کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۱۸:۲۱ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ نامهی موریس بلانشو به ژرژ باتای.. این حرکت با اعضای بدن همدست شده مگر میشود این طور نباشد و جور دیگری باشد؟ تن ما، حقیقت بیرحم ماست، گاهی کثیف است، با این همه اینجا «کثیف» همانقدر معنا دارد که «باشکوه» …. کژ نگریستن ۱۷:۱۸ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ لیکوفوبی و سیاست: از گرگها و دشمنان مردم. ✍ پویا ایمانی … سیاست بهمثابهی گفتمانی دربارهی گرگ، لیکوس …. ژاک دریدا [۱]. لامذهب بودم، بیخدا، مجنون، خشمگین بودم، جانوری درنده، یک گرگ …ژان-ژاک روسو [۲]. آدمی که برای آدم دگر ناشناس باشد آدمی نیست، گرگ است …پلوتوس [۳]. این متن منظومهی کوچکی است فراهمآمده از تکههای نظریه و تاریخ. نظم و نسق درونی این منظومه را بحثی فلسفی در بابنسبت بنیادین حاکم و حیوان تضمین میکند (مقصود از «نسبت بنیادین» در اینجا نسبتی حاضر و بالفعل است که هرچند سرچشمهای کهن دارد، همچنان زندگی و سیاست آدمیان را تعیین میکند). اما بهانهی این مقاله، یا در واقع توجیه بههنگامیاش نزد نویسنده، متورمشدن معنیدار آن لحن حاکمانهای است که اخیرا به مناسبت دو انتخابات خبرگان و مجلس شورا در گفتار (غیر) سیاسی بعضی «فعالان» قوت گرفته و بهوضوح سازوکار حاکمیت را بازتولید میکند. نویسندهی سطرهایی که پیش رو دارید مایل است، از خلال بحثی در نظریه و تاریخ، به آن دسته از فعالان یادآوری کند که، دانسته یا ندانسته، تمامقد در کنار حاکم ایستادهاند. به بیان دیگر، قصدم از نوشتن این مقاله یادآوری تاریخ پرقساوت موضع و روش اینان و، از این رهگذر ... کژ نگریستن ۱۴:۵۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ نه کمال در میان است و نه اطمینان، وگرنه گفتاری در میان نبود در آن کس که خود را بیان میکند چیزی اساسی کم است. نفی همزاد زبان است … آرمان ادبیات این است: هیچ نگوییم؛ حرف بزنیم تا چیزی نگفته باشیم. موریس بلانشو. کژ نگریستن ۱۲:۴۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ فروبرش (Censure). ✍ دکتر معصومه حنیفه زاده. روانکاو/ رواندرمانگر …تن «من» تن دیگری است تنی که به درد آید، تن مرا بدرد خواهد آورد. چهره، چشم، پوست، نگاه و احساس «من» است. چرا که همانند سازی با دیگری از بایستهای اجتماعی شدن ماست …چرا و چگونه دیگری «من» نمیشود؟ تا مرز یک چیز فرو میکاهد؟ که دردش دیگر درد «من» نیست؟ چگونه بخشی از نمایهی جهان را چنان برش میدهیم از تن خود که فرو افتادنش تن ما را رنجور نمیسازد؟. چرا آنچه دیگری از میل و خواهش در ما بازتاب میدهد را تا این اندازه تاب نمیآوریم که از نمای جهان میبریمش و پسش میافکنیم؟ … ... کژ نگریستن ۰۹:۴۱ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ «روان زخمها».. بعضی تجارب مرزهای روانی و قوای دفاعی آدم را از هم میپاشد همچون یک شئی خارجی و یک جسم عفونی در جانت فرو میروند. جایی در درون گیر میکنند. زخمی چسبیده به تن میشوند. مثل بیگانهای به تمام سرزمین آشنای زندگی ات سرایت میکنند. طوری که با خودت هم احساس غرابت میکنی. چنان غذای مسمومی هستند که دلت را درد میآورند ولی نمیتوانی بالا بیاوری …تجاربی مثل مرگ ناگهانی یک عزیز، خودکشی یک دوست، خیانت محبوب، ورشکستگی مطلق مالی، زوال خانوادگی، فروپاشی یک رابطهی عاطفی و … در مقابل چنین تجاربی راهی جز صبر نداری. چارهای نداری جز اینکه طی زمان ذره ذره آنها را هظم و جذب کنی و در نهایت زوائدشان را بیرون بریزی. بایستی رد آسیب زای آنها را پاره پاره اندیشید، خورد، جذب و دفع کرد …صلاح الدین اسمعیلی. رواندرمانگر. ... کژ نگریستن ۲۳:۴۷ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ دریاچه مصنوعی القدره در نزدیکی دبی با وسعت بیش از ۱۰هکتار که تا ۶ سال پیش وجود نداشت اما الان محل زندگی صدها نوع پرنده مهاجر شده + ارومیه ما هم که برعکس اینه قبلا بود، الان نیس!. کژ نگریستن ۲۳:۳۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ کلیپ؛ آزمایش «بیتوجهی به کودک». از؛ دکتر &aposادوارد زد ترانیک&apos مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 02:55, 10.9 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام به ما نشان میدهد که کودک تا چه اندازه به تعاملات خود با دیگران پاسخ میدهد … کژ نگریستن ۲۰:۵۳ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ به نظرم در شرایط کنونی، یکی از بزرگترین مشکلات رفتاری مردم ما ادا بازی است ادای چیزی را درمیآوریم که نیستیم. یعنی یک شکاف عمیق بین عینیت و ذهنیت ما ایجاد شده. همه میخواهند مطابق مد رفتار کنند در حالیکه ساختار فکری و روحی آنها از اساس چیز دیگری است. البته این ادعا منافی تغییر انسانها نیست ولی تغییر زمانی تغییر است و واقعی است که با مطالعه، تمرین و باور به دست آمده باشد و واضح است که در بسیاری موارد چنین نبودهایم. این زمانی آشکار میشود که دغدغههای واقعی کسی را با عملکردش مقایسه میکنیم. مثلا میبینیم او چنان در چارچوبهای غلط سنت گرفتار است که نمیتواند حتی به کوچکترین آزادیها، مثلا نحوهی انتخاب همسر، معتقد باشد ولی ادعای روشنفکری دارد. طرف اهل مطالعه نیست، کتاب آخرین چیزی است که در زمرهی فعالیتهای روزانهاش ممکن است قرار بگیرد ولی ادای کتابخوانی درمیآورد. چرا؟ که در نمایش روشنفکری عقب نماند. ... کژ نگریستن ۱۶:۰۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ گاستون باشلار نوشته است که همهی نویسندگان بزرگ میدانند که جهان از ادبیات میخواهد که همه چیز باشد و چیزی دیگر باشد: فلسفه، سیاست متفکر فرانسوی میپرسد دلیل این خواست چیست؟. از آن روی که ادبیات همواره با سرچشمههای هستی تکلمشده رابطهای مستقیم دارد، در مغز مغز کلام که در آنجا فلسفه، سیاست، اخلاق و علم، خود امکان وجود مییابند. اما علم، اخلاق، سیاست و فلسفه آنگاه که محدودیتهای خود را کشف میکنند به نیک و بد ادبیات توسل میجویند تا از نابسندگیهای خود فراتر روند. لیکن همراه با ادبیات فقط به کشف جدایی همیشگی میان کلمات و چیزها میرسند: جدایی میان کاربردهای زبان در بازنمایی و تجربهی هستی زبان. ادبیات آن عمل آرمانی است که میخواهد از این جدایی بکاهد. آنگاه که این جدایی را جامهی دیگر میپوشد، حماسه نام میگیرد. آنگاه که آن را آشکار میکند رمان و شعر نامیده میشود …خودم با دیگران، کارلوس فوئنتس، مقالهی «سروانتس، یا نقد خواندن». ... کژ نگریستن ۱۴:۰۸ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ آنچه مرد را به گزینش زنی زیبا وامیدارد در حقیقت همان غریزه است که بهترین گزینه برای «نوع» را هدف میگیرد، هرچند که مرد تصور کند ک حقیقت این است که در اینجا به نکتهای آموزنده از اسرار طبیعت برمیخوریم که میگوید تمامی غرایز همچون این مورد بخصوص تقریبا همواره در پی سعادت «نوع» هستند. دقتی که یک حشره در انتخاب یک گل یا میوه یا یک تکه گوشت بخصوص به خرج میدهد، به وضوح شبیه به همان دقتی است که مرد در انتخاب زن متناسب با طبع و نهاد خود به کار میبندد. با چنان شور و حرارتی برای دست یافتن به او تلاش میکند و با دیگران به رقابت میپردازد که غالبا برای رسیدن به مقصود با وجود همهی دلایل منطقی، خوشبختی خود را با ازدواجی احمقانه تباه میسازد، با عشقی که به بهای ثروت و عزت و زندگیاش تمام میشود و حتی با ارتکاب جرم. و این همه را تحت سلطهی ارادهی طبیعت که حکمفرمای مطلق این جهان است انجام میدهد و به مؤثرترین شکلی به «نوع» خدمت میکند …. (/ جهان و تأملات فیلسوف) … ... کژ نگریستن ۰۰:۰۴ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ تنهاترین نهنگ دنیا؛. نهنگ ۵۲ هرتزی، نامی بود که دانشمندان پس از ضبط صدایش برای او در نظر گرفتند محدوده صوتی آواز والهای آبی بین ۱۵ تا ۲۰ هرتز است در حالی که آواز این نهنگ فرکانسی معادل ۵۲ هرتز داشت، در نتیجه توسط هیچ نهنگ دیگری قابل شنیدن و شناسایی نبود …این نهنگ که به خاطر فرکانس صدایش «۵۲ هرتز» نیز نامیده میشود، تنهاترین نهنگ دنیا خوانده میشود که هیچ پاسخی برای نغمههای عاشقانهاش دریافت نمیکند. «۵۲ هرتز» نه تنها در فرکانسی به مراتب بالاتر میخواند، بلکه بسیار کوتاهتر و به دفعات بیشتری نسبت به دیگر گونههای نهنگ میخواند، تو گویی به زبانی صحبت میکند که تنها خود آن را میفهمد و عجیبتر آنکه در انتخاب مسیر مهاجرت خود هم هرگز مسیر سایر نهنگها را انتخاب نمیکند!. این داستان شاید حکایت تنهایی خیلی از ما باشد، سخن گفتن و زیستن در آواها، رویاها و دنیاهایی که توسط دیگران قابل دیدن، شنیدن و درک کردن نیست …گروه iday که یک گروه موسیقی روسی میباشد با الهام از زندگی این نهنگ یک قطعه ساختهاست که از صدای ضبط شده همین نهنگ تنها هم در این قطعه استفاده شده است. صدای پس زمینه آهنگ آوای تنهاترین نهنگ دنیاست. آهنگ تصویری بر اساس صدای تنهاترین وال جهان که فرکانس صدایش با فرکانس گونه خودش فر ... کژ نگریستن ۰۰:۰۴ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ #نهنگ_تنها iday@kafiha – whale ( 04:32, 4.1 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام کژ نگریستن ۲۳:۰۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ و دیگر کجا میتوان «مردم» را دید؟ در تجربهی انقلاب: آن جا که همه هستند؛ از همهی طبقات؛ از همهی اقوام یک ملت؛ از زن و مرد و دگرهستان جنسی. آنجا که کسی دیگری را دشمن نمیداند و همه را برادران و خواهران خود خطاب میکند. جایی که اوینها و باستیلها پرند از همهگون مردم: لاجوردی _ هیزمفروش گذشته و دادستان آینده _ با روشنفکران مارکسیست و نخبگان هواخواه نهضتآزادی به یک بند بودهاند؛ آنجا که یک سود و یک هدف برای شماری ویژه از مردمان دنبال نمیشود: تو گویی هر کسی درد دیگری را فریاد میزند. بهراستی چه چیزی سبب میشود که علی شریعتی مزینانی خودش را برادر انقلابیهای انقلاب بزرگ فرانسه بفهمد یا میشل فوکوی خدامرده را بجنباند که ایران ۵۷ را «روح یک جهان بیروح» ببیند و رهسپار ایران شود؟ آری در انقلاب است که مردم «مردم» را دیدار میکنند؛ خودشان را همچون نیروی ویرانگر-سازندهی برآمده از نفی همهی ستیزهها. خواه این انقلاب در ایران باشد یا در کوبا یا اگر مردم و خدا بخواهند در والاستریت امریکا. دو نکته را باید گوشزد کرد: ۱) من از تجربهی انقلاب سخن میگویم نه از پیامدها و رویدادهای پس از یک انقلاب؛ بههمینروست که نه شریعتی ب ... کژ نگریستن ۲۳:۰۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ 🔴مردم را کجا میتوان دیدار کرد؟. ✍ احمد سلامیه.. تنها «مردم» بی مرز و زنجیر «مردم» اند «مردم» به قید کمدانشی «عوام» میشوند و به صفت پردانشی «ویژهشناس»؛ «مردم» به زنجیر ناآگاهی، فریبخوردگی و بهرهکشی (استثمار) «توده» میگردند و با ویژگی آگاهی و روشنگری برای توده «روشنفکر» و با ویژگی جهتدادن به تودهی همچون ابزار «نخبهی سیاسی» میشوند؛ «مردم» اندرمرز سرزمینی یگانه و با تاریخی کمابیش مشترک، یک «ملت» هستند و «مردم» برگزیدهی همان ملت برای ادارهی امور مشترکات زندگیشان و فراهمآورد امنیت سرزمینشان «دولت» را برمیسازد؛ «مردم» را اگر از چشم پیروی از یک مذهب و کیش ببینیم «امت» هستند و در برابر امتهای دیگر است که هویتیابی میکنند. «مردمی» که از یک تبار یگانهاند و ویژگیهای زیستی و ظاهری مشترک دارند و آنها را به ارث بردهاند و میگذارند «قوم» نامیده میشوند و خودشان را در برابر اقوام دیگر بازشناسی میکنند؛ «مردم» با وابستگی به طبقهشان، «پرولتاریا» یا «بورژوا» میشوند. اینها همه مردمند ولی «مردم» هیچکدام از آنها نیست: یعنی میتوان پذیرفت که این دستهبندیها، بخشبندی «مردم» هستند ولی نمیتوان پذیرفت که خود «مردم» برابر و اینهمان با هر یک ازین دستهبندیهاست. همهی ... کژ نگریستن ۲۱:۳۷ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ 🔴پوپولیسم چیست؟ اغلب فرهنگ واژههای فارسی، پوپولیسم را «مردم باوری» معنی کردهاند که در نگاه نخست به نظر میرسد حاوی معنایی مثبت، مثل مردمسالاری است اما پوپولیسم واجد معنایی منفی است. مفهوم پوپولیسم در علوم اجتماعی در اواخر قرن نوزدهم رایج شد و جنبشی را توصیف میکرد که توسط دهقانان در آمریکا علیه سرمایه داران بزرگ در نیویورک به راه افتاده بود و از آن پس به آن دسته از سیاستمدارانی اطلاق میشود که در یک کلام ضدمدرن، نامعقول و پس روندهاند. پوپولیست نوعی از سیاست ورزی است که با توسل به نارضایتیها، حق طلبیها، ترسها و مشکلات جاری جامعه، مردم را برای پیشبرد اهداف شخصی خویش مورد استفاده قرار میدهد. این نوع از سیاست به جای آنکه عقلانی بوده و راه حلهای طولانی و منطقی برای حل مسایل موجود عرضه کند، مدعی ارایه راه حلهای ساده و سریع است. وعده هایی میدهد که نه قصد و نه توان برآوردن آنها را دارد. پوپولیست به دنبال جست وجوی ریشه نابسامانیها نیست، برای مشکلات پیچیده راه حلهای سادهای عرضه میکند و از چیزهایی حرف میزند که قابل اثبات نیستند. تمام تلاش او القای حسی خوشایند به اقشار پایین جامعه است و از این رو ت ... کژ نگریستن ۱۸:۱۴ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ مارکس میگوید همین که آن ساخت اقتصادی را از میان برداریم که من و شما را به رقابت در بازار سوق میدهد، اختلاف منافع من و شما و مناف میتوانید اساس اقتصاد را تغییر بدهید اما شکاف بین عقل و خواهش نفسانی و اختلاف بین منافع من و شما یا بین فرد و جامعه از بین نمیرود. در واقع همینکه مردم ببینند رقابت برای کسب ثروت بسیار مشکل شده است، برای کسب مقام و قدرت شروع به رقابت میکنند و این به هیچ وجه بهتر از وضع قبلی نیست، چنان که در جامعهی تحت حکومت استالین ثابت شد که به مراتب بدتر است. بنابراین من فکر میکنم این اعتقاد مارکس غلط بوده که سرشت انسان تغییر میکند. شاید حق با رقیب بزرگ قرن نوزدهمی مارکس یعنی آنارشیست روسی میخائیل باکونین بود که درست از همین جنبهی اندیشهی مارکس انتقاد میکرد. مارکس میگفت باید بگذاریم کارگران حکومت کنند، چون کارگران از طرف تودهی مردم جامعه یعنی طبقه کارگر حکومت خواهند کرد. باکونین میگفت نه؛ هیچکس نباید حکومت کند چون اگر کارگران حکومت را به دست بگیرند، از آن به بعد حاکم خواهند بود نه کارگر و از منافع حاکمان پیروی خواهند کرد، نه از منافع طبقهی کارگر. مارکس این حرف را مزخرف میدانست و معتقد بود که مردم در جامعهای متفاوت، مردم متفاوتی خواهند بود و منافع متفاوت و کمتر خودخواهانهای خواهند داشت ... کژ نگریستن ۱۵:۴۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ ﺁﮔﺎﻣﺒﻦ ﺷﯿﻔﺘﮥ ﺍﯾﻦ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﻭﯾﺘﮕﻨﺸﺘﺎﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ: «ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺜﻞ ﺷﻌﺮ ﺳﺮﻭﺩ.». ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻼﻕ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺁﺗﺶ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ آگامبن میخوانیم: «ﻧﻮﺷﺘﻦ ﯾﻌﻨﯽ. ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﺸﻖ ﻧﻮﺭﺯﯾﺪ، ﺯﻣﺰﻣﮥ ﻧﻐﻤﻪﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﻮﯾﺪ ﻭ ﻣﺮﺛﯿﮥ ﻟﻄﯿﻔﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﺮﺍﻧﯿﺪ، ﭘﺲ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ. » … ... کژ نگریستن ۱۵:۲۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ خاموشی گنجشکها؛. ✍ حسام محمدی … شهر خاموش، شاید بهترین تعبیری باشد که بتوان به کلانشهرهای بیآوای امروزی الصاق کرد، شهرهایی که در بحران آلایش صوتی در آشفتگی و آشوب به سر میبرند و مناظر صوتیشان آنچنان دچار فروپاشی شده که اصوات شهری دیگر هیچ توجهی را به خود جلب نمیکنند. ما محیط اطرافمان را با صداهایی که از آنها میشنویم، درک میکنیم، نه اینکه به تک تکشان توجه کرده و آنها را از هم تفکیک کنیم، بلکه مجموعهای از این اصوات سبب میشوند تا یک محیط را آرامبخش و دیگری را آزاردهنده قلمداد کنیم. هر صدایی میتواند به خودی خود جذابیت و هویت یگانهای داشته باشد و اصلا ممکن است ما بواسطه یک چشمانداز صوتی، حس خاصی را از محیط پیرامون خود کسب نماییم و بی آنکه جلوههای بصری توجهمان را جلب کرده باشند، از طریق همین اصوات با یک محیط ارتباط برقرار کنیم و فضای آوایی آن را از سایر مکانها تمییز دهیم. امروز اما آفت بزرگی دامن کلانشهرها را گرفته است، تهدیدی به مراتب خطرناک که توانسته شهرهای بزرگ را در زمینه چشماندازهای صوتی همسانسازی نماید. شهرهایی که در یک بیهویتی صوتی به سر میبرند و این حجم از آلایش سبب نابودی غنای حسی شنوائی شده ... کژ نگریستن ۱۳:۳۱ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ موسیقی عجیبیست مرگ. بلند میشوی. و چنان آرام و نرم میرقصی که دیگر هیچکس تو را نمیبیند … … (گروس عبدالملکیان). کژ نگریستن ۱۲:۱۴ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ ✍ فرهاد قنبری …اسلاوی ژیژک در یک مصاحبه پس از پیروزی ترامپ گفت: «هرجا که ترامپ اشتباهی میکرد، میگفتند دیگر کارش تمام است در اینجا باید به آنها بگویم مشکلشان این است که مقالههای لکان را نخواندهاند. زیرا که نمیدانند مقوله همزاد پنداری چگونه عمل میکند. ژک لکان، به طور واضح میگوید که ما انسانها اکثر مواقع ناخودآگاه با ضعفها و اشتباهات دیگران همزاد پنداری میکنیم. به همین علت، هر بار که ترامپ اشتباهی میکرد و مخالفهایش وی را مورد تمسخر قرار میدادند، مردم عادی با او همزاد پنداری میکردند و آن را به نوعی حمله به خود میدیدند». این همزاد پنداری مورد اشاره ژیژک برای ما ایرانیان با وضوح بیشتری در سال هشتاد و هشت نمایان بود. اصلاح طلبان احمدی نژاد و حامیانش را در حدی نمیدیدند که با آنها وارد بحث و مشاجره سیاسی شوند به این دلیل شروع به تمسخر او کردند. در چنین وضعیتی از هر کنش و رفتار احمدی نژاد سوژهای برای تولید طنز خلق شد. به شعارهای انتخاباتی مخالفان احمدی نژاد نگاه کنید:. هاله نور کدومه، محمود کارش تمومه. ... ‹ 49 50 51 52 53 54 55 ›
کژ نگریستن ۱۸:۲۱ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ نامهی موریس بلانشو به ژرژ باتای.. این حرکت با اعضای بدن همدست شده مگر میشود این طور نباشد و جور دیگری باشد؟ تن ما، حقیقت بیرحم ماست، گاهی کثیف است، با این همه اینجا «کثیف» همانقدر معنا دارد که «باشکوه» ….
کژ نگریستن ۱۷:۱۸ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ لیکوفوبی و سیاست: از گرگها و دشمنان مردم. ✍ پویا ایمانی … سیاست بهمثابهی گفتمانی دربارهی گرگ، لیکوس …. ژاک دریدا [۱]. لامذهب بودم، بیخدا، مجنون، خشمگین بودم، جانوری درنده، یک گرگ …ژان-ژاک روسو [۲]. آدمی که برای آدم دگر ناشناس باشد آدمی نیست، گرگ است …پلوتوس [۳]. این متن منظومهی کوچکی است فراهمآمده از تکههای نظریه و تاریخ. نظم و نسق درونی این منظومه را بحثی فلسفی در بابنسبت بنیادین حاکم و حیوان تضمین میکند (مقصود از «نسبت بنیادین» در اینجا نسبتی حاضر و بالفعل است که هرچند سرچشمهای کهن دارد، همچنان زندگی و سیاست آدمیان را تعیین میکند). اما بهانهی این مقاله، یا در واقع توجیه بههنگامیاش نزد نویسنده، متورمشدن معنیدار آن لحن حاکمانهای است که اخیرا به مناسبت دو انتخابات خبرگان و مجلس شورا در گفتار (غیر) سیاسی بعضی «فعالان» قوت گرفته و بهوضوح سازوکار حاکمیت را بازتولید میکند. نویسندهی سطرهایی که پیش رو دارید مایل است، از خلال بحثی در نظریه و تاریخ، به آن دسته از فعالان یادآوری کند که، دانسته یا ندانسته، تمامقد در کنار حاکم ایستادهاند. به بیان دیگر، قصدم از نوشتن این مقاله یادآوری تاریخ پرقساوت موضع و روش اینان و، از این رهگذر ...
کژ نگریستن ۱۴:۵۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ نه کمال در میان است و نه اطمینان، وگرنه گفتاری در میان نبود در آن کس که خود را بیان میکند چیزی اساسی کم است. نفی همزاد زبان است … آرمان ادبیات این است: هیچ نگوییم؛ حرف بزنیم تا چیزی نگفته باشیم. موریس بلانشو.
کژ نگریستن ۱۲:۴۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ فروبرش (Censure). ✍ دکتر معصومه حنیفه زاده. روانکاو/ رواندرمانگر …تن «من» تن دیگری است تنی که به درد آید، تن مرا بدرد خواهد آورد. چهره، چشم، پوست، نگاه و احساس «من» است. چرا که همانند سازی با دیگری از بایستهای اجتماعی شدن ماست …چرا و چگونه دیگری «من» نمیشود؟ تا مرز یک چیز فرو میکاهد؟ که دردش دیگر درد «من» نیست؟ چگونه بخشی از نمایهی جهان را چنان برش میدهیم از تن خود که فرو افتادنش تن ما را رنجور نمیسازد؟. چرا آنچه دیگری از میل و خواهش در ما بازتاب میدهد را تا این اندازه تاب نمیآوریم که از نمای جهان میبریمش و پسش میافکنیم؟ … ...
کژ نگریستن ۰۹:۴۱ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ «روان زخمها».. بعضی تجارب مرزهای روانی و قوای دفاعی آدم را از هم میپاشد همچون یک شئی خارجی و یک جسم عفونی در جانت فرو میروند. جایی در درون گیر میکنند. زخمی چسبیده به تن میشوند. مثل بیگانهای به تمام سرزمین آشنای زندگی ات سرایت میکنند. طوری که با خودت هم احساس غرابت میکنی. چنان غذای مسمومی هستند که دلت را درد میآورند ولی نمیتوانی بالا بیاوری …تجاربی مثل مرگ ناگهانی یک عزیز، خودکشی یک دوست، خیانت محبوب، ورشکستگی مطلق مالی، زوال خانوادگی، فروپاشی یک رابطهی عاطفی و … در مقابل چنین تجاربی راهی جز صبر نداری. چارهای نداری جز اینکه طی زمان ذره ذره آنها را هظم و جذب کنی و در نهایت زوائدشان را بیرون بریزی. بایستی رد آسیب زای آنها را پاره پاره اندیشید، خورد، جذب و دفع کرد …صلاح الدین اسمعیلی. رواندرمانگر. ...
کژ نگریستن ۲۳:۴۷ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ دریاچه مصنوعی القدره در نزدیکی دبی با وسعت بیش از ۱۰هکتار که تا ۶ سال پیش وجود نداشت اما الان محل زندگی صدها نوع پرنده مهاجر شده + ارومیه ما هم که برعکس اینه قبلا بود، الان نیس!.
کژ نگریستن ۲۳:۳۹ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ کلیپ؛ آزمایش «بیتوجهی به کودک». از؛ دکتر &aposادوارد زد ترانیک&apos مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 02:55, 10.9 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام به ما نشان میدهد که کودک تا چه اندازه به تعاملات خود با دیگران پاسخ میدهد …
کژ نگریستن ۲۰:۵۳ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ به نظرم در شرایط کنونی، یکی از بزرگترین مشکلات رفتاری مردم ما ادا بازی است ادای چیزی را درمیآوریم که نیستیم. یعنی یک شکاف عمیق بین عینیت و ذهنیت ما ایجاد شده. همه میخواهند مطابق مد رفتار کنند در حالیکه ساختار فکری و روحی آنها از اساس چیز دیگری است. البته این ادعا منافی تغییر انسانها نیست ولی تغییر زمانی تغییر است و واقعی است که با مطالعه، تمرین و باور به دست آمده باشد و واضح است که در بسیاری موارد چنین نبودهایم. این زمانی آشکار میشود که دغدغههای واقعی کسی را با عملکردش مقایسه میکنیم. مثلا میبینیم او چنان در چارچوبهای غلط سنت گرفتار است که نمیتواند حتی به کوچکترین آزادیها، مثلا نحوهی انتخاب همسر، معتقد باشد ولی ادعای روشنفکری دارد. طرف اهل مطالعه نیست، کتاب آخرین چیزی است که در زمرهی فعالیتهای روزانهاش ممکن است قرار بگیرد ولی ادای کتابخوانی درمیآورد. چرا؟ که در نمایش روشنفکری عقب نماند. ...
کژ نگریستن ۱۶:۰۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ گاستون باشلار نوشته است که همهی نویسندگان بزرگ میدانند که جهان از ادبیات میخواهد که همه چیز باشد و چیزی دیگر باشد: فلسفه، سیاست متفکر فرانسوی میپرسد دلیل این خواست چیست؟. از آن روی که ادبیات همواره با سرچشمههای هستی تکلمشده رابطهای مستقیم دارد، در مغز مغز کلام که در آنجا فلسفه، سیاست، اخلاق و علم، خود امکان وجود مییابند. اما علم، اخلاق، سیاست و فلسفه آنگاه که محدودیتهای خود را کشف میکنند به نیک و بد ادبیات توسل میجویند تا از نابسندگیهای خود فراتر روند. لیکن همراه با ادبیات فقط به کشف جدایی همیشگی میان کلمات و چیزها میرسند: جدایی میان کاربردهای زبان در بازنمایی و تجربهی هستی زبان. ادبیات آن عمل آرمانی است که میخواهد از این جدایی بکاهد. آنگاه که این جدایی را جامهی دیگر میپوشد، حماسه نام میگیرد. آنگاه که آن را آشکار میکند رمان و شعر نامیده میشود …خودم با دیگران، کارلوس فوئنتس، مقالهی «سروانتس، یا نقد خواندن». ...
کژ نگریستن ۱۴:۰۸ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ آنچه مرد را به گزینش زنی زیبا وامیدارد در حقیقت همان غریزه است که بهترین گزینه برای «نوع» را هدف میگیرد، هرچند که مرد تصور کند ک حقیقت این است که در اینجا به نکتهای آموزنده از اسرار طبیعت برمیخوریم که میگوید تمامی غرایز همچون این مورد بخصوص تقریبا همواره در پی سعادت «نوع» هستند. دقتی که یک حشره در انتخاب یک گل یا میوه یا یک تکه گوشت بخصوص به خرج میدهد، به وضوح شبیه به همان دقتی است که مرد در انتخاب زن متناسب با طبع و نهاد خود به کار میبندد. با چنان شور و حرارتی برای دست یافتن به او تلاش میکند و با دیگران به رقابت میپردازد که غالبا برای رسیدن به مقصود با وجود همهی دلایل منطقی، خوشبختی خود را با ازدواجی احمقانه تباه میسازد، با عشقی که به بهای ثروت و عزت و زندگیاش تمام میشود و حتی با ارتکاب جرم. و این همه را تحت سلطهی ارادهی طبیعت که حکمفرمای مطلق این جهان است انجام میدهد و به مؤثرترین شکلی به «نوع» خدمت میکند …. (/ جهان و تأملات فیلسوف) … ...
کژ نگریستن ۰۰:۰۴ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ تنهاترین نهنگ دنیا؛. نهنگ ۵۲ هرتزی، نامی بود که دانشمندان پس از ضبط صدایش برای او در نظر گرفتند محدوده صوتی آواز والهای آبی بین ۱۵ تا ۲۰ هرتز است در حالی که آواز این نهنگ فرکانسی معادل ۵۲ هرتز داشت، در نتیجه توسط هیچ نهنگ دیگری قابل شنیدن و شناسایی نبود …این نهنگ که به خاطر فرکانس صدایش «۵۲ هرتز» نیز نامیده میشود، تنهاترین نهنگ دنیا خوانده میشود که هیچ پاسخی برای نغمههای عاشقانهاش دریافت نمیکند. «۵۲ هرتز» نه تنها در فرکانسی به مراتب بالاتر میخواند، بلکه بسیار کوتاهتر و به دفعات بیشتری نسبت به دیگر گونههای نهنگ میخواند، تو گویی به زبانی صحبت میکند که تنها خود آن را میفهمد و عجیبتر آنکه در انتخاب مسیر مهاجرت خود هم هرگز مسیر سایر نهنگها را انتخاب نمیکند!. این داستان شاید حکایت تنهایی خیلی از ما باشد، سخن گفتن و زیستن در آواها، رویاها و دنیاهایی که توسط دیگران قابل دیدن، شنیدن و درک کردن نیست …گروه iday که یک گروه موسیقی روسی میباشد با الهام از زندگی این نهنگ یک قطعه ساختهاست که از صدای ضبط شده همین نهنگ تنها هم در این قطعه استفاده شده است. صدای پس زمینه آهنگ آوای تنهاترین نهنگ دنیاست. آهنگ تصویری بر اساس صدای تنهاترین وال جهان که فرکانس صدایش با فرکانس گونه خودش فر ...
کژ نگریستن ۰۰:۰۴ ۱۳۹۷/۰۷/۱۶ #نهنگ_تنها iday@kafiha – whale ( 04:32, 4.1 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
کژ نگریستن ۲۳:۰۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ و دیگر کجا میتوان «مردم» را دید؟ در تجربهی انقلاب: آن جا که همه هستند؛ از همهی طبقات؛ از همهی اقوام یک ملت؛ از زن و مرد و دگرهستان جنسی. آنجا که کسی دیگری را دشمن نمیداند و همه را برادران و خواهران خود خطاب میکند. جایی که اوینها و باستیلها پرند از همهگون مردم: لاجوردی _ هیزمفروش گذشته و دادستان آینده _ با روشنفکران مارکسیست و نخبگان هواخواه نهضتآزادی به یک بند بودهاند؛ آنجا که یک سود و یک هدف برای شماری ویژه از مردمان دنبال نمیشود: تو گویی هر کسی درد دیگری را فریاد میزند. بهراستی چه چیزی سبب میشود که علی شریعتی مزینانی خودش را برادر انقلابیهای انقلاب بزرگ فرانسه بفهمد یا میشل فوکوی خدامرده را بجنباند که ایران ۵۷ را «روح یک جهان بیروح» ببیند و رهسپار ایران شود؟ آری در انقلاب است که مردم «مردم» را دیدار میکنند؛ خودشان را همچون نیروی ویرانگر-سازندهی برآمده از نفی همهی ستیزهها. خواه این انقلاب در ایران باشد یا در کوبا یا اگر مردم و خدا بخواهند در والاستریت امریکا. دو نکته را باید گوشزد کرد: ۱) من از تجربهی انقلاب سخن میگویم نه از پیامدها و رویدادهای پس از یک انقلاب؛ بههمینروست که نه شریعتی ب ...
کژ نگریستن ۲۳:۰۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ 🔴مردم را کجا میتوان دیدار کرد؟. ✍ احمد سلامیه.. تنها «مردم» بی مرز و زنجیر «مردم» اند «مردم» به قید کمدانشی «عوام» میشوند و به صفت پردانشی «ویژهشناس»؛ «مردم» به زنجیر ناآگاهی، فریبخوردگی و بهرهکشی (استثمار) «توده» میگردند و با ویژگی آگاهی و روشنگری برای توده «روشنفکر» و با ویژگی جهتدادن به تودهی همچون ابزار «نخبهی سیاسی» میشوند؛ «مردم» اندرمرز سرزمینی یگانه و با تاریخی کمابیش مشترک، یک «ملت» هستند و «مردم» برگزیدهی همان ملت برای ادارهی امور مشترکات زندگیشان و فراهمآورد امنیت سرزمینشان «دولت» را برمیسازد؛ «مردم» را اگر از چشم پیروی از یک مذهب و کیش ببینیم «امت» هستند و در برابر امتهای دیگر است که هویتیابی میکنند. «مردمی» که از یک تبار یگانهاند و ویژگیهای زیستی و ظاهری مشترک دارند و آنها را به ارث بردهاند و میگذارند «قوم» نامیده میشوند و خودشان را در برابر اقوام دیگر بازشناسی میکنند؛ «مردم» با وابستگی به طبقهشان، «پرولتاریا» یا «بورژوا» میشوند. اینها همه مردمند ولی «مردم» هیچکدام از آنها نیست: یعنی میتوان پذیرفت که این دستهبندیها، بخشبندی «مردم» هستند ولی نمیتوان پذیرفت که خود «مردم» برابر و اینهمان با هر یک ازین دستهبندیهاست. همهی ...
کژ نگریستن ۲۱:۳۷ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ 🔴پوپولیسم چیست؟ اغلب فرهنگ واژههای فارسی، پوپولیسم را «مردم باوری» معنی کردهاند که در نگاه نخست به نظر میرسد حاوی معنایی مثبت، مثل مردمسالاری است اما پوپولیسم واجد معنایی منفی است. مفهوم پوپولیسم در علوم اجتماعی در اواخر قرن نوزدهم رایج شد و جنبشی را توصیف میکرد که توسط دهقانان در آمریکا علیه سرمایه داران بزرگ در نیویورک به راه افتاده بود و از آن پس به آن دسته از سیاستمدارانی اطلاق میشود که در یک کلام ضدمدرن، نامعقول و پس روندهاند. پوپولیست نوعی از سیاست ورزی است که با توسل به نارضایتیها، حق طلبیها، ترسها و مشکلات جاری جامعه، مردم را برای پیشبرد اهداف شخصی خویش مورد استفاده قرار میدهد. این نوع از سیاست به جای آنکه عقلانی بوده و راه حلهای طولانی و منطقی برای حل مسایل موجود عرضه کند، مدعی ارایه راه حلهای ساده و سریع است. وعده هایی میدهد که نه قصد و نه توان برآوردن آنها را دارد. پوپولیست به دنبال جست وجوی ریشه نابسامانیها نیست، برای مشکلات پیچیده راه حلهای سادهای عرضه میکند و از چیزهایی حرف میزند که قابل اثبات نیستند. تمام تلاش او القای حسی خوشایند به اقشار پایین جامعه است و از این رو ت ...
کژ نگریستن ۱۸:۱۴ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ مارکس میگوید همین که آن ساخت اقتصادی را از میان برداریم که من و شما را به رقابت در بازار سوق میدهد، اختلاف منافع من و شما و مناف میتوانید اساس اقتصاد را تغییر بدهید اما شکاف بین عقل و خواهش نفسانی و اختلاف بین منافع من و شما یا بین فرد و جامعه از بین نمیرود. در واقع همینکه مردم ببینند رقابت برای کسب ثروت بسیار مشکل شده است، برای کسب مقام و قدرت شروع به رقابت میکنند و این به هیچ وجه بهتر از وضع قبلی نیست، چنان که در جامعهی تحت حکومت استالین ثابت شد که به مراتب بدتر است. بنابراین من فکر میکنم این اعتقاد مارکس غلط بوده که سرشت انسان تغییر میکند. شاید حق با رقیب بزرگ قرن نوزدهمی مارکس یعنی آنارشیست روسی میخائیل باکونین بود که درست از همین جنبهی اندیشهی مارکس انتقاد میکرد. مارکس میگفت باید بگذاریم کارگران حکومت کنند، چون کارگران از طرف تودهی مردم جامعه یعنی طبقه کارگر حکومت خواهند کرد. باکونین میگفت نه؛ هیچکس نباید حکومت کند چون اگر کارگران حکومت را به دست بگیرند، از آن به بعد حاکم خواهند بود نه کارگر و از منافع حاکمان پیروی خواهند کرد، نه از منافع طبقهی کارگر. مارکس این حرف را مزخرف میدانست و معتقد بود که مردم در جامعهای متفاوت، مردم متفاوتی خواهند بود و منافع متفاوت و کمتر خودخواهانهای خواهند داشت ...
کژ نگریستن ۱۵:۴۶ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ ﺁﮔﺎﻣﺒﻦ ﺷﯿﻔﺘﮥ ﺍﯾﻦ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﻭﯾﺘﮕﻨﺸﺘﺎﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ: «ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺜﻞ ﺷﻌﺮ ﺳﺮﻭﺩ.». ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻼﻕ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺁﺗﺶ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ آگامبن میخوانیم: «ﻧﻮﺷﺘﻦ ﯾﻌﻨﯽ. ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﺸﻖ ﻧﻮﺭﺯﯾﺪ، ﺯﻣﺰﻣﮥ ﻧﻐﻤﻪﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﻮﯾﺪ ﻭ ﻣﺮﺛﯿﮥ ﻟﻄﯿﻔﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﺮﺍﻧﯿﺪ، ﭘﺲ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﯿﺪ. » … ...
کژ نگریستن ۱۵:۲۰ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ خاموشی گنجشکها؛. ✍ حسام محمدی … شهر خاموش، شاید بهترین تعبیری باشد که بتوان به کلانشهرهای بیآوای امروزی الصاق کرد، شهرهایی که در بحران آلایش صوتی در آشفتگی و آشوب به سر میبرند و مناظر صوتیشان آنچنان دچار فروپاشی شده که اصوات شهری دیگر هیچ توجهی را به خود جلب نمیکنند. ما محیط اطرافمان را با صداهایی که از آنها میشنویم، درک میکنیم، نه اینکه به تک تکشان توجه کرده و آنها را از هم تفکیک کنیم، بلکه مجموعهای از این اصوات سبب میشوند تا یک محیط را آرامبخش و دیگری را آزاردهنده قلمداد کنیم. هر صدایی میتواند به خودی خود جذابیت و هویت یگانهای داشته باشد و اصلا ممکن است ما بواسطه یک چشمانداز صوتی، حس خاصی را از محیط پیرامون خود کسب نماییم و بی آنکه جلوههای بصری توجهمان را جلب کرده باشند، از طریق همین اصوات با یک محیط ارتباط برقرار کنیم و فضای آوایی آن را از سایر مکانها تمییز دهیم. امروز اما آفت بزرگی دامن کلانشهرها را گرفته است، تهدیدی به مراتب خطرناک که توانسته شهرهای بزرگ را در زمینه چشماندازهای صوتی همسانسازی نماید. شهرهایی که در یک بیهویتی صوتی به سر میبرند و این حجم از آلایش سبب نابودی غنای حسی شنوائی شده ...
کژ نگریستن ۱۳:۳۱ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ موسیقی عجیبیست مرگ. بلند میشوی. و چنان آرام و نرم میرقصی که دیگر هیچکس تو را نمیبیند … … (گروس عبدالملکیان).
کژ نگریستن ۱۲:۱۴ ۱۳۹۷/۰۷/۱۵ ✍ فرهاد قنبری …اسلاوی ژیژک در یک مصاحبه پس از پیروزی ترامپ گفت: «هرجا که ترامپ اشتباهی میکرد، میگفتند دیگر کارش تمام است در اینجا باید به آنها بگویم مشکلشان این است که مقالههای لکان را نخواندهاند. زیرا که نمیدانند مقوله همزاد پنداری چگونه عمل میکند. ژک لکان، به طور واضح میگوید که ما انسانها اکثر مواقع ناخودآگاه با ضعفها و اشتباهات دیگران همزاد پنداری میکنیم. به همین علت، هر بار که ترامپ اشتباهی میکرد و مخالفهایش وی را مورد تمسخر قرار میدادند، مردم عادی با او همزاد پنداری میکردند و آن را به نوعی حمله به خود میدیدند». این همزاد پنداری مورد اشاره ژیژک برای ما ایرانیان با وضوح بیشتری در سال هشتاد و هشت نمایان بود. اصلاح طلبان احمدی نژاد و حامیانش را در حدی نمیدیدند که با آنها وارد بحث و مشاجره سیاسی شوند به این دلیل شروع به تمسخر او کردند. در چنین وضعیتی از هر کنش و رفتار احمدی نژاد سوژهای برای تولید طنز خلق شد. به شعارهای انتخاباتی مخالفان احمدی نژاد نگاه کنید:. هاله نور کدومه، محمود کارش تمومه. ...