کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۲۳:۴۲ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ «نیشتری به جامعه شناسی وطنی». ✍ رضا مجد. بخش دوم … در بخش نخست همانطور که اشاره کردم کتاب استبداد شرقی کارل ویتفوگل به نوعی کتاب مقدس جامعه شناسان تاریخ وطنی بوده است و از نماینده گان جدی این تفکر میتوان از جناب کاتوزیان و دکتر پیران و زیباکلام و جلایی پور و در حوزه تاریخ نگاری اندیشه هم از جناب طباطبایی نام برد، جان کلام تمام این افراد در مواجهه با تاریخ این است که ما با یک تودهی بی شکل و بی قوارهای بنام توده طرفیم که کاملا از جایگاه منفعلی برخورداره و یک حکومت و قدرت و نظام سلطهای که در صدر و بالای این توده قرار گرفته که در جایگاه فاعلی توانا مسلط به تمام امور و جزئیات و کلیات این تودهی بی شکل و بی قواره است و به نوعی این حکومت و قدرت و استبداد است که به این تودهی بی شکل، شکل و فرم و قالب میبخشد، آنهم به شکل سرکوب. طوری این نوع نگاه در صد سال و اندی حاکم بوده که حتی فرهنگ و هنر و ادبیات هم از این نگاه تاثیر پذیرفته از سینما گرفته تا شعر ما با یک دوگانهای سروکار داریم، یک طرف یک جامعهی سرکوب شدهی تحت ظلم و طرف دیگر یک حکومت قهار ظالم استبدادی. در این نوع نگاه هیج دیالوگ و هیج دیالکتیکی بین حاکم و محکوم بین حکومت و توده برقرا ... کژ نگریستن ۲۰:۰۳ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ «روزهای سیاهی در پیش است. و جبر تاریخ، بدون تردید آن را زیر غلتک سنگین خویش درهم خواهد کوفت اما نسل ما و نسل آینده، در این کشاکش اندوهبار، زیانی متحمل خواهد شد که بیگمان سخت کمرشکن خواهد بود. چرا که قشریون مطلقزده هر اندیشهی آزادی را دشمن میدارند و کامگاری خود را جز به شرط امحاء مطلق فکر و اندیشه غیرممکن میشمارند …پس نخستین هدف نظامی که هماکنون میکوشد پایههای قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستین گامهای خود را با به آتش کشیدن کتابخانهها و هجوم علنی به هستههای فعال هنری و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگی کشور برداشته، کشتار همهی متفکران و آزاداندیشان جامعه است … …. اکنون ما در آستانهی توفانی روبنده ایستادهایم. بادنماها نالهکنان به حرکت درآمدهاند و غباری طاعونی از آفاق برخاسته است. میتوان به دخمههای سکوت پناه برد، زبان در کام و سر در گریبان کشید تا توفان بیامان بگذرد …اما رسالت تاریخی روشنفکران، پناه امن جستن را تجویز نمیکند. هر فریادی آگاهکننده است، پس از حنجرههای خونین خویش فریاد خواهیم کشید و حدوث توفان را اعلام خواهیم کرد …سپاه کفنپوش روشنفکران متعهد در جنگی نابرابر به میدان آمدهاند. بگذار لطمهئی که بر اینان وارد میآید نشانهئی هشداردهنده ... کژ نگریستن ۱۶:۵۶ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ «نیشتری به جامعه شناسی وطنی». ✍ رضا مجد. بخش نخست … جامعه شناسی ما بخصوص جامعه شناسی تاریخی ما نه تنها با تاریخ و مواجههی تاریخی به شکل غربی آن، ناتوان است بلکه یکجور بی توجهی عمدی و آگاهانه یا شاید هم ناآگاهانه در آن دیده میشود. جامعه شناسی تاریخی در تمام فیگورها و چهرههای مشخص آن وقتی به تاریخ میپردازد فصل مشترک همهی آنها چیزی بنام «استبداد ایرانی» است. تاریخ برای آنها به شکل قصه است و طبیعی است که ما هیچ وقت تاریخی بنام تاریخ مردم نداشته باشیم بلکه تاریخ ما تاریخ ژنرالها و شخصیت هاست. و مسئله همیشه این بوده که ما بایک قدرت استبدادی مواجه بودهایم و هستیم که این قدرت استبدادی و جامعهی استبدادی همیشه در حال بازتولید شخصیتهای استبدادی و افراد استبدادی و فرهنگ استبدادی بوده است. از نظر جامعه شناس ایرانی این استبداد یک خصیصهی تاریخی بادوام است که حتی تو خواب هم عمل میکند و اینگونه این خصیصه میتواند خود را از آغازگاههای تاریخی اش یعنی هخامنشیان تا به الان توضیح بدهد. اگر به این بحث از منظر متدولوژی و روشن شناسی نگاه بیندازیم متوجه میشویم که چگونه این مقولهی استبداد توانسته بوسیلهی جامعه شناسهای ایرانی به شکل یک اکسیر بکار گ ... کژ نگریستن ۱۴:۴۷ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ اگر ژیژک صرفا در مقوله واقعیت میزیست چه دلیلی داشت از روانکاوی استفاده کند؟ روانکاوی پاسخ به همین درک نشدن واقعیت است و حضور متافیزیک. «امر واقعی واژهی بالنسبه رمزآمیز و معماگون است و نباید آن را مترادف با واقعیت انگاشت. چون واقعیت ما به نحوی نمادین (در متن زبان و فرهنگ) ساخته میشود و حال آنکه امر واقعی هستهی سخت است، تروما یا ضایعهای فراموش نشدنی است که تن به نمادین شدن نمیسپارد، تروماتیک به بیان نمیآید.» (دالی، ۱۳۸۷: ۳۰) همانطور که شان هومر متذکر میشود امر واقعی لاکان «در اولین مجموعه مقالات منتشر شدهاش در دهۀ سی به کار برد، اصطلاح مذکور مفهومی اساسا فلسفی بود که هستی مطلق یا هستی در خود را معرفی میکرد. بنابراین، امر واقع به عنوان مفهومی در مقابل امر خیالی مرحلۀ آئینهای صورت بندی شد. امر واقعی مانند هستی در خود در خارج از قلمرو ظواهر و تصاویر جای گرفت.» (هومر، ۱۳۹۰: ۱۱۴). – شاید اگر امر واقع صرفا در جامعه شناسی مطرح میشد، و مابه ازای بیرون آن برای ما مرکز توجه بود نسخه را در همین ابتدا میبستیم که بله، امرواقع ماهیتی فیزیکی دارد اما از آن رو که ما در مقوله اندیشه سیاسی میاندیشم و برای ما ماهیت این مفهوم مورد توجه است نمیتوانیم به آن اکتفا و ات ... کژ نگریستن ۱۴:۴۶ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ امر واقع لاکانی. کیانوش دل زنده …. امر واقع در وجوهی بسیارمتفاوت از واقعیت تلقی میشود پدیدهی مبهم و پیچیده و در عین حال تغییر ناپذیر. ماهیتی از وجود که ما به حضورش اذعان داریم اما در دسترس ما نیست و نمیتوانیم آن را به زبان آوریم و مشاهده کنیم. امری که مابه ازای بیرونی آن فیزیکی است اما ماهیت خود در حالهی ابهام و متافیزیکی قرادارد. به روایت شان هومر، «امرواقع وجود دارد، چرا که تجربهاش میکنیم و میدانیم که به شکل نشانهای وارد عرصه کلام میشود، گریۀ نوزاد، اما نمیتوان منشاء آن را نمادین کرد. به نحو نآخودآگاه عمل میکند، یعنی به شکل اختلالی در واقعیت نمادین برزو میکند.» (هومر، ۱۳۹۰: ۱۱۵) از این رو باید پرسید امر واقع لاکانی چیست و چه جایگاهی درگفتمان ژیژک مییابد؟ آیا باید امر واقع را در کانتکس ایده آلیسم آلمانی مشاهده کرد یا رئال پلتیک. پاسخ ابتدای و خامی که در صدد آزمون آن هستیم این است که امر واقع در برابر واقعیت در حوزه انتولوژیکال قرار دارد به چگونگی رابطه میان هستارها میپردازد. بنابراین با استمداد از واژگان هایدگر باید بگویم که واقعیت به عنوان سامان نمادین به سطح انتیک اشاره دارد در حالی که امر واقع به سطح انتولوژیک. «این بدان معنا است که سطح انتیک مربوط به ... کژ نگریستن ۱۲:۱۸ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ به اعتقاد نیچه:.. ⚫️ اخلاق، نتیجهای است از شرایط یعنی بخاطر نیازها و شرایط هاست که ما اخلاق را به وجود آوردهایم. ⚫️ اخلاق، نکات سودمند را به کار میگیرد تا بنیاد گروه را حفظ کند.. ⚫️ اخلاق، میتواند کارکرد مناسب خود را از دست داده و یک سنت و عادت بازدارنده تبدیل شود. در چنین شرایطی که اخلاق فایدهی خود را از دست داده و فقط بخاطر این که گذشتگان به آن پایبند بودند ما هم به آن پایبند باشیم، نتیجهی عمل به چنین اخلاقی، جلوگیری از رشد جامعه خواهد بود … …. ... کژ نگریستن ۲۱:۳۶ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ ✅چرا من بدبخت عالمم؟.. ✍فردین علیخواه 🔹شاید همه ما در برههای از زندگیمان سؤال بالا را از خودمان بپرسیم و بدون تردید این سؤال را هنگامی از خودمان میپرسیم که احساس بدبختی به سراغمان بیاید. پاسخ به این سؤال که منبع محرومیت من کجاست بسیار مهم است. معمولا در کشور ما افراد عمدتا به سراغ نهادهای رسمی حاکم میروند و بدبختیهای خود را به آنها ربط میدهند. ولی آیا ایرانیان اشتباه میکنند وقتیکه همه تقصیرها را به گردن نهادهای حاکم میاندازند و کاسه کوزهها را بر سر آنها میشکنند؟. 🔹 در بسیاری از کشورهای توسعهیافته وضعیت بهگونهای سامان مییابد که افراد به این نتیجه دست یابند که نظام اجتماعی مبتنی بر شایستهسالاری است و هرکسی که تلاش کند و شایستگی داشته باشد میتواند به موفقیت دست یابد. درواقع فرصتهای پیشرفت به روی کسانی که تلاش کنند باز میشود و مسئله اصلی، شایستگی، انتخاب درست، اراده و تلاش است. ازاینرو کسی که موفق نمیشود تصمیمات اشتباه خودش را بررسی میکند و عموما خود، و نه نظام حاکم را به چالش میکشد. در این مثال، نگاه روانشناختی بر ریشهیابی منبع محرومیت غلبه دارد و فرد در بررسی علل ناکامیها، به خودش مراجعه میکند …🔹 ... کژ نگریستن ۲۰:۱۴ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ دکلمهی شعر سکوت با صدای خود استاد صمدیان Voice message ( 01:39, 190.2 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام کژ نگریستن ۲۰:۱۰ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ سکوت. ✍عبدالله صمدیان …. سکوت مى تواند. دورباشد. یانزدیک. دریاچه اى درنورباشد،. یا. اعماق بیشه اى تاریک. مى تواند. دست ترابگیردو. دردست مرگ بگذارد،. کژ نگریستن ۱۶:۴۷ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ «صدای سکوت» چیست؟. برخی از روایتهای علمی، منشاء عالم را یک صدا میدانند به باور آنها، عالم از صدای مهیبی ایجاد شده که به دلیل حجم بالای آن، امکان شنیده شدن نداشته اما منجر به خلق «فضا» (یا به تعبیری همان عالم) شده است. آنها به این صدای مهیب «صدای سکوت» میگویند. صدایی که «عدم» (ماده سیاه) را شکافته و سرآغاز امکان شنیدن صداهای دیگر شده است. «سیاست مردمی» همان «صدای سکوت» است؛ همان «گشایش آغازین»، همان «شکاف در عدم» ی که امکان شنیدن و گفتن را فراهم میکند. «سیاست مردمی» یک «صدا» در کنار باقی صداها (دیدگاهها، مطالبات، ایدئولوژیها، کمپینها و …) نیست، سکوتی ست که وجه «تاسیسی» دارد. سکوتیست که امکان صدا را فراهم میکند. بوجودآورنده فضاست نه بخشی از آن، ظرف است نه مظروف، بستر است نه آنچه در آن قرار دارد یا به تعبیر شلینگ، آغازیست که همه آغازیدنها از نفی آن آغاز میشود. بهترین مثالی که برای درک عینی «صدای سکوت» میتوان زد، لحظات قبل از آغاز کنسرت است. در لحظات قبل از آغاز کنسرت، سالن مملو از همهمه و صدای کوک کردن سازهاست. ... کژ نگریستن ۱۶:۳۴ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ 🔹اگر هیچ عدالتی!. برای مردم وجود ندارد؛. پس بگذار! تا -. که هیچ آرامشی هم برای حکومتها وجود نداشته باشد …. «امیلیانو زاپاتا». کژ نگریستن ۱۳:۵۱ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ حمایت از حیوانات.. از کتاب «محکمهی الهی». ✍ خلیل جوادی …یه روز خدا میخواس بیاد بشینه آدم و حوا رو بیافرینه. وقتی اومد مشغول کارش بشه. خواس یه فرشته دستیارش بشه. تو جرگهی فرشتهها نگا کرد. از تو اونا یه کارگر جدا کرد. گف: برو ظرفو پر خاک رس کن. آب ام بریز یه خورده گل درس کن. فرشته با کمال میل پا شد. برای تعظیم یه ذره تا شد. ... کژ نگریستن ۱۳:۰۸ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ ازدواج کنی، پشیمان میشوی؛ ازدواج نکنی هم پشیمان میشوی؛ یا ازدواج میکنی یا ازدواج نمیکنی، به هرحال پشیمان خواهی شد … به زنی اعت خود را حلقآویز کنی یا نکنی، به هرحال پشیمان خواهی شد. این آقای محترم که میبینید خدای فلسفه است و عصارهی همهی تاریخ فلسفه. این نهفقط در لحظههای معینی است که من همه چیز را، به قول اسپینوزا، از منظر ابدیت مینگرم، بلکه من پیوسته از منظر ابدیت «زندگی میکنم». خیلیها هستند که خیال میکنند اینطوری زندگی میکنند، چون بعد از آنکه یکی از دو کاری را میتوانستند بکنند، انجام دادند، این اضداد را با هم ترکیب میکنند یا میانشان وساطت میکنند. ولی این بدفهمی است؛ چرا که ابدیت حقیقی نه در پس یا این/یا آن بلکه در برابر آن ایستاده است. بدین قرار ابدیت آنان چیزی نخواهد بود الا توالی ملالانگیز لحظههای زمان؛ چراکه آنان گرفتار حسرتی مضاعف خواهند شد. فلسفهی من دستکم آسانفهم است و دستیاب، آخر من فقط یک اصل دارم و بس؛ حتی از آن هم پایم را فراتر نمیگذارم … من از هیچ اصلی آغاز نمیکنم و پا پیش نمیگذارم؛ که اگر میگذاشتم پشیمان میشدم. پس اگر شنوندهی محترمی خیال برش دارد که در گفتههای من چیز بهدردبخوری هست معلوم میشود که هیچ استعداد فلسفه ندارد؛ اگر هم خیال کند در بحث من هیچ حرکت رو به جلویی ... کژ نگریستن ۱۹:۴۱ ۱۳۹۷/۰۵/۱۸ «هدف نهایی حکومت نه تسلط بر مردم باید باشد نه محدود ساختن آنان از راه وحشت و ترس، و نه وادار کردن آنان به اطاعت، بلکه باید هدف آن به عبارت دیگر باید حق طبیعی انسانها را به زنده بودن مورد حمایت قرار داد تا با اطمینان کامل و بدون اینکه بر خود یا بر همسایه خود زیانی وارد سازند زندگی کنند. هدف نهایی حکومت این نیست که انسان را از موجودی صاحب خرد و اندیشه به چارپایی لایعقل یا عروسک خیمهشببازی مبدل کند، بلکه باید آنها را چنان آماده سازد که روح و جسمشان را در امنیت تمام بپرورند و عقل خود را آزادانه به کار بندند و نگذارند که قدرت مردم در راه کینهجویی و خشم و فریب مصرف شود و نه معروض رشک و ستم واقع شوند. در واقع غرض و هدف اصلی حکومت همانا آزادی است.» …. (| رسالهی الهی-سیاسی فصل ۲۰) …. ... کژ نگریستن ۱۴:۲۴ ۱۳۹۷/۰۵/۱۸ «آنچه بدان توان اندیشید بی شک باید افسانه و خیال باشد.»! (/ از کتاب ارادهٔ قدرت) …این سخن نیچه را تفسیر میکنیم:. آنچه از آن بر میآید یک جملهی متناقض و عجیب است:. اما چرا افسانه و خیال؟. به یاد پارمنیدس میافتیم: «اندیشه به هستی تعلق میگیرد». نیچه با این گزین گویه خود را در مقابل پارمنیدس قرار میدهد و با این کار بعلاوه، خود را در فضایی پرتاب میکند که بتواند با پارمنیدس گفت و گو کند. پارمنیدس پیر و سپیدموی، مغرور و سرکش اما شاعر: او الههی حقیقت را دیده بود. الههی حقیقت از دو راه با او سخن گفته بود: راه گمان، راه واقعیت. راه گمان همان راهی است که مردم میروند، و راه واقعیت همانی است که الهه به او نشان میدهد.. «چه خاستگاهی را میخواهی جست و جو کنی؟ ... کژ نگریستن ۱۲:۱۸ ۱۳۹۷/۰۵/۱۸ شنیدار. ✍ عبدالله صمدیان …. بافوت کوزه گرى تو آتش. دوباره. شکل مى گیردو. مى. شکل کوزه را. پرمى کندو. کاسه ى سر. خاک رامى بوسد،. اى هزاربازگشت!. کژ نگریستن ۰۰:۵۳ ۱۳۹۷/۰۵/۱۸ «کنجکاوانه فریاد زدم: «پس چیست؟»» ✅ متافیزیک پرسش ذات را به این شکل صورتبندی میکند: «…چیست؟»، شاید عادت کردهایم این پرسش را بدیهی تلقی کنیم. در واقع، این شکل از پرسش و بداهت آن را مدیون سقراط و افلاطون هستیم.. ✅ بی تردید هنگامی که از شما میپرسند «زیبایی چیست؟»، نام بردن از آنچه زیباست ابلهانه است. اما مسلم نیست که پرسش «زیبا چیست؟» خود پرسشی ابلهانه نباشد.. ✅ «کنجکاوانه فریاد زدم: «پس چیست؟»» باید بپرسی: پس «چه کسی؟»؛ چنین گفت دیونیزوس، و چنان که شیوهی اوست دم فرو بست، یعنی به شیوهای اغواگرانه …✅ پرسش «چه کسی؟» نزد نیچه بدین معناست: بر چیزی که مورد بررسی است، کدام «نیروها» چیرهاند، کدام «خواست» این چیز را در تصرف دارد؟ چه کسی خود را در این چیز بیان، آشکار و حتی پنهان میکند؟. ✅ فقط پرسش «چه کسی؟» ما را به ذات هدایت میکند. زیرا ذات فقط معنا و ارزش چیز است. ذات را نیروهایی که با چیز در قرابتاند، و خواستی که با این نیروها در قرابت است، تعیین میکند.. ... کژ نگریستن ۱۹:۵۲ ۱۳۹۷/۰۵/۱۷ دکارت انسان را مالک طبیعت میداند و رک و راست حق داشتن روح را از جانوران سلب میکند دکارت میگوید؛ انسان مالک و ارباب است، در حالی که حیوان یک ماشین خودکار است، یک ماشین جاندار. در عین حال تصویر دیگری به ذهنم خطور میکند؛. نیچه از هتلی در شهر تورینو بیرون میآید و مشاهده میکند که یک درشکهچی با ضربههای شلاق اسبش را میزند. نیچه به اسب نزدیک میشود و جلوی چشمان درشکهچی، سر و یال اسب را در آغوش میگیرد و با صدای بلند گریه میکند. این واقعه در سال ۱۸۸۹ روی داد، زمانی که نیچه هم از آدمیان دور شده بود. به عبارت دیگر همان موقع نیز بیماری روانی او بروز کرد. اما به عقیدهی من همینجاست که باید مفهوم عمیق حرکت او را دریابیم. نیچه آمده است تا از اسب برای دکارت طلب مغفرت کند. جنون او (بنابراین جدایی او از بشریت) در لحظهای بروز کرد که سر و یال اسب را در آغوش گرفت و به زاری گریست. ... کژ نگریستن ۱۴:۳۵ ۱۳۹۷/۰۵/۱۷ بریده هایی از کتاب: …. ------------ [اسپینوزا]: اجازه بده از قول، متفکر و خردمند یونان باستان به تو چیزی بگویم. او همچون بسیاری از افراد منطقی باور داشت که جهان آخرتی در کار نیست و ما باید زندگی خود را فقط تا آنجا که میتوانیم با آرامش و آسایش و شادمانی بگذرانیم. هدف از زندگی چیست؟ پاسخ او این است که ما باید جویای ataraxia باشیم. ترجمهاش میشود «آرامش درونی» یا «رهایی از درد و رنج هیجانی». او اشاره میکند که نیازهای افراد خردمند اندک هستند و به سادگی و راحتی ارضا میشوند، در حالی که افرادی با تمایل عمیق و ریشه دار برای قدرت یا ثروت، شاید مانند عموی تو، هرگز به آرامش خیال دست نمییابند، زیرا تمایل زایاست. ------------. [اسپینوزا]: آرزو دارم که ما خود واژگان تورات را بررسی کنیم، نه تعبیر و تفسیر افراد کوتهبین را. ------------. ... کژ نگریستن ۰۰:۵۳ ۱۳۹۷/۰۵/۱۷ چه دیر! چه زود!. ✍نیما پرژام Pdf_3379.pdf ( 338.0 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام ‹ 64 65 66 67 68 69 70 ›
کژ نگریستن ۲۳:۴۲ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ «نیشتری به جامعه شناسی وطنی». ✍ رضا مجد. بخش دوم … در بخش نخست همانطور که اشاره کردم کتاب استبداد شرقی کارل ویتفوگل به نوعی کتاب مقدس جامعه شناسان تاریخ وطنی بوده است و از نماینده گان جدی این تفکر میتوان از جناب کاتوزیان و دکتر پیران و زیباکلام و جلایی پور و در حوزه تاریخ نگاری اندیشه هم از جناب طباطبایی نام برد، جان کلام تمام این افراد در مواجهه با تاریخ این است که ما با یک تودهی بی شکل و بی قوارهای بنام توده طرفیم که کاملا از جایگاه منفعلی برخورداره و یک حکومت و قدرت و نظام سلطهای که در صدر و بالای این توده قرار گرفته که در جایگاه فاعلی توانا مسلط به تمام امور و جزئیات و کلیات این تودهی بی شکل و بی قواره است و به نوعی این حکومت و قدرت و استبداد است که به این تودهی بی شکل، شکل و فرم و قالب میبخشد، آنهم به شکل سرکوب. طوری این نوع نگاه در صد سال و اندی حاکم بوده که حتی فرهنگ و هنر و ادبیات هم از این نگاه تاثیر پذیرفته از سینما گرفته تا شعر ما با یک دوگانهای سروکار داریم، یک طرف یک جامعهی سرکوب شدهی تحت ظلم و طرف دیگر یک حکومت قهار ظالم استبدادی. در این نوع نگاه هیج دیالوگ و هیج دیالکتیکی بین حاکم و محکوم بین حکومت و توده برقرا ...
کژ نگریستن ۲۰:۰۳ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ «روزهای سیاهی در پیش است. و جبر تاریخ، بدون تردید آن را زیر غلتک سنگین خویش درهم خواهد کوفت اما نسل ما و نسل آینده، در این کشاکش اندوهبار، زیانی متحمل خواهد شد که بیگمان سخت کمرشکن خواهد بود. چرا که قشریون مطلقزده هر اندیشهی آزادی را دشمن میدارند و کامگاری خود را جز به شرط امحاء مطلق فکر و اندیشه غیرممکن میشمارند …پس نخستین هدف نظامی که هماکنون میکوشد پایههای قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستین گامهای خود را با به آتش کشیدن کتابخانهها و هجوم علنی به هستههای فعال هنری و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگی کشور برداشته، کشتار همهی متفکران و آزاداندیشان جامعه است … …. اکنون ما در آستانهی توفانی روبنده ایستادهایم. بادنماها نالهکنان به حرکت درآمدهاند و غباری طاعونی از آفاق برخاسته است. میتوان به دخمههای سکوت پناه برد، زبان در کام و سر در گریبان کشید تا توفان بیامان بگذرد …اما رسالت تاریخی روشنفکران، پناه امن جستن را تجویز نمیکند. هر فریادی آگاهکننده است، پس از حنجرههای خونین خویش فریاد خواهیم کشید و حدوث توفان را اعلام خواهیم کرد …سپاه کفنپوش روشنفکران متعهد در جنگی نابرابر به میدان آمدهاند. بگذار لطمهئی که بر اینان وارد میآید نشانهئی هشداردهنده ...
کژ نگریستن ۱۶:۵۶ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ «نیشتری به جامعه شناسی وطنی». ✍ رضا مجد. بخش نخست … جامعه شناسی ما بخصوص جامعه شناسی تاریخی ما نه تنها با تاریخ و مواجههی تاریخی به شکل غربی آن، ناتوان است بلکه یکجور بی توجهی عمدی و آگاهانه یا شاید هم ناآگاهانه در آن دیده میشود. جامعه شناسی تاریخی در تمام فیگورها و چهرههای مشخص آن وقتی به تاریخ میپردازد فصل مشترک همهی آنها چیزی بنام «استبداد ایرانی» است. تاریخ برای آنها به شکل قصه است و طبیعی است که ما هیچ وقت تاریخی بنام تاریخ مردم نداشته باشیم بلکه تاریخ ما تاریخ ژنرالها و شخصیت هاست. و مسئله همیشه این بوده که ما بایک قدرت استبدادی مواجه بودهایم و هستیم که این قدرت استبدادی و جامعهی استبدادی همیشه در حال بازتولید شخصیتهای استبدادی و افراد استبدادی و فرهنگ استبدادی بوده است. از نظر جامعه شناس ایرانی این استبداد یک خصیصهی تاریخی بادوام است که حتی تو خواب هم عمل میکند و اینگونه این خصیصه میتواند خود را از آغازگاههای تاریخی اش یعنی هخامنشیان تا به الان توضیح بدهد. اگر به این بحث از منظر متدولوژی و روشن شناسی نگاه بیندازیم متوجه میشویم که چگونه این مقولهی استبداد توانسته بوسیلهی جامعه شناسهای ایرانی به شکل یک اکسیر بکار گ ...
کژ نگریستن ۱۴:۴۷ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ اگر ژیژک صرفا در مقوله واقعیت میزیست چه دلیلی داشت از روانکاوی استفاده کند؟ روانکاوی پاسخ به همین درک نشدن واقعیت است و حضور متافیزیک. «امر واقعی واژهی بالنسبه رمزآمیز و معماگون است و نباید آن را مترادف با واقعیت انگاشت. چون واقعیت ما به نحوی نمادین (در متن زبان و فرهنگ) ساخته میشود و حال آنکه امر واقعی هستهی سخت است، تروما یا ضایعهای فراموش نشدنی است که تن به نمادین شدن نمیسپارد، تروماتیک به بیان نمیآید.» (دالی، ۱۳۸۷: ۳۰) همانطور که شان هومر متذکر میشود امر واقعی لاکان «در اولین مجموعه مقالات منتشر شدهاش در دهۀ سی به کار برد، اصطلاح مذکور مفهومی اساسا فلسفی بود که هستی مطلق یا هستی در خود را معرفی میکرد. بنابراین، امر واقع به عنوان مفهومی در مقابل امر خیالی مرحلۀ آئینهای صورت بندی شد. امر واقعی مانند هستی در خود در خارج از قلمرو ظواهر و تصاویر جای گرفت.» (هومر، ۱۳۹۰: ۱۱۴). – شاید اگر امر واقع صرفا در جامعه شناسی مطرح میشد، و مابه ازای بیرون آن برای ما مرکز توجه بود نسخه را در همین ابتدا میبستیم که بله، امرواقع ماهیتی فیزیکی دارد اما از آن رو که ما در مقوله اندیشه سیاسی میاندیشم و برای ما ماهیت این مفهوم مورد توجه است نمیتوانیم به آن اکتفا و ات ...
کژ نگریستن ۱۴:۴۶ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ امر واقع لاکانی. کیانوش دل زنده …. امر واقع در وجوهی بسیارمتفاوت از واقعیت تلقی میشود پدیدهی مبهم و پیچیده و در عین حال تغییر ناپذیر. ماهیتی از وجود که ما به حضورش اذعان داریم اما در دسترس ما نیست و نمیتوانیم آن را به زبان آوریم و مشاهده کنیم. امری که مابه ازای بیرونی آن فیزیکی است اما ماهیت خود در حالهی ابهام و متافیزیکی قرادارد. به روایت شان هومر، «امرواقع وجود دارد، چرا که تجربهاش میکنیم و میدانیم که به شکل نشانهای وارد عرصه کلام میشود، گریۀ نوزاد، اما نمیتوان منشاء آن را نمادین کرد. به نحو نآخودآگاه عمل میکند، یعنی به شکل اختلالی در واقعیت نمادین برزو میکند.» (هومر، ۱۳۹۰: ۱۱۵) از این رو باید پرسید امر واقع لاکانی چیست و چه جایگاهی درگفتمان ژیژک مییابد؟ آیا باید امر واقع را در کانتکس ایده آلیسم آلمانی مشاهده کرد یا رئال پلتیک. پاسخ ابتدای و خامی که در صدد آزمون آن هستیم این است که امر واقع در برابر واقعیت در حوزه انتولوژیکال قرار دارد به چگونگی رابطه میان هستارها میپردازد. بنابراین با استمداد از واژگان هایدگر باید بگویم که واقعیت به عنوان سامان نمادین به سطح انتیک اشاره دارد در حالی که امر واقع به سطح انتولوژیک. «این بدان معنا است که سطح انتیک مربوط به ...
کژ نگریستن ۱۲:۱۸ ۱۳۹۷/۰۵/۲۰ به اعتقاد نیچه:.. ⚫️ اخلاق، نتیجهای است از شرایط یعنی بخاطر نیازها و شرایط هاست که ما اخلاق را به وجود آوردهایم. ⚫️ اخلاق، نکات سودمند را به کار میگیرد تا بنیاد گروه را حفظ کند.. ⚫️ اخلاق، میتواند کارکرد مناسب خود را از دست داده و یک سنت و عادت بازدارنده تبدیل شود. در چنین شرایطی که اخلاق فایدهی خود را از دست داده و فقط بخاطر این که گذشتگان به آن پایبند بودند ما هم به آن پایبند باشیم، نتیجهی عمل به چنین اخلاقی، جلوگیری از رشد جامعه خواهد بود … …. ...
کژ نگریستن ۲۱:۳۶ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ ✅چرا من بدبخت عالمم؟.. ✍فردین علیخواه 🔹شاید همه ما در برههای از زندگیمان سؤال بالا را از خودمان بپرسیم و بدون تردید این سؤال را هنگامی از خودمان میپرسیم که احساس بدبختی به سراغمان بیاید. پاسخ به این سؤال که منبع محرومیت من کجاست بسیار مهم است. معمولا در کشور ما افراد عمدتا به سراغ نهادهای رسمی حاکم میروند و بدبختیهای خود را به آنها ربط میدهند. ولی آیا ایرانیان اشتباه میکنند وقتیکه همه تقصیرها را به گردن نهادهای حاکم میاندازند و کاسه کوزهها را بر سر آنها میشکنند؟. 🔹 در بسیاری از کشورهای توسعهیافته وضعیت بهگونهای سامان مییابد که افراد به این نتیجه دست یابند که نظام اجتماعی مبتنی بر شایستهسالاری است و هرکسی که تلاش کند و شایستگی داشته باشد میتواند به موفقیت دست یابد. درواقع فرصتهای پیشرفت به روی کسانی که تلاش کنند باز میشود و مسئله اصلی، شایستگی، انتخاب درست، اراده و تلاش است. ازاینرو کسی که موفق نمیشود تصمیمات اشتباه خودش را بررسی میکند و عموما خود، و نه نظام حاکم را به چالش میکشد. در این مثال، نگاه روانشناختی بر ریشهیابی منبع محرومیت غلبه دارد و فرد در بررسی علل ناکامیها، به خودش مراجعه میکند …🔹 ...
کژ نگریستن ۲۰:۱۴ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ دکلمهی شعر سکوت با صدای خود استاد صمدیان Voice message ( 01:39, 190.2 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
کژ نگریستن ۲۰:۱۰ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ سکوت. ✍عبدالله صمدیان …. سکوت مى تواند. دورباشد. یانزدیک. دریاچه اى درنورباشد،. یا. اعماق بیشه اى تاریک. مى تواند. دست ترابگیردو. دردست مرگ بگذارد،.
کژ نگریستن ۱۶:۴۷ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ «صدای سکوت» چیست؟. برخی از روایتهای علمی، منشاء عالم را یک صدا میدانند به باور آنها، عالم از صدای مهیبی ایجاد شده که به دلیل حجم بالای آن، امکان شنیده شدن نداشته اما منجر به خلق «فضا» (یا به تعبیری همان عالم) شده است. آنها به این صدای مهیب «صدای سکوت» میگویند. صدایی که «عدم» (ماده سیاه) را شکافته و سرآغاز امکان شنیدن صداهای دیگر شده است. «سیاست مردمی» همان «صدای سکوت» است؛ همان «گشایش آغازین»، همان «شکاف در عدم» ی که امکان شنیدن و گفتن را فراهم میکند. «سیاست مردمی» یک «صدا» در کنار باقی صداها (دیدگاهها، مطالبات، ایدئولوژیها، کمپینها و …) نیست، سکوتی ست که وجه «تاسیسی» دارد. سکوتیست که امکان صدا را فراهم میکند. بوجودآورنده فضاست نه بخشی از آن، ظرف است نه مظروف، بستر است نه آنچه در آن قرار دارد یا به تعبیر شلینگ، آغازیست که همه آغازیدنها از نفی آن آغاز میشود. بهترین مثالی که برای درک عینی «صدای سکوت» میتوان زد، لحظات قبل از آغاز کنسرت است. در لحظات قبل از آغاز کنسرت، سالن مملو از همهمه و صدای کوک کردن سازهاست. ...
کژ نگریستن ۱۶:۳۴ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ 🔹اگر هیچ عدالتی!. برای مردم وجود ندارد؛. پس بگذار! تا -. که هیچ آرامشی هم برای حکومتها وجود نداشته باشد …. «امیلیانو زاپاتا».
کژ نگریستن ۱۳:۵۱ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ حمایت از حیوانات.. از کتاب «محکمهی الهی». ✍ خلیل جوادی …یه روز خدا میخواس بیاد بشینه آدم و حوا رو بیافرینه. وقتی اومد مشغول کارش بشه. خواس یه فرشته دستیارش بشه. تو جرگهی فرشتهها نگا کرد. از تو اونا یه کارگر جدا کرد. گف: برو ظرفو پر خاک رس کن. آب ام بریز یه خورده گل درس کن. فرشته با کمال میل پا شد. برای تعظیم یه ذره تا شد. ...
کژ نگریستن ۱۳:۰۸ ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ ازدواج کنی، پشیمان میشوی؛ ازدواج نکنی هم پشیمان میشوی؛ یا ازدواج میکنی یا ازدواج نمیکنی، به هرحال پشیمان خواهی شد … به زنی اعت خود را حلقآویز کنی یا نکنی، به هرحال پشیمان خواهی شد. این آقای محترم که میبینید خدای فلسفه است و عصارهی همهی تاریخ فلسفه. این نهفقط در لحظههای معینی است که من همه چیز را، به قول اسپینوزا، از منظر ابدیت مینگرم، بلکه من پیوسته از منظر ابدیت «زندگی میکنم». خیلیها هستند که خیال میکنند اینطوری زندگی میکنند، چون بعد از آنکه یکی از دو کاری را میتوانستند بکنند، انجام دادند، این اضداد را با هم ترکیب میکنند یا میانشان وساطت میکنند. ولی این بدفهمی است؛ چرا که ابدیت حقیقی نه در پس یا این/یا آن بلکه در برابر آن ایستاده است. بدین قرار ابدیت آنان چیزی نخواهد بود الا توالی ملالانگیز لحظههای زمان؛ چراکه آنان گرفتار حسرتی مضاعف خواهند شد. فلسفهی من دستکم آسانفهم است و دستیاب، آخر من فقط یک اصل دارم و بس؛ حتی از آن هم پایم را فراتر نمیگذارم … من از هیچ اصلی آغاز نمیکنم و پا پیش نمیگذارم؛ که اگر میگذاشتم پشیمان میشدم. پس اگر شنوندهی محترمی خیال برش دارد که در گفتههای من چیز بهدردبخوری هست معلوم میشود که هیچ استعداد فلسفه ندارد؛ اگر هم خیال کند در بحث من هیچ حرکت رو به جلویی ...
کژ نگریستن ۱۹:۴۱ ۱۳۹۷/۰۵/۱۸ «هدف نهایی حکومت نه تسلط بر مردم باید باشد نه محدود ساختن آنان از راه وحشت و ترس، و نه وادار کردن آنان به اطاعت، بلکه باید هدف آن به عبارت دیگر باید حق طبیعی انسانها را به زنده بودن مورد حمایت قرار داد تا با اطمینان کامل و بدون اینکه بر خود یا بر همسایه خود زیانی وارد سازند زندگی کنند. هدف نهایی حکومت این نیست که انسان را از موجودی صاحب خرد و اندیشه به چارپایی لایعقل یا عروسک خیمهشببازی مبدل کند، بلکه باید آنها را چنان آماده سازد که روح و جسمشان را در امنیت تمام بپرورند و عقل خود را آزادانه به کار بندند و نگذارند که قدرت مردم در راه کینهجویی و خشم و فریب مصرف شود و نه معروض رشک و ستم واقع شوند. در واقع غرض و هدف اصلی حکومت همانا آزادی است.» …. (| رسالهی الهی-سیاسی فصل ۲۰) …. ...
کژ نگریستن ۱۴:۲۴ ۱۳۹۷/۰۵/۱۸ «آنچه بدان توان اندیشید بی شک باید افسانه و خیال باشد.»! (/ از کتاب ارادهٔ قدرت) …این سخن نیچه را تفسیر میکنیم:. آنچه از آن بر میآید یک جملهی متناقض و عجیب است:. اما چرا افسانه و خیال؟. به یاد پارمنیدس میافتیم: «اندیشه به هستی تعلق میگیرد». نیچه با این گزین گویه خود را در مقابل پارمنیدس قرار میدهد و با این کار بعلاوه، خود را در فضایی پرتاب میکند که بتواند با پارمنیدس گفت و گو کند. پارمنیدس پیر و سپیدموی، مغرور و سرکش اما شاعر: او الههی حقیقت را دیده بود. الههی حقیقت از دو راه با او سخن گفته بود: راه گمان، راه واقعیت. راه گمان همان راهی است که مردم میروند، و راه واقعیت همانی است که الهه به او نشان میدهد.. «چه خاستگاهی را میخواهی جست و جو کنی؟ ...
کژ نگریستن ۱۲:۱۸ ۱۳۹۷/۰۵/۱۸ شنیدار. ✍ عبدالله صمدیان …. بافوت کوزه گرى تو آتش. دوباره. شکل مى گیردو. مى. شکل کوزه را. پرمى کندو. کاسه ى سر. خاک رامى بوسد،. اى هزاربازگشت!.
کژ نگریستن ۰۰:۵۳ ۱۳۹۷/۰۵/۱۸ «کنجکاوانه فریاد زدم: «پس چیست؟»» ✅ متافیزیک پرسش ذات را به این شکل صورتبندی میکند: «…چیست؟»، شاید عادت کردهایم این پرسش را بدیهی تلقی کنیم. در واقع، این شکل از پرسش و بداهت آن را مدیون سقراط و افلاطون هستیم.. ✅ بی تردید هنگامی که از شما میپرسند «زیبایی چیست؟»، نام بردن از آنچه زیباست ابلهانه است. اما مسلم نیست که پرسش «زیبا چیست؟» خود پرسشی ابلهانه نباشد.. ✅ «کنجکاوانه فریاد زدم: «پس چیست؟»» باید بپرسی: پس «چه کسی؟»؛ چنین گفت دیونیزوس، و چنان که شیوهی اوست دم فرو بست، یعنی به شیوهای اغواگرانه …✅ پرسش «چه کسی؟» نزد نیچه بدین معناست: بر چیزی که مورد بررسی است، کدام «نیروها» چیرهاند، کدام «خواست» این چیز را در تصرف دارد؟ چه کسی خود را در این چیز بیان، آشکار و حتی پنهان میکند؟. ✅ فقط پرسش «چه کسی؟» ما را به ذات هدایت میکند. زیرا ذات فقط معنا و ارزش چیز است. ذات را نیروهایی که با چیز در قرابتاند، و خواستی که با این نیروها در قرابت است، تعیین میکند.. ...
کژ نگریستن ۱۹:۵۲ ۱۳۹۷/۰۵/۱۷ دکارت انسان را مالک طبیعت میداند و رک و راست حق داشتن روح را از جانوران سلب میکند دکارت میگوید؛ انسان مالک و ارباب است، در حالی که حیوان یک ماشین خودکار است، یک ماشین جاندار. در عین حال تصویر دیگری به ذهنم خطور میکند؛. نیچه از هتلی در شهر تورینو بیرون میآید و مشاهده میکند که یک درشکهچی با ضربههای شلاق اسبش را میزند. نیچه به اسب نزدیک میشود و جلوی چشمان درشکهچی، سر و یال اسب را در آغوش میگیرد و با صدای بلند گریه میکند. این واقعه در سال ۱۸۸۹ روی داد، زمانی که نیچه هم از آدمیان دور شده بود. به عبارت دیگر همان موقع نیز بیماری روانی او بروز کرد. اما به عقیدهی من همینجاست که باید مفهوم عمیق حرکت او را دریابیم. نیچه آمده است تا از اسب برای دکارت طلب مغفرت کند. جنون او (بنابراین جدایی او از بشریت) در لحظهای بروز کرد که سر و یال اسب را در آغوش گرفت و به زاری گریست. ...
کژ نگریستن ۱۴:۳۵ ۱۳۹۷/۰۵/۱۷ بریده هایی از کتاب: …. ------------ [اسپینوزا]: اجازه بده از قول، متفکر و خردمند یونان باستان به تو چیزی بگویم. او همچون بسیاری از افراد منطقی باور داشت که جهان آخرتی در کار نیست و ما باید زندگی خود را فقط تا آنجا که میتوانیم با آرامش و آسایش و شادمانی بگذرانیم. هدف از زندگی چیست؟ پاسخ او این است که ما باید جویای ataraxia باشیم. ترجمهاش میشود «آرامش درونی» یا «رهایی از درد و رنج هیجانی». او اشاره میکند که نیازهای افراد خردمند اندک هستند و به سادگی و راحتی ارضا میشوند، در حالی که افرادی با تمایل عمیق و ریشه دار برای قدرت یا ثروت، شاید مانند عموی تو، هرگز به آرامش خیال دست نمییابند، زیرا تمایل زایاست. ------------. [اسپینوزا]: آرزو دارم که ما خود واژگان تورات را بررسی کنیم، نه تعبیر و تفسیر افراد کوتهبین را. ------------. ...
کژ نگریستن ۰۰:۵۳ ۱۳۹۷/۰۵/۱۷ چه دیر! چه زود!. ✍نیما پرژام Pdf_3379.pdf ( 338.0 KB ) دانلود و مشاهده در تلگرام