارت داند نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست. جای شگفتی نیست که فیلم کوبریک که «بزرگ دیگری» را هدف گرفته، همزمان چون تراژدی اوریپید، داستان متامورفوزهای متوالی هم باشد، چه برای هر متامورفوزی، شاهد و مخاطبی لازم است. طرفه اینجاست که کشف داروین در مورد متامورفوز تبار انسان، بیش از همه اصحاب کلیسا را آشفته کرد: کسانی که شغلشان علی الظاهر پاسداری از شأن بزرگ دیگری است. البته این خود سخن طنز آمیز لکان را به یاد می‌آورد که می‌گوید: «تنها کسانی که به خدا اعتقاد ندارند کسانی هستند که از قبل او ارتزاق می‌کنند». در حالی که متامورفوز شاهدی است بر وجود دیگری بزرگ، و نه مانع و رادع و به زیر سوال برنده آن. چه توان کرد که تاریخ آدمی پر است از چنین حماقتهای مکرری که بطور استثنایی با کورسوی شمع‌های کوچکی برای مدت کوتاهی منور شده‌اند. مگر همین اصحاب کلیسا نبودند که در برابر کار شگفت انگیز شامپولیون در رمزگشایی از خط هیروگلیف – در سنگ رزتا – قد علم کرده بودند؟ چرا که رمز گشایی از کتیبه‌های مصری، تاریخ کتاب مقدسشان را در مورد زمان طوفان نوح به هم می‌ریخت؟ همان رمز گشای ...
  • گزارش تخلف