این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1


شاید بی ربط باشد اما بگمانم گزارش مختصر تاریخی از چرایی تغییر ارمان‌ها و رفتارهای مردم در چند دهه‌ی اخیر است …

نادر فتوره چی:. رشته توئیتی در پاسخ به حسین دهباشی که پرسیده بود مردم چرا دیگر النگوهای‌شان را در راه آرمان انقلاب نمیدهند!.۱-چون:. *۴۰۰۰آقازاده در انگلیس زندگی میکنند. *ایران بزرگترین واردکننده پورشه (ماشین آقازاده‌ها) در خاورمیانه‌ست. *در۳ماه۳۰میلیارد دلار ازکشور خارج شده که قطعا در توان «مردم عادی» نیست. *هزاران تریلیون اختلاس شده، اما با غارتگران مثل «تاج سر» رفتارمیشود. مردم اینطور به اینجا رسیدند جناب دهباشی!.۲- «مقاومت» در برابر تصوری جنگ سردی از «سلطه و استکبار جهانی» با ساختاری عمیقا فاسد ناممکن است.۳-مردم وقتی «محمدساشا» ها و «عیسی هاشمی» ها (فرزند ابتکار) و ویلای لواسان سردار فیروآبادی‌ها و پرادو سواری امام جمعه‌ها را میبینند، از خودشان میپرسند «چرا من باید برای آرمانی که نیست، جان و مالم را بدهم». مردم، اینطور به اینجا رسیدند، جناب دهباشی!. بله، بالا که بگندد، پایین هم میگدد.۴-مردم وقتی میبینند برادران تمامی اعضای ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، پرونده «فساد اقتصادی» دارند، از خود میپرسند «ما دقیقا بر سر چه آرمانی باید ایستادگی کنیم؟!». ...
  • گزارش تخلف

متن زیر را یکی از مخاطبان آموزشکده توانا فرستاده است👇

در مراسم ترحیم یا تشییع آقای حسن دمیرچی کلیپ سخنرانی آقای عباس لسانی را در کانال تلگرام توانا دیدم. عارضم که آقای لسانی در سخنان نخست این کلیپ می‌گویند سکوت آذربایجان و خصوصا تبریز در راستای حرکات حبابی نشان ترس نیست و عین قدرت است. این حرکات حبابی چیستند؟. آیا چیزی جز شورش‌های دی ماه در ایران بخاطر گرانی و وضع بحرانی اقتصاد و معیشتی مردم است؟ آیا دختران خیابان انقلاب، حباب هستند؟. جنبش‌ها و اعتراضات مردم خرمشهر و آبادان و اهواز به علت نبود آب و حتی نبود هوا برای تنفس، جنبش‌های حبابی هستند؟. آیا اعتصاب بازاریان تهران و اعتراض با بالا رفتن بی رویه‌ی نرخ ارز و طلا و تشدید رانت خواری‌ها اعتصابی حبابی است؟. این روند آشکار است که حتی در سال ۸۸ و در پی جنبش‌های اعتراضی انتخابات ریاست جمهوری در آذربایجان و خصوصا تبریز هیچ تجمعی برگزار نشد. در جنبش دی ۹۶ چند فعال مدنی در تبریز بصورت فردی دستگیر شدند. ...
  • گزارش تخلف

📝 نقدی بر ایدئولوژی ایرانی /.. ✍ نگارنده: امیر بهزاد /.. 🔖 ایدئولوژی ایرانی؛ ما و فلسفه /

🔍 فلسفه، نظام دال و مدلول مفهومی (به معنای هگلی کلمه) ما را شکل میدهد از این جهت ناب‌ترین شکل مواجهه با ایده مارکسی تغییر جهان است؛ اما چرا فلسفه در ایران وجود ندارد؟! مقصودم از فلسفه، مواجهه فلسفی با پدیدار‌های بیرونی مان است؛ ما در ایران کم اهل آکادمی فلسفه نداشتیم از فردید بگیریم تا همین فرهادپور و طباطبایی. که این آخری حتی در حلقه آلتوسر، فوکو و رانسیر نیز حضور داشت. اما ما باز هم در ایران مواجهه فلسفی به معنای برسازی امر نو نداریم، گویی حق همیشه با امر کهن است؛ به نظر میرسد اختلافی جدی بین شرق و غرب در ادراک زیبایی شناختی امر نو و نقطه مقابل آن وجود دارد. گویی فلسفه در برابر رانه اصیل متافیزیکی زیست هستی شرقی که همان برازیدگی امر کهن در زمان نو است قرار میگیرد، گویی بنیاد هستی شناختی مشرق زمین فلسفه بردار نیست … … برای همینم هست که حقیقت هماره از جیب امر کهن به بیرون میتراود. و این طور میشود که ما شاهد چیزی بیش از ارائه «سابقا مفاهیم» در لباس نظریه و فلسفه به مثابه مفاهیم کنونی نیستیم؛ از زبانی صحبت میکنیم که زمینه پیدایی اش اساسا مربوط به جهانی دیگر است و در نهایت این زبان ترجمه ...
  • گزارش تخلف

☘️ زندگی یک تداعی آزاد بزرگ است ☘️ …. عشق آمد از تمام حقیقت عبور کرد.. جان مرا تجلی مصباح نور کرد

دست مرا گرفت و به همراه خویش برد. از روی خط عابر غم‌ها عبور کرد …. عین. عاشق 🌹. زندگی بر محور عشق همچون جلسه روانکاوی است. در آن هر چه هست تداعی آزاد است و دالهایی که ما را به سمت حقیقتی پنهان رهنمون می‌شوند. در جلسه روانکاوی، زمانی که بیمار هر آنچه را که به ذهنش خطور می‌کند بدون سانسور به زبان می‌آورد، دچار تداعی آزاد است و این تداعی آزاد است که دالها را زنجیره وار بیرون می‌کشاند تا گره سمپتوم را از زنجیره شان بگشاییم و واقعیت خواهش را به نظاره بنشینیم. آنجا که بیمار دست از تداعی آزاد برمی دارد دچار مقاومت است و مقاومت ما را از حقیقت بیمار به کناره می‌اندازد …عشق آمد از تمام حقیقت عبور کرد …. تمام حقیقت منم. ...
  • گزارش تخلف

رئالیسم فلسفی و بازار ارز:. چگونه جهان‌بینی فلسفی ساده‌انگارانه به ناکارآمدی اقتصادی منجر می‌شود؟

✍محمدمهدی اردبیلی. منبع: روزنامه اعتماد، ۱۳تیر۱۳۹۷.. در یک نگاه کلی، یکی از مشهورترین درس‌های ایدئالیسم هگلی این است که واقعیت مستقل و فی‌نفسه‌ای وجود ندارد. … واقعیت برای هگل نه صرفا ابژکتیو (در معنای رئالیستی) و نه صرفا سوبژکتیو (در معنای ایدئالیسم بارکلی) است، بلکه نتیجۀ رفع دیالکتیکی این دو، یعنی امری بیناسوژگانی (یا با تسامح: بین‌الاذهانی) است. به بیان دیگر، در پس پشت تجربۀ ما از جهان، نه جوهری پنهان یا ابژه‌ای مستقل (آنگونه که رئالیست‌ها می‌گویند) و نه حتی نومنی ناشناختنی (آنگونه که کانت می‌گوید) وجود ندارد، بلکه واقعیت چیزی نیست جز شیوۀ مواجهه و مناسبات سوژه‌ها با یک امر. جهان، جهان نیروهاست و هر شیء، بدون آنکه ذاتی مستقل داشته باشد، چیزی نیست جر کانونی از نیروهای برسازنده‌اش. …. حال اما، با توجه به مباحث فوق، لازم است به جملات مشهور رئیس جمهور دربارۀ بازار ارز توجه کنیم:. «اینکه نرخ ارز بالا رفته است، دلایل اقتصادی ندارد، بلکه دلایل روانی و تبلیغاتی دارد» (خبرگزاری مهر). ...
  • گزارش تخلف

مدرن بودن یعنی زیستن در یک زندگی سرشار از معما و تناقض

مدرن بودن یعنی اسیر شدن در جنگ سازمانهای بوروکراتیک عظیمی که قادر به کنترل و غالبا قادر به تخریب همه‌ی اجتماعات، ارزش‌ها و جان‌ها هستند؛ و با این همه دست بسته نبودن در پیگیری عزم راسخ خویش برای مقابله با این نیروها، جنگیدن به قصد تغییر جهان این نیروها و تصاحب آن برای خودمان. برای مدرن بودن باید هم انقلابی و هم محافظه کار بود: مهیای تحقق امکانات جدید در عرصه‌ی تجربه و حادثه و ماجرا، هراسان از آن اعماق نیهیلیستی که فرجام بسیاری از ماجراجویی‌های مدرن است و مشتاق و جویای آفرینش و درآویختن به امری واقعی، آن هم در زمانی که همه چیز دود می‌شود و به هوا می‌رود. حتی می‌توانیم بگوییم برای سراپا مدرن بودن باید ضد مدرن بود: از عصر مارکس و داستایوسکی تا روزگار خود ما، درک توان‌های بالقوه جهان مدرن و تن سپردن بدانها، بدون خوار شمردن و نبرد علیه برخی از ملموسترین واقعیات این جهان، ناممکن بوده است …تجربه‌ی مدرنیته - مارشال برمن - مراد فرهادپور - انتشارات طرح نو … ...
  • گزارش تخلف

‍ ‍ به‌راستی چیست؟ نسخه بدل صوتی یک تحریک عصبی

اما قدم بعدی، یعنی استنتاج علت خارجی از این محرک عصبی، صرفا نتیجه‌ی کاربرد غلط و توجیه ناپذیر اصل دلیل کافی است. اگر حقیقت تنها عامل تعیین کننده در تکوین زبان بود و اگر طلب یقین در شکل‌گیری تعاریف و نام‌ها تأثیر قطعی داشت، آنگاه به چه جرأتی می‌توانستیم هنوز هم بگوییم «این سنگ سخت است»، چنانکه گویی «سخت» به طریقی جز این برای ما آشناست و یا چیزی جز تحریکی تمام ذهنی است! …. هنگامی که زبان‌های مختلف بشری کنار هم قرار گیرند، آنگاه روشن می‌شود که نه پرسش حقیقت و نه پرسش بیان رسا، هیچ ربطی به کلمات ندارد؛ زیرا اگر جز این بود، این همه زبان‌های گوناگون وجود نمی‌داشت. به همین ترتیب شی ء فی نفسه (که منظور از حقیقت ناب مستقل از همه پیامدهایش نیز همین است و بس) از دید فرد خالق زبان امری تماما غیر قابل فهم است که به هیچ وجه ارزش جستجو و تلاش را ندارد. چنین خالقی فقط نسبت‌های میان اشیا و آدمیان را مشخص می‌سازد، و برای بیان این نسبت‌ها استعاره‌های بس غریب و نو را به کار می‌برد. در قدم اول، محرک عصبی به یک تصویر انتقال می‌یابد: نخستین استعاره. آنگاه این تصویر نیز به نوبه‌ی خود، به صوت بدل می‌گردد: دومی ...
  • گزارش تخلف

درباره فرهنگ..، داشتن ذهنی مملو از دانسته‌ها نیست، بلکه توانایی ذهن ماست در درک زندگی، شناخت موقعیتی که در آن قرار داریم و فهم روا

کسی دارای فرهنگ است که به خودآگاهی دست یافته و قادر به برقراری روابطی پایدار با تمام موجودات دیگر باشد. فرهنگ و فلسفه چیزهای یکسانی هستند. هر انسانی کم و بیش یک فیلسوف است: هرچه انسانیت بیشتری داشته باشد، فیلسوف‌تر خواهد بود. فرهنگ، فلسفه و انسانیت، همگی گزاره‌هایی قابل ارجاع به یکدیگر هستند. بطوریکه هرکه بخواهد، می‌تواند فیلسوف و بافرهنگ باشد؛ فقط کافیست با انسان‌ها زندگی کند، به عبارتی، در پی تفسیر کنش‌های خود و دیگران در ذهن خویش باشد. چشم‌هایش را همیشه باز نگه دارد، و نسبت به همه چیز و همه کس کنجکاو باشد؛ برای فهم هرچه بیشتر ارگانیسمی که به آن تعلق دارد، تقلا کند؛ با تمام نیروی آگاهی، شورمندی و اراده‌ی خود، بر زندگی تاثیر بگذارد؛ هرگز سستی و کاهلی به خود راه ندهد، برای زندگی ارزشی واقعی قائل باشد، و با آمادگی کامل، هرجا که نیاز بود از زندگی دفاع و حتی آن را فدا کند. فرهنگ معنای دیگری ندارد. …. یادداشتی از ١٩١٦. ...
  • گزارش تخلف

متن نویس اگر دردغدغه ى. سیاسى واجتماعى ایستاده،. بایدروشن وصریح وبى تکیه

برکنایه واستعاره وتداعى‌ها. بنویسدوارتباط وابلاغ هدف. اول وآخرش باشد. شاعر اما، بى دغدغه ى واژه. وسایه هاو آواهاى آن، شعرو. وشعورفلسفى آن رامى بازد. خوشامعجزه اى دراین میان …١٠/ ٤/ ٩٧. ✍ عبدالله صمدیان … ...
  • گزارش تخلف

📗.. هر کالایی یک فرهنگ جدید را با خود به همراه دارد و مشتری بیشتر قیمت آن فرهنگ را پرداخت می‌کند

لباس زنانه‌ای که فقط نیم متر پارچه نیاز داشته و قسمت‌های محدودی از بدن زن را می‌پوشاند چندین برابر قیمت لباسی است که از همان پارچه دوخته شده و کل بدن زن را می‌پوشاند. در واقع در مورد اولی زن علاوه بر پول پارچه، بیشتر پول مدرن و امروزی بودن و تعلق فرهنگی به طبقه خاص را پرداخت می‌کند …. ...
  • گزارش تخلف

انسان چیزی نیست جز «زبان» و همهٔ خلاقیت‌های ادبی جهان فقط و فقط در حوزهٔ «زبان» است و عوامل اقتصادی عواملی هستند که آن را تغییر می

آن سخن ویتگنشتاین، از فلاسفهٔ طراز اول قرن بیستم، را از یاد نبریم که گفت. «محدودهٔ زبان من، محدودهٔ جهان من است.». هرکس هرقدر گسترش زبانی داشته باشد، به همان اندازه دارای جهان‌بینی وسیع‌تری است. چون از لحاظ علمی زبان و فکر دو روی یک سکه‌اند، پس اگر تلقی درست و علمی از علم دلالت جدید داشته باشد، هیچ‌وقت نمی‌گوید من فکر خوبی دارم اما نمی‌توانم آن را بیان کنم. تازه باید توجه داشته باشیم که زبان پدیدهٔ بسیار پیچیده‌ای است که ما فقط صرف و نحو و واژگان را از آن به یاد می‌آوریم، در صورتی که در این چشم‌انداز تمامی عواملی که بتوانند نقش دلالی semantic داشته باشند- از لایه‌های معنایی مختلف در یک جمله یا یک واژه بگیرید تا ساختمان یک اسطوره یا رمز- همه در قلمرو زبان به معنی عام قرار می‌گیرند …. محمدرضا شفیعی کدکنی-ادوار شعر فارسی. ...
  • گزارش تخلف

«تفاوت فلسفه و اندیشه». «از شناخت تا تفکر» …. فلسفه به معنای دانش-دوستی است

فیلسوف می‌خواهد بیشتر بداند بنابراین «به خودش» پاسخ می‌دهد. فلسفه، چیستی «هست‌ها» و «نیست‌ها» را به ما نشان می‌دهد «نه آنچه باید باشد!». بنابراین آنچه به عنوان فلسفه می‌خوانیم در پی حل مشکلاتی نیست که توضیح دهنده ارزشها یا مشکلات گذرا و سطحی هستند بلکه تنها بیانگر چیزهایی است که ما از واقعیت با تمام حواس خود درک می‌کنیم. فلسفه پرسشی است که اصالت جهل را از ضرورت فهم پر می‌کند. از اینرو منشأ فلسفه، وجود مشکل «ندانستن» و «جهل» است. این نخستین گام برای تفکر است و بدون «فلسفه» نمی‌توان «اندیشید». انسان بدون فلسفه در رویایی زندگی می‌کند که «جامعه و نهادها» به او تزریق می‌کنند. در فلسفه با «چیستی» و «دانش» سر و کار داریم. بنابراین پرسشهایی از قبیل «علم چیست؟ ...
  • گزارش تخلف

من متقاعد شده‌ام که برای از بردن این سیمای زشت سرمایه داری تنها یک راه وجود دارد، و آن استقراراقتصاد سوسیالیستی همراه با یک سیستم

در چنین سیستم اقتصادی، ابزار تولید در مالکیت جامعه است و به شیوه برنامه ریزی شده بکار گرفته میشود. سیستم اقتصاد برنامه‌ای، تولید را بر اساس نیاز جامعه تنظیم میکند، کار را بین همه کسانی که توانایی کار کردن را دارند تقسیم میکند و معیشت همه مردان، زنان و کودکان را تضمین میکند. آموزش فردی، علاوه بر اینکه شکوفایی استعدادهای ذاتی را تشویق میکند، تلاش میکند تا به جای تکریم و ستایش قدرت و موفقیت فردی، احساس مسؤلیت نسبت به دیگر همنوعان در جامعه را ایجاد کند …آلبرت انیشتین_ از مقاله‌ی «چرا سوسیالیسم» … ...
  • گزارش تخلف