این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


…ادامه 👆. و سیل تنها نمودی است «حاضر، جدید و در تابلوی مواجهه حاد»

و تنها با این تابلوی راهنما می‌توان به درک مقرون به اصلاح پذیری‌تری از امور، نزدیک‌تر شد. ناتوانی، تاریخ گذشتگی و بی عرضگی «مدیریت رانتی» و بر آمده از چرخه «سهمیه، رانت و روابط پشت پرده محفلی»، که متکی بر «نظارت استصوابی» است، آن پاشنه آشیل در نظام کنونی است که بایستی تکیه و تاکید را بر آن گذاشت، در مقام «نشانه اصلی»، «hallmark» در نشانه شناسی این «بیمار در اغما فرورفته». اگر می‌توان کاری کرد، باید بر این نکته و نقطه متمرکز شد: اعاده و برقراری شایسته سالاری حرفه‌ای و عقلانیت مدنی- مدرن در اداره امور جامعه و با مستند سازی ملی بر پایه آخرین دستاوردهای موجود بشری، فارغ از دین، رنگ، نژاد و ملیت کاشفان، واضعان و اجرا کنند گان آن. ولی یک چیز را در یک کشور نفتی- انقلابی- در حال توسعه و بقول «پیتر اوانز» نباید در محاق «کم اهمیت دهی» فرو برد: نقش اساسی و راهبردی دولت در جایگاه معنای مدرن آن، در اینگونه کشورها: «نهاد رهبری کننده اداره و برنامه ریزی کننده همه امور جامعه» با نظارت و کنترل دموکراتیک بر آن. و در دام ایده‌های نو لیبرالیستی در نغلطید که سالهاست مدینه فاضله، مقصد انتهایی، و مرجع نهایی ...
  • گزارش تخلف

…ادامه 👆. شقه‌ای که به<< تولد، شکل گیری و بلوغ مدیریت رانتی>>

منجر می‌شود.۲- در گام دوم اکثریت عظیم جامعه، با قرار گیری در اردوی «غیر خودی»، از جایگاه ساکنان امروزی و آبا و اجدادی کشور خود و صاحبان حق و صلاحیت برای مشارکت درامور مربوط به کشور خود درچهار چوب نظام تقسیم کار اجتماعی، و بر اساس شایسته سالاری حرفه‌ای و. کنار گذاشته شده و بعنوان «ذهن غیر مومن، خام و ضعیف» بمرتبت موضوعی برای کنترل و نظارت و شناسایی مداوم توسط انواع ارگانها، نهادها و سازمانهای امنیتی- حراستی در یکسو و انواع نهادها و سازمانهای تربیتی-آموزشی- اردوگاهی در سوی دیگر فروکاسته شده و از حضور و شرکت درجایگاهها و مناصب مدیریت کلان منع می‌شوند: جریان بهم پیوسته و ادامه دار «منطبق سازی» شاگردان «ایمان ضعیف» با تبیین گرهای مومن خودی. تبدیل همه چیز جامعه به «درستی آزمایی» و حصول اطمینان از اینکه «آنچه را خودی‌های مومن بدیگران غیر خودی آموخته‌اند»، آیا «مردم و نظام اداری غیر خودی» آموخته و بدرستی فهمیده است یا نه؟ اصل منقاد سازی عمومی و مطیع پروری ملی. شقه‌ای که <<اکثریت مردم با انواع سلایق، زبانها، مذاهب، ادیان، نژادها و فرهنگهای متنوع شان از حق شرکت در اداره امور جامعه حذف و کنار گذا ...
  • گزارش تخلف

❗️ «به بهانه سیل اخیر» و نیم نگاهی به انتخابات آتی مجلس. ❗️

✍ دکتر قنبرپور …📙 چند روزی است که حادثه طبیعی سیل، موضوع روز جامعه ماست. هم از جانب جناحهای گوناگون دولتی و هم از جانب جامعه مدنی، سیل به مهمترین موضوع در تریبون «جامعه» تبدیل شده است و منظور از همه نیز، آن بخشی از حاکمان و آحاد مردم است که نسبت به امر جمعی، ساکت، مناظره‌گر و غیر فعال نیستند، و نه آنها که بودریار، «اکثریت خاموش» نامیده است. ژاک رانسیر در کتاب «استاد نادان» بر نکته عمیقی اشاره می‌کند: «هنر فاصله …فاصله میان فراگرفتن و فهمیدن، فاصله میان موضوع درس و شخص آموزنده». او اشاره می‌کند که «اسطوره تعلیم و تربیت» جهان را به دو نیم می‌کند و دقیق‌تر آن است که بگوییم هوش را بدو نیم می‌کند: یک هوش برتر و یک هوش پست‌تر.، دانایان و نادانها، توانا و ناتوان، ذهنهای پخته و ذهنهای خام،. در عصر جدید، تمامیت خواهی انقلابی با ایجاد اعوجاج ساختاری در اسطوره تعلیم و تربیت، نوعی از نگرش به جهان، نوعی شیوه اداره امور جامعه و نوعی نظام تعلیم و تربیت نیروی انسانی را از خود نشان داده و در طول یک قرن و در اقصی نقاط جهان بمنصه اجرا، تجربه و نتیجه گیری گذاشته است که از هر نظر بدیع و در عمق، دامنه و فرا ...
  • گزارش تخلف

✍ پویا ایمانی …🌐در مملکت قشنگ ما بی شمار راه هست برای رادیکال بودن با کمترین هزینه ممکن

کافی است به همه جور اتوریته‌ی نمادینی حمله کنید مگر آنها که بیرون عرصه‌ی نمادین باباتان را در می‌آورند. مثلا می‌شود به شیوه‌ی یک تاریخ نویس متوهم حکومتی به عالم و آدم فحش داد که بی سوادید و هر کس با من و ایرانشهر من مخالف است یعنی با تمامیت ارضی و شاهنامه و مام وطن مخالف است ولی یک کلمه، حتی یک کلمه، راجع به آنها که در عمل از ایران ویرانه ساخته‌اند حرفی نزد، بلکه رفت پابوس شان. می‌شود به سبک یک جامعه نشناس فرصت طلب دغل، به مردم بدبختی که رفته‌اند چهار تا شعار مبتذل جلوی آرامگاه کوروش داده‌اند گفت فاشیست ولی یک بار هم از فاشیسم عریان آن بالا یاد نکرد، بلکه از قبلش حسابی خورد. می‌شود ادای نقد «صنعت فرهنگ» را درآورد ولی صنعت آدم‌کشی و حبس و شکنجه را داد زیر فرش. می‌شود به شیوه یک انشاء نویس پیزوری نعل وارونه زد و با اقتدار نمادین «پدرخوانده» های ادبی ای که از قضا هر سطرشان اقتدارستیزی و پدر کشی ست در افتاد یا هر جور ولایت و فقاهت در ادبیات را کوبید ولی خود ولی فقیه حی و حاضر و دم و دستگاه‌اش را ندید. می‌شود ادای پیشرو بودن درآورد ولی نم نمک از تمام محافظه کاری سنگین یک تاریخ که به دست هما ...
  • گزارش تخلف

رودهای مان بسیار می‌دانند. چرا که انبار کتابهایی بوده‌اند. که هرسال در گونی‌های سربسته

به آب انداخته می‌شدند. زنده به گور شده، مادر (گورگی)، دهان‌های بسته شده، مادرانی که بر خاک‌های نامعلوم گریستند و …. درد دارد که این همه بدانی و. دم نزنی. هر روز از جوار شن و ماسه‌ات. بدزدند و. و جیکت در نیاید. حریم ات را. برچینند و. ...
  • گزارش تخلف

این در تایید سخن آرامش دوست دار که ما را در ذیل دین خویی، مردمی در امتناء از تفکر می‌داند، نیست

به گمان من، بیشتر، مولود گسیختگی توام با فقدان ثبات و امنیت، در مقیاس تاریخی است که هرگز رخصت به چشم اندازی بلند مدت و کار و برنامه‌ی درازمدت در مفهوم پیش برد پروژه‌ای آن نداده. نه به دولت‌ها و نه به مردم. و از زوایایی، گویی این دو خود از جمله مصالح دوام این ساختار بوده‌اند. البته با لحاظ شدن کم و کیف عوامل بیرونی در هر مقطع تاریخی. با این توضیح، سطوری که می‌آید، صرفا به جهت اجابت درخواستی است که کرده‌ای. آن هم در زمینه‌ای که نسبت به آن، نه ورودی داشته‌ام و نه تجربه‌ای و نه مایه‌ای که در میان بگذارم. و این‌ها، نه از سر تعارف که از روی بها دادن به واقعیت است …به برداشت من، عاشق ستم کاره‌ای است که در چهره‌ی ستم دیده و ستم کش، رخ می‌نماید. بی آن که خود بر این وارونگی آگاهی داشته باشد. او از راه نفی خود در پای معشوق، اثبات خود را می‌یابد. ...
  • گزارش تخلف

‍ …❗️خاستگاه ارزش‌ها از نگاه نیچه❗️. ✍رضا سهرابی/حسن فتح زاده … چکیده:

📙 نیچه وجوهی دوگانه برای خاستگاه ارزش‌ها در نظر می‌گیرد. از یک طرف وی به نوعی وفاداری خویش را به نمایان‌ترین رویه‌ی اندیشه غرب، یعنی این اندیشه که جهان را به مثابه‌ی یک کل در نظر می‌گیرد، نشان داده و بدین ترتیب، جهان را به مثابه‌ی نیروهای کنشی و واکنشی در نظر گرفته است که زندگی را به وجود می‌آورند. زندگی از نگاه وی، زندگی نوعی بایستن را درون خود دارد که ما را ناگزیر از به کار بردن ارزش‌ها می‌کند و آنگاه که ما ارزش‌ها را پاس می‌داریم، زندگی از رهگذر کنش ما ارزشمند می‌شود این نگاه به سه ساحت ارزش و ارزش گذاری در واقع نگاهی پیشا سوبژکتیو به خاستگاه ارزش‌ها است و اجازه نمی‌دهد زندگی را با چیزی ورای آن ارزیابی کنیم، از طرف دیگر وی با پرداختن به اخلاق فروتباری و والاتباری در فلسفه خویش و اشاره به اینکه والاتباران بانیان ارزش و ارزش گذاری بوده‌اند، خاستگاه دیگری برای ارزش‌ها قائل می‌شود. این تعارض، فلسفه نیچه را با چالش روبرو می‌کند که در خوانش دقیق و منسجمی ناگزیر از حل آن است. در این مقاله ضمن تحلیل ارزش‌های والا تباری و فروتباری تلاش شده است که این تعارض برطرف شود و خوانشی منسجم و یکدست از ...
  • گزارش تخلف

❗️ «خشم طبیعت بر فرعونیت ایرانی❗️. 🔆چرا ما از خود» غرب «نیز منحط تریم؟» 🔆. ✍ حمید جعفری …

📙قرار بود میعادی دوباره با «معبود» رخ دهد. قرار بود فراسوی «سوبژکتیوسم» و «دعوای اناالحق» بشر معاصر، خارج از مرزهای فرعونیت معاصر «آوای هستی» را خارج از گشتالت تکنولوژی بشنویم …این تعبیری بود که هایدگریست‌های شیعی از انقلاب داشتند. همچون طرحی نوین در برابر سوژه محوری دکارتی و تبدیل طبیعت و هستی در بستر گشتالت تکنولوژی به منبعی در راه تولید …چهل سال پس از آن رخ داد که قرار بود ما را به خروج از دایره طغیان بشر معاصر برد، در ام القرای جهان اسلام، اصلاح طلب، اصول گرا، بهاری، پاییزی و … یا همان سیماهای گوناگون «بورژوازی کمپرادور» وطنی و کلان سرمایه‌های انگلی بورکراتیک نه تنها از شنیدن آوای هستی ممانعت به عمل آورده‌اند که مسرفانه‌تر از همتایان غربی خود «چوب»، «سنگ»، «ذغال»، «طلا»، «نفت» و …را در طبیعت به عنوان منبعی در راه تولید و کسب سود به غارت می‌برند. نه تنها آوای هستی فراسوی فرعونیت معاصر شنیده نمی‌شود که جنگل، مرتع، باغ، بوستان و …تخریب می‌شود و مسیل‌ها و دره‌ها پر می‌شود تا به جای آنها «برج» ها، «بارو» ها، «مال» ها، «مراکز تجاری» و …به مثابه مدرنیته تقلیدی و سطحی وطنی و شمایل فرعونیت ...
  • گزارش تخلف

❗️درباره شهرستان❗️. ✍ محمد مهدی اردبیلی

📙تصور ساده‌انگارانه‌ای که در پایتخت نسبت به شهرستان‌ها و در مراکز استان‌ها نسبت به حواشی و توابع وجود دارد این است که به دلیل تمرکز نهادها و امکانات فرهنگی در مرکز، سطح دانش، مطالعات، مطالبات، دغدغه‌ها و فعالیت‌های مناطق حاشیه‌ای، یا به بیان عمدتا تحقیر آمیز مصطلح، «شهرستان»، بسیار نازل‌تر و خام‌تر است. این نگاه از بالا به پایین، البته حاصل تن سپردن به معیارهای اقتصادی و فرهنگی کاذب و منحط است. تجربه شخصی من (از اهواز گرفته تا گیلانغرب و از بابل گرفته تا سنندج) بارها و بارها خلاف این را نشان داده است. اتفاقا افراد دغدغه‌مندی که در فاصله‌ای مکانی از مراکز تجمع امکانات و نهادهای فرهنگی زندگی می‌کنند، دقیقا به واسطۀ همین فاصله‌گیری، از نوعی خودساختگی و استقلال فکری و موضع انتقادی برخوردارند که در مرکز، و به ویژه پایتخت، کمتر به چشم می‌خورد. اگر فردی بتواند در شهرستان و توابع، از سبک زندگی و مناسبات بازدارنده و مبتذل موجود فاصله بگیرد و به تامل، مطالعه و حتی فعالیت‌های عملی و گروهی بپردازد، حاصل به مراتب مفیدتر و موثرتر از افراد به‌ظاهر فرهیخته‌تری است که در پایتخت در مناسباتی به مراتب پیچ ...
  • گزارش تخلف

آنها در طول چهار دهه برخورداری از فرصت و امکانات انحصاری، بی نظیر و در یک کشور بزرگ نفتی و برای انجام هرکار و هرطرحی که در ذهن داش

«رخدادی»، چنان شگفت انگیز و باور نکردنی، که جامعه و نیروی خلاق آن را دچار «یخ زدگی» کرخت زا کرده است؛ بطرز عجیبی، هیچ «چیز» در آن نبوده است، جز بوی گند فساد بی حد وحصر، لودگی در هرچیز و ناتوانی در هرامر و وظیفه شریف، و بی عرضه در همه چیز یک جامعه و زندگی برساخته شده از کار، تولید، رقابت آزاد و اعتلای عزت انسانی. یک داستان بدون متن، که تنها هنرش، «هیچ کردن همه» بود. 📙 … ...
  • گزارش تخلف

❗️ «سال۹۷، سالنامه تمامیت خواهی انقلابی، نمایش در نمایش برای هیچ» ❗️. ✍ دکترقنبرپور

📙سال سختی را تجربه کردیم. شاید آخرین سال از سالهای «پرده داری» اقتدار تمامیت خواهی انقلابی؛ داستان «نمایش در نمایشی» برای به صحنه آمدن یک «هیچ». یکی از ویژگیهای «سالنامه تمامیت خواهی» در سراسر جهان «اعوجاج دگرسان» و «خلق الساعه» بودن آن است: اعلام و تحمیل یک جامعه «موعود» به یک سرزمین وتمامی ساکنان آن با انواع مذاهب، زبانها، فرهنگها و خرده فرهنگها و هر آنچه در آن «هست» و نه اصلاح و بهینه سازی جامعه «موجود». سالنامه تمامیت خواهی انقلابی، چرخه و ریتم منظم، تکرار شونده و باز زایی پذیر ندارد خط سیر یک «هستی موجود» نیست، یک اعوجاج است، مثل ابر بهاری است. می غرد و تگرگ بر سر جوانه‌ها، شکوفه‌ها و برگهای در حال رشد می‌کوبد، افق زندگی را در یک چشم برهم زدن تیره و تار می‌کند، در نیمروز اعلان «ظلمت» می‌کند؛ اعلان وجود زمینی شده یک «موجود بی بدیل، یک حیات دگرگونه، یک موعود کامل» را می‌دهد و تمامی امکانات یک جامعه و آحاد مردم آنرا پای آن خرج می‌کند، بهدر می‌دهد و می‌سوزاند و تاچشم باز می‌کنی، و تا بنحوست اش عادت می‌کنی، شبحی بدون جسم، «وجود نا موجود» و محو شده‌ای می‌گردد که گویی از همان آغاز نبوده ...
  • گزارش تخلف

❗️نقد نقد❗️. ✍ علی سروش کیا …

📙 به دریافت هایی که من از خوانده شده‌ها و برداشت هایی که به واسطه‌ی آن‌ها داشته‌ام، هرگز، ابتدا به ساکن، زورمندانی در صحنه نبوده‌اند که در تمهید تداوم و گسترش آن، واژگانی را به مثابه‌ی ابزار کار، بیافرینند. هر چه بوده و شده، در روند و بر بستر مناسبات، بر آمد گرفته. اخلاق را هرگز کسانی محدود، برای مردم نیافریده‌اند. اخلاق، در وهله‌ی نخست، ناشی از نحوه و نوع ارتباطات آدم‌ها با یک دیگر و بر بستر عینیات و الزامات زیست، نضج و رشد گرفته و در وهله‌ی دوم، بر مناسباتی که خود از بطن آن بر آمد گرفته، تاثیر گزار شده و در ادامه، در یک رابطه‌ی متقابل و متعامل در نسبت با تغییر مناسبات و ارتباطات اجتماعی و دگرگونی در آن چه اخلاق نامیده می‌شود، قرار گرفته است. امید را نه در ما می‌دمانند و نه به خود تلقین می‌کنیم. امید، چنگ بردن به ریشه‌ای است بیرون زده از دیواره‌ی پرتگاه، در هنگامه‌ای که هر چه هست، تجمیع لوازم سوق دهنده به سقوط است. در لحظه‌ی سریدن به ته‌ی دره، پیش از آن که اراده به چنگ زدن به آن ریشه ببری، تمنای زندگی که نافی مرگ است، دست ات را به ریشه‌ای که دیده‌ای می‌برد. اگر، آن اراده کردن، غایب می ...
  • گزارش تخلف

❗️ در نکوهش اخلاق❗️. ✍ آرمان اسدی …📙شاید از مرغ سفید دوست داشتنی که داشتم شروع شد

یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم، مرغ مرده بود. و دوست داشتم تمام ماجرا را خواب دیده باشم. نبودن آن مرغ تمام شش سالگی ام را که تا آن زمان آویختن در پژواک صدایم در کوهها و چیدن حریصانه گلهای حسرتی و مخمل و لاله بود، بلعید و گریه‌های بی صدایی که زیر لحاف خوابم را به حسی خوشایند و بی دلیل تبدیل میکرد. آرزوی در خواب بودن، بعدها در راه بازگشت از مدرسه بارها و بارها به سراغم آمد و آن زمانی بود که نمره‌های پایین درس املا و ترس از تنبیه قدمهایم را برای رسیدن به خانه کند میکرد. آن احساس بعدها مرز خواب و بیداریم را آشفت و تردید در تمام این سالها دریچه‌ای بود که قطعیت را در من متزلزل کرد. حالا نوبت آن رسیده تا بر تبار بی اعتبار اخلاق از این دریچه بنگرم و جزم اندیشی فیلسوفان و جامعه شناسان و روانشناسان را در تقدیس اخلاق، به چالش بکشم. هر چند دیر هنگام و هر چند مخاطره آمیز. آیا انبوه نظریه‌ها و راه کارهایی که در قرون متمادی در ستایش اخلاق ارائه شده، مکتبهای فکری متشابه و متناقض فراوانی که سعادت را هدف غایی خود قرار داده‌اند همچنین حجم فزاینده شعرها و داستانها و فیلمهایی که انسان را به بهشت بی نشان ...
  • گزارش تخلف

❗️نقدی بر سخنان آقای مصطفی ملکیان در مورد رویا و خواب❗️. ✍دکتر ترنگ تقوایی …

📙 «رویاها یک سمپتوم نوروتیک هستند. رویا عمدتأ یک تجربه تصویرى است که بخشى از مشکل تعریف کردن آن، در ضرورت ترجمه ى این تصاویر به واژه‌ها نهفته است. محرک هاى حسی خارجى و محرک هاى سوماتیک احشایى مى توانند در رویا دخیل باشند. ولى آنها در رویا ظاهر نمى شوندو با موارد دیگر عوض مى شوند. این تعویض، هر بار به نحو متفاوتى انجام مى شود. تاریخ و عرف مى گویند رویاها واجد معنا و مفهومى هستند: آنها نگاهى رو به سوى آینده دارند. قبول کردن این عقیده سخت و اثباتش غیرممکن است. رویابین همیشه مى گوید چیزى نمى داند. من به شما اطمینان مى دهم که بسیار محتمل است که رویابین بداند رویایش چه معنا مى دهد، فقط او نمى داند که آنرا مى داند.». ...
  • گزارش تخلف

🔆اندر رمانتیسیسم کاذب ما🔆. احساسات انسانی ما یک آن فوران می‌کند

خاصه الان که فضای مجازی هم امکان خودنمایش فردی و جمعی را فراهم آورده است. همه دنبال کمک و یاری هستند بدون اینکه واقف باشند علی رغم این نیات خوب و انسانی دردی را دوا نمی‌کنند که هیچ بلکه بر حدت و شدت مسئله نیز اضافه می‌کنند. همه انتظار دارند سلبریتی‌ها جلو دوربین حاضر باشند و بروند خود را به آب و آتش بزنند تا شاید به لطف اشتهار خود اندک وجیزه‌ای را ازاین و آن دریافت کنند و وصله زخم و جراحت عمیق مردمی کنند که می‌دانند چیزی دلخوشکنک و نوعی فرافکنی مسئولیت واقعی شهروندی نیست. پرسش این است دولت را برای چه تاسیس کرده‌اند؟ نهادی مثل هلال احمر پس برای چه روزی است؟ سازمان‌های دولتی دخیل برای چه تشکیل شده‌اند؟ ستاد حوادث غیر مترقبه چکار می‌کند؟ صندوق ذخیره ارزی را برای چه گذاشته‌اند؟ نمی‌شود که رئیس جمهور درتعطیلات و تفریح باشند و استاندار در خارج مشغول داد و ستد و عیش و نوش باشد آن وقت مردم کوچه بازار هریک برای خود حسابی بازکرده و از مردمی گرسنه و فقیر تقاضای کمک کنند که خودشان هشت درگرو نه شان است. ...
  • گزارش تخلف

❗️بحران تمدنی و ثمرات تبدیل شدن به زائده آپاندیس ی غرب یا چرا سیل ما را با خود برد؟ ❗️

✍ حمید جعفری …. 📙صحنه‌های سیلابهای امروز کشور در شیراز، استان لرستان و دیگر مناطق عمدتا غربی و جنوب غربی کشور شبیه تصاویر یک فیلم در ژانر آخر الزمانی است، البته با این تفاوت مهم که همه چیز حوداث امروز واقعی است.. آنچه که امروز البته فاجعه آفرید سیلاب نبود. سیلاب خود یک «فنومن» است یک پدیدار که برخاسته از یک نومن، ذات یا ریشه است. آنچه امروز ما مشاهده نمودیم جلوه‌ای دیگر از آن چیزی است که می‌توان آن را بحران تمدنی نامید. از میان رفتن هر گونه روابط عقلانی و انسانی، شکل گرفتن رابطه‌ای کاملا بهره جویانه میان انسان و طبیعت، غرق شدن جامعه در ایدئولوژی «نفع شخصی»، تبدیل دولت به شرکت سهامی خاص و خارج شدن از مدار هر گونه مکانیسم وفاق اجتماعی آفرین و …. مظاهر این بحران تمدنی را به کرات در این سالها در کشور مشاهده نموده‌ایم؛ پر تعداد‌تر از نیاز به آوردن هر گونه فاکت برای تنویر بیشتر حقیقت …. مارکس در خصوص مذهب معتقد بود، نقد «آسمان» باید به نقد «زمین» تبدیل شود. به تاسی از سخن مارکس باید گفت «نزولات جوی» را بر پایه آنچه در زمین رخ داده است باید تفسیر نمود …نابودی مراتع، جنگل‌ها، ساخت وساز در مسیر ...
  • گزارش تخلف

🌈توهم ذات گرایان مبتنی بر این باور است که تعیین خوشه‌ای معین از مشخصه‌ها برای مفهوم «دموکراسی» امکان‌پذیر است: یعنی خوشه‌ای از صفا

بنابراین، هر پدیده یا مفهومی که ادعای آن را دارد که در مقام امر «دموکراتیک» طبقه‌بندی شود، باید واجد شرایط لازم، یعنی داشتن این خوشه‌ی مشخصه‌ها باشد. در تضاد با این توهم ذات گرایانه، می‌توان مدعی شد تعریف چنین ذاتی، یا تعریف هر خوشه‌ای از صفات مثبت برای مفهوم «دمکراسی» که در «همه‌ی جهان‌های ممکن» - در همه‌ی وضعیت‌های خلاف واقع- یکسان باقی بماند، ناممکن است. از این منظر، تنها راه تعریف «دموکراسی» گفتن این است که دموکراسی شامل همه جریان‌ها، و نحله‌ها و گفتمان هایی است که خودشان را «دمکرات» تعریف می‌کنند و مشروعیت می‌بخشند. به بیان دیگر، تنها تعریف ممکن هویت مفهومی دموکراسی آن است که مدلول‌های متکثر و متنوع آن را به دالی واحد متصل نماییم و در پرتو این دال واحد به تعریف آن بپردازیم. اما در تحلیل نهایی، لاجرم باید گامی به پیش نهاده و بپذیریم که دموکراسی نه توسط محتوای ایجابی این مفهوم (مدلول آن)، بلکه تنها توسط هویت مناسباتی- موقعیتی اش تعریف می‌شود، یعنی توسط تقابل اش یا نسبت افتراقی اش با استبداد، دیکتاتوری و توتالیتاریسم «. با این بیان می‌خواهیم بگوییم که» دموکراسی «دال بدون مدلول نیست، ...
  • گزارش تخلف