کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۰۰:۱۷ ۱۳۹۷/۰۵/۰۱ کلیپ؛ دانش اعتیاد پورنوگرافی. دوبله مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 03:31, 6.8 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام کژ نگریستن ۲۲:۴۳ ۱۳۹۷/۰۴/۳۱ ✍ مهدی رفیع …. برخلاف آنچه عموما گفته میشود، رأی آوردن ترامپ چندان دور از انتظار نبود موج ناسیونالسیم اروپایی و شبح احزاب راست افراطی (و احزاب چپی که سیاستهای راست را بهتر از خود راستگرایان اجرا میکنند، به ویژه در فرانسه) به خوبی شکلگیری و به کرسی نشستن سیاستهای راست افراطی در جهان را نوید میداد. اما، پاسخ این مسئله بیشک بازگشت به دو قطبی انتخاب میان بد و بدتر نیست. مسئله کاملا در جای دیگری است: بازتولید دوباره تقابل راست و چپ مدتهاست که ارزش و کارکردش را از دست داده است …. همچنان که به نوعی دیگر و در عرصهی تحلیلی· تقابل میان چامسکی و ژیژک به مواجههای بیاثر و بیخاصیت بدل شده است، چرا که کاملا ناتوان از رفتن به فراسوی دوگانهی «درون و بیرون» نظام سرمایهداری است، چرا که از جهتی دیگر، تحلیلهای هر دو طرف این نزاع کاملا و تا حدود موثری همان سیاستهای کلیشهای و رایج را باز تولید میکنند. ویلهلم رایش نخستین روانکاوی بود که تحلیلی روانی از انحطاط میل فاشیستی تودهها ارائه داد تا «فرویدیشخصیشده» را به حوزهی اجتماعی متصل کند. تحلیل این موضوع که چرا در برهههایی خاص این فاشیسم جمعی ظهور میکند، ضرورت شکلگیری یک روانپژوهی نوین و «فرافردی» (گونهای از روانکا ... کژ نگریستن ۱۷:۰۱ ۱۳۹۷/۰۴/۳۱ «ده فرمان». ✍ عبدالله صمدیان (افرا) …. هبوط را از من میگیری و سقوط آزاد را. پیشکش میکنی. اى آتش شیرین جهنم!. ▪️. از صخرههای فلزی میآیی. از پلههای امپایر استیت بیلدینگ. با ده فرمانى در دست:. •. تزریق بی حسی به طرفین رابطه الزامی ست. کژ نگریستن ۱۶:۴۳ ۱۳۹۷/۰۴/۳۱ 👈 تٲملی دربارهٔ «بازی» و «گفتگو» (با تاکید بر شیلر و گادامر).. نویسنده: ✅ فردریش شیلر، نمایشنامه نویس، شاعر، و فیلسوف ایده آلیست آلمانی قرن هجدهم میگوید: «انسان تنها هنگامی بازی میکند که تماما انسان است، چنانکه انسان تنها هنگامی تماما انسان است که بازی میکند». از نظر شیلر، مهمترین ویژگی «بازی» این است که در بازی هیچ شقاق و شکافی میان «علاقهٔ درونی» و «وظیفهٔ بیرونی» فرد وجود ندارد. در بازی، علایق و وظایف ما، کاملا، با یکدیگر تطابق پیدا میکنند، از این رو، ما هم هیچ تعارض و تخاصمی در خود پیدا نمیکنیم. در بازی است که ما به دور از هر گونه «دوگانگی» و «از خود بیگانگی» (الیناسیون)، در نابترین و زیباترین شیوهٔ بودن خود، تحقق مییابیم و تماما انسان میشویم. از نظر شیلر، بازی، راه حلی برای فراروی از رویارویی «حس و عقل»، و برون رفتی از تقابل «اخلاق و طبیعت» است. بازی امکان تحقق زیبایی شناختی انسان است …✅ از نظر شیلر، بازی را میتوان آشتی میان «آزادی و ضرورت» نیز دانست. اگرچه بازی بدون آزادی بازیگران معنا ندارد، اما هیچیک از بازیگران «فعال ما یشاء» نیستند، بلکه آزادی همه بازیگران مشروط، محدود، و مقید به «قاعدهٔ بازی» است. در واقع، قاعدهٔ بازی، نه تنها مانع آزادی ... کژ نگریستن ۱۸:۴۰ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ انسان مدفوعی است که از مقعد شیطان پایین میافتد [لوتر] …لاکان که تأییدگرانه تفسیر لوتر از دفعشدگی بشر را نقل میکند، در فضولات، مشخصهای تعیینکننده و مسئلهزا از فرهنگ و تمدن را تشخیص میدهد. دغدغهی وسواسی به فضولات وجه ممیزهی انسان از حیوان است:. «فصل مشخصهی نوع بشر آن است – و همین خصلت انسان در تضاد شدید با دیگر حیوانات است – که نمیداند با مدفوعش چه کند. او از مدفوعش معذب است. چرا او چنین معذب است حال آنکه چنین چیزهایی در طبیعت جذب میشود؟ … فرهنگ به معنای مدفوع است، فاضلابی بزرگ.» [، به نقل از رودینسکو، ۱۹۹۷]. مدفوع فضایی نامطمئن و دردسرساز را اشغال میکند، جایی میانهی طبیعت و فرهنگ، طبیعتی که به هیچوجه نمیتوان پشت سرش گذاشت، و فرهنگی که هیچگاه مسدود نمیشود؛ از همینرو مدفوع تعیینکنندهی تمدن است. حال هرگونه با آن برخورد شود، هرگونه که به شمار آید – یا به شمار نیاید – این رفتار به شکلی تلویحی اذعان به زحمتی است که این درونیترین و سربستهترین راز به بار میآورد، یعنی این مازاد طبیعی به سمپتومی فرهنگی بدل میشود، آن هم به دلیل تقاضایی که به تمدن تحمیل میکند تا با فضولاتی که خود تولدیش میکند، کاری کند و سروسامانش ده ... کژ نگریستن ۱۵:۲۳ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ کدام یک خائنتر است؟. آن کسی که در آغوش تو، میل آغوش دیگری را درسرمی پروراند؟!. یا آن که صادقانه از به بنبست رسیدن علاقهاش و امیالاش، با تو سخن میراند؟!. غیر از این نیست که:. گاهی شنیدن واقعیت، چنان سخت است که سادهتر میدانیم یک احمق انگاشته شویم! … (در جست جوی زمان از دست رفته.). ... کژ نگریستن ۱۴:۰۱ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ یک فلسفهی «نابههنگام» از تاریخ فلسفه، علم و هنر به مثابه یک جعبهابزار استفاده میکند ما نباید به دنبال آشکار کردن معنای فلسفه و متون باشیم. ما باید به آنچه فلسفه «عمل میکند» بنگریم، به این که فلسفه چگونه مسائل را، که به نوبهی خود اندیشهی ما را دگرگون میکنند، دگرگون میکند. اینکه دلوز فلسفهی خاص خود را به مثابه «نابههنگامی» مطرح میکند، به عقیدهی خود، تا حدی به انهدام جزماندیشی غربی که در سرمایهداری به نقطهی اوج خود رسیده، مربوط میشود. به خاطر جریان حیات، ما گرایش داریم که تنها آنچه را که به ما مربوط میشود ادراک کنیم. ما جهان را از صیرورت منتزع میکنیم و آن را برحسب «قلمروها» یی ثابت میبینیم، و تنها تا حدودی از طریق تصور کردن دیگر موجودات در تصاویری که پیشتر تثبیت کردهایم قلمروزدایی میکنیم، اما در برابر «قلمروزدایی مطلق» یا بازی کاملا آزاد تصاویر مقاومت میکنیم. در سرمایهداری است که ما یک قلمرو ثابت را در نظر میگیریم –قلمرو سرمایه- و همهی موجودات و قلمروزداییهای ممکن را به گونهای که با مقیاس سرمایه سنجیده شده، تصور میکنیم. ما همهی حیات را به مثابه چیزی همگن و مبادله شده در نظر میگیریم. حتی مفاهیم، «اطلاعات» ای برای دادوستد میشوند. فکر کنید که ... کژ نگریستن ۱۴:۰۱ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ پروفسور کلر کولبروک، منتقد فرهنگی اهل استرالیا که بدلیل آثار انتقادی و فرهنگی و کارهای دقیقش بر فلسفهی دلوز شهرت دارد کژ نگریستن ۰۲:۰۶ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ - «آیا تابحال شده از خودت بپرسی: چقدر شگفتانگیزه که من اینقدر دیوانهام؟» - «به نظر میرسه برات خیلی راحتتره که برچسب دیوانگی به من بزنی.». این دیالوگ برگرفته از فیلم «هفت» اثر دیوید فینچر است. جایی که کارآگاه میلز (برت پیت) از قاتل زنجیرهای جان دو (کوین اسپیسی) این سوال را میپرسد و جان دو به او پاسخ میدهد. تصویری که میبینید نیز از این فیلم انتخاب شده است: چهرهی مستأصل کارآگاه میلز در برابر هوشمندی جان دو. در واقع این قاتل زنجیرهای است که بر کارآگاه پیروز میگردد. کارآگاه میلز خود را مستأصل مییابد و به قاتل مجنون شلیک میکند، و با این کارش، هدف قاتل را تحقق میبخشد: اینکه قاتل خودش به همراه کارآگاه دو تا از «هفت» قربانی باشند (به یاد جملهای از میافتیم که در «نیچه و فلسفه» میگوید اگر به ارادهی یکتای شوپنهاوری معتقد باشیم گاه درمییابیم که جلاد با قربانی یکی است). در واقع این کلوزآپ محشر فینچر از چهرهی درماندهی کارآگاه، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد: اینکه او با تمام هوشمندی و توانمندیاش، حریف قاتل مجنون نشده است، اینکه خودش قربانی شده است و با شلیک به قاتل، هم محتوای فلسفی جنایتهای او را به تایید رسانده است (برای مثال تایید کوشش قاتل در به ت ... کژ نگریستن ۲۲:۱۴ ۱۳۹۷/۰۴/۲۹ دربارۀ ایکاش. ✍محمدمهدی اردبیلی …به محض اینکه این کلمه را در سخنان فردی شنیدید، زره بر تن کنید و شمشیر را بیرون آورید، مبادا همدردیتان باعث شود خوشخیالانه گارد خود را باز کنید. شاید بر اساس معیارهای سادهانگارانه، حماقت بتواند منجر به اشتباه شود، اما ابراز منفعلانه پشیمانی، حماقتی است صدچندان. کسی که واژه ایکاش را در معنای متداول به کار میبرد، مسموم شده است و قصد دارد شما را نیز مسموم کند. او نه تنها خود را نسبت به شرایط علی رخ دادن یک اتفاق به تجاهل میزند، بلکه حتی از تاثیر علی آن اتفاق بر داوری فعلیاش نیز غافل است. او میکوشد تا با خودش و وضعیتش مواجه نشود و فقط میخواهد غر بزند و غوطهور در جهالتش، هم مسئولیت خودش در وضعیت حاضر را نپذیرد وح آن را به «ایکاش» فرافکنی کند، و هم ناخواسته شما را نیز در جهالتش غوطهور سازد. «ایکاش …»، همان اسب تروایی است که به راحتی میتواند حتی دیوار دفاعی خلاقترین، مقاومترین، و عمیقترین اذهان را دور بزند و آنها را به قعر چاه ویل وراجی سوگوارانه در قبال گذشته تنزل دهد. از سوی دیگر، «ایکاش …» برخلاف ظاهر پشیمانش، اصلا پشیمان نیست. بلکه به دلیل عدم ردیابی و مواجهه با علل ایجابک ... کژ نگریستن ۱۴:۲۶ ۱۳۹۷/۰۴/۲۹ نیشدارترین کنایهی، نصیب روانشناسان «اگو» شده است، روانشناسانی که شماری از مشهورترین روانکاوان را شامل میشوند از جمله آبراهام، هارتمان، کریس، اریکسون، لوون اشتاین، سیگال و دیگران.. روانشناسانی که هم به آرمان «خود یا اگوی خودبنیاد» متعهدند، به آرمان «اگو» یی که خارج از نفوذ ضمیر ناخودآگاه عمل میکند و هم به ایدهی روانکاوی به مثابهی وجهی از انتقال آرمانها یا ایدهآلهای هنجاری متعهدند؛ یعنی به روانکاویای که فرد تحت روانکاوی را به سوی هدفی از پیش تعیینشده رهنمون میشود: «اگویی» قوی، مسلط به خویش و خودبنیاد. برای آن کسانی که «اگو» ضعیفی دارند، رسالت روانکاوی آن است که «اگو» ی فرد تحت روانکاوی را بر اساس «اگو» ی روانکاو شکل دهند.. لکان معتقد است که روانکاوان متعصب، افراد تحت روانکاوی را به زور به سوی آرمان سلامت میرانند، آرمانی که صرفا به معنای هنجارهای گروهی است. به زعم لاکان، هدف نهایی این برداشتهای «عامهپسند» یا «مصرفگرا» از درمان روانکاوانه، راندن فرد تحت روانکاوی به سوی [سبک زندگی یا] سرنوشتی از پیش تعیینشده است همسر یا مادر بهتری بودن، کاسبکاری موفقتر بودن، تبدیل شدن به کودکی که میتواند با مطالبات مدرسه «کنار بیاید» و نظایر آن. خواستهایی که با انتظارات و توقعات اجتما ... کژ نگریستن ۱۸:۵۱ ۱۳۹۷/۰۴/۲۸ اگزیستانس شبیه چیست اگر بنا است از آن آگاه باشیم؟ ابدیت اسب بالداری است بینهایت پرشتاب؛ زمانمندی یابویی پیر است و شخص هستیمند گاریچی است: دهقانی مست که در گاری لمیده است و به خواب میرود و میگذارد اسبها زمام امور را به دست گیرند. البته او همچنان میراند، او همچنان گاریچی است، و شاید بسیاری از مردم به همین شکل هستی دارند … (سورن _یر_کگور؛ تعلیقهی غیرعلمی نهایی) … ... کژ نگریستن ۱۴:۰۶ ۱۳۹۷/۰۴/۲۸ استحکام حیوانی و زمختیای که دیوانه از دنیای کور و غریزی وحوش میگیرد، او را در برابر گرسنگی، گرما، سرما و درد مقاوم میکند تا پایان قرن هجدهم، تصور رایج آن بود که دیوانگان توانایی بیحد و حصری برای تحمل رنجها و مصایب هستی دارند و محافظت از آنان بیفایده است؛ نه به پوشاندنشان نیاز است نه به گرم کردنشان. ساموئل تیوک ضمن بازدید از یکی از مراکز کار اجباری استانهای جنوب کشور در سال ۱۸۱۱، سلولهایی را مشاهده کرد که در آنها نور خورشید از طریق دریچههای میلهداری که در میان درها نصب کرده بودند وارد میشد. همهی زنها کاملا برهنه بودند، درحالی که «هوا فوقالعاده سرد بود و شب پیش از آن دماسنج هجده درجه زیر صفر را نشان میداد. یکی از آن مجانین روی کمی کاه بدون روانداز خوابیده بود.» این امر که دیوانگان مانند حیوانات ظرفیت تحمل بدترین وضعیت آبوهوایی را دارند حی برای پینل هم یک اصل قاطع پزشکی بود. این همواره مایهی تحسین او بود که:. «بعضی از دیوانگان، مرد یا زن، با پایداری و به سهولت سختترین سرماها را به مدت طولانی تحمل میکنند. در ماه دسامبر سال سوم، در روزهایی که دماسنج ده، یازده و گاه تا شانزده درجه زیر صفر را نشان میداد، دیوانهای در دارالمجانین بیستر، از تحمل روانداز پشمی خود عاجز بود و روی کفپوش چوبی یخزده ... کژ نگریستن ۱۴:۰۶ ۱۳۹۷/۰۴/۲۸ نقاشی «مسیح در حال حمل صلیب» از هیرونیموس بوش، نقاش قرن شانزده میلادی کژ نگریستن ۱۲:۱۹ ۱۳۹۷/۰۴/۲۸ ما در ناخودآگاه خویش، در ساحت واقعی میل خویش، همه قاتلایم …در فیلم «زن در قاب پنجره»، ساختهی فریتس لانگ، داستانی روایت میشود پروفسور در خواب دختری را شبیه این تصویر میبیند و با این دختر سروسری پیدا میکند و دوستپسر دختر را به قتل میرساند …به عبارت دیگر، با اقتباس از حکایت مشهور ژوآنگ-ژی و پروانهاش که یکی از مراجع مورد استناد لاکان است، میتوان گفت: «ما با پروفسور موقر و مهربان و محبوب که یک دم در خواب خود را قاتل میبیند طرف نیستیم؛ بلکه برعکس با قاتلی طرف هستیم که در زندگی هرروزهاش خواب میبیند که پروفسور محترم و محبوبی است.». (؛؛ ترجمهی و؛ نشر نی) … ... کژ نگریستن ۱۱:۱۷ ۱۳۹۷/۰۴/۲۸ اراده به فتح جهان، از آن مومنین بوده، اما نه حقیقت برای مومنین، حقیقت همان بوده که اراده به فتح را در دستور گذاشته و نفس فتح، جلوهی حقیقت تصور شده. تبیین حقیقت، سودایی بوده که فلاسفه بر آن کوشیدهاند. از آن میان، فلسفه هایی که راه به ایمان بردهاند، راه به سودای فتح جهان نیز دادهاند. فتح جهان، از آن ایمان است نه حقیقت جویان. آنها که حق را جستهاند، بیشتر، غیر آن را تبیین کردهاند. از همین رو است که جهان، دور از فتح شدن به واسطهی حقیقت میماند. حقیقت، چیزی است که نیست …✍ علی سروش کیا … ... کژ نگریستن ۱۹:۴۲ ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ این زندگی صرفهجویانه و بیمالومنال که با بیماری تحلیل میرود، این بدن لاغر و نحیف، این چهرهی خرمایی و بیضوی با آن چشمهای سیا اسپینوزا در سرتاسر طریق زیستن و اندیشیدناش تصویری از یک زندگی ایجابی و آریگویانه را پیش میافکند، تصویری که در مقابل تظاهرهایی که انسانها را خرسند میسازند، قد علم میکند. این انسانها نهتنها از تظاهرشان خرسند میشوند، بلکه سرشار از حس نفرت و شرمساری در قبال زندگی هستند؛ همان انسانیتی که ذوق خودتخریبگری و تکثیر کیشهای مرگ را در سر دارد، انسانی که به یگانگی ظالم و بنده، کشیش، قاضی، و سرباز علاقه دارد، و همواره مشغول زمینگیر کردن زندگی، فلجکردن، کشتن بیدرنگ یا تدریجی آن، پنهانکردن یا خفهکردن آن با قوانین، مالکیتها، وظایف، و امپراتوریها است اسپینوزا همین موارد را به عنوان خیانت به جهان و نوع بشر در جهان تشخیص میدهد. کولروس، شرححالنویس وی، گزارش میدهد که اسپینوزا شیفتهی جنگ عنکبوتها بود: «اسپینوزا به دنبال عنکبوتها بود، و آنها را به جنگ با یکدیگر میانداخت، یا حشراتی را در درون تار عنکبوت میانداخت، و با چنان لذتی نگاهشان میکرد که گاه از فرط قهقهه به خود میپیچید.» حیوانات دستکم خصیصهی بیرونی تقلیلناپذیر مرگ را به ما میآموزانند. گرچه آنها ضرورتا یکدیگر را به روی ... کژ نگریستن ۱۳:۵۰ ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ ◽️مجری: بسیار خب، به میز گرد فیلسوفان خوش آمدید موضوع امروز: «تفاوت انسان و حیوان چیست؟» در خدمت پنج تن از برجستهترین فیلسوفان برای پاسخ به این سوال هستیم: ارسطو، هایدگر، دکارت، نیچه، و کییرکگور. ارسطو، با تو شروع میکنیم …◾️ارسطو: انسان حیوان ناطق است. ما تنها حیوانی هستیم که میتوانیم از قوهی ادراک و خرد استفاده کنیم تا بر غرایز غلبه کنیم. حیوانات تنها غریزه دارند ولی هیچ استعداد عقلانیای ندارند …◽️مجری: هایدگر، آیا موافقی؟. ◾️هایدگر: عقل نه، بلکه زبان است که بین انسان و حیوان تفاوت ایجاد کرده است. با زبان میتوانیم بر چیزها نام بگذاریم و اساس اندیشه را شکل بدهیم. با زبان هست که بشر میتواند جهانی برای خویش بیافریند که وضعش برای خودش فهمیدنی گردد …◽️مجری: دکارت، نظر شما چیه؟. ◾️دکارت: پاسخ سادهتر از این حرفاست. انسان تنها موجودی است که روح دارد، تنها موجودی که آزادی، اندیشه، تجربه و احساسات دارد …◽️مجری: ببخشید، گفتی حیوانات احساسات و تجربه ندارن؟!. ... کژ نگریستن ۱۲:۳۸ ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ انتخاب میکنم که انتخاب کنم [دلوز] …ایدهای جذاب که از پاسکال تا کییرکگور پرورش یافته بود: آلترناتیو بین ترمهای مختلف نیست، بلکه بین حالتهای اگزیستانس کسی است که انتخاب میکند. انتخابهایی هستند که تنها به این شرط صورت میگیرند که آدمی خودش را متقاعد کند انتخاب دیگری ندارد، گاه به خاطر ضرورت اخلاقی (خیر، درستی)، گاه به خاطر ضرورت فیزیکی (حالت چیزها، موقعیت)، گاه به خاطر ضرورت روانشناختی (میلی که آدمی نسبت به چیزی دارد). انتخاب روحی میان وضع وجودی شخصی گرفته میشود که با این شرط که از آن انتخاب روحی بی اطلاع است انتخاب میکند، و وضعیت وجودی کسی که میداند این انتخاب روحی همان مسئلهی انتخاب کردن است؛ گویی نوعی انتخاب «انتخاب یا بیانتخابی» در میان است. اگر من از انتخاب آگاه باشم، بنابراین از پیش انتخابهایی وجود دارند که من میتوانستهام نکنم، و حالتهای اگزیستانسی که دیگر نمیتوانم پیرو آنها باشم؛ همهی آن حالتهایی که من به شرطی دنبالشان میکردم که متقاعد میشدم «هیچ انتخابی وجود نداشت». این تمام چیزی است که مفهوم شرطبندی نزد پاسکال دارد: تناوب ترمها در واقع تصدیق وجود خدا، انکار خدا، و یا تعلیق خداست (شک، ... کژ نگریستن ۰۰:۴۱ ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ کلیپ پارافیلیا وانحرافات جنسی را بشناسید.. فتیش (زیرنویس فارسی). هرزه گویی جنسی مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 03:08, 13.4 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام علاقه به برده بودن توسط خانمها وآقایان. ‹ 68 69 70 71 72 73 74 ›
کژ نگریستن ۰۰:۱۷ ۱۳۹۷/۰۵/۰۱ کلیپ؛ دانش اعتیاد پورنوگرافی. دوبله مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 03:31, 6.8 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام
کژ نگریستن ۲۲:۴۳ ۱۳۹۷/۰۴/۳۱ ✍ مهدی رفیع …. برخلاف آنچه عموما گفته میشود، رأی آوردن ترامپ چندان دور از انتظار نبود موج ناسیونالسیم اروپایی و شبح احزاب راست افراطی (و احزاب چپی که سیاستهای راست را بهتر از خود راستگرایان اجرا میکنند، به ویژه در فرانسه) به خوبی شکلگیری و به کرسی نشستن سیاستهای راست افراطی در جهان را نوید میداد. اما، پاسخ این مسئله بیشک بازگشت به دو قطبی انتخاب میان بد و بدتر نیست. مسئله کاملا در جای دیگری است: بازتولید دوباره تقابل راست و چپ مدتهاست که ارزش و کارکردش را از دست داده است …. همچنان که به نوعی دیگر و در عرصهی تحلیلی· تقابل میان چامسکی و ژیژک به مواجههای بیاثر و بیخاصیت بدل شده است، چرا که کاملا ناتوان از رفتن به فراسوی دوگانهی «درون و بیرون» نظام سرمایهداری است، چرا که از جهتی دیگر، تحلیلهای هر دو طرف این نزاع کاملا و تا حدود موثری همان سیاستهای کلیشهای و رایج را باز تولید میکنند. ویلهلم رایش نخستین روانکاوی بود که تحلیلی روانی از انحطاط میل فاشیستی تودهها ارائه داد تا «فرویدیشخصیشده» را به حوزهی اجتماعی متصل کند. تحلیل این موضوع که چرا در برهههایی خاص این فاشیسم جمعی ظهور میکند، ضرورت شکلگیری یک روانپژوهی نوین و «فرافردی» (گونهای از روانکا ...
کژ نگریستن ۱۷:۰۱ ۱۳۹۷/۰۴/۳۱ «ده فرمان». ✍ عبدالله صمدیان (افرا) …. هبوط را از من میگیری و سقوط آزاد را. پیشکش میکنی. اى آتش شیرین جهنم!. ▪️. از صخرههای فلزی میآیی. از پلههای امپایر استیت بیلدینگ. با ده فرمانى در دست:. •. تزریق بی حسی به طرفین رابطه الزامی ست.
کژ نگریستن ۱۶:۴۳ ۱۳۹۷/۰۴/۳۱ 👈 تٲملی دربارهٔ «بازی» و «گفتگو» (با تاکید بر شیلر و گادامر).. نویسنده: ✅ فردریش شیلر، نمایشنامه نویس، شاعر، و فیلسوف ایده آلیست آلمانی قرن هجدهم میگوید: «انسان تنها هنگامی بازی میکند که تماما انسان است، چنانکه انسان تنها هنگامی تماما انسان است که بازی میکند». از نظر شیلر، مهمترین ویژگی «بازی» این است که در بازی هیچ شقاق و شکافی میان «علاقهٔ درونی» و «وظیفهٔ بیرونی» فرد وجود ندارد. در بازی، علایق و وظایف ما، کاملا، با یکدیگر تطابق پیدا میکنند، از این رو، ما هم هیچ تعارض و تخاصمی در خود پیدا نمیکنیم. در بازی است که ما به دور از هر گونه «دوگانگی» و «از خود بیگانگی» (الیناسیون)، در نابترین و زیباترین شیوهٔ بودن خود، تحقق مییابیم و تماما انسان میشویم. از نظر شیلر، بازی، راه حلی برای فراروی از رویارویی «حس و عقل»، و برون رفتی از تقابل «اخلاق و طبیعت» است. بازی امکان تحقق زیبایی شناختی انسان است …✅ از نظر شیلر، بازی را میتوان آشتی میان «آزادی و ضرورت» نیز دانست. اگرچه بازی بدون آزادی بازیگران معنا ندارد، اما هیچیک از بازیگران «فعال ما یشاء» نیستند، بلکه آزادی همه بازیگران مشروط، محدود، و مقید به «قاعدهٔ بازی» است. در واقع، قاعدهٔ بازی، نه تنها مانع آزادی ...
کژ نگریستن ۱۸:۴۰ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ انسان مدفوعی است که از مقعد شیطان پایین میافتد [لوتر] …لاکان که تأییدگرانه تفسیر لوتر از دفعشدگی بشر را نقل میکند، در فضولات، مشخصهای تعیینکننده و مسئلهزا از فرهنگ و تمدن را تشخیص میدهد. دغدغهی وسواسی به فضولات وجه ممیزهی انسان از حیوان است:. «فصل مشخصهی نوع بشر آن است – و همین خصلت انسان در تضاد شدید با دیگر حیوانات است – که نمیداند با مدفوعش چه کند. او از مدفوعش معذب است. چرا او چنین معذب است حال آنکه چنین چیزهایی در طبیعت جذب میشود؟ … فرهنگ به معنای مدفوع است، فاضلابی بزرگ.» [، به نقل از رودینسکو، ۱۹۹۷]. مدفوع فضایی نامطمئن و دردسرساز را اشغال میکند، جایی میانهی طبیعت و فرهنگ، طبیعتی که به هیچوجه نمیتوان پشت سرش گذاشت، و فرهنگی که هیچگاه مسدود نمیشود؛ از همینرو مدفوع تعیینکنندهی تمدن است. حال هرگونه با آن برخورد شود، هرگونه که به شمار آید – یا به شمار نیاید – این رفتار به شکلی تلویحی اذعان به زحمتی است که این درونیترین و سربستهترین راز به بار میآورد، یعنی این مازاد طبیعی به سمپتومی فرهنگی بدل میشود، آن هم به دلیل تقاضایی که به تمدن تحمیل میکند تا با فضولاتی که خود تولدیش میکند، کاری کند و سروسامانش ده ...
کژ نگریستن ۱۵:۲۳ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ کدام یک خائنتر است؟. آن کسی که در آغوش تو، میل آغوش دیگری را درسرمی پروراند؟!. یا آن که صادقانه از به بنبست رسیدن علاقهاش و امیالاش، با تو سخن میراند؟!. غیر از این نیست که:. گاهی شنیدن واقعیت، چنان سخت است که سادهتر میدانیم یک احمق انگاشته شویم! … (در جست جوی زمان از دست رفته.). ...
کژ نگریستن ۱۴:۰۱ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ یک فلسفهی «نابههنگام» از تاریخ فلسفه، علم و هنر به مثابه یک جعبهابزار استفاده میکند ما نباید به دنبال آشکار کردن معنای فلسفه و متون باشیم. ما باید به آنچه فلسفه «عمل میکند» بنگریم، به این که فلسفه چگونه مسائل را، که به نوبهی خود اندیشهی ما را دگرگون میکنند، دگرگون میکند. اینکه دلوز فلسفهی خاص خود را به مثابه «نابههنگامی» مطرح میکند، به عقیدهی خود، تا حدی به انهدام جزماندیشی غربی که در سرمایهداری به نقطهی اوج خود رسیده، مربوط میشود. به خاطر جریان حیات، ما گرایش داریم که تنها آنچه را که به ما مربوط میشود ادراک کنیم. ما جهان را از صیرورت منتزع میکنیم و آن را برحسب «قلمروها» یی ثابت میبینیم، و تنها تا حدودی از طریق تصور کردن دیگر موجودات در تصاویری که پیشتر تثبیت کردهایم قلمروزدایی میکنیم، اما در برابر «قلمروزدایی مطلق» یا بازی کاملا آزاد تصاویر مقاومت میکنیم. در سرمایهداری است که ما یک قلمرو ثابت را در نظر میگیریم –قلمرو سرمایه- و همهی موجودات و قلمروزداییهای ممکن را به گونهای که با مقیاس سرمایه سنجیده شده، تصور میکنیم. ما همهی حیات را به مثابه چیزی همگن و مبادله شده در نظر میگیریم. حتی مفاهیم، «اطلاعات» ای برای دادوستد میشوند. فکر کنید که ...
کژ نگریستن ۱۴:۰۱ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ پروفسور کلر کولبروک، منتقد فرهنگی اهل استرالیا که بدلیل آثار انتقادی و فرهنگی و کارهای دقیقش بر فلسفهی دلوز شهرت دارد
کژ نگریستن ۰۲:۰۶ ۱۳۹۷/۰۴/۳۰ - «آیا تابحال شده از خودت بپرسی: چقدر شگفتانگیزه که من اینقدر دیوانهام؟» - «به نظر میرسه برات خیلی راحتتره که برچسب دیوانگی به من بزنی.». این دیالوگ برگرفته از فیلم «هفت» اثر دیوید فینچر است. جایی که کارآگاه میلز (برت پیت) از قاتل زنجیرهای جان دو (کوین اسپیسی) این سوال را میپرسد و جان دو به او پاسخ میدهد. تصویری که میبینید نیز از این فیلم انتخاب شده است: چهرهی مستأصل کارآگاه میلز در برابر هوشمندی جان دو. در واقع این قاتل زنجیرهای است که بر کارآگاه پیروز میگردد. کارآگاه میلز خود را مستأصل مییابد و به قاتل مجنون شلیک میکند، و با این کارش، هدف قاتل را تحقق میبخشد: اینکه قاتل خودش به همراه کارآگاه دو تا از «هفت» قربانی باشند (به یاد جملهای از میافتیم که در «نیچه و فلسفه» میگوید اگر به ارادهی یکتای شوپنهاوری معتقد باشیم گاه درمییابیم که جلاد با قربانی یکی است). در واقع این کلوزآپ محشر فینچر از چهرهی درماندهی کارآگاه، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد: اینکه او با تمام هوشمندی و توانمندیاش، حریف قاتل مجنون نشده است، اینکه خودش قربانی شده است و با شلیک به قاتل، هم محتوای فلسفی جنایتهای او را به تایید رسانده است (برای مثال تایید کوشش قاتل در به ت ...
کژ نگریستن ۲۲:۱۴ ۱۳۹۷/۰۴/۲۹ دربارۀ ایکاش. ✍محمدمهدی اردبیلی …به محض اینکه این کلمه را در سخنان فردی شنیدید، زره بر تن کنید و شمشیر را بیرون آورید، مبادا همدردیتان باعث شود خوشخیالانه گارد خود را باز کنید. شاید بر اساس معیارهای سادهانگارانه، حماقت بتواند منجر به اشتباه شود، اما ابراز منفعلانه پشیمانی، حماقتی است صدچندان. کسی که واژه ایکاش را در معنای متداول به کار میبرد، مسموم شده است و قصد دارد شما را نیز مسموم کند. او نه تنها خود را نسبت به شرایط علی رخ دادن یک اتفاق به تجاهل میزند، بلکه حتی از تاثیر علی آن اتفاق بر داوری فعلیاش نیز غافل است. او میکوشد تا با خودش و وضعیتش مواجه نشود و فقط میخواهد غر بزند و غوطهور در جهالتش، هم مسئولیت خودش در وضعیت حاضر را نپذیرد وح آن را به «ایکاش» فرافکنی کند، و هم ناخواسته شما را نیز در جهالتش غوطهور سازد. «ایکاش …»، همان اسب تروایی است که به راحتی میتواند حتی دیوار دفاعی خلاقترین، مقاومترین، و عمیقترین اذهان را دور بزند و آنها را به قعر چاه ویل وراجی سوگوارانه در قبال گذشته تنزل دهد. از سوی دیگر، «ایکاش …» برخلاف ظاهر پشیمانش، اصلا پشیمان نیست. بلکه به دلیل عدم ردیابی و مواجهه با علل ایجابک ...
کژ نگریستن ۱۴:۲۶ ۱۳۹۷/۰۴/۲۹ نیشدارترین کنایهی، نصیب روانشناسان «اگو» شده است، روانشناسانی که شماری از مشهورترین روانکاوان را شامل میشوند از جمله آبراهام، هارتمان، کریس، اریکسون، لوون اشتاین، سیگال و دیگران.. روانشناسانی که هم به آرمان «خود یا اگوی خودبنیاد» متعهدند، به آرمان «اگو» یی که خارج از نفوذ ضمیر ناخودآگاه عمل میکند و هم به ایدهی روانکاوی به مثابهی وجهی از انتقال آرمانها یا ایدهآلهای هنجاری متعهدند؛ یعنی به روانکاویای که فرد تحت روانکاوی را به سوی هدفی از پیش تعیینشده رهنمون میشود: «اگویی» قوی، مسلط به خویش و خودبنیاد. برای آن کسانی که «اگو» ضعیفی دارند، رسالت روانکاوی آن است که «اگو» ی فرد تحت روانکاوی را بر اساس «اگو» ی روانکاو شکل دهند.. لکان معتقد است که روانکاوان متعصب، افراد تحت روانکاوی را به زور به سوی آرمان سلامت میرانند، آرمانی که صرفا به معنای هنجارهای گروهی است. به زعم لاکان، هدف نهایی این برداشتهای «عامهپسند» یا «مصرفگرا» از درمان روانکاوانه، راندن فرد تحت روانکاوی به سوی [سبک زندگی یا] سرنوشتی از پیش تعیینشده است همسر یا مادر بهتری بودن، کاسبکاری موفقتر بودن، تبدیل شدن به کودکی که میتواند با مطالبات مدرسه «کنار بیاید» و نظایر آن. خواستهایی که با انتظارات و توقعات اجتما ...
کژ نگریستن ۱۸:۵۱ ۱۳۹۷/۰۴/۲۸ اگزیستانس شبیه چیست اگر بنا است از آن آگاه باشیم؟ ابدیت اسب بالداری است بینهایت پرشتاب؛ زمانمندی یابویی پیر است و شخص هستیمند گاریچی است: دهقانی مست که در گاری لمیده است و به خواب میرود و میگذارد اسبها زمام امور را به دست گیرند. البته او همچنان میراند، او همچنان گاریچی است، و شاید بسیاری از مردم به همین شکل هستی دارند … (سورن _یر_کگور؛ تعلیقهی غیرعلمی نهایی) … ...
کژ نگریستن ۱۴:۰۶ ۱۳۹۷/۰۴/۲۸ استحکام حیوانی و زمختیای که دیوانه از دنیای کور و غریزی وحوش میگیرد، او را در برابر گرسنگی، گرما، سرما و درد مقاوم میکند تا پایان قرن هجدهم، تصور رایج آن بود که دیوانگان توانایی بیحد و حصری برای تحمل رنجها و مصایب هستی دارند و محافظت از آنان بیفایده است؛ نه به پوشاندنشان نیاز است نه به گرم کردنشان. ساموئل تیوک ضمن بازدید از یکی از مراکز کار اجباری استانهای جنوب کشور در سال ۱۸۱۱، سلولهایی را مشاهده کرد که در آنها نور خورشید از طریق دریچههای میلهداری که در میان درها نصب کرده بودند وارد میشد. همهی زنها کاملا برهنه بودند، درحالی که «هوا فوقالعاده سرد بود و شب پیش از آن دماسنج هجده درجه زیر صفر را نشان میداد. یکی از آن مجانین روی کمی کاه بدون روانداز خوابیده بود.» این امر که دیوانگان مانند حیوانات ظرفیت تحمل بدترین وضعیت آبوهوایی را دارند حی برای پینل هم یک اصل قاطع پزشکی بود. این همواره مایهی تحسین او بود که:. «بعضی از دیوانگان، مرد یا زن، با پایداری و به سهولت سختترین سرماها را به مدت طولانی تحمل میکنند. در ماه دسامبر سال سوم، در روزهایی که دماسنج ده، یازده و گاه تا شانزده درجه زیر صفر را نشان میداد، دیوانهای در دارالمجانین بیستر، از تحمل روانداز پشمی خود عاجز بود و روی کفپوش چوبی یخزده ...
کژ نگریستن ۱۲:۱۹ ۱۳۹۷/۰۴/۲۸ ما در ناخودآگاه خویش، در ساحت واقعی میل خویش، همه قاتلایم …در فیلم «زن در قاب پنجره»، ساختهی فریتس لانگ، داستانی روایت میشود پروفسور در خواب دختری را شبیه این تصویر میبیند و با این دختر سروسری پیدا میکند و دوستپسر دختر را به قتل میرساند …به عبارت دیگر، با اقتباس از حکایت مشهور ژوآنگ-ژی و پروانهاش که یکی از مراجع مورد استناد لاکان است، میتوان گفت: «ما با پروفسور موقر و مهربان و محبوب که یک دم در خواب خود را قاتل میبیند طرف نیستیم؛ بلکه برعکس با قاتلی طرف هستیم که در زندگی هرروزهاش خواب میبیند که پروفسور محترم و محبوبی است.». (؛؛ ترجمهی و؛ نشر نی) … ...
کژ نگریستن ۱۱:۱۷ ۱۳۹۷/۰۴/۲۸ اراده به فتح جهان، از آن مومنین بوده، اما نه حقیقت برای مومنین، حقیقت همان بوده که اراده به فتح را در دستور گذاشته و نفس فتح، جلوهی حقیقت تصور شده. تبیین حقیقت، سودایی بوده که فلاسفه بر آن کوشیدهاند. از آن میان، فلسفه هایی که راه به ایمان بردهاند، راه به سودای فتح جهان نیز دادهاند. فتح جهان، از آن ایمان است نه حقیقت جویان. آنها که حق را جستهاند، بیشتر، غیر آن را تبیین کردهاند. از همین رو است که جهان، دور از فتح شدن به واسطهی حقیقت میماند. حقیقت، چیزی است که نیست …✍ علی سروش کیا … ...
کژ نگریستن ۱۹:۴۲ ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ این زندگی صرفهجویانه و بیمالومنال که با بیماری تحلیل میرود، این بدن لاغر و نحیف، این چهرهی خرمایی و بیضوی با آن چشمهای سیا اسپینوزا در سرتاسر طریق زیستن و اندیشیدناش تصویری از یک زندگی ایجابی و آریگویانه را پیش میافکند، تصویری که در مقابل تظاهرهایی که انسانها را خرسند میسازند، قد علم میکند. این انسانها نهتنها از تظاهرشان خرسند میشوند، بلکه سرشار از حس نفرت و شرمساری در قبال زندگی هستند؛ همان انسانیتی که ذوق خودتخریبگری و تکثیر کیشهای مرگ را در سر دارد، انسانی که به یگانگی ظالم و بنده، کشیش، قاضی، و سرباز علاقه دارد، و همواره مشغول زمینگیر کردن زندگی، فلجکردن، کشتن بیدرنگ یا تدریجی آن، پنهانکردن یا خفهکردن آن با قوانین، مالکیتها، وظایف، و امپراتوریها است اسپینوزا همین موارد را به عنوان خیانت به جهان و نوع بشر در جهان تشخیص میدهد. کولروس، شرححالنویس وی، گزارش میدهد که اسپینوزا شیفتهی جنگ عنکبوتها بود: «اسپینوزا به دنبال عنکبوتها بود، و آنها را به جنگ با یکدیگر میانداخت، یا حشراتی را در درون تار عنکبوت میانداخت، و با چنان لذتی نگاهشان میکرد که گاه از فرط قهقهه به خود میپیچید.» حیوانات دستکم خصیصهی بیرونی تقلیلناپذیر مرگ را به ما میآموزانند. گرچه آنها ضرورتا یکدیگر را به روی ...
کژ نگریستن ۱۳:۵۰ ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ ◽️مجری: بسیار خب، به میز گرد فیلسوفان خوش آمدید موضوع امروز: «تفاوت انسان و حیوان چیست؟» در خدمت پنج تن از برجستهترین فیلسوفان برای پاسخ به این سوال هستیم: ارسطو، هایدگر، دکارت، نیچه، و کییرکگور. ارسطو، با تو شروع میکنیم …◾️ارسطو: انسان حیوان ناطق است. ما تنها حیوانی هستیم که میتوانیم از قوهی ادراک و خرد استفاده کنیم تا بر غرایز غلبه کنیم. حیوانات تنها غریزه دارند ولی هیچ استعداد عقلانیای ندارند …◽️مجری: هایدگر، آیا موافقی؟. ◾️هایدگر: عقل نه، بلکه زبان است که بین انسان و حیوان تفاوت ایجاد کرده است. با زبان میتوانیم بر چیزها نام بگذاریم و اساس اندیشه را شکل بدهیم. با زبان هست که بشر میتواند جهانی برای خویش بیافریند که وضعش برای خودش فهمیدنی گردد …◽️مجری: دکارت، نظر شما چیه؟. ◾️دکارت: پاسخ سادهتر از این حرفاست. انسان تنها موجودی است که روح دارد، تنها موجودی که آزادی، اندیشه، تجربه و احساسات دارد …◽️مجری: ببخشید، گفتی حیوانات احساسات و تجربه ندارن؟!. ...
کژ نگریستن ۱۲:۳۸ ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ انتخاب میکنم که انتخاب کنم [دلوز] …ایدهای جذاب که از پاسکال تا کییرکگور پرورش یافته بود: آلترناتیو بین ترمهای مختلف نیست، بلکه بین حالتهای اگزیستانس کسی است که انتخاب میکند. انتخابهایی هستند که تنها به این شرط صورت میگیرند که آدمی خودش را متقاعد کند انتخاب دیگری ندارد، گاه به خاطر ضرورت اخلاقی (خیر، درستی)، گاه به خاطر ضرورت فیزیکی (حالت چیزها، موقعیت)، گاه به خاطر ضرورت روانشناختی (میلی که آدمی نسبت به چیزی دارد). انتخاب روحی میان وضع وجودی شخصی گرفته میشود که با این شرط که از آن انتخاب روحی بی اطلاع است انتخاب میکند، و وضعیت وجودی کسی که میداند این انتخاب روحی همان مسئلهی انتخاب کردن است؛ گویی نوعی انتخاب «انتخاب یا بیانتخابی» در میان است. اگر من از انتخاب آگاه باشم، بنابراین از پیش انتخابهایی وجود دارند که من میتوانستهام نکنم، و حالتهای اگزیستانسی که دیگر نمیتوانم پیرو آنها باشم؛ همهی آن حالتهایی که من به شرطی دنبالشان میکردم که متقاعد میشدم «هیچ انتخابی وجود نداشت». این تمام چیزی است که مفهوم شرطبندی نزد پاسکال دارد: تناوب ترمها در واقع تصدیق وجود خدا، انکار خدا، و یا تعلیق خداست (شک، ...
کژ نگریستن ۰۰:۴۱ ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ کلیپ پارافیلیا وانحرافات جنسی را بشناسید.. فتیش (زیرنویس فارسی). هرزه گویی جنسی مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. Video file ( 03:08, 13.4 MB ) دانلود و مشاهده در تلگرام علاقه به برده بودن توسط خانمها وآقایان.